بخشی از مقاله
چکیده
عصر صفوی، دوران کمال و شکوفایی نبوغ معماری و شهرسازی ایران است. معمار هنرمند در این دوره خاک فقیر را به فضایی ماورایی بدل میسازد و آفرینش بناهایی را سبب میشود که تا هنوز در رقابت با معماری معاصر امروز جلوهگری میکنند. اگر ماندگاری، زیبایی، رویکرد مناسب به اقلیم و انرژیهای طبیعی، استفاده صحیح از مصالح بومآورد، احترام به کاربر و محیط بنا، و کارکرد مناسب اجتماعی و اقتصادی در معماری را از اصول معماری پایدار بدانیم، بی شک معماری دوران صفوی را میتوان معماری پایدار نام نهاد. با این دیدگاه، به دنبال یافتن الگوهایی برای اصلاح معماری بحرانزده امروز ایران، بررسی عوامل پایداری و تکامل معماری دوران صفوی، آغازگر مباحث این نوشتار قرار گرفته است.
در این رهگذار، با بررسی شیوه آموزش پایدار در عهد صفویه با توجه به اسناد و مدارک موجود، نقش آموزش به عنوان یکی از مهمترین عوامل ساختاری در فرآیند رسیدن به معماری مطلوب این دوران تشخیص داده شده است. آنچه در این نوشتار » آموزش پایدار معماری « خوانده می شود، طریقت معماران دوره صفوی است که شیوه تربیت معماران، سلسله مراتب استاد-شاگردی و محتویات برنامههای آموزشی آن زمان را تشریح میکند.
از آنجا که شاهکارهای معماری صفویه بازتاب تفکر معمارانی است که در این مکتب آموزش و پرورش یافتهاند، با رویکردی آسیب شناسانه در می یابیم که احیائ کمال از دست رفته معماری در دوران معاصر، اصلاحات بنیادین در امر آموزش معماری را طلب میکند. بر این اساس، در این مقاله برای دستیابی به معماری پایدار در دوران معاصر، الگوی » آموزش پایدار برای معماری پایدار« با الهام از شیوه آموزش معماری دوران صفوی، برای ساختار امروزین آموزش معماری در ایران پیشنهاد شده است.
-1 مقدمه
از آغاز تاریخ مدون معماری، سه مقوله "سازه،معماری و تکنولوژی ساخت" به معنای اصلی خود در هر زمان یکی بوده اند و کسی که "معمار" نامیده می شد در هر سه عرصه، خبرگی و دانش یا به واژه امروز تخصص داشته است. این تخصص و بصیرت در هر سه عرصه به دلیل پیوستگی ماهیت عرصه ها پدید آمده بود. ویتروویوس به عنوان اولین معمار شناخته شده در زمینه ارائه تئوری در معماری و ساخت و ساز، در قرن اول میلادی و مبتنی بر تجربه معماری، در »ده کتاب« خود،که تا قرنها بعد به عنوان تنها اثر مکتوب در حوزه معماری و ساخت و ساز به شمار میرفت به ارائه تبیین اصول معماری میپردازد.
بر اساس تئوری ارائه شده توسط ویتروویوس، معماری بر اساس تلفیق سه عنصر عملکرد، ایستایی و زیبایی شکل می گیرد و هر اثر معماری لزوما باید واجد هر سه این عناصر به صورت همزمان باشد. به طوری که هیچ دو تای آنها را نمی توان با هم و بدون حضور سومی کامل دانست و امروز که این تعریف از این جهت قابل تامل است که: شاید هنوز هم نتوان عنصر چهارمی که هم ارز و همسنگ بقیه باشد به عنوان مکمل به آن افزود. - پسران،پورمحمد، - 3 :1390
معماری پایدار از دیدگاه فرهنگی، بیانگر تعریفی از روح مکان است که معماری جزئی از آن است. پایداری در این معیار به معنای حفاظت از روح مکان و توجه داشتن به محدودیت ها و امکانات مورد نیاز آن است. ماهیت نمادین و زیبا شناختی معماری به دلیل پاسخگو بودن به فرهنگ بومی و روح مکان و استفاده از مصالح، رنگ و فرم های محلی، و ارتباط معماری با محیط خود، بر تفاوت میان مکان ها مبتنی است.
با این نگرش ساختمانهای جدید می توانند به گونه ای در تداوم با بناهای قبلی قرار گیرند که ضمن احترام به فرهنگ گذشته، بیانگر معماری زمان خود نیز باشند - اخترکاوان،1390، . - 218 در معماری گذشته ایران و به طور مشخص در عهد صفوی، که در این مقاله مد نظر است، هم استاد معمار با توجه توامان به پوشش ها، سازه و معماری در نظمی بی بدیل به خلق اثرش می پردازد و سازه و معماری را در کلیتی یکپارچه ارائه می دهد که این کلیت تکیه بر دانش هندسه و علم اندازه دارد.
همانطور که در نظام خلقت شاید هیچ پدیده ای به اندازه نظم مورد تحسین و اعجاب نبوده است. بدیهی است که این سطح از دانش و آگاهی در آن روزگار مرهون حضور دانشمندانی صاحب علم و عمل بوده است - بلوچ،. - 8 :1386 امادر این راه سوالاتی در ذهن تجلی میابد که باید پاسخی در خور برای آن ها پیدا کرد به راستی به وجود آوردن فضایی که هم بیانگر ارزشهای والای انسانی باشد و هم هنگامه ای از نظم، تناسب، تقارن، هماهنگی ، ایستایی و زیبایی باشد، در معماری دوره صفوی چه گونه به وجود می آید و این فضاها توسط چه کسانی و از چه طریقی به وجود می آیند؟
از این روی این نوشتار ابتدا رویدادهای سیاسی و مذهبی عصر صفوی را بررسی میکند و سپس به بررسی نظام عملکردی و عرفانی آموزش معماری در عصر صفوی میپردازد. به این ترتیب چنانچه، با توجه به تعاریفی که از معماری پایدار بیان شد، معماری عصر صفوی را نمونه ای از معماری پایدار بنامیم، بی شک شیوه آموزش معماری در آن زمان می تواند بستری برای رشد و بالندگی معماری این دوره تلقی گردد. این شیوه آموزش الگویی را ارائه می دهد که در این نوشتار " الگوی آموزش پایدار برای معماری پایدار" لقب گرفته است.
-2 عصر طلایی صفویه:
از زمان شاه اسماعیل، جامعه ایران قدم به دوره ای از عظمت گذاشت که دو قرن به درازا کشید. این پادشاه نخست در تبریز مستقر شد و سپس در اواخر سلطنت، قزوین را به پایتختی برگزید. جانشین شاه اسماعیل، شاه تهماسب بود که بیش از نیم قرن سلطنت کرد. پس از یک دوره میانی و ظهور کوتاه مدت ِ شاه اسماعیل دوم بر تخت سلطنت ایران، نوبت به شاه عباس اول رسید که یکی از شکوهمند ترین دوره ها را در تاریخ کشور خویش پدید آورد. عمدتا موضوع تجدد هنری این دوره است که نشان از درخشش و رونق فرمانروایی شاه عباس دارد. شاه عباس اول بهتر از همه اخلاف خود توانست رونقی افسانه ای به هنر ببخشد.
همه اشکال و انواع بیان، از معماری گرفته تا مینیاتور سازی و قالیبافی، دارای "سلیقه و حسی" ایرانی شدند که هم یگانه و هم اصیل بود. شاه عباس با انتخاب اصفهان به پایتختی، به افتخار و پیروزی دوران شاهی خویش، این شهر را به صورت مرکزی فرهنگی در آورد. بناهایی که در دوره دودمان صفوی در ایران ساخته شد احتمالا فریبنده ترین و جذاب ترین بناها در سرتاسر معماری ایرانی است. بیشترین نقطه قوت این معماری در طرح ریزی و اجرای مجتمع های بزرگ شهری است که در آنها اهداف مختلف بازرگانی ، دینی و سیاسی در ترکیب بندیهایی موزون در یک جا گرد آمده است.دقیقا همانگونه که نقاشان صفوی به تاریخ هنر خویش علاقه نشان می دادند، کار معماران صفوی نیز نشان می دهد که آگاهی روشنی از میراث معماری خود، اعم از سبک دودمانی تیموری در خراسان و سبک محلی اصفهان و ناحیه آن، داشته اند.
-3 تشیع، مذهب رسمی عصر صفوی
شاه اسماعیل در آغاز کار خویش، تشیع را مذهب رسمی ایران قرار داد، با آن که بیشتر مردم ایران در آن روزگاران در زمره اهل سنت بودند، با خشونت و شدت عمل بسیار تمام آنان را به قبول تشیع وادار کرد و در این راه نه از خون های فراوان که ریخت پروا کرد و نه از خاندان ها که بر باد داد. مولف عالم آرای عباسی در این مورد می گوید: »به دارالسلطنه ی تبریز رسیده بر تخت سلطنت پادشاهانه تمکن یافت، شیعه مذهب حق اثنی عشر علیهم السلام ظهور یافت. فراز منابر به خطبه امامیه و القاب سامیه زینت پذیر گشته وجوه دنانیر به کلمه ی طیبه »لا اله الا االله و محمد رسول االله وعلی ولی االله « و اسم سامی آن برگزیده آرایش یافت - «منشی،. - 28:1317 هانری کربن در این مورد می گوید: » این گروه کامل و این منظومه دوازده امامی، پیشواییان و راهنمایان روحانی شیعیانند، هم گنجینه و هم گنجینه داران وحی الهی اند و در نتیجه راهنمایان درک و فهم معنای حقیقی وحیاند.
یعنی کار تاویل وحی را بر عهده دارند که عبارت است از فهمیدن و فهماندن معناهای مضمر، معناهای مکتوم، و خفی شده در زیر ظاهر خارجی کلامی.« باری شیعه اثنی عشری مذهبی است که در طول تاریخ و از آغاز غالبا مورد ایذا و تعقیب قرار گرفته و شهدای بیشماری داده است. تشیع بدین ترتیب بالیده شد و در خفا به بیان و ابلاغ پرداخت. خود امامان نیز لزوم پنهانکاری را تایید کردند. رعایت نظم اختفا و تقیه نیز از همینجا سرچشمه می گیرد. مذهب تسنن که در این احوال سلطه حاکمیت را در اختیار داشت، سختکوشانه و از سر کین، شیعیان را تعقیب می کرد. و این کیفیت، توجیه کننده رمزآمیز بودن »تبلیغ« مذهب اثنی عشری و جنبه باطنی تعلیمات آن است. زیرا مکتب شیعه اثنی عشری»معرفت« و »حکمت عرفانی« اسلام شمرده می شود - «استیرلن،. - 34:1377
-4 دیدگاه معمار صوفی
انسان دنیای عرفان اسلامی، نگرشی خاص به خالق هستی و اجزای آن دارد. در این دنیا همه چیز جز ذات حق به سوی او در حرکتند. این انسان در جامعه ای زندگی می کند که اصول سنت بر آن حاکم است.این اصول همه قشرهای مردم از مردم عام تا متخصصین و عالمان عموم را تحت پوشش قرار می دهد. هنرمندان و در اینجا معماران نیز از این قاعده جدا نمی باشند. یک هنرمند معمار حامل و یکی از کاربران این اصول است. این اصول در وجود اویند و هدایت گر او به سرمنزل مقصودش. معمار وظیفه دارد در این جامعه سنتی بر اساس اصول سنت اثر خود را شکل دهد. در اینجا معمار خود را انسانی مخلوق آفریدگار یکتا می بیند و از هدف پروردگارش در خلقتش آگاه است - معماریان،. - 478:1384
-1-4 شیخ بهایی از معماران بنام عصر صفوی
در صبحگاهان روز 26 ذیحجه سال 953هجری قمری, خانه کوچک شیخ عزّالدین عاملی در جبل عامل لبنان در جنب و جوشی قرار داشت. بهاء الدین محمد, کودک تولد یافته خانواده, موجبات سرور و شادی را فراهم ساخته بود.شیخ بهاء الدین محمّد عاملی در نوجوانی - سیزده سالگی - به اتفاق پدرش شیخ عزالدین حسین عاملی و مادرش به ایران وارد شدند. شیخ بهائی در بدو ورود به ایران بسیار جوان بود, اوضاع و احوال فرهنگی و اجتماعی پایتخت صفوی و قرابت پدرش به دربار شاه طهماسب و التفات و توجه بی اندازه شیخ زین الدین منشار، موجبات شکوفایی استعداد نهفته او را فراهم ساخت. به زودی نبوغ فراوان بهاء الدین جوان آشکار شد و صیت سخن و آوازه قریحه سرشار وی زبانزد خاص و عام گردید.