بخشی از مقاله

چکیده

امروزه برنامه ریزی جهت توسعه پایدار به عنوان یکی از سرفصلهای مسائل اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و فضائی جای خود را بازنموده است و کشورها سعی می نمایند با بسیج امکانات و توانمندیهای خود به اهداف توسعه در تمامی ابعاد اقتصادی و اجتماعی، کالبدی فضائی نائل آیند. بنابراین انتخاب مناسبترین راه برای عمران و آبادانی روستاها و همچنین استفاده از امکانات و سرمایه گذاریها در این مناطق، مستلزم شناخت درست از مسائل و مشکلات کالبدی و معماری روستاست.

طرحهای ساماندهی فضا و سکونتگاههای روستایی این امکان را فراهم نموده اند که نخست شناخت جامعی از منطقه ارایه شود و دوم اینکه علل و عوامل بروز هر گونه مشخصه اجتماعی، اقتصادی، و ... تبیین گردد و سوم به عنوان برنامه ای جامع در یک افق زمانی ده ساله، ویژگیهای مختلف نقاط روستایی منطقه را پیش بینی نماید و راهکارهای اجرایی به منظور تحقق توسعه پایدار روستایی ترسیم شود. لذا تحقیق حاضر با هدف شناخت وتحلیل طرحهای ساماندهی فضا و سکونتگاهی روستایی در جهت عمران و ساماندهی کالبدی روستاها انجام شده است و روش بررسی آن گردآوری اطلاعات از منابع اسنادی و توصیفی- تحلیلی از روند تهیه طرحهای سازماندهی فضا و سکونتگاههای روستایی می باشد.

نتایج تحقیق نشان می دهد که نگرش جامع بر ساختار توسعه کالبدی و معماری کشور و از جمله توجه به سکونتگاههای در حال گذر ضرروت داشته و طرح ساماندهی فضا و سکونتگاههای روستایی در این راستا،با هدف توزیع بهینه جمعیت، فعالیت، تأسیسات و خدمات رفاهی در گستره فضاهای روستایی می تواند نقش موثری در جهت توسعه پایدار ایفا نماید.

همچنین با تعیین راهبردها و راهکارهای توسعه بخشهای اقتصادی و ارائه برنامه ها و طرحها به تفکیک تقسیمات کالبدی، سازماندهی مناسب تاسیسات و خدمات رفاهی با توجه به نظام سلسله مراتبی و تقسیمات کالبدی پیشنهادی و ساماندهی کالبدی سکونتگاهی روستایی می توان موجب ارتقای کیفیت محیط زیست و کاهش آسیبهای ناشی از بلایای طبیعی گردید. لذا در این مقاله ویژگیهای طرحهای ساماندهی فضا و سکونتگاههای روستایی در جهت عمران کالبدی روستاها و توسعه پایدار، مورد بررسی قرار می گیرد.

مقدمه

امروزه برنامه ریزی جهت توسعه پایدار به عنوان یکی از سرفصل های مسائل اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و فضائی جای خود را باز نموده است و کشورها سعی می نمایند با بسیج امکانات و توانمندی های خود به اهداف توسعه در تمامی ابعاد اقتصادی و اجتماعی، کالبدی و فضائی نائل آیند. بنابراین انتخاب مناسبترین راه برای عمران و آبادانی روستاها و همچنین استفاده از امکانات و سرمایه گذاری ها در این مناطق، مستلزم شناخت درست از مسائل و مشکلات کالبدی و معماری روستاست.

آنچه در این میان قابل تأکید است، اینکه با نگاه شهر گرایانه و کالبدی نمی توان به درستی و چنان که باید و شاید، به ساماندهی سکونت گاههای روستایی پرداخت. حاصل این نگرش، پاک کردن صورت مسئله ناپایداری سکونت گاههای روستایی وانتقال آن به عرصه های شهری است. طرح ساماندهی سکونت گاههای روستایی بیشتر طراحی همه جانبه نگر و راهبردی است که می کوشد ضمن تبیین جایگاه سلسله مراتبی و عملکردی روستاهای کوچک و بزرگ یک عرصه ی فضایی - ناحیه ای، در جهت تعادل بخشی به امکانات و توانهای ناحیه ای، پیوندهای مناسبی بین حوزه های عملکردی روستا - روستا و شهر - روستا برقرار سازد. لذا تحقیق حاضر سعی دارد به بررسی وضعیت کالبدی سکونت گاههای روستایی در ایران پرداخته و ضمن بررسی چالش ها، راهکارهایی جهت بهبود وضعیت آن در نظام برنامه ریزی کشور ارائه دهد.

برنامه های توسعه روستایی ایران

برنامه های توسعه روستایی در دهه های اخیر با اصلاحات ارضی شروع شد و با برنامه های دیگری نظیر ایجاد شرکت های تعاونی، شرکت های سهامی زراعی، کشت و صنعت و غیره ادامه یافت. این برنامه ها که توسط رژیم سابق و تحت فشار خارجیعمدتاً - ایالات متحده - به مرحله اجرا درآمد، نتوانست تغییرات اساسی در ساخت اقتصادی و اجتماعی ده به وجود آورد و مشکلات بنیادی روستائیان فقیر ایران را حل کند.

اصلاحات ارضی به نفع مالکان غایب، سرمایه داران ارضی و دهقانان مرفه پایان پذیرفت. این گروه ها توانستند از تسهیلات اعتباری و سایر کمک های فنی که توسط دولت فراهم می شد، سود برند ... این برنامه ها به افزایش نابرابری اقتصادی در میان روستائیان انجامید

روند برنامه های توسعه روستایی بعد از انقلاب نیز تأثیر چندانی در بهبود وضعیت افراد بی زمین و کشاورزان کم زمین روستاها نداشت و اصولاً به علت ناهماهنگی برنامه های توسعه روستایی و شهری شکاف بین جامعه شهری و روستایی نیز افزون تر شده است.

روستا به عنوان بستر فعالیت های کشاورزی و اصلی ترین عامل در تأمین امنیت غذایی کشور و روستاییان به عنوان یکی از مهمترین اقشار تولید جامعه در فرایند توسعه ملی جایگاه ویژه ای دارند.

براساس گزارش مطالعات برنامه ریزی و اقتصاد کشاورزی، بخش کشاورزی همواره از مهمترین فعالیت های کشور است که تأمین کند. بیش از یک چهارم تولید ناخالص داخلی، یک چهارم اشتغال، %85 نیازهای غذایی، تقریباً %27 صادرات غیر نفتی و بیش از %90 مواد خام مورد نیاز صنایع مرتبط بخش کشاورزی است. لذا با توجه به شاخص های مهمی مانند رشد مستمر تولید، بازدهی مطلوب سرمایه، ارز آوری، ارز بری کمتر به دلیل استقلال نسبی آن، سهم قابل توجه بخش در اشتغال و نقش ارزنده آن در تأمین امنیت غذایی در مقایسه با سایر بخش های اقتصادی کشور چنان قابلیتی دارد که می توان آن را به درستی محور توسعه اقتصادی کشور تلقی کرد. این در حالی است که بررسی انجام شده بر روی برنامه های توسعه روستایی نشان می دهد که سهم بخش کشاورزی و روستایی رقمی در حدود %4 در مقابل %27 سرمایه گذاری بخش صنعت است که رقم بسیار ناچیزی است و با توجه به توزیع نابرابر آن، تأثیر مهمی در ارتقای سطح زندگی روستاییان و به ویژه قشر کم زمین و بی زمین نداشته است.

بررسی ها نشان دهنده وجود نقایص کلیدی در روند برنامه و برنامه ریزی می باشد. از مهمترین نقایص در این زمینه می توان به موارد ذیل اشاره کرد 

- دستوری و بالا به پایین بودن روند برنامه ریزی و همچنین وجود نوعی تمرکز بخشی بودن برنامه و عدم ارتباط بین بخش ها

- عدم وجود دیدگاهی جامع یا اعتقاد به برنامه های توسعه روستایی به شکل مستقل یکسان پنداری توسعه ی کشاورزی با توسعه ی روستایی

- اعتقاد به فلسفه اجبار در پیشرفت

- وجود پیوندهای ضعیف بین فرایند برنامه ریزی و بودجه بندی ساختار و سیاست ایه تقریباً ناکارآمد سازمانی و پرسنلی

- تأکید برنامه ها بر مناطق محروم به جای مناطق روستایی

- وجود دیدگاهی انفعالی - برای حل مشکلات موجود - و نبودن دیدگاهی آینده نگر

- عدم وجود ضمانت اجرایی لازم به منظور اجرای برنامه

توسعه و عمران کالبدی روستاها

ایران کشوری است پهناور با قدمتی چند هزار ساله، فرهنگی غنی، منابع اقتصادی قابل توجه، ویژگیهای جغرافیایی متناسب، بافت اجتماعی و قومی متنوع و سکونتگاههای کوچک و بزرگی که با سیمای گوناگون و معماری متاثر از این خصوصیات در جای جای این سرزمین پهناور و استقرار یافته اند

بر اساس سرشماری عمومی سال 1335، کشور ما جمعیتی نزدیک به 19 میلیون نفر داشته که سهم جمعیت روستایی وعشایری حدود 13 میلیون نفر و بیانگر تعلق عمده جمعیت کشور - حدود 68 درصد - به نقاط روستایی و عشایری بوده است. گسترش شهرنشینی در دهه های اخیر باعث مهاجرت جمعیت از کانونهای روستایی به نقاط شهری شده است بطوری که از آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1385 مشخص می شود جمعیت روستایی با اندکی بیش از 22 میلیون نفر به حدود /4 31 درصد جمعیت کشور رسیده است در حالیکه در همین دوران جمعیت ساکن در شهرها از حدود 37 درصد به 68 /5 درصد افزایش یافته است.

البته افزایش جمعیت نقاط شهری، علاوه بر مهاجرت جمعیت روستایی به عوامل دیگری از جمله تبدیل آبادیهای بزرگ به مراکز شهری و پیوستن آبادیهای حاشیه شهرها به مناطق شهری نیز بستگی داشته است - برنامه سوم توسعه .

دگرگونی از شکل غالب جمعیت روستانشین به شهرنشین - علیرغم نرخ رشد طبیعی بالاتر در حوزه های روستایی - از دهه 50، متاثر از بازتابهاو اهداف اصلاحات ارضی و افزایش قیمت نفت - و در نتیجه اتکای کامل اقتصاد ملی به دلارهای نفتی - که استراتژی توسعه صنعتی شتابان متکی بر نظام شهری را هدف قرار داده بود، اوج گرفت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید