بخشی از مقاله

چکیده

امنیت روانی افراد در خانواده به عنوان کانون آسایش و اطمینان، از ضروریترین مفاهیم روانشناختیاست؛ چراکه اساسِ یک جامعه نشأت گرفته از صلاح و فساد خانواده است. اجتماعی که در خانوادههای آن نشانی از امنیت روانی یافت نشود آسیب-پذیری بیشتری خواهند داشت. این مقاله که مطالب آن به شیوهی ترویجی گردآوری شده بیانگر آن است که اعمال خشونت از جمله وقایع تلخِ انکارناپذیری است که بر هم زنندهی این امنیت و آرامش خواهد بود و متأسفانه خانه نخستین مکانی است که تجربهی خشونت در آن برای افراد بوجود میآید.

در این میان، زنان به دلایلی همچون ضعف جسمانی نسبت به مرد و همچنین ضعف فرهنگیِ موجود در جامعه که زن را جنس فروتر و در خدمت مرد میپندارند از قربانیان اصلی خشونت می-باشند و این از سنتیترین مشکلات زنان در جوامع امروز به شمار میآید. توجه به خشونتهای خانوادگی علیالخصوص خشونت روانی - پنهان - همچون بیاعتنایی و بیمهری، تحقیر و زورگویی، ایجاد محدودیتهای غیرمنطقی و سرکوب احساسات زنانه و بیتوجهی به نیازهای جنسی، گذشته از آسیبهای روانی اجتماعی مانند اعتیاد، افسردگی و اضطراب، ضرورتی انکار ناپذیر بوده و با توجه به اینکه در محیطی به ظاهر امن و در خلوتی نامطمئن صورت میگیرد، نقش حلوفصل موضوع از طریق دیگران را نیز کم رنگ میکند.

آثار گستردهی طلاق که گریبانگیر فرد و جامعه میشود از شوم و نامبارکترین نتایج خشونت خانوادگی است که خود، غفلت از فرزندان، افت تحصیلی آنها و ناهنجاریهای دیگر اجتماعی را بدنبال دارد. از آنجا که مشاوره و راهنمایی، یک راهبرد نیرومند در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی است میتوان به نقش مراکز مشاوره و دفاتر مددکاری پلیس زن در پیشگیری از آسیبها و ناهنجاریهای روانی زنان، و حفظ، بقا، تقویت و بهسازی نهاد خانواده نیز اشاره کرد.

موارد فوق الذکر همگی شاهد این مدعا است که مقولهی خشونت، علی رغم کهنگی آن هنوز منشأ آسیبهای شدید زنان بشمار میآید و شایستهی آن است تا با نگاهی واقعگرایانه و به شیوهای علمی و تخصصی و بدور از تعصبات فرهنگی نگریسته شود و این مهم جز با تغییر الگوهای قانونی و بسترسازیهای فرهنگی محقق نمیشود. نتیجه اینکه بین عدم امنیت روانی زن و خشونت زناشویی و خانوادگی رابطهای مثبت و معنادار وجود دارد که تبیین راهکارهای سازندهی آن از قبیل اشاعه فرهنگ مشاوره و افزایش توانایی های مقابله ای و نظام خدمت رسانی، موضوع این مقاله را تشکیل میدهد.

مقدمه

خانواده، نخستین هستهی جامعه، از عوامل اصلی انتقال فرهنگ، اندیشه ها، اخلاق ، سنت ها و عواطف انسانی از نسلی به نسل دیگر است که در آن سهم مادر در تاثیرگذاری بر تربیت فرزندان وایجاد فضای عاطفی خانواده ، بیشترین جلوه نمایی را دارد. با این حال حضور بانوان علاوه بر محیط خانوادگی، در جامعه نیز یک ضرورت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است که باعث میشود ایشان پایگاه بالاتری کسب کرده و بدین ترتیب حضور مؤثرتری در تصمیمگیری های مربوط به سرنوشت خود و وضع کشور خویش داشته باشند. اما این مشارکت نیازمند پیشزمینه هایی است که مهمترین آنها حمایت حقوقی و قانونی و رشد شاخصهای توسعهی زنان از قبیل آموزش، حمایت اقتصادی، تأمین اجتماعی و تقویت زمینهی مشارکت اجتماعی آنان می-باشد.

یکی از اهداف مهم توسعهی انسانی نیز نفی نابرابریهای طبقاتی، قومی، جنسیتی و انسانی است و به همین دلیل امروزه از میان برداشتن نابرابریهای موجود میان زنان و مردان و به رسمیت شناختن جایگاه زنان در روند توسعه به موضوع اساسی گفتمان در میان کشورها تبدیل شده است. بسیاری از مشکلات و آسیبهای زنان و دختران از قبیل فرار دختران از منزل، افزایش خودکشی و خودسوزی در میان زنان، اعتیاد، افزایش طلاقهای جسمی و عاطفی و خشونتهای خانوادگی در بستر خانواده شکل گرفته و وارد جامعه میشود که برای حلّ این مشکلات باید به رابطه متقابل میان جامعه و خانواده توجه بیشتر داشت.

اگر ساختار یک جامعه بر اساس نابرابریها و ناهنجاریها شکل گرفته و قوانین، آداب و رسوم، باورها و نگرشهای اجتماعی نیز سلسله مراتب موجود را تأیید کنند؛ بازتاب آن در خانواده این خواهد بود که اقتدار مرد، نابرابری، استفاده از خشونت و سوءاستفاده از وضعیت موجود، یک رفتار کاملاً طبیعی قلمداد میشود و در این مرحله است که ارتباط حمایت اجتماعی، حقوقی و روانی از زنان- به عنوان
محوریترین عضو خانواده که نقش تربیتی مهمی را در خانواده ایفا میکنند- با حقوق شهروندی بیشتر خودنمایی میکند و بر این امر صحه می گذارد که نارسایی به مسائل و مشکلات زنان معنایی جز نقض حقوق شهروندی نخواهد داشت.

اگر نگاهی به پیشینه دینی مان بیندازیم میبینیم که دین اسلام در یک دید کلی، به برابری موقعیت زن و مرد توجه دارد - نحل97/، مؤمن40 /، احزاب. - 35 / قرآن کریم سیمای زن را با احترام ترسیم کرده است و زن و مرد را از یک منشأ واحد می-داند و این را می توان نوعی مقابله با امتیازات متداول در جامعه جاهلی همچون امتیازات جنسی مرد بر زن دانست. این امر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مورد توجه واقع شده به طوری که در دیباچه خود منزلت والائی برای زنان قائل شده و وعده میدهد "زنان به دلیل ستم بیشتری که تاکنون در نظام طاغوتی متحمل شده اند استیفای حقوق آنان بیشتر است" و همچنین دربند 14 از اصل سوم قانون اساسی، دولت موظف شده است به " تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و .....

تساوی عموم در برابر قانون".

ضرورت تساوی حقوق زن و مرد در اسناد بین المللی نیز مورد توجه واقع شده است به طوری که کنوانسیون بین المللی حذف تمام اشکال تبعیض نسبت به زنان مصوّب 1979 مجمع عمومی ملل متحد در ماده 2 خود دول عضو را به تدوین سیاست های رفع تبعیض علیه زنان مکلف میکند - هاشمی،. - 524 :1384 یکی از عمدهترین حقوق زنان بر همسرانشان، حق رفتار شایسته است. قرآن به مردان توصیه میکند با زنان خود خوش رفتار باشند - نساء. - 19 / تفاهم عمومی و جهانی بر این واقعیت است که زنان در پارهای جهات به حکم طبیعت آسیبپذیرتر از مردان میباشند.

تاریخ نشان میدهد که افراد بشر در ستیزهجوییهای فردی و اجتماعی از حربهی زور و اقتدار برای ارضای توقّعات خود استفاده کردهاند و در میانهاین میدانِ اقتدار، جایگاه زنان به خاطر جسم طبیعتاً ظریف و طبع بسیار لطیفشان رو به تنزّل گذاشته است و اینجاست که توانمی به مقهوریّت و مظلومیّت زنان پی برد. اعمال خشونت علیه زنان و بدرفتاری با آنها از رایج ترین جرایم اجتماعی و از عریانترین جلوه های مردسالاری در جهان امروز است که در تماملّتها، طبقات و گروههای اجتماعی به چشم میخورد. سوء استفاده از زنان مشکل تازه ای نیست، بلکه قدمتی به قدر کهنترین افسانهها دارد. خشونت علیه زنان مانعی در برابر دستیابی به اهداف برابری، توسعه و صلح است و برخورداری زنان را از حقوق بشر و آزادیهای بنیادین، نقض، تضییع و یا سلب میکند وناکامیِ دیرینه در حفظ و ارتقاء این حقوق و آزادی افراد در مورد اعمال خشونت علیه زنان، مایهی نگرانی همه کشورهاست.

اگرچه حقوق زنان و خشونت های وارده بر آنها در نوشته های زیادی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است اما اگر نگاهی به جامعه اطراف خود و حجم پرونده های موجود در دادگاه ها که حکایت از وجود ضرب و شتم های خانوادگی علیه زنان دارد بیاندازیم به ضرورت بازبینی مجدد این موضوع پی خواهیم برد و در پی همین ضرورت، در این مقاله تلاش بر این داریم تا با نگاهی جدید و واقع بینانه به بررسی این موضوع و ارائه راهکارهایی بپردازیم. به همین منظور ابتدا به نقش اجتماعی و تربیتی زنان در جامعه پرداخته و سپس مشکلات و آسیبهای روانی زنان را در محیط خانواده خواهیم پرداخت.

گفتار اول: آسیبهای زنان در محیط خانه

1 نقش آفرینی زن در خانواده و اجتماع

امروزه یکی از مهمترین معیارها جهت سنجش میزان توسعه یافتگی یک کشور، جایگاه زنان آن جامعه از حیث برخورداری از شأن و منزلت اجتماعی در بین اقشار دیگر و همچنین میزان اعتباری است که آنها در اعمال سیاست های آن کشور دارا می باشند. در واقع بدون مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی امکان دست یابی به توسعه وجود ندارد. بنابراین سهیم کردن زنان در فرآیند توسعه، نه امری از سر اختیار بلکه ضرورتی است انکار ناپذیر. تحقیقات نشان میدهد سقف شیشهای3، بسیاری از زنان را از بالارفتن به سمت پستهای مدیریتی و رهبری باز میدارد. سقف شیشهای همان نگرشها و تعصبات منفی است که مانع از آن میشود که زنان ورای یک سطح خاص در سلسله مراتب سازمانی ارتقاء یابند - رضوی الهاشم، . - 71 :1388 آمادگی فضای فرهنگی نه تنها برای پذیرش تغییرات درون زا بلکه در همهی بخش های اجتماعی و اقتصادی اهمیت دارد.

شاید در برخی تغییرات سطحی بتوان از عوامل فرهنگی چشم پوشید اما در چشمانداز بلند مدت، تحولات ریشهای و همه-جانبه در پایگاه اجتماعی زنان، نقشی بسیار مهم و حیاتی دارد - ملکزاده، . - 12 :1388 به عنوان مثال، عدم دسترسی زنان به فرصتهای شغلی مناسب نشان دهندهی تبعیض در جامعه است و تبعیض از جمله موانع تحقق توسعه میباشد. تبعیض امکان انتخاب را محدود میکند و فرصتها را کاهش میدهد. در این صورت برای افراد دشوار و گاهی ناممکن میشود تا قابلیتهای خود را توسعه دهند و تمام توان بالقوهی خود را به فعلیت برسانند؛ از اینروست که تبعیض در تضاد با هدفهای توسعهی انسانی قرار میگیرد - گریفین و مک کنلی، . - 33 :1375 لذا قانونگذاری که برای یک جامعه قانون وضع میکند باید تمامی مفاسد و معایب و آثار آن قانون را در نظر بگیرد و علاوه بر جنبه های فردی، جنبه های عمومی و اجتماعی قوانین را رعایت کند.

زنان عضو یک جامعه بزرگ انسانی اند ومشارکتِ مؤثر و سازندهیآنان در امور اجتماعی، عقلاً و منطقاً این توقع را ایجاد کرده است که آنان همانند مردان، شایسته احراز شخصیت متعالی و مستحقّ کلیه حقوق انسانی برابر با مردان باشند اما تاریخ ایران و جهان از ابتدا تاکنون شاهد رفتارهای نامطلوب اجتماعی نسبت به زنان بوده است. مشکلات و آسیبهایی همواره زنان را مورد هجوم قرار داده است که جامعه در درجه اول برای از بین بردن این آسیبها باید عوامل ایجاد کنندهی آن را از بین ببرد.

2 همسر آزاری و خشونتهای خانوادگی علیه زنان

یکی از عمدهترین حقوق زنان بر همسرانشان، حق رفتار شایسته است. قرآن نیز به مردان توصیه میکند با زنان خود خوش رفتار باشند - نساء. - 19 / تفاهم عمومی و جهانی بر این واقعیت است که زنان در پارهای جهات به حکم طبیعت آسیبپذیرتر از مردان میباشند. بشر همواره در ستیزهجوییهای فردی و اجتماعی از حربهیزور و اقتدار برای ارضای توقّعات خود استفاده کرده است و در میانهاین میدانِ اقتدار، جایگاه زنان به خاطر جسم طبیعتاً ظریف و طبع بسیار لطیفشان رو به تنزّل گذاشته است و اینجاست که میتوان به مقهوریت و مظلومیت زنان پی برد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید