بخشی از مقاله

چکیده

سبک زندگی، مجموعهای از الگوهای نظاممند رفتاری است که خاستگاه آن را باورها، ارزشها و هنجارهای شکلگرفته در یک فرهنگ یا خردهفرهنگ تشکیل میدهد. از آنجا که فرهنگ جوامع بشری، به میزان بسیاری از عامل دین اثر میپذیرد، طبیعی است که آموزههای دینی در شکلگیری سبک زندگی مؤثر باشد. دین اسلام نیز که آموزههای آن به تمام ابعاد و زوایای زندگی انسان توجه، و او را تا رسیدن به سعادت جاودان راهبری میکند، در سه سطحِ بینش، گرایش و کنش، الگوهایی را ارائه کرده است که بر اساس آن، میتوان در فرهنگهای گوناگون بشری، سبک زندگی اسلامی را پایهریزی کرد. در این پژوهش، کوشیدهایم بستری مناسب برای درک آموزههای اسلامی و الگوگیری از آنها برای ایجاد شیوهای از زیستن بهتر انسانی فراهم آوریم. همچنین در این نوشتار، به نقش و جایگاه رسانههای همگانی، بهویژه رسانه ملی در فرآیند ترویج و تثبیت سبک زندگی اسلامی توجه کردهایم.

واژگان کلیدی: سبک زندگی، فرهنگ، آموزه های اسلام، رسانه.

مقدمه

در طول تاریخ و در جوامع گوناگون، زندگی افراد بشر همیشه بر اساس مجموعهای از قواعد و مناسبات معیّن نظم و نسق یافته است که به طور طبیعی میتوان همواره آن را واجد سبک دانست، ولی اقتضائات زندگی در جوامع مدرن و متکی بر فرهنگ و تمدن غربی، به تدریج شرایطی را پدید آورد که توجه دانشمندان علوم اجتماعی را بیش از پیش به الگوهای خاصی برای زندگی جلب کرد. شرایط جدید کار، تولید، انباشتگی کالاهای مصرفی و نیز فراهم آمدن زمان فراغت بیشتر برای بخش زیادی از بدنه اجتماع در قرن بیستم، الگوهای خاصی از کار و فعالیت،مصرف و شیوههای گذران اوقات فراغت را پدید آورد که نشانهای از تحول اجتماعی و فرهنگی در بسیاری از جوامع بشری بود و به همین دلیل، جامعهشناسان را به سوی توجه به مقوله سبک زندگی 4 کشاند.

در این راستا، امروزه اصطلاح سبک زندگی در ادبیات علوم اجتماعی، پیوندی تنگاتنگ با مجموعهای از مفاهیم مانند فرهنگ، جامعه، رفتار، اخلاق، ایدئولوژی، شخصیت، هویت، تولید، مصرف، طبقه اجتماعی، سلیقه و نیاز دارد وحاصل این رویکرد نیز، خواسته یا ناخواسته، تلاشی گسترده برای معرفی، ترویج و تثبیت سبک خاصی از زندگی است که خاستگاه آن، فرهنگ سکولار غربی و عقبه معرفتی آن است. بیگمان، پذیرش منفعلانه اینگونه از سبک زندگی برای جوامع مسلمان، که خود از گنجینهای ارزشمند در حوزه سبک زندگی بهرهمند هستند، شایسته نیست و طبیعی است که به اقتضای اسلامی بودن جامعه ایرانی، باید بر سبک زندگی اسلامی ایرانی تأکید ویژه شود.

بنابراین، برای نهادهای اثرگذار فرهنگی، همچون خانواده، آموزش و رسانه، توجه به آموزههای اسلامی و الهام گرفتن از آنها، برای شکلدادن نوعی از سبک زندگی، که متناسب با شاخصهای فرهنگی خاص جامعه ایرانی باشد، مهم خواهد بود. اهمیت این نکته زمانی چند برابر میشود که متوجه باشیم سبک زندگی، صرفاً بحثی کتابخانهای یا آرشیوی نیست و در همه جای زندگی فردی و اجتماعی انسانها حضوری پیوسته و پررنگ دارد. پس نمیتوان همه چیز آن را در قالب قانون، بخشنامه و دستورالعمل ارائه کرد، بلکه برای بخشهای مهمی از آن، باید بسترسازی اجتماعی مناسبی صورت گیرد و با تبلیغ همیشگی و اقبال عمومی، بهصورت هنجارهای اجتماعی درآید.

در این مرحله، نقش رسانههای همگانی، بهعنوان نهادی مهم در جامعهپذیری افراد، کاملاً به چشم میآید تا به کمک ابزارهای دیداری و شنیداری خود، از ظرفیتهای گسترده زیباییشناختی و هنری برای ترویج و تثبیت سبک زندگی اسلامی بهره برد. در آموزههای دین مبین اسلام نیز بر این نکته تبلیغی تأکید و توجه ویژهای وجود دارد که مخاطب این آموزهها، سازگاری آنها را با نیازها و فطرت خود به درستی درک کند. زیرا در پی فراهم آمدن چنین درک و برداشتی، انسان با آمادگی بیشتری این آموزهها را میپذیرد، و الگوهای پیشنهادی را در مسیر زندگی خود به کار میگیرد.

تحول مفهومی سبک زندگی

در کنار برداشتهای عمومی از مفهوم سبک زندگی در سطوح گوناگون جامعه، باید این واقعیت را پذیرفت که امروزه سبک زندگی، یک اصطلاح خاص علمی در علوم اجتماعی است. پس ضرورت دارد ابتدا مقصود اندیشمندان را از این اصطلاح دریابیم و سپس بر اساس ادبیات مشترک، به بررسی و تبیین دیدگاه برآمده از آموزههای اسلامی بپردازیم. پیگیری تاریخیِ مفهوم سبک زندگی و بررسی پیشینه آن در علوم اجتماعی، نشان میدهد جامعهشناسان در سالهای پایانی قرن نوزدهم و نیز در آغاز قرن بیستم، به مفهوم اولیه این اصطلاح توجه کردهاند. مثلاً از تعبیراتی که ماکس وبر1920 - 5 1864م -

در آثار خود به کار برده، میتوان دریافت که وی، به مفهومی ناظر بر ارزشها و رسمهای مشترکی که به گروه احساس هویت میبخشد، توجه داشت، و رفتار را برآمده از تمایلات و ترجیحاتی میدانست که در نهاد افراد شکل میگیرد و فرصتهای زندگی، بستر بروز آن را فراهم میکند - هندری و دیگران، . - 232 :1381 زیمل1918 - 6 1858م - نیز سبک زندگی را مجموعه صورتهای رفتاری میدانست که فرد یا گروه، بر اساس انگیزههای درونی خود و در راستای تلاش برای ایجاد توازن میان شخصیت ذهنی و زیستمحیط عینی و انسانی خود، برگزیده است - مهدوی کنی، . - 52 :1387

دگرگونیهای گسترده اجتماعی در طول قرن بیستم که حاصل گسترش و تثبیت تمدن غربی در گستره وسیعی از جهان بود، چرخش رویکرد جامعهشناسان را در تحلیلها و تبیینهای اجتماعی خود، از مقوله تولید به مصرف، و از حوزه اقتصاد به فرهنگ موجب گردید. کاهش میزان کار روزانه، افزایش میزان اوقات فراغت، و پدید آمدن طبقه متوسط جدیدی که بخش زیادی از بدنه جامعه را تشکیل میداد و الگوها و سبکهای مصرفی ایشان، در قالب تحلیلهای طبقاتی و کلاسیک جامعهشناسان نمیگنجید، سبب شد تا جامعهشناسان، به تدریج در تحلیلهای خود برای تبیین واقعیتهای اجتماعی، مفهوم سبک زندگی را جایگزین طبقه و مشتقات آن سازند.

ویژگی برجسته این وضعیت اجتماعی، آن است که افراد، فارغ از تعلقشان به کدام طبقه اجتماعی، میکوشند با اتخاذ الگوهای رفتاری خاص و سبک ویژه، خصوصاً در حوزه مصرف، هویتی دلخواه از خویشتن تعریف و ارائه کنند. به همین دلیل، بوردیو2002 - 7 1930م - سبک زندگی را فعالیتهای نظاممندی تعریف میکند که از ذوق و سلیقه فرد سرچشمه میگیرد و بیشتر جنبه عینی و خارجی دارد و در عین حال، به صورت نمادین به فرد، هویت میبخشد و بدین ترتیب، میان قشرهای مختلف اجتماعی تمایز پدید میآورد - بوردیو، 286 :1390 و . - 337 گیدنز 8 - متولد 1938م - نیز سبک زندگی را مجموعهای از عملکردها میداند که فرد با بهرهگیری از آنها، افزون بر رفع نیازهای جاری خود، روایت خاصی از هویت شخصی خویش را در برابر دیگران مجسم میسازد - گیدنز، . - 120 :1387

این هویت خودساخته و فردگرایانه، در سلیقه و تمایلاتی ریشه دارد که در گذر زمان و با تکیه بر فرصتهای زندگی شکل میگیرد. الگوی مصرف، شیوه تغذیه، پوشش، نوع مسکن، شیوه گذران اوقات فراغت، تمرکز بر علاقهمندیها، آداب معاشرت، الگوهای زندگی خانوادگی، الگوهای بهداشت و سلامت، و دیگر شاخصهای مورد توجه در موضوع سبک زندگی، همگی به جنبههایی از زندگی انسان مربوط است که فرد، با توجه به ذوق و سلیقه خود یا گروهی که در آن عضو است، درباره آن دست به انتخاب میزند. بوردیو در توضیح ویژگی انتخابی و اکتسابی بودن سلیقه، آن را نوعی عادتواره معرفی میکند که کاملاً ناشی از فرآیند جامعهپذیری و آموزش، و متأثر از موقعیت فرد در محیط اجتماعی است.

این توضیح نشان میدهد توجه اندیشمندان در مقام بررسی سبک زندگی، تنها بر رفتارهای عینی و به ویژه مصرفی، متمرکز نیست و به تدریج به سوی جنبههای ذهنیتر، مانند گرایشها و نگرشها سوق یافته است - گیدنز، 1387، - 120؛ زیرا آنان دریافتند که در ورای بسیاری از رفتارها و باورهای ما، این ارزشها و طرز تلقی ما از هویتمان است که خودنمایی میکند. از این رو، مفاهیمی مانند ارزش و هویت، نقشی برجسته در تعریف سبک زندگی پیدا میکند. بنابراین، در بررسی سبک زندگی، باید به باورها و نگرشهای افراد و گروههای اجتماعی نیز توجه کنیم؛ زیرا این باورها در سطوح رفتاری افراد اثرگذار است و از راه ایجاد ارزشها و هنجارهای اجتماعی، میتواند در جهتگیری رفتار، که از آن با عناوینی مانند سلیقه یا ترجیحات فردی و گروهی یاد میشود، تعیین کننده و مؤثر باشد. به عبارت دیگر، در یک رابطه طولی، بینش و نگرش، موجب شکلگیری ارزشها و گرایشها و تمایلات میگردد و این گرایشها، خود موجب بروز نوع خاصی از رفتار و شکلگیری سبکهای زندگی میشود.

دین و سبک زندگی

بنیان الگوهای موجود در سبک زندگی را، همان شالوده فرهنگ و شاخصهای آن تشکیل میدهد؛ زیرا فرهنگ به عنوان مجموعه در هم تنیده و رو به تکاملی از ویژگیهای خاص زندگی اجتماعی انسان، هم شامل ارزشهای

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید