بخشی از مقاله
سرمایه روانشناختی مثبت زمینه ساز کارآفرینی موفق براساس نظریه لوتانز
چکیده
روند تحول زندگی از دوران غارنشینی تاکنون به شیوه هاي متفاوتی توصیف و تبیین شده است. اما آنچه که در تمامی تحلیل ها مورد توجه قرار نگرفته، همان نقش عامل تغییر می باشد. در واقع همان نیرویی که پیشرفت مادي را سبب شده و به انجام رسانیده است. امروزه بر همگان عیان گشته است که این عامل تغییر (کارآفرینی) از ابتدا تاکنون وجود داشته اند و به احتمال زیاد در آینده نیز تغییراتی توسط آنان صورت خواهد پذیرفت. خصوصیاتی همچون جستجوي فرصت ها، با جان خریدن خطرات و اهل ریسک بودن در امور و اصرار در تحقق یافتن ایده ها در مجموع دیدگاه خاصی را تشکیل می دهد که نمایانگر کارآفرینان است. لوتانز از این خصوصیات با عنوان سرمایه روانشناختی مثبت یاد می کند. سرمایه روانشناختی به حالات روانشناختی مثل امیدواري، اعتماد به نفس، تاب آوري و خوش بینی اشاره دارد که در این مقاله به عنوان عوامل حیاتی براي کارآفرینی، مورد بحث قرار می گیرند.
واژههاي کلیدي: سرمایه هاي روانشناختی مثبت ، کارآفرینی موفق، نظریه لوتانز
-1 مقدمه
در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار دنیاي کنونی که با تحولات و تغییر سریع و شتابان محیط بین المللی و گذرا از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و تغییر اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی همراه است. از کارآفرینی به عنوان موتور توسعه اقتصادي یاد می شود که می تواند زمینه ساز رشد توسعه اقتصادي کشورها، افزایش بهره وري، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی می شود.
کارآفرینی نماد کوشش و موفقیت در امور تجاري است. کارآفرینان پیشگامان موفقیت هاي تجاري کنونی هستند. توانایی آنها در بهره گیري از فرصت ها، نیروهاي آنها در نوآوري و ظرفیت آنها در قبال موفقیت به معیاري تبدیل شده است که کارآفرینی نوین توسط آن سنجیده می شود و این معیار در همه جا پذیرفته شده است. کارآفرینی کماکان بی لحاظ رهبري، مدیریت، نوآوري کارآیی پژوهشی و توسعه، ایجاد شغل، رقابت، بهره وري و تشکیل صنایع جدید سهم مهمی در رشد اقتصادي دارند که لازمه آن برخورداري از سرمایه می باشد. لغت سرمایه به ارزش دارائی ها و منابع موجود براي نیاز خاص، اشاره دارد. بسیاري از مراقع، سرمایه مالی زمانی که درباره ریسک کارآفرینی فکر می شود، (چه به صورت سرمایه ثابت در گردش و چه به صورت رشد سرمایه)، به ذهن خطور می کند با این وجود، دیگر انواع سرمایه هم ارزش تفکر را دارند.این سرمایه ها سرمایه اجتماعی، انسانی اخیراًو سرمایه روانشناختی است کهتماماً به صورت دارائی ها و منابع نامحسوس توسط افرادي که در کارآفرینی ریسک می کنند فراهم می شود. در حالی که سرمایه اجتماعی، انسانی و مالی در میان اعضا تا حدي متفاوت، همه اعضا باید سطح بالایی از سرمایه روانشناختی مثبت داشته باشند تا موفقیت کارآفرینی تضمین شود.
کارآفرینی چیست؟
کارآفرین ترجمه واژه Entre preneur است که این واژه خود از انتو فرانسـوي Entreprenoler بـه معنـاي عهـده دار شـدن کـار گرفته شده است. در فرهنگ وبستر Enbtrepreneur اینطور تعریف شده است. کسـی کـه سـازمان مـی دهـد اداره مـی کنـد و مخاطرات بعدي یک سرمایه گذاري و یا یک طرح را می پذیرد (علوي، .(70 :1382کارشناسـانان، کـارآفرینی را فراگـرد شـکار فرصت ها به وسیله افراد (به طور انفرادي یا در سازمان ها)، بدون در نظر گرفتن منابع موجود در اختیار آنها می داننـد (تفـت، 1993، ص 8؛ ونولتی، 1995، ص .(255 در واقع کارآفرینان به هنگام تصور فرصت هاي جدید، محدودیت هاي منابع جاري را نادیده می گیرند. کارآفرینان سازمان هاي بزرگ را کارآفرینان سازمانی می نامند. کارآفرین سازمانی کسی اسـت کـه در داخـل یک سازمان، محصولات، فعالیت ها، و فن آوري هاي جدید را کشف می کند و به بهره برداري می رساند (پینکات، (17 :1985 انواع رهیافت هاي کارآفرینی:
معمولاً در زمینه کارآفرینی از دو رهیافت عمده استفاده می شود که عبارتند از: -1 رهیافت محتوایی یا صفات مشخصه(خصیصه) -2 رهیافت فرایندي یا رفتاري رهیافت محتوایی (صفات مشخصه)
هدف از به کار گیري رهیافت محتوایی، متمایز ساختن کارآفرینان از غیر کارآفرینان و تعیین ویژگی هاي آنـان اسـت. بـر ایـن اساس ویژگی هاي شخصیتی کارآفرین عبارتند از : نیاز به توفیق طلبی، تمایل به قبول مخـاطره، برخـورداري از مرکـز کنتـرل درونی، داشتن روحیه خلاق و تحمل ابهام.
رهیافت فراگردي (رفتاري)
هدف از به کارگیري این رهیافت، تمرکز بر شناسایی فعالیت هاي کارآفرینان و بیان ماهیت کارآفرینی است. در قلمـرو مطالعـه این رهیافت، بررسی همه عوامل اثر گذار در تاسیس یک شرکت جدید، مانند محیط، فرد، فراینـد و سـازمان مـد نظـر قرارمـی گیرد. براي مثال مواردي نظیر دسترسی به سرمایه، حضور کارآفرینان مجرب، وجـود نیـروي کـار مـاهر(از نظـر فنـی)، میـزان دسترسی به عرضه کنندگان، مشتریان یا بازارهاي جدید بررسی می شوند. افراد نیز از نظر نظر دارا بودن خصوصیات کارآفرینی مورد بررسی قرار می گیرد.
براي مثال مواردي نظیر میزان دسترسی به سرمایه، حضور کارآفرینان مجرب، وجود نیـروي کـار مـاهر (از نظـر فنـی)، میـزان دسترسی به عرضه کنندگان، مشتریان یا بازارهاي جدید بررسی می شوند. همچنین افراد از نظر شخصیتی، از حیث دارا بـودن ویژگی هاي کارآفرینی ارزیابی می شوند، فرصت هاي جدید شناسایی می شوند و منابع جمع آوري می گردند و امکان سـرمایه گذاري مشترك، استفاده از منابع هدر رفته، و اخذ پروانه کار با توجه به قوانین و مقررات حمایتی بررسـی مـی گـردد (گـارتنر،
.(706- 696 :1985
براي ارائه مفهوم کارآفرینی می توان به تعریفی که هیریچ و پترز از کارآفرینی ارائه کرده اند اشاره نموده کارآفرینی خلق جدید و با ارزش است. با اختصاص زمان و تلاش لازم در نظر گرفتن ریسک هاي علاي، روانی و اجتماعی و رسیدن به رضایت فردي و مالی و استقلال، به عبارت دیگر فرایند خلق چیز جدید و پذیرش مخاطرات و سود حاصل از آن است (هیسریچ و پیترز،.(1999
این تعریف بر چهار جنبه اساسی کارآفرینی تاکید می ورزد: نخست اینکه، کارآفرینی مستلزم خلق است. خلق هرچیز ارزشـمند و جدید و این خلق باید براي کارآفین و مخاطبی که این خلق براي او انجـام شـده اسـت ارزش داشـته باشـد. دوم کـارآفرینی مستلزم وقف زمان و تلاش کافی است. فقط کسانی درگیر فرایند کارآفرینی می شوند که درك صحیحی از تعداد قابل تـوجهی از تلاش دارند که صرف خلق چیز جدید شده و آن را به فعالیت درآورده است. در نظر گرفتن ریسک هـاي اجتنـاب ناپـذیر بـر جنبه سوم کارآفرینی است. این ریسک ها بنابر زمینه تلاش کارآفرین شکل هاي مختلفی دارند امامعمولاً پیرامون زمینه هـاي مالی، روانی، اجتماعی متمرکزند. قسمت آخر تعریف به پاداش هاي کارآفرین اشاره دارد که مهمترین این پـاداش هـا اسـتقلال
است که باعث رضایت شخصی می شود. براي کارآفرینان سودجو، پاداش هاي مالی نیز پول شاخص میزان موفقیت است.
مرکز کارآفرینی دانشگاه ها در اوهایو (2000) کارآفرینی را فرآیندي براي تشخیص، توسعه و به واقعیت درآوردن یـک رویـا در زندگی می داند که این رویا می تواند یک فکر بدیع، یک فرصت تازه و یا بطور ساده شیوه بهتري بـراي انجـام برخـی از کارهـا باشد نهایتاًو نتیجه اي که می توان براي این فرایند انتظار داشت ایجاد یک موقعیت مخـاطره آمیـز اسـت کـه تحـت شـرایط ریسک و عدم قطعیت شکل گرفته است. کارآفرینان کسانی هستند که فرصت هایی را تشخیص می دهـد کـه در نظـر دیگـران موقعیتی بغرنج و آشفته جلوه می کند آنان قهرمانان بازار کار امروز هستند. تیمونز (نقل از کوراتکـو و هـاجنس، ترجمـه عامـل محرابی و تیرایی، (1383 کسی را کارآفرین می داند که می خواهد اعماق تاریک و عدم قطعیت و ابهام را در نوردد و کسی کـه می خواهد در ارتفاعات نفس گیر موفقیت گام بردارد.
کارآفرینی، خلاقیت و کسب و کارهاي مخاطره آمیز سوخت موتور اقتصاد مدرن را فراهم می کنند. اهمیت دادن این سه عنصر نمی تواند اغراق آمیز باشد کارآفرینان که در راس کسب و کارهاي مخاطره آمیزند، در جستجوي فرصت ها هسـتند و خلاقیـت براي آنها ابزاري است براي موفقیت، کارآفرینان به عنصر تغییر به عنوان یک پدیده متحولی می نگرند و همیشه در جسـتجوي تغییر هستند به حوزه هاي که داراي بهره وري بالاتري هستند، تغیر مکان می دهند (مقیمی، . (3 :1383
شوپیتر که یکی از افراد شاخص در زمینه مباحث کارآفرینی است، کارآفرینی را نیروي محرك اصلی در توسعه اقتصادي می داند و می گوید نقش کارآفرین نوآوري است. از دیدگاه وي ارائه کالاهایی جدید، ارائه روش جدیـد در فراینـد تولیـد، گشـایش بازوي تازه، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در صنعت از فعالیت هاي کار افرینان است 1382، سکستون و اسمیلور، .(1986
سرمایه انسانی
سرمایه انسانی که معمولا با عنوان سرمایه ذهنی به آن اشاره می شود، ارزش مهارت ها ، توانائی ها، دانش و تجربه اي است کـه
شخص با خود به سازمان وارد می کند. استوارت1 سرمایه ذهنی را به عنوان دانش سازمان یافتـهاي کـه مـیتوانـد بـراي ایجـاد ثروت، استفاده شود، تعریف می کند وآن را به عنوان مهمترین منبع در سازمان هاي امروزي مطرح می کند که بایـد در عصـر اطلاعـات، جائیکـه دانش حرف اول را می زند ، عمل کند ( استوارت، . (1999
وقتی در مورد شخصی که قرار است به گروه مدیریتی کارآفرینی قدم بگذارد صحبت میشود، چنین کاندیداهائی براساس تجربه کارآفرینی قبلی، دانش صنعت و بازار، سال هاي تحصیلات، سابقه کار قبلی، دانش فنی مربوط به محصـول، خـدمات و فرآینـد، ارزیابی می شوند. این عوامل در محیط تجاري بی ثبات امروزه، بسیار مهم هستند، بخصوص در شرکت هاي کارآفرینی کوچـک که بایدمکرراً انعطاف پذیر و مبتکر باشند و نسبت به تقاضاي بازارسریعاً پاسخ بدهند. دکلرك و داکلی2 به طور تجربـی، رابطـه میان سرمایه انسانی و ابتکار را در 59 کشور، آزمایش کرده اند. یافته هاي آنها، نشان می دهد که رابطه مثبتی بین این دو وجود دارد. همچنین هایتون3 ، 99 شرکت کوچک و متوسط را مطالعه کرد و رابطه مثبتی میان سرمایه انسانی و عملکرد کارآفرینی،
پیداکرد. همچنین می توان گفت سرمایه گذاري که اهل ریسک باشد، ممکن است حتی بـیش از انـدازه در سـرمایه انسـانی در تصمیم گیريهاي سرمایه گذاري، تأکید کند (بام و سیلورمن،2004 ،.( 1
لافرِر2، در تجارت و کارآفرینی، سرمایه رسمی انسانی را درمقابل سرمایه غیر رسمی انسانی قرار می دهد، سرمایه انسانی رسمی به شرایط تحصیلی اشاره می کند و سرمایه انسانی غیر رسمی به مهارت و دانشی اشاره میکند که به واسطه داشتن پدر و مـادر کارآفرین، بوجود می آید. ثابت شده است که، افراد رشد یافته در خانواده هائی که یک یـا هـر دو والـدین آنهـا صـاحب تجـارتی بوده اند، در آنها دانش کارآفرینی به صورت درونی نهادینه می شود. همین طور اندرسون و میلر 3 در مورد چگونگی تاثیر خانواده هاي کارآفرین بر سرمایه انسانی توسعه آن، تحقیق کرده اند. افراد درگیر در فرآینـدهاي اجتمـاعی- اقتصـادي،عمومـاً سـرمایه انسانی را نیز دارند که خود منجر به رشد و سود دهی بیشتري می شود. بنابراین، ارزیابی سرمایه انسـانی،که شـخص بـه همـراه خود به یک سازمان میآورد، حائز اهمیت است.
سرمایه اجتماعی سرمایه اجتماعی می تواند هم درون یک کارخانه استفاده شود (به چه کسی می توانم مراجعه کنم که در حل مشـکل بـه مـن کمک کند؟) و هم بیرون از یک کارخانه استفاده بشود (چه کسی می تواند مرا در یافتن بهترین قیمت و تصمیم گیري در مورد خرید، نصیحت کند؟) بعضی از روش هاي پیشنهادي براي اندازه گیري و ارزیابی سرمایه اجتماعی مربوط بـه سـایز، سـاختار و اجزا شبکه است. در یک بازبینی جامع که اخیرا انجام شده است، kwonو (2002) adler دریافتند که سرمایه اجتماعی تـاثیر مثبتی هم بر HR (مثل موقعیت شغلی، تغییر تعداد کارمندان، جبران خسارت اجرایی و کاریابی، وهم بر بخـش هـاي انسـانی (فعل مبادله منابع میان دلارها، کارآفرینی، روابط پشتیبانی، شبکه تولیداتی منطقه اي و یادگیري بین شرکت ها) دارد.
سرمایه انسانی، شناخت و سرمایه گذاري در سرمایه اجتماعی براي موفقیت و برتري رقابتی سازمان هاي امـروز، آینـده، بسـیار حیاتی به نظر می رسند با این وجود، پیشنهاد می کنیم که زمان آن رسیده است تا فراتر از این دو سرمایه گام برداریم و مفهوم آنچه را که با سرمایه روانشناختی مثبت می نامیم، کاملاً پوشش می دهیم.
سرمایه روانشناختی مثبت سرمایه روانشناختی فراتر از سرمایه انسانی و اجتماعی است و به جاي چه چیزي می دانید یا چه کسـی را مـی شناسـید، چـه کسی هستید را در برمی گیرد. بخصوص، به چهار ظرفیت روانشناختی مثبت یعنی اعتماد به نفس، امیـدواري، خـوش بینـی و تاب آوري اشاره می کنیم. این چهار حالت را (استواکی ، (2000 به عنوان عامل اعتماد به نفس مرکزي براي انگیزش یه کاري، برشمرده است.
با استفاده از روانشناختی مثبت و اخیرا آنچه با نام رفتار سازمانی مثبت یا POB می شناسیم، این ظرفیت ها را می توان اندازه گرفت، توسعه داد و براساس آنچه (لوتانز، (2002 گفته است می توان آنها را براي عملکرد موثر در محل کـار مـدیریت کـرد در ادامه بحث به ارائه این ابعاد چهارگانه در ارتباط با کارآفرینی خواهیم پرداخت.
.1 خودکارآمدي
خودکارآمدي در واقع ساختار شناختی است که در هر کاري و از جمله در کارآفرینی بعنوان یک متغیر واسطه اي بین خصوصیات و نگرش ها و دیدگاه ها و تبدیل آنها به رفتار و عمل ایفاي نقش می نماید (مایر، .(2002
بنابراین به نظر می رسد در هر اقدامی آنچه براي شروع لازم است، فرایند شناختی است کـه بـروز آن بـه شـکل خودکارآمـدي متجلی می شود و بحث کارآفرینی هم از این قاعده مستثنی نیست و به نوعی نقش واسطه اي و کلیدي در این زمینه ایفـا مـی نماید. از طرفی انتظارات خودکارآمدي و داري شخصی درباره سطح کارآمدي او براساس چهار منبع اطلاعاتی شکل که عبارتنداز: (بتز و هاکت، 1998؛ شولتز و شولتز، ترجمه محمدي، .(1998
.1 موفقیت عملکرد
به این معنی که تجربه موفقیت آمیز قبلی در گذشته باعث افزایش خودکارآمدي در آن زمینه خواهد شد و در واقع قابلیت هاي
خود را نشان داده و احساس کارایی و شایستگی او را افزایش می دهد. .2 تجربه جانشینی یا همانندسازي؛ دیدن افراد دیگري که موفقیت آمیز عمل می کنند احساس کارآیی شخصی را تقویت می کنند خصوصا اگر این افراد به لحـاظ توانایی مشابه فرد مشاهده گر باشند.
.3متقاعدسازي کلاسی یا دریافت تشویق و حمایت از جانب دیگران، اینکه به فرد گفته می شود توانایی رسیدن به آنچه که می خواهد را دارد و البته در صورتی که قانع سازي بطور واقع بینانه باشد در افزایش احساس کارآمدي موثر می افتد.
.4 وضعیت روانی بعنوان نمونه اضطراب در زمان انجام کار یا میزان ترس و یا خونسردي در یک موقعیت اسـترس زا. ایـن نـوع اطلاعـات معمـولاً مبنایی براي قضاوت درباره توانایی کنار آمدن تحت شرایط مختلف بکار می رود.
بنابراین اگر بتوان با توجه به این 4 منبع تاثیر مستقیم بر عقاید خودکارآمدي دارند با انجام آموزش هایی سـطح خودکارآمـدي کارآفرینی را افزایش داد، می توان امیدوار بود که میزان اقدامات کارآفرینانه در سطح جامعه فراتر خواهد رفت و منجر به ایجـاد رفاه و توسعه اجتماعی در سطح کلان جامعه خواهد شد.
پژوهش هایی که در این زمینه به انجام رسیده است شامل تحقیقاتی است که به مقایسـه سـطح خودکارآمـدي در گـروه هـاي مختلف از جمله مدیران و کارآفرینان (چن و همکاران، (1998، دانشجویان رشته کارآفرینی و رشته هاي دیگر مربوط به تجارت
æ همچنین تاثیر خودکارآمدي کارآفرینی بر توجهات کارآفرینانه (دي نوبل، همکاران، (2000 پرداخته اند. همینطور اثر مستقیم
æ مثبت خد کارآمدي بر رتفار کارآفرینی توسط مایر (2002) به تایید رسیده است. سولیوان و ماهانیک (2000) براساس طرح درمانی بتز که مبتنی بر چهار منبع اطلاعاتی که منجر به افزایش و یا کاهش خودکارآمدي می شود، به آمـوزش خودکارآمـدي در زمینه انتخاب و تصمیم گیري حرفه اي گروهی از زنان پرداختند.
علاوه بر عوامل فردي، محیط نیز یکی از عوامل اولیه و بسیار مهمی است که در استراتژي، ساختار و فرایند هر تـلاش سـازمان یافته اي مثل کسب و کارهاي کارآفرینانه نقش بسیار مهم و تعیین کننده اي دارد. بطوري که آلدریچ و وین سایر معتقدند کـه محیط سیاسی و اجتماعی می تواد بطور قدرتمندانه اي در ایجاد و یا تباهی کارآفرینی در کشورها نقـش داشـته باشـد (لونـانز، همکاران، . (2000
نظریه هاي کارآفرینی که در منابع اطلاعاتی عرضه شده اند، بطور یک جانبه تمرکز اصلی خود را بـر متغیرهـاي محیطـی و یـا شخصیتی قرار داده اند و هر یک از این متغیرها را بصورت جداگانه و خاص براي عملکردکارآفرینانه پیش بینی می کننـد. ایـن رویکردها هیچ کدام در تبیین پیچیدگی اعمال انسان که شامل تعامل بین متغیرهاي محیطی، شناختی و رفتاري اسـت موفـق نبوده اند (بندورا، 1977، نقل از لوتانز و همکاران ،. (2000 با روشن شدن مزایاي کارآفرینی و اینکـه افـرادي بـا ویژگـی هـاي شخصیتی و جمعیت شناختی خاصی به ایجاد کسب و کارهاي موفق و مستقل اقدام می نمایند، تلاش هایی در جهت شناسایی وجه تمایز کارآفرینان و غیر کارآفرینان صورت گرفت تا با شناسایی این اختلافات نسبت به تقویت روحیـه کـارآفرینی در افـراد غیرکارآفرین، فعالیت هاي آموزشی ویژه اي انجام پذیرد (احمدپور، .(1382 همان طور که قبلا ذکر شد طبق تحقیقات مختلـف که توسط دانشمندانی مثل چن و همکارانش (1998) و لوتانز و همکـاران (2000) انجـام گرفتـه اسـت، خودکارآمـدي بعنـوان قویترین پیش بینی براي رفتار کارآفرینی و بهترین متمایز کننده بین کارآفرین و غیرکارآفرین تلقی شده است. لذا با استفاده از آموزش هایی که منجر به افزایش خودکارآمدي شود می تواند افزایش رفتار کارآفرینانه را در پی داشته باشد. با مطالعات انجـام شده در زمینه آموزش هایی که در جهت افزایش خودکارآمدي کارآفرینی صورت گرفته است، تنها یک مطالعه (میفیلد و دیـور، (2000 یافت شد که بطور تلویحی و براسـاس نظریـه یـادگیري اجتمـاعی بـه بررسـی تـاثیر آموزشـی کـارآفرینی بـر افـزایش خودکارآمدي پرداخته است.
نظریه شناختی ـ اجتماعی که در روانشناسی اخیراًو در مشاوره شغلی بکار گرفته شده است. به تبیین عملکرد انسان پرداخته و در این راستا به ماهیت رابطه متقابل بین سه عامل مهم و تاثیرگذار بر عمل انسان محیط انسان یعنی محیط، عوامـل شخصـی (مثل شناخت و هیجان و وقایع زیستی) و رفتار توجه دارد (پاجارس، 2002؛ استاجکویک و لوتانز، . (1998 در این نظریـه کـه توسط بندورا تدوین شده است بر خاستگاه هاي اجتماعی بخش مهمی از اندیشه عمل تاکید می کند و از طـرف دیگـر قسـمت شناختی آن تاثیر علی فرایندهاي فکري برانگیزشی، عاطفه و عمل انسان را مشخص می نماید (حرکت هـاي والسـون، ترجمـه سیف، .(1374 مطابق این دیدگاه عملکرد انسان در سازگاري و تغییر تحت تاثیر نقـش مرکـزي فراینـدهاي شـناختی، تجـارب یادگیري، فرایند خود تنظیمی و انعکاس خود می باشد و این عملکرد محصول تعامل پویاي شخص، رفتار و محیط است که این تعامل به شکل متقابل بین هر سه عامل وجود دارد. در این نظریه تاکید اصلی بر نقش مهمی است که شناخت در ایجاد ظرفیت در افراد از طریق ساختار خود تنظیمی، اطلاعات کدگذاري شده، واقع بینی و شکل دهی رفتار ایفا می کند (پاچـارس، .(2000
بطور خاص نظریه شناختی ـ اجتماعی عملکرد کارآفرینانه را محصول رابطه سه جانبه میان محیط، متغیرهاي شناختی و رفتار