بخشی از مقاله
چکیده :
این مقاله پس از مقدمه ای درباره لزوم تغییر سیا ستهای جمعیتی در شرایط تغییر ویژگیهای اقت صادی ،اجتماعی و فرهنگی جامعه به بررسی سیاستهای جمعیتی در رابطه با نگرشهای دینی اختصاص دارد . در این مقاله ابتدا پس از تعریف سیاستهای جمعیتی ، به من شاء و خوا ستگاه آنها ا شاره شده و هفت من شاء ا صلی را بر شمرده و آنگاه به نگر شهای دینی در باره جمعیت پرداخته است.
این مطلب با تقسیم بندی ادیان به دو دسته ادیان غیر توحیدی و ادیان توحیدی آغاز شده و پس از طرح دیدگاههای عمده آنها در باره خلقت و نگرش به انسان ، به مهمترین مقوله های جمعیتی مطرح در هریک از آنها اشاره شده و از آن میان بیشتر ازدواج وباروری و کثرت نسل را مورد توجه قرار داده است . بحث مربوط به جمعیت و دین اسلام به صورت تفصیلی در جهار مقوله : نگرش به آفرینش جهان ، خاقت انسان و هدف از آن ، ازدواج ، و افزایش جمعیت ، کثرت و محدودیت آن مطرح شده و در هر مورد با ذکر آیاتی از قران کریم موضوع را بررسی و نتیجه گیری نموده است.
مقدمه
تغییر جهت سیاستهای جمعیتی کشور در سالهای اخیر به رغم تلاشهای آشکارونهانی که از سوی افراد و برخی از مجامع بین ا لمللی با سنگ اندازی در مقا بل این تغییر صورت می گیرد، یکی از مهمترین اقدامات اثر گذاری ا ست که در صورت اجرای کامل آنها، بایددر آینده منتظر ثمرات ارزشمند آن بود . گرچه وقتی میزان خالص تجدید نسل به کمتر از حد جانشینی برسد و در آن سطح استمرار یابد ، هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که در آینده جمعیت با مشکل جایگزینی مواجه خواهد شد، با این همه تنگناهای اقتصادی و اجتماعی، فضایی را فراهم ساخته است که عامه مردم ناخودآگاه و بی آنکه تحلیل آگاهانه ای داشته باشند با هر اقدامی درزمینه افزایش جمعیت مخاف بوده وپیشداورانه آن را رد می کنند.
اصول چهارده گانه سیاستهای جدید جمعیتی کشور بیش از آنکه در صدد افزایش تعداد جمعیت باشد به فکر تأمین نیازها و خدماتی است که افراد یک جامعه سالم وپیشرفته باید از آنها برخوردار باشند ودر کنار آنهاراه حلی هم برای کاهش اقدامات نامطلوب جاری پیدا کنند . این که گفته شده ا ست سالانه حدود 350 هزار نفر از نطفه های منعقده در ایران براثر سقط و مرده زایی ازبین می روند ، ویا سالانه 150 تا 180 هزار نفر از نیروهای جوان و تحصیلکرده این کشور را ترک می کنند، و یا براثر جابجاییهای داخلی ، روستاهای کوچک وکم جمعیت از سکنه خالی می شوند و در همان حال ، سطح مناطق کویری کشورنیز گسترده تر می شود، نباید حساسیتی رابرانگیزد و به تدوین سیاستهایی بینجامد که این نقاط ضعف را سامان دهد ؟
اگر چنین حساسیتهایی باید وجود داشته باشند و راه چاره را جستجو کنند، آیا نباید در مورد کاهش سطح باروری به پایین تر از حد جانشینی هم پرداخته شود که در دراز مدت سرنوشت کشور را تحت تأثیر قرار می دهد ؟ پاسخ این است که چنین حساسیتهایی باید وجود دا شته با شند تا به انخاذ سیا ستهایی منجر شوند که همه این م سائل را باهم ودر کنار هم ببینند و آنچه را که خیر و صلاح جامعه است پیش پا بگذارند.
نکته دیگری که دراین رابطه مطرح است ضرورت توجه به واقعیتهایی است که جامعه امروزی ما با آن عجین شده وآن نگرشهای دینی و مذهبی است که تمام جنبه های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را در برگرفته است آیا در این شرایط سیاستهای جمعیتی می بایست به روال سابق باقی می ماند؟ که به باور این مقاله باید تغییر می کرد و راهکارهایی را پیش می گرفت که با نگرشهای دینی به انسان و جمعیت همساز باشد .
سیاستهای جمعیتی
سیا ست های جمعیتی جهتگیریهای دولت در قبال جمعیت ا ست تا بتواند آن را با دیدگاه های آرمانی وبرنامههای اقت صادی واجتماعی و فرهنگی خویش هماهنگ سازد. ازاین نظر، سیا ستهای جمعیتی نوعی جهتگیری ا ست، از طرف دولت ها و به دلایلی که یکی ازآنها ممکن است همسوئی با تحقق اهداف آرمانی باشد،. مانند اینکه بگوییم می خواهیم در سال 1404 ،کشورمان پیشرو ترین کشور دانشگاهی خاورمیانه ویا تهران شهری جهانی و شهر برتر منطقه باشد.
اینها اهداف آرمانی است. باید دیدکه آیا برای تحقق این اهداف جمعیت شنا سی هم می تواند کمکی انجام دهد و یا آنکه جایگاه دیگری داردکه بی شتر در قلمرو برنامه ریزیهای توسعه ای قرار می گیردو اگر چنین باشد باید دید که جمعیت شناسی برای تحقق اهداف برنامه های تو سعه ، چه کمکی می تواند انجام دهد و چه سازوکاری را باید دنبال کند تا به آن هدفها نزدیکتر شوند . بی تردید بخ شی از این کمکها که روز به روز هم اهمیت بیشتری پیدا می کنند در چارچوب سیاستهای جمعیتی طرح وتعریف می شوند.
ممکن ا ست ت صور شود که هر فرد ویا هر مجموعه ای از افرادیک ک شور هم ،که نگر شهایی نزدیک به هم دا شته با شند، می توانند رویه هایی را پیش گیرند که نتیجه ای شبیه به آن چیزی با شد که دولت از طریق سیا ستهای جمعیتی در صدد انجام آنها است یعنی به همان هدفی منجر شود که سیاستهای جمعیتی بر آن پایه تدوین واستوار شده است . بی تردید این اقدام فردی است و نمی توان برآن نام سیاستهای جمعیتی اطلاق کرد . زیرا سیایتهای جمعیتی با استفاده از اقتدار ملی ، برای پا سخگوئی به هدف و یا هدفهای حکومتی در سطح ملی و منطقه ای اعمال می شود وغرض از آنها معمولأ تو سعه ، تو سعه پایدار و رفع مشکلات و کاستیهای مقیاس بزرگ کشوری و یا متطقه ای است .
منشاء وخواستگاه سیاستهای جمعیتی
سیاستهای جمعیتی را می توان ازچند منشائ منبعث دانست: دیدگاه تاریخی که خطوط کلی آن از روی اسناد و نوشته های متقن تاریخی و گرایشهای شناخته شده حکومتی به دست می آید آثار ونقل قولهای مختلف از نحله های یونانی ، صاحبنظران ایرانی - اسلامی ،تمدنهای خاموش و متفکران غربی و شرقی که همه از اسناد کتبی و شفاهی حاصل می شوند هرچند که این اسناد و نوشته ها با کاستیهایی نیز همراه باشند 3 احکام مذهبی ، آیات و روایات گوناگون که صراحتأ ویا با نگرشهای اجتهادی موردشناخت و پذیرش قرار می گیرند 4 - جدلهای مکتبهای اقتصادی و اجتماعی که در قرون اخیر از کشورهای غربی به ویژه در عصر روشنگری ازکشورهای اروپایی برخاسته است .
5 - جریان آفرینی مجامع بین المللی به ویژه سازمانها وکنفرانسهای بین المللی وسیاستهای جهانی 6 - جهت گیریهای خاص دولتها در اشاعه ویا رد قالبهای پیش ساخته سلطه و سلطه جویی -7 واقعیتهای حاصل از تجربیات کشورهای مختلف در باره نقش متقابل جمعیت و توسعه و در هم آمیختگی و همپیوندی آن دو آنچه که تاکنون در این باره پیش آمده ا ست ترکیبی از مجموعه آنها با شدت و ضعف متفاوت ا ست و این توجه هم،هرچه از زمانهای دور به ع صر برنامه ریزی نزدیکتر شویم شفافتر و پررنگتر می شود و شاید دلیل ا صلی آن نیازی ا ست که از برنامه و برنامه گذاری ن شأت می گیرد .
اگر از دوران ناآگاهی اولیه یگذریم که نمی توانیم جهت گیریهای م شخ صی رادر آن دوره ذکر کنیم ، باید سیر تاریخی م سأله را دنبال کنیم وتغییرات آن را در طول زمان ببینیم بی هیچ تردیدی حفظ سرزمین و دفاع از مرز وبوم هرک شوری یکی ازارز شهای ب سیار بالا و غیر قابل انکار بوده ا ست . بارها به انحاء مختلف در نو شته های دیگران این جمله "لوئی بودن" فرانسوی ، باز تاب یافته است که هیچ قدرت و هیچ ثروتی برتر از جمعت نیست - لئون بوکه، :1974 - 150جمله ای که دو قرن بعد از آن، فردریش لوتکن اقتصاد دان دانمارکی در 1756 ، نوشت که مردم و تعداد ییشتر آنها ، یزرگترین و با شکوه ترین ثروتی ا ست که به کمک آن می توان به همه ثروتهای دیگر د ست یافت .
ماکیاول جمعیت زیاد را یکی ازمؤلفه های قدرت دولت می دانست و معتقد بود نباید بیمی از افزابش جمعیت داشت - علل عظمت و شکوه شهرها ، - 1582 و میرابو نیز افزایش جمعیت را عامل رفاه و ترقی می دانست و برافزایش جمعیت ا سپانیا از طریق مهاجرت تأکید دا شت - همان: - 158 در مقابل تعداد دیگری از نوی سندگان نگر شی بر خلاف جمعیت گراها دا شته اند برای نمونه ، توماس مور ا ضافه جمعیت را موجب فقر می دان ست و در کتاب اتوپیا مدافع یک جمعیت محدود بود . با شروع قرن هیجدهم میلادی پای آمار و اطلات به میان آمد و نگرشهای مستدلتری به مباحث جمعیتی داد .
موهوکه از طرف دولت فرانسه مسؤل تحقیقات جمعیت شناسی شده بود در کتاب خود تحت عنوان "پژوهشها و ملاحظاتی در باره جمعیت فرانسه " که در سال 1778 انتشار داد و باید آنرا اولین کتاب جمعیت شناسی محسوب داشت به بحث در باره موالید و مرگ ومیر پرداخت و در یافت که افزایش جمعیت فرانسه به افزایش باروری مربوط بوده و با مقایسه وضع کشورهای فرانسه و هلند به این نتیجه رسیدکه وسعت کشور و تولیدات کشاورزی تقش مهمی در آن نداشته است . این نگرشها تا قرن نوزدهم میلادی ادامه داشت و از آن به بعد کم کم با بهبود شرایط بهداشتی و تغییرات تدریجی شرایط اقتصادی و اجتماعی نگرشهای جدیدی تکوین یافت که هدف شان کاهش میزان ر شد جمعیت ک شورها به ویژه ک شورهای پرجمعیت درحال تو سعه بود .
این وضع در عین حال که قابل توجیه بود لکن به گونه ای پیش رفت که مسائل جمعیتی جدیدی را بار آورد و موجبات تغییر جهت سیاستهای جمعیتی را از کاهش و تحدید مواالید به تأمین بیشتر بهداشت باروری معطوف داشت ودر تعدادی از کشورها به تلاش برای افزابش سطح باروری و تامین جمعیتی با ساختار مطلوب درآمد . هریک از کشورهای این گروه دلایل خاصی برای این تغییر داشتند وصاحبنظران متعددی نیز پیدا شدند که در آثار خود به بحث جمعیت و ارتباط آن با مسائل اقتصادی ، اجتماعی ، زیستی و روانشناختی پرداختند که مفالات و نوشته های متعددی در این زمینه ها تولید شده و در دسترس علاقمندان قرار دارد.
از این رو ما در این مقاله پس از بررسی کوتاه دیدگاههای صاحبنظران اولیه که تا قرن نوزدهم به طرح موضوع پرداخته اند، تغییر سیاستهای جمعیتی کشورمان را براساس نگرشهای اسلامی دنبال خواهیم کرد و برای درک بهتر آن ابتدا به بحث دین و جمعیت می پردازیم و با طرح دیدگاههای ادیان معروف به نقش آموزه های دینی در حیات انسانی معطوف می شویم و در یک فرصت دیگری نیز به عناوین هفتگانه ای که در ابتدای مقاله مطرح شد برمی گردیم .
توجه به جمعیت وزندگی انسانی در نگرشهای اغلب ادیان به طور مستقیم و غیر مستقیم دیده می شود اولین نکته ای که در این بحث مطرح است ، آیات و باورهای مربوط به هدف از خلقت و آفرینش انسان و عظمتی است که هر فرد در مقابل آن قرار دارد : به رغم گوناگو.نی نگر شهای مختلف مذهبی دو دیدگاه متمایز در مورد آفرینش وجود دارد .اول نگر شی که در آن جهان قدیم ا ست یعنی خلق ن شده و به هر دلیلی از روز اول وجود دا شته و تنها در طول زمان تغییراتی در آن به وجود آمده ا ست ، نگر شی که خمیرمایه ا صلی باورهایی را شکل می دهد که تجلیات آن اغلب درادیان شرق سل سله جبال هندوکش دیده می شود . در این نگرش همه چیز ازلی و ابدی است.
دنیا خلق نشده ، آخرت و پاداش و جزای اخروی نیزجود ندارد ،خدای واحدی مورد پرستش قرار نمی گیرد و هرکس می تواند به مرحله بالای تزکیه و الوهیت برسد و به همین دلیل است که بوداهای مختلفی وجود دارد وراه بودا شدن هم مسدود نیست . دیدگاههائی از این دست را می توان در مذاهب هندی ، برهمایی و شینتوئی سم هم دید. نگرش دوم نگرش ادیان توحیدی ا ست که درآنها خدای واحدی مورد پر ستش قرار می گیرد ، جهان و هرچه در آن است خلق شده ، آغاز و پابانی دارد ، روز قیامتی هست که در آن هرکس نتیجه اعمال خود را می بیند . این ادیان اغلب در غرب سلسله جبال هندوکش جای دارند . به هرحال بین دین واعتقارات مذهبی با زندگی اجتماعی انسان رابطه مستقیمی وجود دارد.
اهمیت دین در زندگی روزمره به حدی است که مضامین و مفاهیم آن درسبک زندگی انسانها تأثر به سزایی دارد و از همین راه جمعیت و عوامل اثر گذار بر تغییر و تحول آن را تحت تأثیر قرار می دهد .دین از آن جهت که تاریخی به دیرینگی تاریخ ب شر دارد ب سیار در خور توجه ا ست و به جرأت می توان گفت که هیچ پدیده ای در طول تاریخ، این چنین پا په پای انسان پیش نیامده است پیشرفتها و پس رفتهای نوع بشر، افت و خیزهای تمدن بشری، سرد و گرمهای جوامع بشری به گواهی تاریخ به نوعی گاه انگیزه های دینی دا شته اند وگاه به تحول در نگر شهای دینی منجر شده اند - ویل دورانت ، اصلاح دینی ،جلد ششم - . دین پیش از فلسفه بر روی زمین طلوع کرده است. به گفته ویل دورانت مبلغان م سیحی که اول مرتبه برای تبلیغ نزد قبایل می رفتند متعجب شدند که چگونه در میان این مردم آدابی شبیه" قداس" م سیحیان وجود دارد.