بخشی از مقاله

چکیده

تمدن غرب با جلوه نمایی از پیشرفت و توسعه خود در زمینه علم سعی در ریشه دوانی در افکار و اذهان مردم جوامع دیگر بخصوص جوامع اسلامی دارد.لیبرالیسم سرمایه داری که بر پایه ی دئیسم و اومانیسم شکل گرفته توجه به توحید،معاد،معنویت را به کلی نادیده انگاشته،همچنین با جدایی دین از تمامی زیربناهای اخلاقی،اقتصادی،سیاسی و علمی سعی در نهادینه کردن سیاست های شوم خود در جوامع اسلامی نموده است. بنابراین نیاز به الگویی متناسب با ارزش ها،اخلاق و سنت اسلامی احساس می شود.این الگوی هوشمندانه که به تعبیر مقام معظم رهبری،الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت نامیده شده منجر به ایجاد اقتصاد نجات بخش بر پایه ی عدالت،اخلاق اسلامی و بهره مندی هرچه بیشتر از توانایی های جوانان و نخبگان کشور و افکار صاحبان تعقل و تفکر و در نتیجه منجر به سعادت دنیوی و اخروی ملت عزیز ایران می شود.

با توجه به سیاست های تجویزی کنترل جمعیتی لزوم توجه دقیق ما را به مسئله ی جمعیت ضروری می نماید. نرخ رشد جمعیت در چند دهه اخیر در حال کاهش بوده، با مطرح شدن جنگ جمعیتی وآگاهی از پییشبرد سیاست های کنترل جمعیتی از سوی غرب در کشورهای درحال توسعه و کمتر توسعه یافته مشخص می شود که لزوم مقابله با این سیاست ها اجرای سیاست های افزایش جمعیتی در داخل کشور است.روش جمع آوری داده ها در این مطالعه کتابخانه ای می باشد.در این پژوهش سعی برآن است با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد اهمیت نقش رشد جمعیت در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تبیین شود.

 کلید واژه: الگوی پیشرفت،جنگ جمعیتی،مالتوس،تولیدناخالص داخلی،بهای انسان

مقدمه

واژه پیشرفت معادل واژه توسعه در ادبیات علمی کلاسیک و مرسوم است.توسعه ترجمه کلمه development است و از ادبیات علمی غرب به عاریت گرفته شده است.در این ادبیات توسعه یافتگی و راهبردهای توسعه مبتنی بر دئیسم,شکاکیت یا انکار خدا,اصالت ماده,اصالت فرد,اصالت تجربه و تفسیر خاصی از سعادت انسان و جامعه,تفسیر و تعیین می شود.علت انتخاب واژه پیشرفت به جای توسعه,احتراز از بار بینشی و ارزشی همراه واژه توسعه است.مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند:آنچه که من میخواهم اضافه کنم,این است که اولا کلمه ی پیشرفت را ما با دقت انتخاب کردیم؛تعمدا نخواستیم کلمه توسعه را به کار ببریم.علت این است که کلمه توسعه ,یک بار ارزشی و معنایی دارد؛التزاماتی با خودش همراه دارد که احیانا ما با آن التزامات همراه نیستیم - مقام معظم رهبری . - 89/10/9,در تعریفی عام که بر اساس همه بینش ها ومنش ها درست است,پیشرفت عبارت است از فرایند حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب.بر این اساس,الگوی پیشرفت باید مشتمل بر سه امر باشد:

الف - تحلیل وضعیت موجود

ب - تبیین وضعیت مطلوب
ج - راهبرد حرکت از وضعیت موجود به مطلوب می توان اظهار داشت دستیابی به جامعه ی مطلوب که سعادت انسان ها در آن تحقق یابد از والاترین اهداف و آرمان های هرانسان هوشمندی تلقی میشود. مبنای علوم انسانی از جمله اقتصاد با رویه ها و نمای غربی با مبنای علوم انسانی در جوامع اسلامی در تعارض است و قابل پیاده سازی نمیباشد.همچنین باید افزود که نظام غرب از گذشته تا کنون تطابقی با الگوی پیشرفت جوامع اسلامی نداشته و تنها سعی در خوراندن مبانی نظام لیبرال سرمایه داری در این جوامع است.با توجه به تفاوت در ارزش ها و هنجار های غرب و جوامع اسلامی عده ای از اقتصاد دانان کوشیدند تا مصرف گرایی و غربی گرایی را سرلوحه برنامه های خود قرار دهند آنچه واضح است لزوم وجود الگوسازی اسلامی پیشرفت برای نجات این بحران بی هویتی است.

بدین جهت مقام معظم رهبری با ارائه الگوی هوشمندانه ایرانی-اسلامی پیشرفت و معرفی کردن چهار عرصه ی مهم پیشرفت ما را در رسیدن به این هدف خطر و ارزشمند یاری نموده اند.دستیابی به جامعه ای که تمدن نوین اسلامی در ان تحقق یابد نیازمند تقویت و پرورش نیروهای فکور،دانا،توانا و با احساس هویت ملی و مذهبی است.و این جمعیت پویا نیازمند توجه به بعد خانواده و وظیفه ی مهم زادو ولد می باشد.امری که طی سال های اخیر توجه کمتری به آن شده است و غربی گرایی تنها رسیدن به سود و منفعت بیشتر را در دستورکار خود قرار داده.بنابراین خانواده مبدا تحقق ارمان ها میباشد.از گذشته تا به امروز یکی از مسائل مهم در حوزه ی اقتصاد مربوط به نقش جمعیت بوده است.

به گونه ای که هر یک از بنیان گذاران مکاتب اقتصادی نیز در خصوص این موضوع ،نظریات مثبت و منفی ارائه داده اند.از جمله نظریات منفی ،نظریه ی مالتوس است که انسان را صرفا موجودی مصرف کننده در نظر گرفته بود که زمینه ساز شیوع نگرش منفی علم اقتصاد به موضوع جمعیت بوده است.با شروع عصر صنعتی اقتصاد،نظریاتی از سوی اقتصاد دانان متعددی مطرح شد که دیدگاه مثبتی به افزایش جمعیت داشته اند.از این جمله میتوان به کرمر - - 1993که یکی از صاحب نظران مکتب کلاسیک بود اشاره نمود.با وجود آنکه نظام پس از مالتوس،دیدگاه های مثبتی نسبت به افزایش جمعیت داشته اند ولیکن فقط به نقش ابزاری انسان توجه نموده اند آن هم صرفا جهت تحصیل سود طبقه بورژوا.مفهوم کلی که از این نظریات استنباط می شود این است که کاپیتالیسم بهای وجودی انسان را نادیده گرفته تا به اهداف طبقه ی خاصی که همان سرمایه داران می باشند ،جامه ی عمل بپوشاند.

با وجود آنکه می دانیم تولید ناخالص داخلی شاخصی برای نشان دادن رفاه مردم یک جامعه است،در صورتیکه رفاه مردم را نمی سنجد بلکه تنها میزان ارزش پولی کلیه کالا ها و خدمات را نشان می دهد.نکته اینجاست که یکی از نهاده های لازم برای تحقق رفاه و رشد اقتصادی در جامعه نیروی کار می باشد که مبتنی بر نرخ باروری انسانی یک جامعه می باشد.با وجود اینکه کاپیتالیسم انسان را کالای بازاری و قیمت مدار در نظر گرفته است به ارزش ذاتی و بهای انسان توجهی ننموده و صرفا انسان را ابزاری برای تحقق منافع قشر سرمایه دار در نظر گرفته است .در مطالعه ی حاضر با استفاده از روش استقرایی نظریه پردازی داده بنیاد به بررسی اهمیت نقش جمعیت در اقتصاد کشور پرداخته ایم.

نتایج حاضر نشان می دهد نظام سرمایه داری با وجود کنترل های جمعیتی در کشورهای کمتر توسعه یافته و در حال توسعه به اهمیت نقش انسان و علی الخصوص نقش زن در رشد اقتصاد دست یافته و سیاست های حمایتی تشویقی و تنبیهی در رابطه با زاد و ولد و ازدواج جوانان در پیش گرفته است.آنچه میتوان در انتها ذکر کرد این است که امروزه ما دچار یک جنگ جمعیتی هستیم که لزوم مقابله با آن افزایش جمعیت و به کارگیری سیاست های حمایتی دولت ازقشر زن در جهت افزایش نرخ باروری و ×تربیت نیروی کار کارآمد و با کیفیت در جامعه است.

مبانی نظری مطالعات خاص

.1-2 مطالعات داخلی

بخشی دستجردی - 1390 - در مقاله ای با عنوان »بررسی تاثیر جمعیت بر رشد اقتصادی در چارچوب الگوی رشد بهینه در اقتصاد ایران،کاربردی از الگوریتم ژنتیک« تاثیر جمعیت بر رشد اقتصادی را بررسی میکند. در چارچوب الگوی رشد بهینه،جمعیت، تاثیرات متفاوتی بر رشد اقتصادی میگذارد، از یک سو به دلیل فرم معادله ی انباشت سرمایه - مساله قید - ،تاثیر محدود کننده ای دارد و از سوی دیگر به علت حضور در تابع رفاه اجتماعی بین زمانی،فرایند رشد اقتصادی را تسریع میکند، بنا براین می توان این گونه نتیجه گیری کرد که نرخ بهینهای برای رشد جمعیت وجود دارد که به ازای آن،در کناربیشنه شدن رفاه اجتماعی بین زمانی،مقادیر سرانه ی سرمایه،محصول و مصرف، بیشینه میشوند.

محمد پور - - 1389 در تحقیق خود بیان می کند،چنان چه در مدل سازی رشد جمعیت را به صورت برون زا در نظر بگیریم،قسمت عمده، ای از رشد واقعی اتفاق افتاده را نمی توانیم توضیح دهیم. در گونه های مختلفی از مدل های رشد درون زا با وارد کردن سرمایه انسانی،تحقیق و توسعه،تکنولوژی درون زا و ایده پردازی - مدل های رشد ایده محور - ،می توان قسمت باقی مانده ی رشد اقتصادی را نیز توضیح داد.اما نکته مهم در این مدلها این است که رشد تکنولوؤی،رشد سرمایه انسانی ویا رشد ایده،تابعی مستقیم از از رشد جمعیت،ملاحظه شدهاند.از دید گاه گروهی از اقتصادانان هیچ نقش اقتصادی منفیای برای جمعیت در شرایط طبیعی قابل تصور نیست.

در نظریه های مختلف مرتبط با نیروی کار،بازار کارو اشتغال، نظریه ای که رشد بیکاری را منبعث از افزایش جمعیت بداند وجود ندارد، بلکه قیود ساختاری در جامعه که موجب عدم تعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار می شود سبب بیکاری می گردد. از سوی دیگر با افزایش بارروری و زاد ولد، افزایش تقاضایی اتفاق میافتد که موجب تحریک طرف عرضه، افزایش تولید و در نتیجه کاهش بیکاری می شود - دلالی اصفهانی . - 1385به عبارت دیگر در این مدل ها افزایش جمعیت از دو طریق زمینه ساز رشد اقتصادی می شود :یکی از طریق افزایش عرضه فیزیکی نیروی کار ساده و دیگری از طریق افزایش نیروی کار متخصص - در قالب ایده،سرمایه انسانی وتحقیق و توسعه - .

.2-5-2 مطالعات خارجی

از مطالعات نئو کلاسیک به اشتباه چنین استفاده میشودکه جمعیت بالاتر،به معنای درامد سرانه پایینتر است. اما در دید گاه دوم، احتمال بروز اثرات مثبت در نتیجه افزایش جمعیت مطرح گردید. در این دید گاه، بروز اقتصاد مقیاس،شتاب بیشتری رشد فناوری،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید