بخشی از مقاله

چکیده

پیشرفت نوع بشر در زمینه های علمی و صنعتی، در کنار ایجاد رفاه و آسایش بیشتر برای انسان ها، جهان را به سمت بهره برداری روزافزون از منابع طبیعی، تخریب محیط زیست و ایجاد آلودگی های منابع آب و هوا و خاک پیش برده است. تخریب محیط زیست، علاوه بر آن که حیات سایر موجودات را تحت تأثیر سوء خود قرار می دهد، زندگی نسل های آتی بشر را نیز با تهدید مواجه می کند. با توجه به اینکه در حال حاضر قوانین بشری، هدف حفاظت از محیط زیست را مدنظر دارد، لیکن مهمترین عاملی که در این میان می تواند کلیه انسان ها را در صیانت از منابع طبیعی مجاب کند و بتواند اتحادی را در این زمینه ایجاد کند، نه فقط قوانین بشری، بلکه آموزه های دینی و اخلاقی است که وجه مشترک کلیه انسان هاست. دین اسلام نیز که آیینی الهی - اجتماعی است و فرد را در مقابل اجتماع دارای حقوق و تکالیفی می داند و کامل ترین دین الهی در این زمینه است، بنیان مناسبی است که بتوان با استفاده از ظرفیت های آن، فرهنگ و اعتقاد حفاظت از محیط زیست را بر روی آن بنا کرد. در این مقاله سعی می گردد به موضوع نگرش سیاسی - اجتماعی اسلام درباره محیط زیست پرداخته شود.

-1 مقدمه

دنیای امروز در تهدید بزرگی قرار گرفته است. تهدیدی که عامل اصلی اش از درون طبیعت و بلایای آسمانی نیست بلکه ساخته و پرداخته دست انسان هاست و از طرف نوع بشر به نظام طبیعت و موجودات دیگر تحمیل می گردد. تخریب محیط زیست که پس از وقوع انقلاب صنعتی در غرب شروع گردید و هم اکنون با افزایش سوخت های فسیلی و دفع آلاینده های صنعتی و خانگی در دل طبیعت، روز به روز عرصه حیات را برای نباتات و حیوانات و حتی نسل بشر تنگ نموده است.

یکی از بزرگترین چالش های جهان و تأثیرگذار بر سیاست داخلی کشورها و نظام بین المللی می باشد. در این میان، نقش اخلاق و جنبه های معنوی دینی در الزام و تشویق انسانها به حفاظت از رکن حیات و مخلوقات الهی، بزرگترین عاملی است که می تواند در این مهم یاری گر باشد. نقش ادیان و بالاخص تعالیم اخلاقی اسلام در حفاظت از محیط زیست و سیاست های این دین مبین ریشه در فطرت پاک انسان ها داشته و رابطه منطقی بین انسان و طبیعت را رقم می زند.

-2 بحث

از دیرباز چهار نوع نگرش اصلی انسان به پیرامونش به وجود آمده و تکوین یافته است. اولین آن مربوط به انسان های اولیه بوده است که تعامل آنها با طبیعت، مشابه رفتار سایر حیوانات بوده است. انسانهایی که از طبیعت صرفاً برای برآوردن احتیاجات روزمره خود که مهم ترین آن تغذیه و سرپناه بوده است بهره می برده اند. در دومین نگرش تشکیل اجتماعات کوچک انسانی و آغاز تفکرهای نخستین و جرقه باورهایی که به تدریج سرمنشأ ادیان اولیه شده است، رفتار متقابل انسان و طبیعت را شکل داده اند. در این دوران طبیعت خاصیت ماورالطبیعه ای یافته و تقدس یافته است. احترام به طبیعت و نشانه های آن، به حد به صورت پرستش آن به عنوان قدرت های به وجود آورنده انسان و رقم زننده سرنوشت آن هویدا شده است. ادیان پگانی، پرستش اجان طبیعی در این دوران مشاهده می گردد.

در سومین مرحله ظهور ادیان آسمانی مانند دین های ابراهیمی یا آیین هایی همچون بودایی و تعلیمات کنفوسیوس یا زرتشتی، طبیعت را نیز همچون انسان ها مخلوق آفریدگار یگانه - در ادیان ابراهیمی - یا خداوندان متعدد - مکاتب و ادیان غیرابراهیمی - به شمار آورده اند و در اکثر آنها، حفظ طبیعت به عنوان نشانی از احترام به قدرت آفریدگار توصیه شده است. ادیان بزرگ با پرورش نهال اخلاقیات در دامان خود، نقش بسیار تعیین کننده ای در تربیت انسان ها داشته اند و بیشترین نقش را نیز هم اکنون در اعتقادات انسان ها برای تعیین رابطه صحیح با طبیعت دارا هستند.

چهارمین مرحله به شروع تمدن غرب و محور قرار گرفتن انسان بر می گردد که در آن، نگرش استفاده بیشتر از طبیعت به نفع پیشرفت تمدن بشری و بی توجهی به طبعات سنگین آن اصلی ترین پیامد آن است. می توان گفت ادیان و باورهایی که آفریدگار را از درون طبیعت نظاره می کرد و دیدگاهی مقدس به آن داشت، جای خود را به نگرشی انسان محور با هدف بهره برداری هرچه بیشتر از ذخایر زمین داده است.

-1-2 نگرشی کوتاه بر رفتار زیست محیطی ادیان مختلف

در دین زرتشت، پاک نگاه داشتن عناصر چهارگانه آب، خاک، هوا و آتش جزو اصول رفتار پیروان آن در ایران قدیم بوده است. فرشته های پاسدار طبیعت مانند آناهیتا که فرشته نگاهبان آب به شمار می رفت از این قبیل است. جلوگیری از آلوده نمودن آب و پرهیز از ریختن هرگونه آلودگی در آن نشان از اهمیت این موضوع دارد. حتی برگزاری جشن نوروز که نمادی از تازه شدن طبیعت است نیز تاکنون در میان ایرانیان رواج دارد. شاید بتوان گفت دین زرتشت به عنوان دینی که در دنیای قدیم، حکومت بزرگی تشکیل داد در این باره حائز اهمیت است. در دوره ساسانیان که زرتشتی گری دین رسمی بود و بنیانگذاران آن در اصل جزو مؤبدان زرتشتی بودند، سیاست حکومت بر تعلمیات آن دین بنا شده بود و از این رو، رفتار حکومت و اعمال مردم در برابر محیط زیست با توجه به قوانین آن آیین تنظیم شده بود.

در دین یهودیت، خداوند، انسان و طبیعت به عنوان بافتی یکپارچه تلقی شده و تعلیمات آن دین، آفرینش هر یک از موجودات را به حق مخصوص خداوند نسبت داده است - عطاریه . - 86 به اعتقاد ساموئلسون - - 2002، گفتمان زیست محیطی یهودی در تعالیم تورات و تلمود ریشه داشته و یهودیت در ذات خود دغدغه عمیقی درباره رفاه و سعادت جهان طبیعی دارد. مسیحیت نیز نگاه ویژه ای به طبیعت دارد. مسیحیت برتری انسان ها را مترادف نابودی و سوءاستفاده از آن نمی داند و بر همزیستی مسالمت آمیز انسان با طبیعت تأکید می کند.

تقبیح رفتارهای غیرمسئولانه انسان نسبت به سایر مخلوقات و محق ندانستن وی به ایجاد هرج و مرج در طبیعت از تعالیم این دین محسوب می شود. به اعتقاد هسل - 2000 - در زمان حاضر نیز هر چه زمین گرم تر، نامتعادل تر، پرجمعیت تر و از عدالت دورتر می شود، به همان میزان بر تعداد متکلمان و علمای اخلاق مسیحی که به چالش های زیست محیطی می پردازند، افزوده می شود. حرمت گذاشتن به طبیعت به شکل کامل آن، نشانگر عشق انسان به طبیعت در آیین بوداست.

نقلی از بوداست که می گوید همانگونه که ما در با به خطر انداختن زندگانی خود، فرزندش را حفظ می کند، مهر بی پایان را نیز باید درباره تمام موجودات زنده در خود شکوفا کرد. محققان بودایی علت آشفتگی های روحی و معنوی انسان غربی را در بیگانگی آن با طبیعت می دانند - عطاریه . - 86 تاکر و ویلیامز - 1997 - در کتاب بودائیسم و محیط زیست ذکر کرده اند که با توجه به چالش های موجود که بر اثر بحران های زیست محیطی به وجود آمده است، تعالیم آیین بودایی در مورد ارتباط درونی همه اشکال حیات می تواند در بازیابی رابطه متقابل و منطقی انسان با طبیعت موثر باشد. در آیین هندو نیز اشکال طبیعت مانند جنگل ها، بیشه زارها و درختان مقدس محسوب می شوند و جایی را که حتی یک درخت پر از گل و میوه در آن یافت شود را مکانی باارزش برای عبادت و پرستش می دانند. همچنین در سنت های مختلف هندوئیسم، برخی از رودخانه ها، کوهها و جنگل ها به طور اخص، مقدس شمرده می شوند.

-2-2 نگرشی بر دیدگاه های غیردینی درباره محیط زیست

در دیدگاه طبیعت گرا، انسان امتیاز یا تقدم جوهری بر طبیعت و سایر موجودات ندارد. نگرش اغلب طرفداران محیط زیست و آنان که به اصطلاح، »سبزها« در غرب معروف هستند حق را در چیزی وارد می دانند که در حیات اجتماعی، میل به زیبایی، کمال و پایداری را در پی داشته باشد. واتسون در نوشته های خود، اصل احترام به انسان کانت را به اصل واکنش متقابل به حیوانات رده بالا و باهوش تسری داده است. گود پاستر و هانت اعتقاد دارند هر موجود در عالم هستی، جدا از زنده بودن دارای حقوقی است که باید از طرف دیگران رعایت شود - نقل از فراهانی فرد . - 1385
در دیدگاه انسان گرا، جوهر وجودی انسان ها مورد توجه قرار دارد و سایر موجودات حق یا مسئولیتی در این باره ندارند.

این دیدگاه شامل دو مکتب فایده گرا و لیبرال است. در مکتب فایده گرا، اعمال انسان ها در راستای کامیابی جامعه معنی پیدا می کند و هر چند حق حیات را منحصر در انسان می داند ولیکن تا جایی که محافظت از طبیعت تأمین کننده منافع جامعه باشد، از آن حمایت می کند. در مکتب لیبرال، حقوق انسانی را متعلق به تک تک افراد می داند و به دلیل اینکه به طور عموم، افراد به آینده دور خود توجه کافی ندارند، برنامه و انگیزه مطلوبی برای حفظ محیط زیست که در فاصله ای دورتر از یک نسل آثار خود را نشان می دهد، ندارد - پرمن . - 1382 با قرار گرفتن انسان در مرکز سیاست های محیطی و انسان مداری به عنوان پایه های استراتژی های حفاظت محیطی، می توان انتظار داشت که ارزش محیط زیست و طبیعت، تنها در حد ابزار تنزل یابد. پیامد انسان گرایی معاصر، عدم پذیرش مسئولیتی است که انسان نسبت به ارزش های ذاتی طبیعت دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید