بخشی از مقاله

چکیده

شهرسازی انسجام بخش نه به عنوان مفهومی جدید، بلکه به عنوان عبارتی که مدتی است مورد باز توجه قرار گرفته است، مفهومی است برای بازگرداندن کلیت به شهرها به عنوان یک ارگانیسم زنده و طبیعی. در حالی که در گذشته با شهرهایی روبرو بودیم که همه ی اجزای آن در یک کل منسجم سامان یافته و همه ی اجزا از جمله توده ها، فضا و حتی آب و گیاهان در خدمت معنی بخشیدن و رساندن مفهوم وحدت به شهرها بودن؛ اما شهرهای امروز مملو از فضاهای تکه پاره، منزوی و جدا افتاده ای است که هر کدام چون کلماتی نامفهوم هیج کمکی به معنی و مفهوم و ساخت ذهنی شهر نمی کنند.

با توجه به خلل موجود و لزوم باز توجه به نوع طراحی و برنامه ریزی فضاهای عمومی در شهر و همچنین نیود شاخصه هایی جهت اندازه گیری قرار گرفتن فضاها در یک شبکه، این پژوهش با مروری بر مفاهیم انسجام وشهرسازی انسجام بخش و همچنین برنامه ریزی فضاهای عمومی در شبکه های منطقی وبا آگاهی از این که فرایند برنامه ریزی و طرح ریزی فضای عمومی یک شهر، مانند یکپارچه سازی عناصر شبکه شهری، چندین ارزش افزوده دارد که قویا به پایداری شهری کمک می کند.؛ سعی در استخراج اصول و شاخصه هایی به منظور کمک به چگونگی برنامه ریزی شبکه فضاهای عمومی دارد و در نهایت 3 دسته مولفه و همره آن 3 گروه شاخصه معرفی میشود که نه تنها مطالعه و ارزیابی ویژگی های شبکه را اجازه میدهد بلکه به عنوان یک خط پایه برای تعریف اصول راهنما در سطح ساختار های موجود عمل می کند.

مقدمه

مفهوم وحدت و کلیت در شهرسازی ایران، قدمتی همانند خود شهرسازی دارد. ایرانیان در طول تاریخ هیچگاه جزئی از شهر را بدون توجه به نقش و عملکرد آن در کل، ایجاد نکرده اند در واقع یکی از اصول اساسی و مهم در شهرهای ایران اصل هم پیوندی میان عناصر شهری است. در نمونه های جهانی نیز شهرهای باارزش از انسجام و پیوستگی بالای میان اجزاء شهر برخوردارند. در این شهرها به بناها و فضاها بعنوان عناصری مجزا از یکدیگر نگاه نمیشود بلکه همگی در یک مجموعه به هم پیوسته و یک کل ادراک میشوند.

متاسفانه و در طول مداخلات اخیر و فراموش نمودن نقش شهر به عنوان یک سیستم پیچیده طراحی فضاها به صورت جدا و مستقل از دیگر اجزای شهر صورت گرفته یا فضاهای باقی مانده از گذشته نیز با مداخلاتی نظیر خیابان کشی های بی سابقه از هم گسسته شده اند و ساختار قضایی و ذهنی شهر را دچار خلل و مشکل نموده اند که در نتیجه ی آن لزوم توجه به شکل گیری فضاهای عمومی در ارتباط باهم و همپیوند با هم را بیش از پیش ضروری می نماید. در هر سیستم پیچیده مانند یک ارگانیزم، قوانین مشخصی در خصوص ترکیب و پیکربندی شهری و یک سیستم وجود دارد.

از منظر سالینگاروس فضاهای شهری و مکان ها در انسجام و ارتباط تنگاتنگ با دیگر مکان ها و کانون ها می باشند و انسجام این واحدها و عناصر است که ساختار و کلیت بزرگتر را سازمان می دهند. به عبارت دیگر در هر سیستم پیچیده، سازماندهی از بزرگ به کوچک صورت می گیرد و از طرف دیگر ساختار کوچک مقیاس تنها چیزی است که قابلیت زندگی و پویایی یک شهر را تضمین می نماید. وقتی سخن از اجزا - چیزی - به میان میآوریم نظر به پیوند با یک کل داریم، پیوند در دستگاهی نظم داده شده است. لذا ارتباط در درجه اول تشخیص ویژگیها و خصوصیات اجزا و عناصر را مورد نظر قرار میدهد و اینکه آیا این اجزا و عناصر به مجموعه ای تعلق دارند یا نه.

دوم اینکه ارتباط با فاصله میان اجزا سروکار دارد، فاصلهای مجرد، دهنی، ریاضی، معنایی یا فیزیکی - به معنای اقلیدسی کلمه - . با توجه به تاثیرات متقابل فضاهای عمومی شهر ی و نیروهای شکل دهنده ی آن آگاهی از چگونگی ساختاریابی فضاهای عمومی شهر بسیار می تواند راهبردی و دستیابی به اهداف پیگیری شده از طریق این فضاها راهشگشا باشد.

همچنین می توان از همخوانی و همنوایی فضاهای عومی شهری با نیروهای مختلف موثر بر تولید آن، به بهترین وجه در دستیابی به اهداف مورد انتظار بهره گرفت. هدف از این نوشتار مروری بر ضرورت وجود انسجام در شهرها از راه برنامه ریزی صحیح فضاها ی عمومی در شبکه ها یی منطقی در شهر و براورد اصول و مولفه هایی جهت تبیین و تشخیص چگونگی شکل گیری فضاها در ارتباط باهم می باشد.

انسجام

واژه ی انسجام1 را " جزو چیزی شدن" و " کل - چیزی را - معین کردن" تعریف کرده اند - تولایی،25 :1386 به نقل از باطنی ،. - 453 :1377 انسجام به معنی ادغام شدن در یک کل و مشارکت در واحدی بزرگ تر و یکی شدن با چیزی دیگر است . - Oxford Dictionary - واژه انسجام، نوعی هماهنگی همراه با نظم و سیاق را در ذهن متبادر می سازد؛ این واژه در لغتنامه ی دهخدا به مفهوم یگانه شدن، یکتایی و یگانگی است - دهخدا، . - 1394:32انسجام را می توان با استناد به تعریف جامعه شناسان، فرایند سازمان دهنده ی نظم فضایی دانست که واحدهای فضایی منفک را به یکدیگر مرتبط می سازد

بل عنوان می کند، این واژه نخستین بار توسط دو روانشناس محیطی به نام های استیفن و راشل کاپلان برای توصیف یکی از مسیرهای شناختی که در جذابیت منظر اثر دارند، به کار رفته است. بدین معنی که منظره مورد بررسی معنای خاصی دارد و اجزای آن به خوبی با هم ترکیب شده اند. این واژه با مفهوم وحدت در طراحی ارتباط دارد

شهرسازی انسجام بخش

شهرسازی انسجام بخش در واقع دنباله رو رویکرد ساختار گرایی در معماری و شهرسازی است. این رویکرد یکی از مهمترین جنبشهای پیشرو از سال 1960 میلادی تاکنون است. ساختار در این رویکرد عبارت از مجموعه ای از روابط است که در آنها عناصر می تواندد تغییر یابند ولی به شکلی که متکی به کل باقی مانده و مفهوم خود را حفظ کنند. روابط بین عناصر مهمتر از خود عناصر است. عناصر - المانها9 دارای قابلیت تغییر درونی اند در حالی که روابط آن ها ثابت باقی می ماند -  

طبق گفته ی نان الین، شهرسازی انسجام بخش 4 کیفیت ارتباط، پیوند، تخلخل و اعتبار را نشان می دهد. به گفته ی وی اینکه چه بافت شهری موجود، چه توسعه های جدید مورد تایید قرار گیرد، شهرسازی انسجام بخش مکان هایی را ایجاد می کند که در آن فعالیت ها و مردم به صورتی همگرا در جریان هستند و باعث هم افزایی2 و بازده3 مناسب فضاهای یک شهر می شود. وی اشاره می کند که شهرسازی انسجام بخش از طرح های جامع -که بر روی کنترل هر آنچه در شهر است تمرکز می کند- به شدت دوری می ورزد.

در عوضِ تولید شهرهای تکه تکه بدون روح و شخصیت، شهرسازی انسجام بخش مداخلات حساس و دقیقی را پیشنهاد می کند که اثری همچون مهره های بازی دومینو دارد و فعل و انفعالات دیگر مداخلات را در یک پروسه ی دینامیک و فعال تحت تاثیر خود قرارمی دهد. اگر طرح های تجویزی و جامع را به مانند یک عمل جراحی بر روی یک جسم بی هوش در نظر بگیریم، در عوض، شهرسازی انسجام بخش به مانند طب سوزنی بر روی یک جسم کاملا هوشیار و درگیر عمل می کند، که با بازکردن موانع سبب به جریان انداختن "کانال های انرژی شهری"4 خواهد شد که به دمیدن نیروی زندگی به شهر و جوامع شهری منجر می شود.

در نهایت می توان گفت که محصول شهرسازی انسجام بخش یک جریان5 است که به خودی خود قابل دیدن و لمس نیست بلکه به صورت یک انرژی در شهر و فضاهای آن در حال تبادل است و در جریان این تبادل به پیوند عناصر مصنوع و غیر مصنوع، افق ها و عمودها - پلان و مقطع - ، فعالیت ها، کاربری ها و مصرف کنندگان فضا و ... کمک شایانی می نماید. این نوع شهرسازی در تقابل با مفاهیمی چون مرزها، استقلال ، وابستگی، افراد، ابهام، دیوارها، سکون، کنترل طبیعت ونقشه های جامع؛ مفاهیم دیگری همچون شبکه ها، روابط متقابل، جوامع اجتماعی، شفافیت، نفوذپذیری، جریان، ارتباط با طبیعت و چهارچوب هارا مطرح می کند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید