بخشی از مقاله
چکیده
شطح، نتیجهشدّت اشتیاق و وجد عارف به حقّ است. محصول این شیفتگیها به تجربهی اتّحاد با حق منجر میشود. صوفی مجذوب و هر که از ما سوی االله بریده باشد و به عالم توحید و یگانگی قدم نهاده باشد، هم میتواند اظهار کند که هیچ نیست و هم میتواند دعوی کند که همه چیز است. تعریف علمی شطح، محال است می توان گفت کلماتی است با ظاهری معماگونه وپیچیده که دارای معانی وتفاسیری است که برای بعضی هاقابل قبول وبرای بعضی ها غیرقابل قبول است .
شطح ، اشکال مختلفی دارد: معراج نامه ،روایت واقعه،فرمان یادعوت به تجربه، سخن گفتن خدا باعارف، شعرمنثور، متناقض نما و استعاره. در تحقیق حاضر نگارنده به بیان شطحیات منسوب به امام عبدالقادر گیلانی، مؤسس طریقت قادریه و شرح آنها پرداخته است. مضمون اکثر شطح-های ایشان اتحاد نوری و امر و فرمان به تجربه است. در نهایت میتوان گفت که زبان شطح زبان خاص عرفاست که مراد عارف از گفتن آن سخنان و سرودن اشعار شطح آمیز، از یک سو آشنا ساختن مریدان به ارزش و شخصیت والا و معنوی انسان و از دیگر سو، اظهار مأموریت خطیر و شگرف الهی خویش برای ارشاد و هدایت آنان بوده است، نه دعوی داری وخودستایی محض.
.1 مقدمه
معرفت صوفیان از طریق عقل و فکر نیست، بلکه از طریق تجربهی درونی است. نوعی مکاشفه و ادراک است، نوری که چون دل، از صفات ناپسند، تطهیر و تزکیه یافت، در آن تجلّی میکند. به عبارتی معرفت داناییِ رازگونهای است که حاصل فرایند ذهنی و عقلی نیست، بلکه وابسته به اراده و لطف خداوند است و به کسانی که مستعدّ دریافت آن هستند، بخشیده میشود. به هر حال صوفی، فنای نفسانی را تحققّ »یگانه« شدن خود با خدا میداند، چون به عقیدههاآناتّحاد و اتّصال با جان جهان بزرگترین سعادت برای عارف واصلی است که گام در جادهی حقیقت گذاشته است.
گاهی غلبهی وجد و بی خود حاصل اتّحاد و اتّصال در صوفی به جایی میرسد که او خویشتنداری را از دست میدهد و ناگزیر به افشای راز میشود و حاصل این افشاگری، »شطح« است. در نظر صوفیان شطح عبارت از کلمات و سخنانی است که در حالت سکر و بی خودی و غلبات شور و وجد و مستی و جذبه بر زبان جاری میشده است. همان چیزی که منصور حلّاج را وادار به گفتن اناالحقّ«» کرد و به قول حافظ افشاگری او سرش را بر دار کرد:
آن یار کز و گشت سردار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
- حافظ شیرازی . - 193 : 1370
به هر حال صوفی مجذوب و هر که از ما سوی االله بریده باشد و به عالم توحید و یگانگی قدم نهاده باشد، هم میتواند اظهار کند که هیچ نیست و هم دعوی کند که همه چیز است.
.2 ادبیات تحقیق
تحقیق شامل ذکر تعاریف شطح و بیان اشکال آن و همچنین بازتاب دیدگاههای عرفا و فیلسوفان در این زمینه و همچنین بیان و شرح نوعشطحیّات امام عبدالقادر گیلانی است. شَطَح: در لغت، به معنی حرکت است؛ چنان که اگر آب بسیار بخواهد از جویی تنگ با فشاررد وبگذاز آن سرریز کند و به عربی گویند شَطَحَ الماءُ. و این چنین است حال مرید در غلیان وجد و سخنانی که از سرِ بی خبری در این حالت گوید.
پس »شطح« در اصطلاح صوفیان، عبارت است از حرکت و بی قراری دل هنگام غلبهی وجد و بیان آن حالت به عبارتی که به نظر غیر اهل، غریب و درک آن مشکل نماید، که گاه باشد ظاهر آن کلمات ناپسند و خلاف ادب و حتی شریعت به نظر آید، در حالی که باطن آن گفتار درست و مستقیم است و گوینده با نیّت صافی چنان بیان که بیگانه از سرّ اوآگاه نگردد - رجایی بخارایی . - 367 : 1370 اتّحاد: شطح، نتیجه شدّت اشتیاق ووجد عارف به حقّ است. محصول این شیفتگی گاهی به تجربهی اتّحاد با حق منجر میشود.
اتّحاد در لغت به معنی وحدت و یگانگی است و در تعبیر عارف مسلمان عبارت از شهود و وجد واحد مطلق است از جهت آن که همهیاشیا به وجد و واحدِ حقّ موجودند و فی نفسه معدوم. مرد باطنیاتّحاد را غیر قابل توصیف داندمی و به باور او هیچ کس به حالِ اتّحاد راه نمییابد. سالک برای فهم این حالت، به بصیرت و ژرفنگری خاصی نیازمند است. صوفی در این مرحله، با بریدن از تعلّقات فردی، تداوم حیات خویش را در حقّ مییابد، یعنی هر که از خویش بمیرد در خدا زندگی خواهد کرد چرا که تحلیل و تلاشی - مرگ - به معنای نیل به بقا و اتّصال به حیات الهی است.