بخشی از مقاله

چکیده

در عصر حاضر کهعصر وابستگی روز افزون ملل وممالک و زمانِ نزدیکی فرهنگها و اندیشههای مختلف برای نیل به یک آرمان والای انسانیت و ایجاد جهانی از دوستی و یکدلی و همزیستی است، برگزاری اجتماعی از قبیل این کنگره که از طر ف دو کشور متمدن و با فرهنگ هند و ایرانتشکیل، میشود، لایق تقدیر است. مخصوصاً چون هدف آن بررسی در رابطه های فکری و فرهنگی و ادبی بین این دوکشور و رسالت پیغام دوستی هر دو است. پیغامی که بگفته عرفا و شعرای هند و ایران تنها مبنی بر »وصل کردن« میباشد. توفیق همه شرکت کنندگان همایش را در ایفای این وظیفه پر ارج آرزومندیم.

در طول بیشتر از هشت صد سال شعر فارسی که در هند سروده شد در راستای بهم پیوستگی و اختلاط این دو ملت سهمی بسزا داشته و برای اتخاذ و ایجاد انسجام و وحدت بین آنها مثل یک پل و معبر مستحکم و معتبر بوده است و بقول حافظ »یک قصه غریب و حدیث عجیب است.«یک شاعر هندی بدون آنکه پائیز را دیده باشد؛ منتظر بهار است، بلبل راندیده نغمه اش را گوش میکند و سنبل و شمشاد را ملاحظه نفرموده نذر گیسو و قد محبوبش میکند! گویا سخن سرایان سرزمین هند فرهنگ و فکر و زبان ایرانی را در شعر خود جذب کردهموفّق شده بودند یک روحیه واحد ومشترک که دارای عوامل فکری و فرهنگی هردو کشور باشد در شعر خود عرضه دهند.

شاعرانی مثل خسرو و عرفی و کلیم و بیدل و غالب جنبه های فکری و فرهنگی هند و ایران را در شعر فارسی خود جلوه داده یک سبک مخصوص هند، که امروز به اصطلاح سبک هندی معروف است بوجود آورده اند که مظهر عمده ویژگیهای مشترک فکری و لسانی و فرهنگی هند و ایران میباشد.این میراث شعری نه فقط نمایانگر روحیه هنری و ادبی این دو کشور میباشد، بلکه طبق شواهد مسلم و انکار نا پذیر مبنی بر مطالعه و استیعاب کلام شعرا، محتوای عده ای زیادی از این نوشتارها منبع بسیار ارزشمند برای حصول اطلاعات درباره تاریخ و فرهنگ و فکر و عرفان و فلسفه هر دو کشور میباشد. زمینه:پیوند ها و پیوستگیها بین هند و ایران قبل از آمدن آریائیها باین دو کشور موجود بوده است.

با عنایت پژوشهای کاوشگران باستان شناسی کشف این پیوستگی به دو هزار سال پیش از میلاد مسیح میرسد. تاثیر عناصر پارسی و ایرانی در نقاشی »کوشانا« و مکتب قندهاری به طور بارز هویدا میباشد. ستونها و سنگ نبشتههای شهر دانشگاهی قدیم هند»تاکشلا - Texilla - «و دیگر معماریها و حجاریها و نقاشیها مثل فریسکو - - Frescoدر غارهای اجنتا و ایلورا که جامانده است رابطه قدیمی هندو ایران را روشن و مصوبمی سازد. این سابقه تاریخی در دوران چاندرا گوپت موریا و اشوکا و سلسله شاهی گوپتاهاChandra Gupt Maurya,Asoka and the Gupta periodدر هند و زمان ساسانیها در ایران تداوم پیدا کرد و رونق تازه بخود گرفت.

مماثلتها بین سلطنتهای قدیمی ایران وMauryan Empireدولت موریهها در هند شاهد چشمگیر این روابط دیرینه و گوناگون بین هند و ایران میباشد.1 رفت و آمد دانشوران و دانشمندان و نویسندگان و شاعران و ارباب دولت بین این دو کشور و تعامل فرهنگی و ادبی که با آمد برزویه به سرزمین پهناور هند و بردن کتاب پانچ تانترا بایران از وزیر صاحبدل نوشیروان و ترجمه آن بزبانهای ایرانی شروع شده بود،باگذشت زمان و استقرار دولت اسلامی و گورکانی در هند شکلیک سیل مواج وپُرشور اختیار کرد. بنیانگزار و شگوفه طراز این تعامل فرهنگی و لسانی و ادبی زبان فارسی بود. در حال حاضر هزاران هزار شعر و جلد کتاب از سر گذشت و تاریخ مشترک هند و ایران سخن میگوید.

شعر فارسی که در هند سروده شد گویا یک تابلوی زرّین از تمدن است که یک طرفش چهره ماندگار فردوسی و سعدی و حافط و مولانا را جلوه گر میسازد و طرف دوم سیمای جاویدانی خسرو و حسن دهلوی و فیضی و عراقی و عرفی و بیدل و غالب را متجلی میکند. از آغاز عهد غزنویان تا انقراض دولت گورکانی هند یک مرکز مهم زبان و ادب و شعر فارسی بوده است.آشنای با افق اندیشه و ذوق شعری ایندوره ما را متوجه میسازد که شعر فارسی هند چند تا نکته ای مخصوص بخود دارد که بنوبه خود ناشی از هم آهنگی فرهنگی و فکری بین هند و ایران و مربوط به لحن و روحیه پژواکِ ترجیحات و فکر مستولی و نوع آگاهی حاکم بر آن عصر است. می توانیم اینجا با تجزیه و تحلیلآن به شناختی بهتر و روشن تر از شعر فارسی هند موفق بشویم. مقاله حاضر بعضی از جنبه های شعر فارسی هند را که آفریده روابط کهن و تنگاتنگ فرهنگی و ادبی بین هند و ایران است مورد بر رسی قرار می دهد.

مباحث مربوط به شعر هندرا که اینجا تذکر داده می شود در سه موضوع منقسم کردهایم: فکر-فرهنگ وتاریخ-سبک و زبان .1 فکر - الف - عرفان:یکی از عمده ترین و مهم ترین دست آوردهای روابط هند و ایران که در شعر فارسی هند تبلور دارد نفوذ عرفان ایرانی و در نتیجه ایجاد یک فکر مثبت و سالم و بوجود آوردن یک جامعه منسجم و باهم در آمیخته وپرورانیدن یک محیط همدلی و هم نوعی و انسان دوستی است.بیت معروف خواجه بختیار کاکی عارف سر شناخته هند نقش نگین این فکر میباشد :

کردم    ازعشق    سوالی    که    بگو    حق    بکجاست

گفت    هر  جا    طلبی    هست    چه    مسجد    کنست

ما همگان میدانیم در فکر و شعر عرفای ایران پیغامی بارز و چشمگیر برای اخوت و اتحاد و دوستی و عدم خشونت و هم زیستی موجود میباشد که اساس آن در مرکزیت مفهوم عشق است. روح عاشقِ عارف تشنه محبت است و هدف عشق سوزان او وصول بوجود مطلق و مبدأ اولی و فنا در بقای محض در راه نیل باین مقصود و وصل با معشوق ازلی است:

فراق روی تو بسیار شد چه چاره کنم      مگر لباس حیاتی که هست پاره کنم 2

........

معشوق با جمال ملکوتی و کمال واقعی خود در شعر شاعران عارفان هند وایران جلوه گری مینماید. بوعلی شاه قلندر میگوید:

هست در سینهما جلوه جانانه ما    بت پرستیم دل ماست صنم خانه ما3

..........    

ای آنکه جلوه گاهت جوش بهار دارد    هر سو زمین ز خون ما لازار دارد4

در نظر عارفان عشق مرزهای جدایی را ویران میسازد و نیروی متحد کننده حقیقی است. بقول مولانا:

آقرینبر عشق کل اوستاد    صد هزاران ذره را داد اتحاد

هم چو خاک معترف در رهگذر    یک سبو شان کرد دست کوزه گر

تفرقه در روح حیوانی بود    نفس واحد نفس انسانی بود5

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید