بخشی از مقاله

چکیده:

یکی از مهم ترین شاخصه هاي شهرهاي ایرانی- اسلامی هویت و اصالت آن است که در طی قرن ها شکل گرفته است. در واقع با ورود دین مبین اسلام به ایران ساختار الگوهاي شهرهاي ایرانی از نظر کالبدي و فضایی دچار تغییراتی شد و از این رو نقش مذهبی شهرها بر اهداف نظامی و اقتصادي آنان اولویت یافت .

از این رو در پژوهش حاضر سعی شده است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و بررسی مطالعات میدانی به تحلیل هویت کالبدي شهرهاي ایرانی- اسلامی از منظر جایگاه ارگ هاي تاریخی پرداخته شود . لذا در وهله اول تعریفی از هویت و هویت سازي در معماري داده شده و در وهله دوم ویژگی هاي ساخت کالبدي شهرهاي اسلامی - ارگ، مسجد ، بازار ، محله و ... - بررسی شده است و مورد مطالعه قرار گرفته است . نتیجه حاصل از این مقاله گویاي آن است که تداوم سیر تاریخی و اصیل ایرانی ، راهکاري خواهد بود که می تواند در تبلور مجدد هویت در شهرهاي کنونی راهگشا باشد.

مقدمه :

ارگ در بین اقوام مختلف تعاریف گوناگونی دارد و در طول تاریخ نیز کاربردهاي متفاوتی داشته است در دوره ساسانیان به قلعه مستحکم ارگ گفته میشد و در اوایل همین دوره نیز فرماندة ارگ و یا قلعه، ارگبذ نامیده میشد، ولی بعدها این عنوان به یکی از مقامات عالی لشگري داده شد.

در فرهنگ بزرگ سخن، واژه ارگ چنین تعریف شده است: قلعهاي کوچک در میان برج و باروي شهر یا در میان قلعهاي بزرگ. در لغتنامه دهخدا نیز، در مورد ارگ نوشته شده: قلعه کوچکی باشد که در میان قلعه اي بزرگ سازند.

اما در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، گفته شده: ارگ، دژ یا قلعهاي استوار است که در درون شهر یا قلعهاي بزرگتر و بر بلندي بنا شده باشد و مقر حکمرانان یا محل پادشاهان و خدم و حشم ایشان آنجا باشد.

در برخی لغتنامهها این واژه را به معناي قلعه کوچکی دانستهاند که در میان قلعه بزرگی ساخته شده باشد و یا از آن به عنوان قلعهاي درون شهر و بالاخره جایگاه پادشاه یاد کردهاند. در نوشتهها و سرودهاي فارسی دستکم از دوران ساسانی به بعد با این واژه برخورد میکنیم. بنابر آنچه که از متن هاي تاریخی برمیآید، ارگها جایگاه حکمرانان و حکومتنشین شهرها بودهاند. این بخش که در عمدة موارد در مرکز و قلب شهر قرار گرفته با حصار و برجهایی در فاصلههاي مختلف از بقیه شهر جدا میشده است و به وسیله دروازه یا دروازههایی چند با شبکههاي اصلی شهر ارتباط مییافته است.

ارگها در برگیرندة واحدهاي اداري حکومتی، بخش نظامی، کاخها و خانه حکمران و گاه خانه بزرگان و مسئولان حکومتی و نظامی شهر و بخشهاي خدماتی وابسته و جایگاه بلندي براي تماشاي منظرة اطراف به نام »چگاد« بودهاند. مجموعههایی مزبور با شبکهبندي خاصی با هم ارتباط داشتهاند. ارگها بسته به شرایط زمانی وموقع حکمرانان در ارتباط با دشمنان منطقهاي وخارجی، از نظر وضع استحکاماتی و دفاعی با هم تفاوت دارند. در قلعههاي استحکاماتی، ارگ مرکزي را »نارین قلعه« نامند.

از جمله قلعه ارگهاي ایران که در اثر زلزله اخیر تمامی بناها و آثار و شبکههاي آن آسیب جدي دید و به عنوان یک اثر باستانی و تاریخی معتبر ایران شناخته میشود، ارگ بم است. از جمله ارگهاي معروف ایران که تا حدود نیم قرن پیش همچنان برپا بود و نقشههاي دقیقی از آن در دست است ارگ تهران میباشد که در طول دوران قاجار دستخوش تحولات ورشد چشمگیري گردید.

مطالعه ارگ تهران و آثار به جاي مانده از آن در امر بررسی و شناخت بافت و شبکه قدیم شهر تهران همراه با شبکه بازارها، به عنوان قلب این شهر از اهمیت خاصی برخوردار است. دیگر از ارگهاي ایران، ارگ علیشاه در تبریز است که هنوز چارچوب اصلی بنا سرپاست و علاقمندان زیادي هر روز از آن بازدید می کنند.

تصویر : 1 ارگ بم

تاثیر نهادهاي اجتماعی در شکل گیري ساختار شهرسازي ایران

اگرچه میتوان ساختار کالبدي شهرهاي ایران قبل از اسلام را بر مبناي مکتوبات، توصیفات و آثار معماري آنها مورد بازشناسی قرار داد، اما نمیتوانتاثیر ساختارهاي اجتماعی و سیاسی بر کالبد شهر را بصورت قابل قبولی مورد تحلیل قرار داد. در صورتیکه شهرهاي پس از اسلام میتواند تصویري اگرچه نه چندان دقیق اما قابل تعمق ارائه دهد.

در ایران بعد از اسلام به لحاظ سیاسی دورههاي متوالی ضعف قدرتهاي مرکزي و شکلگیري حکومتهاي محلی و اصطلاحاً"ملوك الطوایفی" تا استقرار حکومت مرکزي فراگیر و مقتدر، بارها تکرار میشود. در بررسی تاریخ سیاسی ایران میتوان دورههاي طولانی از هرج و مرجهاي سیاسی را سراغ گرفت که گاه دورههایی چند صد ساله را در بر میگیرد. نکتهي جالب توجهاین مطلب است که به رغم ضعف نظام حکومتی و عدم توانایی حکومت در تسلط فراگیر بر ساختار شهرها، این سکونتگاهها به حیات پایدار خود ادامه داده و اگرچه سرعت رشد آنها به دلایل مختلف کاهشیافته، اما متوقف نگردیده است.

در بررسی دلایل این امر، میتوان نظریهي استقلال نسبی شهرها از حکومت را مطرح نمود. بر مبناي این نظریه، نیروي تداومبخش حیات شهرها در دورههاي طولانی ضعف ساختار حکومتها، نه در توان و قدرت دستگاه حاکمه، که در توانمندي شهروندان و نهادهاي اجتماعی غیر دولتی بوده است که با رشدي فراگیر، شبکههاي اجتماعی بهم پیوستهاي را تعریف کرده و حیات اقتصادي و اجتماعی شهر را تضمین مینمودند.

در نمونهاي دیگر، تاثیر نهادهاي اجتماعی در شکل و تدوام حیات شهرها را میتوان در شهرهاي نوبنیادي دانست که به صورت فرمایشی توسط حاکمان ایلخانی طراحی و ساخته شدند، اما به سبب عدم شکلگیري نظامهاي اجتماعی و نهادهاي مردمی مورد استقبال قرار نگرفت، بگونه کهاین شهرها که روزگاري پایتخت سیاسی و اجتماعی دستگاه قدرت بودند، با مرگ پادشاه و کمرنگ شدن پشتیبانی دستگاه حاکمه، رو به اضمحلال گذاشته و در دورههاي متاخر به ویرانههایی تاریخی مبدل گردیدند.

»سلطانیه« در زنجان و »ربع رشیدي« و »شنب غازان« در تبریز، سه نمونه مهم از شهرهایی بودند که سرنوشتی برابر با آنچه ذکر شد، را تجربه نمودند، به گونهاي که شهر سلطانیه که کار ساختمانی آن در سال 710 ه.ق پایانیافته و پس از تبریز، بزرگترین شهر ایلخانی محسوب می گردید، با مرگ اولجایتو در سال 716ه.ق دچار ضعف گردید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید