بخشی از مقاله
الگوهاي کالبدي برگرفته از حکمت وهنر ایرانی اسلامی( نمونه موردي انطباق
فضاي موسیقایی وکالبد معماري ایرانی)
چکیده
شئون مختلف هنر ایرانی اسلامی، ازجمله معماري و موسیقی سنتی ایرانی، داراي اصول مشترکی هستند که در ساختار، مفاهیم و همینطور در اجزاي آنها جاري و ساري است. این اصول که نشات گرفته از معرفت و حکمت ایرانی اسلامی میباشد، با تمام شئون زندگی ایرانیان در طول تاریخ عجین بوده، نیاز معنوي ایشان را مرتفع می نموده و جزئی از هویت آنها گشته است. هویتی که براي ایرانی معاصر به سبب هجوم مدرنیته از دنیاي غرب، کمرنگ شده است. معمار ایرانی معاصر چندیست در به در هویتش را می جوید و نشانه هایش را صرفا در موتیف-
هاي ظاهري و شکلی کاوش می کند و به کار می بندد. این روش تا حدودي موفقیت آمیز بوده اما به زعم اکثر کارشناسان راه حل بهینه به شمار نمی رود. هدف از این تحقیق شناخت برخی از اصول و مفاهیم ساختاري هنر ایرانی اسلامی از طریق مطالعه تطبیقی معماري وسایر هنرها به شکل اختصاصی موسیقی سنتی ایران است تا از این طریق به جستجوي هویت گمشده معماري ایرانی بپردازد. در این پژوهش از روش سیستماتیک با ساختار نرماتیو استفاده شده است و به بررسی بایدها می پردازد. در جمع آوري داده ها از روش کتابخانه اي استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر اینست که اصولی همچون وحدت گرایی، درونگرایی، سلسله مراتب و... همواره در حکمت و هنر ایرانی اسلامی از جمله معماري و موسیقی ایرانی جاري بوده است. امید است محصول این پژوهش براي طراحان معمار در بکارگیري اصول نامبرده راهگشا باشد.
کلید واژه: موسیقی ایرانی، معماري ایرانی، وحدت گرایی، سلسله مراتب، درونگرایی
-1مقدمه
شئون مختلف هنر از آنجا که از یک منبع فطري نشات می گیرند، داراي پیوندهایی بنیادین هستند. موسیقی و معماري نیز از این قاعده مستثنی نیستند. برخی معماران و موسیقیدانان در طول تاریخ در پی این بودهاند که با مطالعه پیوندهاي بین دو هنر و استفاده از آنها به غنا و رشد هردو کمک کنند. این نوشتار نیز با هدف رسیدن به ایدههایی براي ارتقائ غناي فضایی معماري در جستجوي پیوندهاي بین موسیقی و معماري است. ایانیس زناکیس می گوید: "چه بخواهیم و چه نخواهیم بین معماري و موسیقی پیوند هست و این مسئله مبتنی بر ساختارهاي ذهنی ماست که درهر دو هنر یکیست.". گوته می گوید:
"معماري یعنی موسیقی منجمد شده"، اگر بکوشیم از حد شکل ادبی کلمات فراتر برویم تا به مفهومی عینی تر دست یابیم فورا به ساختارهاي ذهنی می رسیم (زناکیس ص.(61 با توجه به این مطلب از میان وجه تشابهات بیشماري که براي معماري و موسیقی برشمرده می شود سوال این است که:
وجوه تشابه معماري و موسیقی از نظر ساختاري چیست؟ و آیا این وجوه مشترك در بعد کلان، در اجزا و ابعاد خرد هم وجود دارند؟ و در نهایت این پرسش که تشابهات ساختاري خاص و شاخص بین موسیقی و معماري "ایرانی" کدامند؟ تلاش شده است با توجه به محدودیتها در این مجال، تا حدودي به پرسش هاي فوق پاسخ داده شود.
آنچه در ادامه میآید شرح و بررسی برخی ویژگیهاي مشترك موسیقی و معماري ایرانی، مانند سلسله مراتب، درونگرایی، وحدتگرایی یا مرکزگرایی و... می باشد، و همچنین شرحی پیرامون ویژگیهاي مشترك در ساختار و اجزاي موسیقی و معماري- که زیر مجموعه موارد فوق قرار می گیرند- از جمله تناسبات در هندسه و فواصل، ریتم یا وزن، تکرار، تقارن و... را از نظر میگذرانید.
-2سلسله مراتب:
بطورکلی هنرهاي سنتی ایران داراي ساختار و مفاهیم مشترکی هستند که نشات گرفته از معرفت و حکمت ایرانی می باشد و در طول تاریخ در تمام شئون زندگی ایرانیان حضور داشته است. برخی از آنها که به شکل بارزتري در بین دو هنر مشهود است، مانند سلسله مراتب بین اجزائ تشکیل دهنده و یا مراحل ومراتب مختلف فضاي معماري و موسیقی در ایجاد ساختار و پیوند اجزا نقش بسیار مهمی ایفا می کند.
بر اساس سلسله مراتب در معماري ایرانی ، اولین رویارویی با فضاها از طریق شناسه ها و نشانه هاي بیرونی بنا ( چون بادگیرها و مناره ها به عنوان عناصر عمودي ، گنبدها و.. ایجاد می گردد.) در مرحله ي بعدي از درك و آشنایی با فضا ،
ورودي ها هستند که کاشف فضا را در مرحله ي اصلی ارتباط فضاي بیرون و درون قرار می دهند ، یا به عبارتی دیگر ، دعوت از فضاي بیرون به درون از. طریق ورودي، تناسبات و کیفیت بکار رفته در عناصر آن ایجاد می شود. حرکتی آرام، فضایی مبهم، کاربست نور، پیچ، تنگنا، شیب و تکنیک هاي مشابه به همراه نوري هدایت گر در مسیر، اتصال دهنده ایست بین فضاي بیرون و درون معماري ایرانی و به همین دلیل در معماري ایرانی ، ورودي از اهمیت ویژه اي برخوردار می باشد و اغلب مورد تأکید فراوان قرار می گیرد. در بناي معماري اي که از الگوي حیاط مرکزي پیروي شده است ، پس از عبور از ورودي به
صحن مرکزي حیاط ، اغلب به خاطر توجهی که معمار ایرانی به فضاي درون داشته است ، نماهاي داخلی و رواق ها و ایوانها به بهترین شکل ممکن طراحی و پرداخت شده است. حین ورود به فضاي حیاط با الگوي مرکزي از یک راهرو یا روزنه اي کوچک تجلی لحظه به لحظه از حیاط بیشتر می شود. یعنی زاویه دید دائما در حال گسترش است. قبل از ورود کامل به
فضاي اصلی محور داشتن اولین چیزي است که یاد آور می شود و از طریق ارسی ها یا فضاي خالی ایوان، گوشه ها و گوشواره هاي اطراف و تناسب آنها و میزان نقش و نگارو جزییات آنها فضاي معماري در اختیار گذاشته می شود. بدین ترتیب بدون نیاز به مطالعات بنیادین، بنیاد فکري معماري بکار برده شده را به مخاطب ارائه مید هد. این سلسله مراتب طراحی فضا و گزینش مکان براي عناصر تعریف کننده با آن و قرارگیري الگوها در انتقال به فضاي درونی بنا ادامه می یابد و همواره به همان اصولی که اشاره شد ( ورودي، تقسیم راه، تغییر مسیر، توقف به منظور تعیین جهت ، حرکت و بهره وري بصري و جز اینها ) وفادار می ماند.
اصل سلسله مراتب در موسیقی ایرانی چه در جایگزینی الگوي فرمهاي موسیقی و چه در ترتیب قرارگیري گوشه هاي ردیف دستگاهی مورد توجه بوده و مشابه آنچه در مورد معماري عنوان شد، غالباً به صورت زیر می باشد: (متین
1383،ص(365
همانگونه که در معماري از کوچه اي تقریبا یکنواخت رد می شویم که فرصت بصري براي گنبد ها، بادگیرها، یا دیگر عناصر خاص را فراهم می کند، فرم پیش درآمد نیز یک قطعه ي سازي است، با ریتم ثابت و تصنیف شده که در آغاز دستگاه موردنظر قرار می گیرد و بمانند مفهوم هشتی یا دالان که اصل درونگرایی را قبل از ورود به فضا به مخاطب اعلان و تاکید می نماید، درآمد نیز مهمترین گوشه ي دستگاه موردنظر است که معرف مقام و مد اصلی آن بوده و هویت دستگاه را مشخص می سازد. گوشههاي بعد از درآمد نیز بمانند نحوه تعریف فضا توسط خطوط معماري و سازه مخاطب را به فضاي اصلی موسیقی پیوند می دهد.
بطور کلی در دستگاه موسیقی ایرانی، آواز قسمت اصلی و مرکزي موسیقی است و قسمتهاي پیشین آواز(پیش درآمد و چهار مضراب) و قسمتهاي بعدي آواز(تصنیف و رِنگ) در حقیقت به طور مقدمه یا خاتمه موسیقی، به آن بستگی دارد. هر دستگاه از تعداد بسیاري گوشه موسیقی تشکیل شدهاست. معمولاً اجرا از درآمد دستگاه آغاز شده، به گوشه اوج یا مخالف دستگاه میرسد و سپس با فرود به گوشههاي پایانی و ارایه تصنیف و سپس رِنگ به پایان میرسد. شایان توجه است که سلسله مراتب در موسیقی دستگاهی ایران هم در کل و هم در اجزا وجود دارد.(شکل (1
مرحوم استاد پیرنیا در این باره می گوید: از سردر بازار قیصریه که وارد میدان می شوید اگر با موسیقی ایرانی آشنا باشید احساس می کنید که دستگاه شور را براي شما زمزمه میکند اول طاقنماهاي موزون را میبینید و این در آمد شور است که در چند پرده نزدیک به هم نواخته میشود آرام آرام پیش می روید تا به عالی قاپو می رسیم که همان شهناز است بعد به زیر افکن و فرود می آید و میرسد به مسجد شاه که همان گوشه اوج است و بعد مسجد شیخ لطف االله که گوشه سلمک را تداعی میکند تا دوباره میرسد به سر در قیصریه .بی شک یکی ار عمده دلایل سحر انگیزي فضاهاي ایرانی همین پیوند با موسیقی است.
شکل .1 اصل سلسله مراتب در دستگاه شور و مسجد امام اصفهان
-3 درونگرایی
ویژگی درونگرایی با معرفت و هنر ایرانی چنان عجین است که در تمامی شئون، گفتار و کردار ایرانیان دیده می شود.
همانگونه که در معماري ایرانی هر قوس به کار برده شده، هرچند در اوج خود به یک نقطه ختم می شود ولی از جهت دیگري مجددا چشم را به پایین خود بر میگرداند، موسیقی ایرانی نیز یک موسیقی درونگرایانه است که فرد را به تفکر و آرامش وا میدارد و انسان را به خود درونش نزدیک میکند.(پورناظري (1387 لذتی که در تفکر و نگاه به عالم درون دست می دهد، با موسیقی درونگرا بدست می آید. ماهیت این نوع موسیقی تاکید بر سیر درونی فرد در جهانی را دارد که موسیقی عرضه کننده آن است.(سلیمانیان 1383ص(60 اصولا در سازماندهی اندامهاي گوناگون ساختمان و بویژه خانه هاي سنتی،یکی از باورهاي مردم ایران، که شکوه معنی را در درون می جسته اند، ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر بگونه اي معماري ایران را درونگرا ساخته است.معماران ایرانی با ساماندهی اندامهاي ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسرا،ساختمان را از جهان بیرون جدا می کردند وتنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می داد. فضاي درونگرا مانند آغوش گرم بسته است و از هر سو به درون راه دارد.(پیرنیا 1384 ص (36 (شکل (2
شکل .2 درونگرایی در بافت شهر یزد
-4 اصل وحدت گرایی(مرکزگرایی)
ریشه، ساقه، شاخه و برگ، کثرتی است که درخت را شکل می دهد و این کثرت، وحدتی به نام درخت را می آفریند. نکته اساسی در هنر اسلامی که باید بدان توجه کرد عبارت است از »توحید.« زیرا هنرمند مسلمان از کثرت می گذرد تا به وحدت نایل آید. انتخاب نقوش هندسی و اسلیمی و ختایی و کمترین استفاده از نقوش انسانی و وحدت این نقوش در یک نقطه، تاکیدي بر این اساس است. (شاطریان، 1390، ص (199 در فرهنگ اسلامی گنبد تجلی زنده اي از اساس عالم شناسی اسلامی بدست می دهد. خصوصیات اسلامی مرکز، دایره و کره که از خصوصیات ذاتی گنبد هستند با استفاده از بیان نمادین تماما محقق می شوند. زنجیره ي معانی اي عالی که تاکید فراوانی بر آن شده مفهوم روح است که در آن واحد، تمام موجودات زنده را احاطه کرده و به درونشان راه می یابد، همانطور که گنبد فضاي محصور خود را در بر می گیرد و تاق آسمان تمام مخلوقات را. گذر این روح از نقطه اوج تاق که نماد وحدت است، یا به صورت رو به پایین و انبساطی دیده می شود، یا به صورت انقباضی و بالا رونده، یعنی به سوي وحدت. ( اردلان، بختیار، 1350ص)(104شکل (3
مصداق این روح واحدگرا که همواره از کثرت ها و جزییات به سوي کلیات وجودي واحد در حرکت است در موسیقی ایران نمودي شگفت انگیز و خیال انگیز دارد.(متین 1385 ص (359
شکل .3گردش نتها پیرامون نت شاهد در آواز همایون، نمونه اي از وحدت گرایی در موسیقی ایرانی. گنبد-مسجد امام اصفهان- نماینده وحدت در
معماري ایرانی
-1-4هندسه و تناسبات
اندازه ها یکی از اولین چیزهایی هستند که فکر و مفهوم را تجلی بیرونی میبخشند و این مهم در قالب هندسه و تناسبات نمود پیدا میکند. به نظر آلبرتی روابط هارمونیک مستقر در طبیعت در موسیقی متظاهر میشوند و معمارانی که این هارمونی ها را به کار می گیرند، صرفا تناسبهاي موسیقی را در معماري ترجمه و تطبیق نمیکنند، بلکه آن هارمونی جهانی را به کار می گیرند که در موسیقی ]و سایر شئون زندگی و هنر[ نیز تجلی میکند.(شفیعا 1384ص(45
منظور از تناسب کالبدي در معماري نیز ، نسبتی است که بیان کننده ي رابطه ي بین دو یا چند اندازه در یک فضا است.
براي تناسب تعاریف مختلف قائل شده اند و اصولا˝ می توان دو نوع تناسب را مشخص کرد : تناسب ریاضی و تناسب هندسی .
تناسب ریاضی براساس یک واحد با مقدار ثابت است و گویاي نسبت عددي هر اندازه ي دیگر به این واحد یا مدول است . به عنوان مثال نسبت قطعات در یک معبد یونانی بر اساس این واحد یا مدول محاسبه می شود. نسبت طلایی} فی{ 1/618 =
که لوکوربوزیه هم مدولر خود را بر اساس آن تهیه کرده است ، نمودار یک تناسب هندسی است.