بخشی از مقاله

چکيده
صنعت گردشگري به عنوان بزرگترين ومتنوع ترين صنعت دردنيابه حساب مي آيد گردشگري عنصربزرگ دنيـاي مـدرن اسـت .
امروزه کشورهايي که بيشتربه توسعه اقتصادي خود مي انديشندبه صنعت گردشگري وفراغت به عنوان يک ضرورت مهم مينگرند کشور ايران و به خصوص شهر اصفهان با سابقه درخشان تاريخي و پيشينه غني فرهنگي، همواره در کـانون توجـه جهـان و مراکـز گردشگري و تاريخي همچون يونسکو بوده اند و آنچه اصفهان را در اين وادي بيش از همه برجسته مـي کنـد، سـاختار معمـاري و جلوه هاي بصري آن است . بنابراين توسعه گردشگري، حفظ ميراث فرهنگي جامعـه ميزبـان را در پـي دارد، فعاليـت هـاي سـنتي اقتصادي و سبک هاي معماري فرهنگ که فراموش شده يا در حال از بين رفتن است زنـده و بازسـازي کننـد تـا بـدين وسـيله در قدرت بخشيدن به هويت فرهنگي اجتماع شان سهمي داشته باشند. بافت قديمي شهر اصفهان واقع در اطراف ميدان نقش جهان و بازار اين شهر، به علت دارا بودن ميراثهاي فرهنگي و معماري هاي اصيل ايراني- اسلامي، بسيار با ارزش براي اين تحقيـق انتخـاب شده است . هر چند تا به حال گردشگران ، جهانگردان ، باستان شناسان ، معماران و شهرسازان زيادي از اين شهر و آثار و ابنيه متعدد آن ديدن کرده و مطالب زيادي درباره آن نوشته اند. هدف از اين پژوهش ساماندهي محور فرهنگي تاريخي مي باشد که مـي توانـد موجب تقويت ميراث فرهنگي و ارتقاي سطح گردشگري از آثار تاريخي گردد. بدين ترتيب گردشگري نه تنها مـي توانـد بـر آينـده فرهنگي ميزبان تأثير بگذارد بلکه مي تواند الگوها و ميراث فرهنگي فراموش شده را احيا کند. نتايج تحقيق نشان از آن دارد که بـا شناساندن محورهاي گردشگري ناشناخته براي گردشگران و ارائه راهکارهايي جهت توسعه بازديد جاذبه هاي تـاريخي- فرهنگـي و مديديت و سازماندهي صحيح گردشگري در اصفهان ، مي توان باعث رونق گردشگري تاريخي در اصفهان گرديد.
واژه هاي کليدي: گنجينه تاريخي ،بافت ، شهر تاريخي، اصفهان ، گردشگري .
١- مقدمه
غالبا انگيزه اصلي توسعه فعاليت هاي گردشگري دستيابي به منافع اقتصادي و رونق بازرگاني حاصل از اين صنعت در نظـر گرفتـه مي شود اما بايستي گامي فراتر نهاده و ساير منافع اين صنعت را در نظام توسعه اين صنعت در شهر اصفهان ، لحاظ نمود و با اتخاذ تدابير و راهبردهاي انديشيده و با آگاهي از ساير منافع اين صنعت ، تلاش نمود تا از طريق برنامه ريزي مناسب به فوايد مورد نظـر دست يافت (سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان اصفهان ، ١٣٨٩).
اصفهان در سراسر جهان نامي برجسته و شاخص است . شايد در سراسر جهان تنها دو يا سه شـهر ديگـر بتـوان يافـت کـه همپـاي اصفهان باشند. يکي از علل عمده بلند آوازگي اصفهان بناهاي تاريخي بي نظير آن است که در طول قرون متمادي و حتـي از عهـد باستان در اين شهر برجاي مانده اند و هر کدام ، شاهدي از نبوغ هنرمندان ايراني و اصفهاني و همچون جواهري نامدار در اين خطه سرسبز و زرخيز و هنرپرور مي درخشد (مير عظيمي، ١٣٧٩: ١٤١).
اصفهان نيز همچون ساير بخشهاي ايران فراز و نشيبهاي تاريخي داشته ، اما به طور قطع دوره شکوه اصفهان ، دوره صفوي اسـت . از آثار مهمي که به ذهن خطور مي کنند- ميدان نقش جهان با آن صحنه هميشـه آمـاده اش ، خيابـان چهاربـاغ ، پـل هـاي پرشـکوه آرميده بر پهناي زاينده رود – چنين استنباط مي شود که موقعيت طبيعي اصـفهان امـروز، بـه اسـتثناي مسـجد جـامع قـديمي، موقعيتي بازمانده از عصرصفوي است . از يک سو، ساختارهاي جديد که بيانگر تاريخ هنر و معماري هر دوره خاصي است ، بـه حکـم پويايي و حيات يک شهر زنده ، در شهرها جلوه مي کند و از سوي ديگر مراکز تاريخي همچون جزيره هايي از شـهر جـدا مانـده در حال فراموش شدن هستند، حال آنکه مراکز تاريخي شهرها، تشکيل دهنده کليت وسـيع تـري اسـت و بايـد بـه عنـوان بخشـي از واقعيت پوياي زمان حال و نه به عنوان يک موضوع مطالعه ايستا و جذب توريست ، مورد تحقيق و مطالعه قرار گيرد (رناتا، ١٣٨٥).
گذر زمان در جوامع گاهي موجب کم شدن توجه مردم از ميراث فرهنگي و هنري خود مي شود و سنت ها کمرنـگ و نـزد مـردم ، بي اعتبار مي شود و يا فقط نمادي از آنها نزد کهنسالان باقي مي ماند اما وقتي صـنعت گردشـگري بـا توجـه بـه ابعـاد فرهنگـي گسترش پيدا کند اين سنت ها ، جشن ها و آيين ها با تقاضا روبه رو مي شوند که نتيجه ي آن مـي توانـد زنـده سـازي و تقويـت ميراث فرهنگي باشد. بدين ترتيب گردشگري نه تنها مي تواند بر آينده فرهنگي ميزبان تأثير بگذارد بلکه مي تواند الگوها و ميراث فرهنگي فراموش شده را احيا کند چرا که ويژگي بنيادي گردشگران فرهنگي جستجوي چيزهاي اصيل است . در واقـع گردشـگري مي تواند عامل نگهدارنده و احياکننده فرهنگ سنتي باشد (ميرهاشمي، ١٣٩٠). مهمترين عامل در يک محور فرهنگـي- تـاريخي چگونگي حضور انسان در آن است . اگر نوع و کيفيت رفتار انسان که در گـروه هـاي اجتمـاعي گونـاگون ماننـد سـاکنان محلـي و گردشگران با اثر فرهنگي- تاريخي تعيين شود، اثر و محيط آن تاثير بهينه بيشتري خواهند داشت .
با توجه به اينکه اهميت بازديد و احياي بافت و بناهاي تاريخي در اين تحقيق مد نظر مي باشد، در ادامه به تحقيقات کار شده در اين زمينه اشاره مي شود:
در سال ١٣٨٧، حسن ، زنده دل و دستياران ، در کتاب راهنماي جامع ايرانگردي استان اصفهان : از نمونه هاي موفـق اجـرا شـده در اصفهان با جنبه توريستي و معرفي تاريخ اصفهان ، کاروانسراي مادرشاه را مي توان معرفي نمود که مجلل تـرين اقامتگـاه مسـافرين سه قرن پيش بوده ، در ضلع شرقي مدرسه باشکوه چهارباغ احداث شده بـود. در سـالهاي گذشـته ، ايـن کاروانسـرا بـه مهمانسـراي باشکوهي به نام هتل عباسي تبديل شده که از نظر سبک معماري در بين هتل هاي درجه اول دنيا قرار داشـته ، در نـوع خـود بـي نظير و منحصر به فرد است احياء و ايجاد اين مجموعه عظيم (هتل عباسي) عامل موثري در جلب جهانگردان به سوي شهر تاريخي اصفهان بوده است .
در سال ١٣٨٨، در پايان نامه سميرا حيدري، تاثير محور فرهنگي- تاريخي بر توسعه بافت با ارزش شهري: اگر نوع و کيفيـت رفتـار انسان که در گروه هاي اجتماعي گوناگون مانند ساکنان محلي، گردشگران و... با اثر فرهنگي- تاريخي تعيين و مديريت شود، اثـر و محيط آن عمر بهينه بيشتري خواهد کرد. با مطالعه دقيق مي توان شيوه مناسبي براي حفاظت و ساماندهي محورهـاي فرهنگـي- تاريخي شهر تحت نفوذ بافت تاريخي پيرامون به دست آورد. چه در يک شهر نو بنياد و چه در يک محيط تاريخي. آموزش ، فرهنگ سازي، ايجاد فضاي مناسب هدفمند، تثبيت و ايجاد فرصت هاي شغلي متجانس ، ارتقا توان توليد- خاصه توليدات فرهنگي- بهبـود شرايط زيست و... موثرترين شيوه ممکن براي نيل به اين هدف است . به همين جهت در اين تحقيق ما به دنبال روشي براي تبديل يک محور فرهنگي- تاريخي، به نظامي حفاظت کننده از محيط يک بافت تاريخي توام بـا توسـعه متعـادل و پايـدار آن و بـه طبـع محيط پيرامون تحت تاثيرش هستيم .
در سال ١٣٩١، بهناز امين زاده و راحله دادرس ، در مجله مطالعات معماري ايران ، در مقاله اي با عنوان بـازآفريني فرهنـگ مـدار در بافت تاريخي شهر قزوين با تاکيد بر گردشگري شهري: در اين مقاله ، تلاش شده است تا با بهره گيري از اصول گردشگري شـهري، راهکارهايي براي بازآفريني بافت هاي تاريخي کشور که به عنوان سرمايه هاي ارزشمند امروزه در مرکز توجه نهادهاي شهري واقـع شده اند، ارائه گردد. با اين حال ، در اثر برخي سهل انگاري ها و اقدامات بي ملاحظه و نيز عدم توجه به روند فرسودگي، علـي رغـم وجود طرح هاي متعدد، مشکلات بافت در سال هاي اخير افزايش يافته است و نياز به احياي فعالانـه بافـت را ضـروري نشـان مـي دهد. رويکرد گردشگري فرهنگي نيز مانند بازآفريني به نوبه خود از ابزار موثر در احياي بافـت هـاي تـاريخي محسـوب مـي شـود.
بالفعل سازي پتانسيل هاي بالقوه گردشگري و هويت تاريخي در رابطه اي مستقيم بـا يکـديگر، حيـات واقعـي و مـدني شـهري را تضمين مي کند.
بنابراين لزوم تحولي فرهنگي و باززنده سازي ميراث فرهنگي، بافت تاريخي و معرفي آن ها به گردشگران به خـوبي احسـاس مـي شود و مي توان گفت که مراکز فرهنگي از قدرت تاثير گذاري بيشتري روي فرد و جامعه برخوردار بوده و همچنين به علـت قـدرت انتخاب استفاده کننده از اين مراکز، بايد واجد شرايطي کيفي و جاذبه خاص بوده تا بتواند استفاده کننده را به خود جذب نمايد.
بر اين اساس در اين تحقيق تلاش خواهد شد تا ضمن معرفي بافت تاريخي اصفهان ، بناهاي با ارزش تاريخي- فرهنگـي آن معرفـي گردد تا مشخص شود که اين شهر خود موزه اي زنده با قدمتي تاريخي مي باشد و سالانه توجه تعـداد زيـادي از گردشـگران را بـه خود جلب مي نمايد.
روش تحقيق در تحقيق حاضر بر پايه مطالعات کتابخانه اي جهت بررسي بافت تاريخي، و و ضعيت گردشگري شهر اصـفهان انجـام گرفته است . تحقيق حاضر از نوع کاربردي است و شناخت محورهاي گردشگري اصفهان و ميزان بازديد از بناهاي تاريخي اين شـهر با استفاده از مطالعات ميداني تحقق پذيرفته است . تا در آخر راهکارهايي جهت باززنده سازي و احياي ميـراث فرهنگـي موجـود در شهر و ترغيب گردشگران درجهت بازديد و شناخت از آنها ارائه دهد.
• حال پرسش اين است که چگونه اين موزه هاي زنده را که علاوه بر کالبد ظاهري ، روح فرهنگي جامعه اصفهان را کـه در خـور دارند و مسلما با يک نظر براي گردشگري با فرهنگ متفاوت قابل درک نيستند به آنها بشناسانيم .
از آنجايي که جاذبه هاي تاريخي شهر اصفهان در بافت تاريخي آن قرار گرفته است ، ابتدا اشاره اي به بافت تاريخي اصفهان نمـوده و سپس به بررسي وضعيت گردشگري و شناسايي آثار تاريخي فرهنگي شهر اصفهان مي پردازيم :
٢- بافت تاريخي
منظور از بافت تاريخي، بافت هاي شهري متعلق به دوره هاي مختلف ماقبل معاصر است که به لحاظ تاريخي و زماني به دوره قاجاريه و در مواردي به دوره پهلوي اول منتهي مي گردند و بر اساس الگوهاي اصيل و ريشه دار معماري و شهرسازي ايراني شکل گرفته اند (ابلقي،١٣٨٠: ١١٣-١٢٤).
از ديدگاه سازمان ميراث فرهنگي، هر بافت شهري که حدود صد سال يا بيشتر قدمت داشته باشد، بافت تاريخي محسوب مي گردد، اما ارزش هاي تاريخي که مردم براي يک بافت شهري خاص در نظر گرفته اند نيز مهم است به عنوان نمونه وجود سنت هاي پيوسته يا وجود اسلوب و نظام ساخت و ساز ويژه و مترقي مي تواند معيار قدمت را نيز تحت الشعاع قرار دهد و بافتي با کمتر از صد سال قدمت را نيز در زمره بافت هاي تاريخي قرار داد (حبيبي،١٣٨٦ :٧١).
ميليون ها توريستي که هر ساله از شهرهاي قديمي ديدن مي کنند تنها شيفته جنبه هاي تاريخي آن نيستند، زيبـايي کالبـد ايـن شهرها آنها را جذب کرده است ؛ زيبايي که خود عمدتا به خاطر همگوني بصري اين شهرهاست ، چنين به نظر مي رسد که سـيماي قديمي شهرها با دقت شکل گرفته و ترکيبي زيبا به وجود آورده است . در اين الگو طراحان ، معماران و هنرمنـدان گمنـام بـدون از دست دادن خلاقيت يا کيفيت اثر خود به سيماي شهري موجود توجه نموده اند. (برولين ، ١٣٨٣).
٣- ويژگي هاي بافت قديم اصفهان
بافت هر شهر، کميتي پويا و در حال تغيير است که وضع کالبدي شهر و چگونگي شکل گيري آن در طول زمان نمايان مي سازد.
بافت هر شهر، نخست ، دانه بندي فضاي کالبدي شهر؛ يعني فضاهاي خالي و پر، و مقدار آنها را نسبت به يکديگر و چگونگي رابطه و حد نزديکي بين آنها را مشخص مي کند. دوم شبکه ارتباطات و نحوه دسترسيها و خصوصيات کلي راهها و کوچه ها را آشکار مي نمايد و توسط آن مي توان راههاي اصلي و فرعي را تشخيص داد. سوم ، بافت هر شهر مي تواند گوياي چگونگي و نحوه توزيع فضايي فعاليتها باشد. هر يک از فضاهاي کالبدي توسط ابعاد و اندازه هايش در سطح و در ارتفاع مي تواند نمايانگر نوع و حجم فعاليت جاري در خود باشد (دهقان نژاد، ١٣٨٦: ٩٦).
در بافت قديم اصفهان ، ويژگي هايي چون : برخورداري از نظام منطقي، سادگي، توجه به عقايد و آداب و رسـوم ، خودکفـايي و عـدم وابستگي در طراحي و ساخت ، انطباق و سازگاري با محيط و اقليم و استفاده از تجربيات گذشتگان ، چنـد منظـوره بـودن و کـارايي بيشتر، تقويت آداب معاشرت اجتماعي و جمع گرايي و تعاون ، توجه به طبيعت و آرامش در زندگي، توجه به فرهنگ ملـي و ناحيـه اي و بالاخره محور قراردادن انسان ، هم از بعد جسماني و هم از بعد روحاني (چيزي که امروز نقصان آن بخوبي آشکار اسـت ) قابـل مشاهده است . (همان :١٠٠).
شهر اصفهان از معتبرترين شهرهاي جهان اسلام است که جايگاه ويژه و شهرت خاصي دارد. اين شهر را از ديرباز نصف جهان گفته اند. اين اقليم زادگاه خلاقيت ها و انديشه هاي بلندي است که ساليان دراز درخشيده و در عرصه تمدن ايران و اسلام نقش بزرگـي آفريده است . اين شهر از ديرباز مهد هنر و ساکنان آن مردماني هنرپرور دانسته اند که به هوشـمندي، ذکـاوت و هنرمنـدي شـهره آفاق بوده اند. وجود مراکز بزرگ علمي هم چون نظاميه و حوزه هاي علميه ، فعاليت هاي هـزاران هنرمنـد در ٨٥ رشـته از صـنايع دستي، وجود شش هزار اثر تاريخي و مذهبي، که برخي از آنها در فهرست آثار تاريخي جهان به ثبت رسيده اسـت و صـدها جاذبـه گردشگري و ثبت اصفهان به عنوان قطب گردشگري جهان موجب شده است که اين شهر بر تارک تمدن بشري بدرخشد. همچنان که درخشش اصفهان در ادوار مختلف تاريخ ايران و اسلام بر هيچ کس پوشيده نيسـت (سـخن سـتاد نکوداشـت اصـفهان (پايتخت فرهنگي جهان اسلام )، ١٣٨٦).
هر يک از آثار تاريخي به لحاظ خصوصيات معماري آن ، به دوره معيني تعلق دارد و آثار بر جاي مانـده از ايـن شـهر بـراي مطالعـه تکامل و توسعه سبک هاي معماري ايران در دوران اسلامي، نمونه بسيار خوب و بي همتا و شاخصي است . به طـوري کـه از طـرف سازمان يونسکو به عنوان يکي از شهرهاي ميراث فرهنگي مهم جامعه انساني شناخته شده است و ارزش آن را دارد کـه اصـفهان را ميراث فرهنگي جهان معرفي کنند و يا فلورانس مشرق زمين بنامند.
شکل (١): راسته بازار صفوي تا مسجد جامع . منبع : سازمان نوسازي و بهسازي،١٣٨٦
در مکتب شهرسازي عصر صفويه اصفهان ، انسان به عنوان مرکز ثقل عالم صغير، در پي رسيدن بـه کمـال مطلـوب و عـروج اسـت .
مکتب اصفهان در شهرسازي در پي تحقق بخشيدن به اصلي است که جهان بر آن قـرار دارد؛ يعنـي اصـل تعـادل و تـوازن ، تعـادل فضايي در توازن کالبدي. شهرسازي صفوي بر اساس احتياجات مردم ، شکل گرفته است (اهري و حبيبي، ١٣٨٠ :١١).
در مکتب اصفهان نه مقياس انساني، بلکه فضاي انساني مطرح مي شود. مقياسها، اندازه ها، احجام ، گشـودگيها و بسـته شـدنها و ... همه بر آن مي شوند که بيانگر اين فضا باشند. اين مکتب از توجه تام و تمام به يک نقطه حذر مي کند و از ايجاد فضـاي مسـلط و بناهاي سلطه گر، پرهيز مي نمايد و پي آنکه در پي ساختن و برپايي بناهاي يادماني باشد، خود به يادمان تبديل مي گردد (دهقان نژاد، ١٣٨٦: ٥٧).
امروزه مي بايد الگوهاي کهن را زندگي دوباره بخشيد، هر نسلي بايد نمادهاي قديمي را که از نسل قبل به او رسيده اسـت ، مجـددا تعريف کند؛ (بيکن ، ١٣٧٦). مراکز تاريخي شهرها، تشکيل دهنده کليت وسيع تري است و بايد به عنوان بخشي از واقعيـت پويـاي زمان حال و نه به عنوان يک موضوع مطالعه ايستا و جذب توريست ، مورد تحقيق و مطالعه قرار گيرد (قديري، ١٣٨٥ :١٢).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید