بخشی از مقاله

چکیده

داعیهداران توسعهی انسانی پایدار بر این باورند که فرصتها باید به شکل عادلانه در اختیار افراد قرار گیرد و به همهی مردم چه مرد و  چه زن به گونهی یکسان فرصت داده شود تا در اجرای طرحها و تصمیمهای اساسی که زندگی آنها را شکل میبخشد، مشارکت  داشته باشند و نیز توسعهی منابع انسانی از راه آموزش امکان پذیر است. آموزش و کسب مهارت نقشی مهم و اساسی در توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جوامع ایفا مینماید. لذا تحقیق حاضر به بررسی ضرورت آموزشهای فنی و حرفهای بر توسعه مهارتهای زنان روستایی به شیوه کتابخانه ای و مروری پرداخته است.

ارتقای سطح مهارتی روستاییان می بایست به  گونهای باشد که آنها را به سوی بهینه  سازی  روشهای تولیدی و بهره وری از امکانات موجود سوق داده به گونه ای که تأمین کننده  بخشی از اهداف توسعه روستایی باشند که در این میان آموزشهای فنی  و  حرفهای در مناطق روستا از اهمیت ویژهای برخوردار است و  توسعه روستایی در واقع یک  جریان تربیت و آموزش نیروی ماهر است.

با توجه به نقش پراهمیت زنان روستایی در خانواده؛ چنانچه  آنان به وسیلهی آموزشهای فنی و حرفهای، مهارتهای  لازم و ضروری را کسب کنند، میتوانند در تولید، نقشی  کارآمدی داشته  باشند و در نتیجه، درآمدهای متعادلی را کسب کنند. در این صورت مشکل نابرابری در توزیع درآمدها حل شده و یا تخفیف مییابد در نتیجه  آموزش  زنان  دارای  اثر بخشی  اجتماعی،  اقتصادی  و  شخصی  میباشد  که  از آن  جمله  به  سلامت  شخصی  و خانوادگی،   توانمندسازی زنان، آمادگی برای مشارکت در فعالیتهای اقتصادی و اشتغال اشاره می گردد که می توان به عنوان گامی در راستای توسعه روستایی تلقی نمود.

مقدمه

تفاوتهای جنسیتی، به طور عام و شکاف جنسی در آموزش، به طور خاص، از موانع اساسی رشد و توسعه اقتصادی به شمار میآید. تجربهی دهههای اخیر کشورهای در حال توسعه مبین آن است که افزایش سرمایهگذاری در نیروی انسانی، به ویژه آموزش زنان، زمینهی لازم را برای دستیابی به رشد اقتصادی بالاتر و رفاه اجتماعی بیشتر مهیا میسازد. تبعیض جنسی، در هر شکل آن، سبب میشود که زنان نتوانند فعالانه در جامعه به فعالیت بپردازند. از آنجا که حضور و مشارکت زنان در حکم نیمی از نیروی بالقوی کار میتواند نقش مؤثری در پیشرفت جامعه داشته باشد، از بین بردن تفاوتها و شکافهای جنسی در بخشهای گوناگون اقتصادی و نیز آموزش و پرورش نه تنها به »برابری« بیشتر بلکه به »کارآیی« بالاتر میانجامد.

تجربه های کشورهای جنوب شرق آسیا نشان داده است که سرمایهگذاری در آموزش زنان موجب افزایش تولید اجتماعی میشود و زمینه را برای رشد و توسعه بیشتر فراهم میسازد

زنان حدود نیمی از جمعیت جامعهی روستایی را تشکیل میدهند و نقشهای متعددی از جمله فعالیتهای تولیدی در جامعهی روستایی دارند. طبق آمارهای غیر رسمی، زنان به میزان 60 درصد در زراعت،90 درصد در تولید صیفی و سبزیجات،50 درصد در زراعت پنبه و دانههای روغنی،30 درصد در امور داشت باغها و 90 درصد در پرورش کرم ابریشم مشارکت دارند. زنان در بخشهای کشاورزی در هر سه مرحلهء کاشت، داشت و برداشت نقش بسیار مهمی دارند.

آنان در مرحلهی کاشت در هنگام بذرپاشی، در مرحلهی داشت در وجینکاری و در مرحلهی برداشت نقش بسزایی ایفا مینمایند

زن دوشادوش و همراه مرد در سراسر زندگی بشری نقش اساسیی را بازی کرده و این دو همواره مکمل بودهاند. زنان نیز همواره در پی سلامت، ثروت، آسایش، ارتقاء سطح معلومات، آگاهیها، مهارتها و کمالجوییهای خود هستند و نشان دادهاند که میتوانند افرادی مطلع، خلاق، صاحب نفوذ، کارآمد و مدیر باشند، حس کنجکاوی خود را ارضا کنند، دوست بدارند و مورد محبت قرار گیرند

بطور کلی زنان روستایی نقش مهم و تعیینکنندهای در روند توسعه روستایی دارند. بهطوریکه از جنبه اقتصادی، زنان روستایی تولیدکننده بیش از نیمی از تمام مواد غذاییای هستند که در مناطق روستایی تولید میشود. زنان در واقع مدیر اقتصاد خانوار بوده، بسیاری از فعالیتهای مرتبط با آمادهسازی، نگهداری و فرایند مواد غذایی را برعهده دارند و در امور مربوط به نگهداری از دامها، تهیه مواد غذایی، جمعآوری سوخت و مدیریت اقتصاد خانوار نیز نقش عمدهای ایفا میکنند.

بهطوریکه در چند سال اخیر، این نکته بهخوبی روشن شده است که سهم عمدهای از درآمد خانوارهای روستایی از طریق فعالیت زنان به دست میآید و در برخی موارد حتی سهم درآمد زنان در اقتصاد خانوار، بیش از سهم مردان است. در فراوری مواد غذایی نیز، زنان نه تنها مدیریت تغذیه و تأمین مواد غذایی بلکه نقش اساسی را نیز در جمعآوری و تأمین سوخت برای تهیه و تولید مواد غذایی برعهده دارند - عمادی، - 1377 با  وجود اینکه زنان روستایی در ایران ًّ درصد فعالیتهای کشاورزی، َّ درصد فعالیتهای و همچنین فعالیتهای پس از برداشت دامداری و عمده فعالیتهای باغداری محصولات، شامل فراوری تولیدات را به عهده دارند، با این وجود، سهم زنان روستایی از آموزش بسیار ناچیز است

آموزش و پرورش ابزارهای قدرتمندی علیه فقر و گرسنگی و توانمندسازی زنان هستند. آموزش موجب میشود تا زنان سالمتر باشند و نقش موثرتری در سودآوری و تصمیمسازی امور مرتبط به خانه را بر عهده گیرند. نمونههای فعالیت آموزشی در برخی کشورهای آفریقایی و آسیای جنوبی نشان میدهد زمانی که زنان آموزش دیدهاند؛ توانستهاند چرخه فقر و گرسنگی را متوقف کنند. بیشتر از دو سوم از 796 میلیون جمعیت بی سواد جهان را زنان تشکیل میدهند که بخش عمدهای از آنها در مناطق روستایی زندگی میکنند.

به عنوان مثال در کلمبیا 48 درصد از زنان روستایی و 14 درصد مردان روستایی قادر به خواندن و نوشتن نیستند و در بورکینافاسو درصد بیسوادی در زنان به 78 درصد در مقابل 63 درصد مردان میرسد. همچنین نسبت حضور در مدارس متوسط جهان برای دختران 39 درصد در مقابل 45 درصد برای پسران روستایی است؛ در حالی که این رقم در شهرها به 59 درصد برای دختران و 60 درصد برای پسران میرسد

در این میان آنچه حائز اهمیت است که اشتغال زنان در جامعه شهری و روستایی به جهت نوع مشاغل تا حدی متفاوت است. در سطح روستا هرچه آموزش حرفه بیشتر باشد و تجربهء شغلی افزایش یابد و زنان همراه مردان در استفاده از تکنولوژیهای جدید مربوط به بهبود وضعیت کشاورزی و همچنین صنایع دستی آموزشهای لازم را ببینند باعث رشد اقتصادی کشور خواهند شد لذا با توجه به اهمیت نقش آموزش های فنی و حرفه ای بر ارتقا مهارت های زنان روستایی مقاله مذکور به بررسی این موضوع پرداخته است.

آموزش فنی و حرفه ای و اهداف آن

پیشینهء تاریخی آموزش فنی و حرفهای به فراهم کردن آموزشهای ویژهء شغلی برای جوانان طبقهی کارگر برمیگردد. دنیای معاصر کار، نیازمند معدودی از مهارتهای دستی است که در قرن گذشته مطرح بودند. امروزه مدارک زیادی نشان میدهند که مهارتهای کاری موردنیاز در قرن 12 شامل مهارتهای فکری سطح بالا - استدلال ،تصمیمسازی،حل مسئله - ، انعطافپذیری،مهارتهای بین فردی و سواد فنی میباشند

امروزه تقاضا برای نیروی کار چند مهارتی و توانا برای یادگیری مهارتهای جدید، به سرعت، هدف آموزش فنی و حرفهای را تغییر داده است - کاوسی به نقل از1387، ماپینگا و همکاران،. - 5002 پس از جنگ جهانی دوم، اهمیت آموزشهای فنی و حرفهای در جهان باعث شد تا وزارتخانهها و یا بخشهای مهمی به منظور آموزش فنی و حرفهای ایجاد شود.

نظام آموزش فنی و حرفهای زیر مجموعه نظام آموزشی است و نمیتوان این نظام را خارج از محیطی که در آن عمل میکند، مورد بررسی قرار داد. بهطور کلی عملکرد این نظام متأثر از سیاستها و برنامههای کلی کشور در خصوص آموزش و توسعه منابع انسانی میباشد، وضعیت آموزش و توسعه منابع انسانی نیز تابعی از میزان سرمایهگذاری در آن، مدل توسعه اقتصادی اجتماعی حاکم بر کشور و عواملی از این دست میباشد. اما با توجه به روند کلی حرکت در جهان به سمت جامعه مبتنی بر اقتصاد دانایی - یعنی جامعهای مبتنی بر مهارت و دانش - ، قوانین و مقررات کشورها در این خصوص میبایست با تغییرات موجود در اقتصاد، جامعه، دنیای کار و پیامدهای حاصل از جهانیسازی، تغییرات تکنولوژیکی و هماهنگ شود

سرمایهگذاری در زمینهء آموزش فنی- حرفهای و کلا سرمایهگذاری بر روی منابع انسانی اقدام مؤثری برای تضمین آیندهی یک کشور است و کلیهء کشورها برای برقراری همبستگی بینالمللی به پشتیبانی اقتصادی، همکاری فنی، افزایش کمکهای بینالمللی به کشورهای ضعیف در زمینههای آموزشی، مشارکت در پیشرفتهای پژوهشی-آموزشی و مبادلهء اطلاعات و نوآوری در خصوص آموزش، بویژه آموزش فنی-حرفهای، نیاز دارند. آموزشهای فنی و حرفهای مجموع آموزشهای عملی و علمی است که هدف آن، ایجاد شرایط لازم برای کسب دانش و ایجاد نگرش و پرورش مهارت کارآموزان به منظور احراز شغل و یا ارتقاء مهارت میباشد و منجر به دریافت گواهینامه میگردد. این آموزشها در قالب دورههای 2 تا 42 ماهه با آموزش در مراکز ثابت، آموزش ضمن کار، آموزش تعلیمات سرپرستی، آموزش در مرکز تربیت مربی و آموزش در آموزشگاههای آزاد برگزار میشود و از این طریق نسبت به تأمین و تربیت نیروی ماهر مورد نیاز بخشهای مختلف صنعتی، کشاورزی و خدماتی کشور اقدام میشود.

در حال حاضر جهتگیری اصلی آموزشهای فنی و حرفهای، انتقال فن و حرفه و مهارت به فراگیران است و انتظار میرود فراگیران این دورهها پس از اتمام رساندن موفقیتآمیز دوره، به صورت مزد بگیری در سازمانها و شرکتها شاغل شوند یا با احداث یک مغازه نظیر تعمیرگاه لوازم خانگی به خود اشتغالی دست یابند. عدم ارائه آموزشهای مربوط به نوآوری و خلاقیت بازاریابی، نحوه تدوین و ارزیابی طرح کسب و کار، مطالعه بازار، روشهای تأمین مالی کسب و کار، از محدودیتها و مسائلی است که اثربخشی آموزشهای فنی و حرفهای را تا حد زیادی کاهش داده است. تغییر نگرش از آموزشهای فنی و حرفهای صرف به آموزشهای کارآفرینی میتواند موجب ارتقاء و اثربخشی این آموزشها شده و جهت این آموزشها را از اشتغال از طریق سیستم مزدبگیری به سمت خود اشتغالی و کارآفرینی سوق دهد

از مهمترین اهداف آموزش فنی و حرفهای در برنامه سوم توسعه، فعالیت در جهت ارتقاء و توسعه سرمایه انسانی بود و از این نظر یکی از عوامل مهم تحقق توسعه پایدار به شمار میرفت. اما ارتقای سطح دانش در این برنامه به هدف ایجاد فضای مناسب برای رشد فعالیتهای نوآورانه و ظرفیتهای فنی و کارآفرینی به منظور تبدیل اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی به اقتصادی متنوع و متکی بر فناوری دنبال میشد. اما در برنامه چهارم توسعه با تبدیل اقتصاد دانش محور این هدف دچار دگرگونی گردیده است به نحوی که کوتاه بودن طول دوره برای برآوردن نیازهای چنین اقتصادی کفایت نمیکرد بلکه آموزشها باید طوری سازماندهی شود که قدرت تغییر جهت را با توجه به ماهیت تغییرات سریع در فناوری داشته باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید