بخشی از مقاله

چکیده:

سازمانها نقش مهمی در هدایت فرآیند توسعه به سمت پایداری دارند؛ آموزش و توسعه پایدار به طرز جداییناپذیری با یکدیگر مرتبط هستند. یکی از حوزههای مهم آموزش برای توسعه پایدار، چگونگی ادغام پایداری و مسئولیت اجتماعی در »آموزش مدیریت« است. در دهه اخیر، بحثهای فزایندهای راجع به اهمیت ایفای نقش قویتر مدارس کسبوکار در شکلدهی اذهان مدیران آینده در جهت توسعه پایدار مطرح گشته و در دانشکدههای مدیریت نقاط مختلف دنیا، برنامهها، دروس و رویدادهای متعددی در رابطه با آموزش مدیریت مسئولانه برقرارشده است.

از سوی دیگر، باوجود اینکه آموزش مدیریت مسئولانه یکی از نیازهای مهم امروز تصمیمگیران و صحنهگردانان بخش خصوصی و دولتی کشورمان است و ضرورت تحول آموزش مدیریت در کشور بهنحویکه توانایی تربیت نسل جدیدی از رهبران و مدیران را با قابلیت تفکر و تصمیمگیری در پارادایم توسعهپایدار را داشته باشد، احساس میشود، این مسئله چندان مورد توجه پژوهشگران یا مدرسان این حوزه قرار نگرفته است.

این مقاله مفهومی، با مرور پژوهشهای دربرگیرنده ارتباط آموزش، توسعهپایدار و مسئولیت اجتماعی سازمانها و بررسی پارهای از شواهد موجود از تجارب دنیا و وضعیت داخلی، ضرورت توجه به اصول آموزش مدیریت مسئولانه و مبتنی بر نیازهای توسعه پایدار را در دانشکدههای مدیریت ایرانی گوشزد کرده و خلاء های موجود، از جمله عدم ارائه آموزشهای بینرشته ای، نپرداختن کافی به تحقیقات مرتبط، عدم توجه به پرورش مهارتهای لازم توسعه پایدار، نبود دروس مرتبط با توسعه پایدار در برنامه درسی، و عدم حضور در معاهدات بین المللی و مجامع دانشگاهی مرتبط را شناسایی کرده است.

مقدمه

تعریف توسعه به معنای رشدصرفاً اقتصادی، ناکارآمدی خود جهت بهروزی بشر را ثابت کرده است. تجربه بشری در سدههای اخیر، نشان داده که یک اقتصاد میتواند رشد داشته باشد و درعینحال با حفظ و گسترش فقر، بیکاری، نابرابری، و تخریب محیطزیست، نشانی از پیشرفت و سعادت عمومی نداشته باشد - آقاجانی و خیری دوست, . - 1394 لذا از چند دهه پیش، محققان، سیاستگذاران و نهادهای بینالمللی در تلاش به دنبال ترویج مدلهای پیشرفت جایگزینی هستند که به جنبههای محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی توأمان توجه داشته باشند. »توسعه پایدار« چتری است که دربرگیرنده این تعاریف جدید از پیشرفت است. اهمیت توسعه پایدار در نظام بینالملل به حدی رسیده است که سازمان ملل از سال 2015، »اهداف توسعه پایدار« را جایگزین »اهداف سنتی توسعه هزاره« نموده است که کشورهای عضو تا سال 2030 باید برای تحقق آنها تلاش کنند

توسعه، محصول مداخلات و تصمیمگیریهای انسانهاست و به همین خاطر آموزش انسان برای توسعه پایدار، بهعنوان یک اصل کلیدی جهت دستیابی به اهداف توسعه پایدار موردتوجه قرار گرفته است. آموزش و توسعه پایدار به طرز جداییناپذیری با یکدیگر مرتبط هستند و »آموزش«، امری بنیادین برای پایداری محسوب میشود. »آموزش برای توسعه پایدار« پارادایمی است که از تلاشهای جهانی برای تقویت ارتباط این دو مفهوم، نشأت گرفته است و اولین بار در فصل 36 از »دستور کار «21 کنفرانس ریو در سال 1992 معرفی شد

سازمانها نقش مهمی در هدایت فرآیند توسعه به سمت پایداری دارند و لذا یکی از حوزههای مهم آموزش برای توسعه پایدار، چگونگی ادغام پایداری و مسئولیت اجتماعی در »آموزش مدیریت« است. در دهههای اخیر بحثهای فزایندهای راجع به اهمیت ایفای نقش قویتر مدارس کسبوکار در شکلدهی اذهان مدیران آینده در جهت توسعه پایدار مطرح گشته و در مدارس کسبوکار نقاط مختلف دنیا، برنامهها، دروس و رویدادهای متعددی در ارتباط با موضوع پایداری در مدیریت برگزار شده است

مسئولیت اجتماعی سازمانها و توسعه پایدار در بعد سازمانی، به طرز فزایندهای در تحقیقات دانشگاهی، گفتمان عمومی، شبکههای کارآفرینی و تعاملات بنگاهها در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است - - Hediger, 2010 و حالا این باور وجود دارد که در آموزش مدیریت، دانشگاهها نقش مهمی جهت تربیت نسل جدیدی از رهبران دارند که از چالشهای پیچیده رابطه جامعه و کسبوکارها آگاه باشند.

با این تفاسیر و در زمانهای که کشور ایران به مانند بسیاری از نقاط دنیا، با چالشهای اجتماعی و محیط زیستی ایجاد شده ناشی از ناپایداری در روند توسعه، دست و پنجه نرم میکند، از دانشکدههای مدیریت داخل کشور، انتظار میرود که به آموزش مهارتهایی بپردازند که نگرش مثبتی راجع به مسائل محیط زیستی و اجتماعی در میان دانشجویان، اعضای هیئتعلمی و کارکنانشان ایجاد کند؛ و از این طریق به آنها کمک کنند تا بفهمند که غنای فرهنگی-اجتماعی و طبیعی چگونه میتواند به زندگی بهتر در یک دنیای مناسب برای همه بیانجامد.

بااینحال، این موضوع از دید پژوهشگران ایرانی مغفول مانده است و علاوه بر این در معدود پژوهشها و شواهد تجربی در دست نیز شواهد چندانی از اهتمام دانشکدههای مدیریت به موضوعات فوق در ایران یافت نمیشود؛ برای مثال، هیچ دانشکده مدیریتی در ایران، عضو مهمترین جنبش بینالمللی در این حوزه، یعنی معاهده بینالمللی اصول آموزش » مدیریت مسئولانه« یا PRME نیست. معاهدهای که از سال 2007 ایجاد شده و بسیاری از دانشکدههای مدیریت کشورهای در همسایگی ایران نیز عضو آن شدهاند.

آموزش مدیریت مسئولانه یکی از نیازهای مهم امروز تصمیمگیران و صحنهگردانان بخش خصوصی و دولتی کشورمان است؛ چراکه لازمه رفتار مسئولانه و مطابق با اصول توسعه پایدار، بهرهمندی از دانش و نگرش پایداری و مسئولیتپذیری اجتماعی است. دانشکدههای مدیریت پیشرو کشور، با پیادهسازی اصول آموزش مدیریت مسئولانه، خواهند توانست نقش مهمی را در تربیت رهبران و مدیران آینده کشور که توانایی تفکر و تصمیمگیری در پارادایم توسعه پایدار دارند، ایفا کنند.

این مقاله مفهومی، با مرور ادبیات حوزه آموزش، توسعه پایدار و مسئولیت اجتماعی سازمانها به دنبال واکاوی ارتباط این حوزهها با یکدیگر و تبیین اهمیت پرداختن به آموزش مدیریت مسئولانه در میان پژوهشگران و نیز دانشکدههای مدیریت کشور است. در ادامه مقاله ابتدا نگاهی به اهمیت توسعه پایدار در معادلات دنیای کنونی پرداخته میشود. سپس نقش سازمانها و مدیران در توسعه پایدار، بررسی و مفاهیم پایداری سازمانی و مسئولیت اجتماعی سازمانها تبیین میشود . در ادامه به اهمیت نقش آموزش در توسعه پایدار و آموزش مدیریت مسئولانه با مرور پژوهشها و نیز روندهای جهانی پرداخته میشود. در بخش پایانی نیز ضمن پرداختن به وضعیت فعلی آموزش مدیریت مسئولانه در ایران، با نگاهی آسیبشناسانه به آن، خلاء های موجود در این زمینه شناسایی شدهاند.

توسعه پایدار و دنیای کنونی ما

بعد از انقلاب صنعتی، برای دهههای متوالی، الگوی رشد و پیشرفت این تصور را ایجاد میکرد که راه مطلوب رسیدن به توسعه، افزایش رشد اقتصادی است. البته هرچند دیر، اما مشخص شد که این رشدِ گرهخورده به افزایش تولید و مصرف، نیازمند استفاده بیشازپیش از منابع طبیعی است و چرخه معیوبی تولید میکند که با تخریب منابع طبیعی، آلودگی محیطزیست، افزایش جمعیت و ... به کاهش کیفیت زندگی و در خطر قرار دادن حیات بر روی زمین منجر خواهد شد

از دهه 1970 به بعد مفاهیمی مانند محیطزیست، تنوع زیستی و توسعه پایدار، بهطور روزافزونی در مباحثات علمی و گفتگوهای سطح جوامع مورد توجه قرار گرفته اند - . - Martinez R., Gerritsen, Cuevas, & Rosales A. , 2006 معروفترین و رایجترین تعریف توسعه پایدار، همان است که کمیسیون جهانی توسعه و محیطزیست در سال 1987 و بیانیه »آینده مشترک ما« اعلام کرده است: "توسعهای که نیازهای حال حاضر را برآورده میکند بدون اینکه توانایی نسلهای آینده را برای برآورده کردن نیازهایشان به مخاطره بیاندازد

توسعه پایدار بعد از این معرفی و بهخصوص بعد از کنفرانس زمین در شهر ریو در سال 1992 و در پاسخ به نگرانیها از ناکامی بشر در حفظ زیستبوم و نیز ریشهکنی فقر و غلبه بر نابرابری و همچنین شکست خوردن مدلهای تقلیدی توسعه، بیشتر مورد توجه قرار گرفت

برای توسعه پایدار، چهار رکن برمیشمارند: جامعه، فرهنگ، اقتصاد و محیطزیست؛ البته اغلب به سه مورد از آنها اشاره میکنند و فرهنگ را نیز جزوی از جامعه در نظر میگیرند . - Segovia, 2010 - خوب بودن و مطلوب بودن این سه حوزه، در هم تنیده است و نمیتواند مستقل از یکدیگر باشد. برای مثال، یک جامعه برخوردار از رفاه و سلامت و بهداشت،حتماً بر محیطزیست سالم متکی است تا بتواند منابع و غذای لازم، آب آشامیدنی سالم و هوای پاکیزه را برای شهروندانش فراهم کند. پارادایم توسعه پایدار، در نگاههای بنیادین خود، در تقابل با این باور است که پیامدهای نامطلوب بر اجتماع و محیطزیست، جزئی جداییناپذیر از توسعه اقتصادی هستند و معتقد است که باید به دنبال آیندهای بود که در آن ملاحظات محیطزیستی، اجتماعی و اقتصادی در توازن با یکدیگر باشند تا به سطح بالاتری از توسعه و کیفیت زندگی دست یافت

در حال حاضر، برخی سنجههای جهانی برای تعیین سطح توسعهیافتگی کشورها، از معیارهای توسعه پایدار استفاده میکنند , 2009 - . - Nasri Chini اهمیت توسعه پایدار در نظام بینالملل به حدی رسیده است که سازمان ملل از سال 2015، اهداف توسعه پایدار1را جایگزین اهداف سنتی توسعه هزاره2 نموده است که کشورهای عضو تا سال 2030 باید برای تحقق آنها تلاش کنند

این در حالی است که علیرغم اینکه مفاهیم مربوط به »توسعه پایدار« سالهاست در گفتمان فضای مدیریتی و دانشگاهی کشور، به کار برده میشود، اما بنا به نظر بسیاری از متخصصان، ایران در این حوزه شاخصهای عملکردی خوبی ندارد و پایداری نتوانسته به عرصه عملی توسعه ورود جدی پیدا کند.

برای مثال وضعیت محیطزیست در ایران بحرانی است: "سرعت بالای فرسایش خاک، تغییر کاربری و کاهش شدید عرصههای جنگلی، خشک شدن اغلب تالابها و دریاچههای مرکزی کشور، فرونشست زمین و گسترش بیابانزایی، تشدید گردوغبار و رخداد ریزگردها و آلودگیهای محیطی" باعث شده تا بحران محیطزیست آینده جامعه ما را به طور جدی تهدید کند - روزنامه اطلاعات, . - 1390 در طی سه دهه بعد از انقلاب، مساحت جنگلهای کشور از 18 میلیون به زیر 5 میلیون هکتار رسیده است. تعداد سیلها 9 برابر شده است و روزانه تا بیش از 40 هزار تن زباله در کشور تولید میشود و بدون مدیریت مناسب دفن میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید