بخشی از مقاله

چکیده

یکی از معانی مهم در ارتقای کیفیت محیطهای انسانی، حس دلبستگی به مکان میباشد. این حس که عامل مهم در شکلگیری پایه های ارتباطی استفاده کنندگان و محیط می باشد، نهاتاًی منجر به ایجاد محیط های با کیفیت نیز خواهد گردید. دلبستگی به مکان، پیوند عمیق و موثر بین انسان و مکان است که برخاسته از تعامل مثبت بین آن دو می باشد. اهمیت دلبستگی به مکان و ابعاد پیوند بین انسان و مکان چیست؟ همچنین عوامل موثر بر ایجاد دلبستگی انسان به مکان چیست؟

این پژوهش با رویکردی استنتاجی به نظریه های موجود در زمینه حس دلبستگی به مکان و چگونگی درک آن توسط مردم پرداخته و عوامل مؤثر بر این حس را بررسی می کند و در انتها فرضیه هایی را جهت آزمون مطرح می سازد. پروژه حاضر قصد دارد با به کارگیری مطالعات انجام شده در زمینه حس دلبستگی به مکان، با ارایه الگویی مناسب جهت خوابگاه دانشجویی با هدف ارتقای پیوند انسان و مکان بپردازد؛ همچنین برآن است تا تعریف جدیدی از زندگی در مسکن دسته جمعی ارائه دهد.

پیشگفتار

برای بسیاری از دانشجویان، ورود به دانشگاه، آغاز مرحله جدیدی از نوع زندگی بوده و تجربه زندگی خوابگاهی از آن جمله است. زندگی دانشجویی در راه سفر به بزرگسالی تبدیل به یک تجربه منحصر به فرد و بسیار مهم می گردد. هر ساله ده ها هزار نفر دانش آموز، قدم به زندگی دانشجویی می گذارند؛ و به همان تعداد مشابه، فارغ التحصیل وارد جامعه می شود. برای دانشجویان ، زندگی در دانشگاه به معنای ترک آسایش و امنیت خانه و گام گذاشتن در راه سفر به جامعه است. به طور معمول، انتقال به دانشگاه به عنوان یک تجربه مثبت در نظر گرفته می شود، زیرا فرصت های جدیدی برای رشد شخصی در اختیار ما می گذارد - چو و هیلی، . - 2008 اما مطالعات نشان داده اند که محیط زندگی و تغییراتی که در آن صورت می گیرد، یکی از عوامل تعیین کننده وضعیت روحی و عاطفی افراد است

نیاز به تعلق و پیوند جویی از اساسی ترین نیازهای انسان است، که ابعاد و نمودهای متفاوتی دارد، بعد مکانی این نیاز فراگیر، مورد توجه روانشناسان محیطی قرار گرفته است و پیوند بین انسان و مکان یا دلبستگی به مکان، مبنایی برای ارضای بسیاری از نیازهای انسان به واسطه مکان و معنا بخشی به زندگی بر شمرده شده است. به ویژه دلبستگی به مکان های با اهمیت برای انسان، که شاخص ترین آنها فضای سکونت است، لازمه پایداری و پویایی حیات انسانی به حساب می آید.

نگاه به تحصیل و میزان گرایش جوانان و خانوادههای آنان به این سمت در شرایط کنونی، از جمله مواردی است که نسبت به گذشته تغییر قابل توجهی داشته است. سیاست گذاری کلان صورت گرفته در ارتباط با این نیاز رو به رشد، به افزایش ظرفیت پذیرش دانشجویان در رشتههای مختلف، گسترش رشتههای دانشگاهی و تاسیس دانشگاههای مختلف انجامیده است. اما همزمان با این رشد کمی، توجهی به کیفیت خدمات ارایه شده به دانشجویان در زمینه اسکان، سطح آموزش و ... صورت نگرفته است. این نقصان خصوصاً در ارتباط با کیفیت اسکان دانشجویان غیر بومی در شهر پذیرش شده، کاملاً مشهود میباشد. به این معنی که وجوه انسانی دانشجویان و نیازهای بنیادین آنها در زمینه زیست، نادیده گرفته شده و لذا زندگی در خوابگاههای دانشجویی، بهداشت روانی آنان را تحت تأثیر قرار داده است؟

پژوهش حاضر ضمن بررسی مفهوم دلبستگی مکانی و ابعاد آن، با طبقه بندی انبوه عوامل موثر، به دنبال چگونگی تاثیر فضای معماری بر شکل گیری فرآیند دلبستگی فرد به مکان و نیز خصوصیات مکانی است که قابلیت شکل دهی و تقویت پیوند انسان و مکان را ایجاد نماید. هدف ارائه راهکارهایی است که فرآیند طراحی را در راستای خلق فضایی تعلق پذیر یاری نماید.

✓    مطالعه اهمیت دلبستگی به مکان و ابعاد پیوند بین انسان و مکان

✓    جمع بندی و استخراج عوامل مؤثر بر شکل گیری دلبستگی به مکان

✓    واکاوی راهکارهای طراحانه در راستای خلق مکانهایی که فرآیند دلبستگی را تسهیل و ارتقاء بخشند

ضرورت و اهمیت تحقیق

نیاز به تعلق و پیوند جویی از اساسی ترین نیازهای انسان است، که ابعاد و نمودهای متفاوتی دارد، بعد مکانی این نیاز فراگیر، مورد توجه روانشناسان محیطی قرار گرفته است و پیوند بین انسان و مکان یا دلبستگی به مکان، مبنایی برای ارضای بسیاری از نیازهای انسان به واسطه مکان و معنا بخشی به زندگی بر شمرده شده است. به ویژه دلبستگی به مکان های با اهمیت برای انسان، که شاخص ترین آنها فضای سکونت است، لازمه پایداری و پویایی حیات انسانی به حساب می آید.

تجربه رفتن به خوابگاه و انتقال به یک محیط کاملا متفاوت، به لحاظ فضایی و اجتماعی، مغایر با هر چیزی است که دانشجویان قبلاً با آن مواجه شده اند. درحقیقت توجه محدودی به مطالعه روش های برخورد جوانان با دلبستگی شان به مکان های قدیمی و جدید در این فرآیند اختصاص داده شده است. خوابگاه های دانشجویی از جمله فضاها و امکانات مؤثر در پرورش نیروی انسانی است و نقش آن کمتر از فضاهای آموزشی نیست . محیط خوابگاه برای دانشجو بازتابی از محیط خانه است و می بایست حس حضور در خانه را برای او تداعی گرداند. به همین دلیل، درک روابط بین دانشجویان با مکان جدید زندگی -شان - خوابگاه دانشگاه - ، و نگرش آنها به این محیط ، بسیار مهم تلقی می شود.

اما در ایران، علیرغم اهمیت این مقوله، مطالعات بسیار اندکی وجود دارد که در حوزه فضاهای خوابگاهی و اقامتی دانشجویان، به ارتباط عاطفی انسان و مکان "دلبستگی به مکان" پرداخته شده باشد . همچنین تصور رایج در خصوص خوابگاه های دانشجویی بدور از معیارهای حقیقی و استانداردهای جهانی است و اقامت در چنین فضاهایی نشانه هایی از مشقت، اجبار، غربت و گاه فقر را در پی دارد و نگرش عموم مردم به این موضوع کماکان اقامتی اجباری و محدودکننده همراه با مجموعه ای از قوانین دست و پاگیر است. ازدحام، کیفیت پایین زندگی و خدمات در این مراکز، تداعی نوعی فقر، کمبود امکانات و زندگی سخت و دشوار را می نماید.

با عنایت به این امر، از منظر یک طراح و محقق، شناخت و تحلیل رابطه عاطفی/ ارزیابانه دانشجویان از مکان زندگی شان - خوابگاه دانشجویی - ، موضوع پژوهش حاضر قرار گرفت.

سؤالات یا فرضیه های تحقیق

·    مؤلفه های اجتماعی مؤثر بر شکل گیری و ارتقاء دلبستگی به مکان در فضاهای خوابگاهی کدامند و میزان اهمیت و اولویت تأثیرگذاری هر یک به چه صورت است؟

·    فضاهای مورد نیاز دانشجویان و ترجیحات آنها در طراحی خوابگاه کدام است؟

نوع تحقیق

این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و به لحاظ روش اجرا، توصیفی پیمایشی است. در واقع این پژوهش در زمره مطالعات میدانی قرار دارد. تحقیق حاضر با بررسی مبانی و تبیین چهارچوب نظری با روشی تحلیلی با استفاده از منابع موجود انجام گردیده است. بخش اول پژوهش، با رویکردی استنتاجی به نظریه های موجود در زمینه حس دلبستگی به مکان و چگونگی درک آن توسط مردم پرداخته و عوامل مؤثر بر این حس را بررسی می کند و در انتها فرضیه هایی را جهت آزمون مطرح می سازد. بخش دوم پژوهش نیز با استفاده از تحقیق پیمایشی و به صورت تحلیلی به آزمون فرضیه ها می پردازد .

رابطه انسان- مکان

مکان نقش بزرگی در سراسر زندگی بشر و تاریخچه فردی ایفا کرده است و یک عامل مهم در تجربه روزمره زندگی مردم است. مکان تنها یک سرپناه برای فعالیت های انسان نیست، بلکه پدیده ای است که انسان در تعامل خود با آن، بدان معنا بخشیده و به آن دلبسته می شود، تا آن جا که گاه حتی خود را با آن باز می شناسد. اگر از زاویه نیازهای انسان نیز به این مساله نگاه کنیم، نیاز انسان به تعامل عاطفی با مکانی که در آن زندگی می کند و یا به عبارتی "دلبستگی به مکان"، از جمله مهم ترین ابعاد رابطه انسان و مکان است که باید مورد توجه معماران، طراحان و برنامه ریزان شهری قرار گیرد.

از دیدگاه نوربرگ شولتز مکان، فضایی است که انسان از وجود خود آگاه است و در واقع فضا تنها زمانی که به نظامی از مکانهای بامعنا و بر انگیزاننده احساس برای ما تبدیل شود، برای ما زنده می شود و شکل می گیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید