بخشی از مقاله

چکیده

در بافت های جدید شهری - معماری و شهر سازی - عناصر معماری بدون واسطه در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و این امر را پدید آورده است که طیف طولانی از مشکلات فضایی تا از دست رفتن آسایش شهروندان را به دنبال داشته است .

آیا یکی از دلایل این امر مفقود شدن اصل قلمرو در معماری مدرن است؟ این در حالی است که اصل قلمرو و فضاهای فی ما بین به بهترین نحو ممکن در بافت سنتی ایران ایجاد شده است در بافت ها و فضاهای معماری سنتی قلمروهای مختلف با روشهای متنوع و کاربردی از یکدیگر تفکیک شده اند که این تفکیک فضا ها گاه با اختلاف ارتفاع و گاه با فضای سبز و گاه با عناصر بصری و رنگ وگاه ...، ایجاد شده است که در عین حال پیوند مناسب فضاها را سبب می شود در بافت های سنتی تمامی عرصه ها به طور واضح مشخص هستند و با یکدیگر تداخل نداشته که این امر باعث می شود افراد جامعه بدون دغدغه و فشار ودر آرامش کامل به امور روزمره خود بپردازند.

توجه به معماری بومی و شناساندن اصول نهان معماری سنتی یکی از راهکارهای مفید در جهت شناساندن اصل قلمرو می باشد ،چرا که توجهی دوباره را معطوف معماری سنتی خواهد نمود مسلماً معماری بومی در زمان و مکان خود موثر و کارآمد بوده است و تقلید صرف از آن امری بیهوده است.در این مقاله سعی می شود حلقه های مفقوده معماری سنتی به فضای معماری و انسانی شهر ها بر گردانده شود . برای بدست آوردن نتایج مطلوب در این پژوهش از تحقیق کتابخانه ای اعم از کتاب ،رساله و مقالات استفاده شده است و در نهایت مطالب بدست آمده تکمیل و جمع بندی شده است.نتایج بدست آمده از این تحقیق سعی به روشن شدن راههای استفاده صحیح از اصل قلمرو در فضاهای شهری و انسانی دارد.

مقدمه

بررسی فضاهای ساخته شده متعلق به گذشته دور و با نزدیک در معماری شهرها و روستاهای ایران نشان می دهد عبور از یک فضای همگانی - چه گذر و چه میدان - به صورتی بلا فصل و بی واسطه تحقق نمی یافته و همواره فضایی به سان یک مفصل فضای همگانی را از فضای اندرون جدا کرده و حایل میان این دو بوده است [1]در حالی که متاسفانه معماری معاصر ایران عموما با ارتباط بی واسطه درون و برون، به این مبانی معماری بومی بی اعتنایی نموده و یا دست کم بهره لازم را نگرفته است.

در آیین نامه های فضاهای شهری و معماری نامی از فضای واسطه مشاهده نمی گردد . در ضوابط ساخت و ساز شهری و در طرح های هادی و تفصیلی شهرها و روستاها، کوچک ترین اشاره ای به نقش این فضا ها در فضاهای شهری و گذرها وخانه ها نشده است، به نظر می رسد این مفهوم از ادبیات معماری و شهرسازی ما در حال رخت بربستن است. ورودی خانه ای با اتصال بلافصل باگذر دیگر امکان گفتگوی بی تکلف را به همسایگان نمی دهد، دیگر نمی توان پیش از ورود به خانه ها قدری در بیرون آن ها تامل نمود و مفصل های ارتباطی بین درون بنا و عرصه عمومی دیگر چون گذشته به ایفای نقش نمی پردازند.

این بی توجهی در بناهای بزرگ، نمود بارزتری می یابد، در آپارتمان ها و مجتمع های مسکونی، این عنصر کارآمد معماری حذف گردیده است و در پی ارتباط بلافصل و بدون مفصل بنا با محیط شهری ومرز بین اندرون و بیرون به جای فضایی تعریف شده، کارا و پویا محدود به یک درب گردیده و بدین ترتیب ارتباط ساختمان با فضاهای شهری دچار معضلات متعددی گریده است. این بی توجهی ها ناشی از سهل انگاری معماری معاصر ایران، عدم تحلیل و شناخت فضاهای معماری سنتی و به کار بردن بی قید و بند مدل های غربی است

در ابتدای امر تصور بر این است که اطلاعات کافی در خصوص این گونه فضاها که در معماری بومی ما نقش به سزایی ایفا می نمودند، وجود دارد. لکن متاسفانه حق مطلب به خوبی ادا نگردیده و نیازمند تعمق بیشتری است نیاز به شناخت همه جانبه فضایی مانند جلوخان که در معماری سنتی ایران دارای رسالت های گوناگونی است و مقامی درخور دارد، از ضروریات می باشد، در پی آن این امیدواری در دل زنده می شود تا بتوان با طراحی مناسب فضاهای ارتباطی مفصل ها، خصوصا در مرز خانه با حریم بیرون پاسخگوی نیازهای استفاده کنندگان در این عرصه باشیم»امروزه ما به سوی از دست دادن قابلیت های خویشتن شناسی گام برمی داریم.

در حالی که اگر با دقت به صحنه جوامع روستایی بنگریم و ببینیم چگونه هویت وخصائص بارز قومی خود را بیش از دیگران حفظ کرده اند. می توانیم بدون تقلید و چشم بسته سرمشق های اساسی در زمینه اسلوب و روش برای افزایش کیفیت زندگی خویش کسب کنیم . در ادامه سئوال این است که آیا یکی از دلایل زشتی فضاهای معماری که آرامش ساکنان را بر هم زده است بدلیل مفقود شدن اصل قلمرو در شهر ها و عناصر معماری است؟ چگونه می توان فضاهای قلمرو را در معماری و شهر سازی امروزه به درستی به کار گرفت؟

روش تحقیق

در پژوهش حاضر ،تلاش بر آن است که بر پایه منابع و اسناد ، روش های ساخت و ساختار معماری سنتی مورد بررسی قرار گیرد تا در این فرآیند بخشی از ارزشهای معماری سنتی روشن تر شود . در این راستا روش تحقیق در این پژوهش ،مطالعه تحلیلی و توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسناد و مدارک موجود می باشد . برای بدست آوردن نتایج مطلوب در این پژوهش از تحقیق کتابخانه ای اعم از کتاب ،رساله و مقالات استفاده شده است و در نهایت مطالب بدست آمده تکمیل و جمع بندی شده است . نتایج بدست آمده از این تحقیق سعی به روشن شدن راههای استفاده صحیح از اصل قلمرو در فضاهای شهری و انسانی دارد .

مبانی نظری

تعریف قلمرو

از نظر لئون پاستلان» :1قلمرو مکانی، فضای محدود شده ای است که افراد و گروه ها از آن به عنوان محدوده اختصاصی استفاده و دفاع می کنند. قلمرو با یک مکان، هویت روانشناختی می یابد و با احساس مالکیت و ترکیب کالبدی به صورت نماد در می آید.« همچنین از دیدگاه ایروین آلتمن» 2رفتار قلمرویی، ساز و کاری است برای تنظیم حریم بین خود و دیگران که با شخصی سازی و یا نشانه گذاری یک مکان یا یک شیء و تعلق آن به یک فرد یا گروه بیان می شود

رفتار قمروپایی

»رفتار قلمروپایی در برگیرنده ی نشانه گذاری و شخصی کردن مکان است[3] « نشانه گذاری، به یکپارچگی و همسانی اشیای یک مکان که موجب حس مالکیت بر آن مکان است، گفته می شود. فرآیند شخصی سازی می تواند خودآگاه باشد ولی در اغلب موارد فرایند ناخودآگاه است. شخصی سازی جلوه ای از تمایل به کنترل قلمرو مکانی و بیان سلیقه زیباشناختی و تلاشی برای سازگاری بهتر محیط و الگوی رفتار است [2]انسان و حیوان رفتار قلمروپایی را از راه های متفاوتی به نمایش می گذارند.

در حیوانات رفتار قلمروپایی مبنای زیست شناختی دارد و ابزاری است برای تصاحب یک محدوده مکانی به عنوان مثال نشانه گذاری یک منطقه با ادرار یا دیگر ابرازهای فیزیولوژیک از جمله رفتارهای قلمروپایی است. البته در انسان این رفتار تابع هنجارها و معیارهای فرهنگی جامعه است انسان ها معمولاً از طریق دامنه ی وسیعی از موانع فیزیکی و شیمیایی با نشانه های نمادین ، از قلمرو خود محافظت می کنند زیرا قلمروهای متفاوت و بیشتری دارند

بعضی محیط ها بدون خسارت و دخل و تصرف قابل شخصی سازی هستند. محیط های دیگری که سامر آنها را "معماری سخت" نامیده مشکل تر شخصی می شوند. میزان شخصی شدن یک مکان به قابلیت مصالح بکار رفته در ساخت آن، شدت نیاز ساکنین به تغییر آن، منافعی که در آن مکان دارند و هنجارهای اجتماعی و قوانین رسمی رایج در آن مکان بستگی دارد

فیلیپو باودون5 در مورد تغییرات ایجاد شده در طرح مجموعه مسکونی پساک6 لوکوربوزیه7 در بوردو8 فرانسه گزارشی را تهیه کرده است. بر این منوال مجموعه پساک شامل هفتاد سازه همگون مکعبی است که قابلیت شخصی سازی بالایی دارد. دیوارها با رنگ های مختلف رنگ شده و بسیاری از تراس های و فضاهای سرپوشیده بسته شده اند، فرم خالص اولیه تغییر کرده و مجموعه ای که قرار بود دارای معماری سخت باشد به یک معماری نرم تبدیل شده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید