بخشی از مقاله

چکیده

دوره ناصرالدین شاه از منظر اندیشگی و کنش سیاسی دربردارندهی وضعیت گذار از سلطنت مطلقه به سبک جدید است. این دیگرگونگی در قالب ظهور سوژههای جدیدی و طرح گزارهی دولت مدرن و جدایی دولت از دربار هویدا شد. مساله نوشتار حاضر در قالب سوالات ذیل صورت بندی و طراحی می شود که؛ ابژه گفتمان دولت مدرن در دوره ناصری چیست؟ گزارههای این گفتمان به کدام امر ارجاع میدهد و چه سوژه هایی به بیان گزاره های آن پرداختند؟ استراتژی-های گفتمان چگونه شکلگرفت و چه کردارهایی زمینه تداوم گفتمان را شکل داد؟.

آنچه که مسلّم است ناصرالدین شاه در 1276ه.ق در حکمی شش وزیر را به ریاست وزارتخانهها منصوب کرد که در برابر شاه مسئول بودند. بیست و دو سال این وزارتخانهها در حال ادغام و تغییر و قوانین جدیدی نوشته می شد تا اینکه شاه قاجار متأثر از سفرهای فرنگ در فرمانی به وزراء اعلام کرد در هر قسم از امور دولت از جزئی و کلی مختار و مجازند و هر چه را وزراء صلاح بدانند شاه قاجار فرامین آنان را مردود نخواهد کرد. این تغییر سخن در باب حاکمیت و الگوی اداره امور به دربار محدود نماند بلکه از وظایف پادشاه در برابر مردم هم سخن مطرح شد.

همزمان نیروهای اجتماعی از جمله متفکران جدید از قانون و ملت سخن گفتنند و نقد را به دربار کشاندند. این رخداد به معنای نوعی گسست نسبت به وضع پیشین قابل تفسیر است؛ گسستی که در پی شکلگیری گروهی از متفکران جدید و البته با تغییر شیوه سخن گفتن آنان درباره دربار رخ داد و نشانههای آن به دربار هم کشیده شد. تفکیک دولت از دربار بنا به فرمان ناصرالدین شاه با دو نشانه مهم همراه است؛ طرح تلقی جدیدی از حکمرانی و ظهور حوزه عمومی که با اندیشمندان جدید، مطبوعات انتقادی و نیروهای اجتماعی جدید خصلت خودبسندگی و قائم به ذات بودن دولت را تضعیف می کرد

رابطه حکومت مندی با حوزه عمومی به شکل محافظت از مردم درون مرزها توسعه یافت. نشانه های وضع جدید در منابع در پاسخ به این سوال که چه کنیم دولت مستقل از پادشاه همیشه برقرار باشد؟ با پاسخهای گوناگون کنشگران فکر و عمل سیاسی همراه شد که در رساله شمس الانوار بر الگوی تفکیک در امور و کارها، میرزاملکم به اصلاح دیوان و استقلال حکومت از حاکم متمرکز می شود.

در ادامه نیروهای مختلف شامل برخی درباریان نوگرا، دیوانیان، متفکران جدید به منظور هژمونیک کردن این گفتمان برای تولید دولت مدرن و خلق مفهوم مردم در طرح مفاهیم جدید برای صورت بندی گفتمانی نو میکوشیدند. در مفصلبندی گفتمان جدید چهار اصل ضرورت مییابد؛ لزوم توزیع قدرت و طرح خطر تجمیع تمام ابزار قدرت در دست یک تن، تاکید بر منسوخ شدن عقلانیت پیشین و سبک جدید حکمرانی فراتر از دربار، برجسته سازی نقش منفعل رعیت، طرح اقتصاد قدرت و ضرورت واگذاری عزل و نصب از دست شاه به گروهی دیگر از ملت و پرداختن به حدود حکمرانی.

.1 مقدمه

یکی از ادوار مهم تاریخ اندیشه سیاسی در ایران را می توان دوره ناصرالدینشاه 1264-1313 - ه.ق - برشمرد که در خلق متون ادبیات سیاسی قدیم و جدید و تلاش کنشگران فکری و نخبگان دولتی در توجیه و تحلیل منشأ حق حکمرانی عصری فعّال و بانشاط را رقم زده است. مساله نوشتار حاضر این است که طرح گفتمان دولت مدرن در دوره ناصرالدین شاه چگونه و متأثر از چه مولفههایی در قبض و بسط مفهومی- عملیاتی قرار داشت؟

در بررسی پیشینه موضوعی نوشتار حاضر میتوان به بررسی برخی منابع و تحقیقات جدید پرداخت که بخش قابل توجهی از آنان با محور بررسی دگرگونیهای سازمان اداری و برخی چالشهای رخداده در ساخت قدرت عصر ناصری پرداخته اند. برخی از محققان نیز به منظور تقویت ادبیات بحث در خصوص مسائل قدرت سیاسی این مقطع مهم تاریخی هم به تالیف و هم به تصحیح رسالههای سیاسی این حوزه اقدام کردهاند که کارهای مهم و اثربخشی در ترغیب مخاطبان به درک روایت تاریخ از درون منابع اندیشه سیاسی، اندرزنامهها و رسالهها به شمار میروند. با این حال، در تتبّع و بررسیهای صورت گرفته تحقیق مستقلی در این عرصه و با محوریت مساله نوشتار حاضر صورت نگرفته است.

.2 عناصر تداوم الگوی سنتی حکمرانی در عصر ناصرالدینشاه قاجار - مرحله اول -

.1-2 زمینداری به مثابهی مولفهای مهم در بازتولید الگوی سنتی حکمرانی

مساله اصلی در این خصوص ابتناء وجه غالب مالکیت اراضی بر مالکیت دولتی و طرح پادشاه به مثابه بزرگترین ملّاک زمین بود. مساله زمینداری بر الگوی زیست فردی- اجتماعی و عدم شکل گیری طبقات مستقل اجتماعی اثرگذار بود که به نوبه خود مانع مهمی در مسیر رشد سرمایهداری و رقابتی شدن امور اقتصادی شد. در نهایت، مجموعه این عوامل در بازتولید وضع پیشینی در ساختار قدرت سیاسی عصر ناصرالدین شاه قابل بررسی است. کار بر روی زمین و کشاورزی بنا به محدودیت منابع آبی به مدیریت آب نیاز داشت که این امر به افزایش نقش دولت در ساماندهی و تامین منابع آبی منجر می گردید

تمرکز قدرت در دست پادشاه مطلقه بر اساس نوع زمینداری و مساله جامعه کم آب در دوره ناصری همچنان ادامه یافت و این مولفه در بازتولید و تحکیم سازو کارهای مناسبات قدرت سیاسی با جامعه نقش بی بدیلی داشت.

علیرغم تغییرات پوستهای در وضع مالکیت و گذار آن از الگوی مالکیت فردی پادشاه به سوی طرح مالکیت اربابی امّا با توجه به وابستگی اربابان به شاه شاهد تداوم و توسعه الگوی کشت جمعی دهقانان - بُنه - و دخالت زمینداران در تجارت هستیم که این مساله مانع مهمی در شکلگیری بورژوازی و صنعتگران جدید شده در عصر ناصری شده است. در واقع، با توجه به تصاحب امور از سوی دولت و اشراف پادشاه بر ساختارهای اجتماعی-سیاسی در ایران "فعالیتایه تجارتی اختصاص به تجّار نداشت و در انحصار آنان نبود بلکه فرمانروایان و حکام و عمّال دیوانی نیز به داد و ستد می پرداختند"

در دوره ناصری شاهد تداوم این مساله هستیم که همچون ادوار گذشته خاندان شاهی، دربار و ماموران عالی رتبه اداری- نظامی اصلیترین یا بزرگ ترین زمینداران ممالک محروسه هستند

تداوم سه مولفه موجود در عرصه اقتصاد سنتی از جمله شیوه تولید، مالکیت مشروط، و تداوم حضور دهقانان نقش مهمی در بازتولید جایگاه پادشاهی در راس هرم قدرت عصر ناصری داشته است؛ در واقع، تاریخ اقتصادی ایران دوره ناصرالدین شاه تبیینگر این رویکرد است که وجه اصلی مناسبات تولیدی بر عدم امنیت مالکیت خصوصی و مولفه مهم تولید یعنی زمین استوار بود که بازتاب این مساله به شکل تصرف مشروط زمین و منتهی شدن همه پروسه تولید به خواست اراده مستبده پادشاه نمایان بود. در چنین شرایطی بود که سرمایه در ایران موجودیتی مستقل از زمین و مالیات بر آن پیدا نکرد

از سوی دیگر، وضعیت جغرافیای طبیعی و اختصاصات اقلیم سرزمینی نیاز مستمر امر تولید را به آبیاری مصنوعی تحکیم بخشیده بود که در نهایت به ضرورت دخالت ساخت قدرت در توسعه انتقال منابع محدود آب به شهرها و روستاها و زمینهای زراعی منجر میگردید. پراکندگی منابع محدود آبی به دنبال خود به پراکندگی اجتماعات و عدم توسعه امکانات ارتباطی بر موانع رشد اقتصاد مولّد میافزود. پراکندگی اجتماعات در تضعیف امنیت سیاسی- اجتماعی از یک سو و عدم شکل گیری روح جمعی از جهت دیگر، نقشآفرین بود به گونهای که جمعیت دارالخلافه تهران در زمان حضور و غیبت پادشاه قاجار بالا و پایین میشد

با توجه به این که منطق حاکم بر الگوی زمینداری عصر ناصری چندان تفاوتی با ادوار پیشین حتی در مقایسه با دوره صفویه ندارد لذا دگرگونی واقعی در زیرساختهای اقتصادی و ابزار اساسی تولید - مالکیت ارضی - رخ نداد. در اینجا تاکید بر اهمیت مالکیت خصوصی نه در وجه حقوقی آن بلکه در تاثیر امنیت سرمایه و نقش آن در رشد اقتصادی و شکلگیری طبقات اجتماعی مستقلی است که کارکرد خود را در ترویج و بسط اقتصاد ملّی باید ایفا میکردند و شرایط بهتری را جهت گذار از گفتمان سنّتی حکمرانی به سوی تقویت نگرش دولت مدرن فراهم مینمودند.

بنابراین، در گفتمان حکومتمندی سلطان که در دوره ناصری همچنان زیست فکری- سیاسی داشت پادشاه به عنوان قبله عالم و ظل االله از حاکمیت مطلقه برخوردار بود - امانت، - 37-37 :1382 که این واقعیت تاریخی پیامد وضعیتی از حیات اقتصادی- اجتماعی بود که در آن کسی در برابر پادشاه صاحب مال نبود و جان کسی نیز در امان نبود. این مساله مهم و تحکیم کننده وضع پیشین ساختار قدرت حتی در مورد میرزاتقی خان امیرکبیر صحت داشت که علیرغم دورهای از قدرت و نفوذ فراوان امّا مقتول گردید و وقوع این رخداد تلخ تاریخی از نشانه های مشخص در تایید نامحدود بودن قدرت ناصرالدین شاه است.

روایت پردازی ناظران خارجی در این خصوص نیز قابل توجه است به گونهای که "مرگ و زندگی افراد به دست پادشاه ایران است. بدون هیچ محاکمهای می تواند محکوم کند و می تواند هر گاه که بخواهد مال و اموالشان را بدون کوچک ترین توجهی به مسئله حق و حقوق ضبط کند و این مسئله مخصوصا در مواقعی که شخص ثروتمندی بمیرد صادق است".

دروویل آورده است: "... فرمانده نظامی ایالت اغلب به پخش شایعه-ای مبنی بر شکست ارتش در یک جنگ فرضی دامن میزند تا تجار را سرکیسه کند... به آنها دستور میدهد مغازهها را تعطیل کنند... چون میداند که تجار با هدایای قابل توجه و رشوه به سراغش آمده و از او برای باز کردن مغازهها کسب اجازه خواهند کرد

در چنین شرایطی، مهمترین عامل بازدارنده پیشرفت مساله عدم امنیت مال و جان بود زیرا هیچ کس برای تولید آنچه که لحظهای دیگر ممکن است از او بازستانند فعالیت نخواهد کرد. بنا به روایت اعتمادالسلطنه وقتی ناصرالدین شاه از مرگ شخص ثروتمندی در ایتالیا باخبر میشد به این صورت عکسالعمل نشان میداد "افسوس که در ایران نبود که ظل السلطان و صاحب دیوان و غیره او را غارت کنند"

دادههای موجود در منابع تاریخنگاری و روایتپردازی منابع رسمی از مفهوم پادشاهی در دوره قاجار و بویژه عصر ناصری نیز بیانگر بازتاب مولفههای تداوم ساختار پیشین و البته طرح برخی مفاهیم جدید در درون آن است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید