بخشی از مقاله
عدالت، مهمترین مبناي حقوق اجتما عی معلولان
چکیده
عدالت مفهومی است که کلیه افراد در طول تاریخ به نوعی به دنبال رسیدن به آن بوده و تمام نیروي خود را براي دسـتیابی بـه
آن به کار گرفته اند. آنچه در این نوشته مورد توجه قرار میگیرد، عدالت به عن وان مهمترین مبنـاي اجتمـاعی حقـوق معلـولان
است. این مفهوم ، هم در منابع مهم و معتبر دین مبین اسلام و هم در نظریات حقوقدانان مورد توجه و تاکید قرار گرفته است.
با توجه به اینکه این حقوق از پشتوانه محکمی چون عدالت برخوردار است، لا زم است که دولت ها نیز که به دنبـال برقـراري هرچه بیشتر عداالت هستند، نسبت به در نظر گرفتن حقوقی خاص براي معلولان که یکی از اقشار محروم جامعه هستند توجـه جدي داشته باشند. وطبق قاعده تبعیض مثبت، با در نظر گرفتن تسهیلاتی خا ص براي ایشان، درجهت برابـر سـاختن آنـان بـا
دیگر افراد جامعه، اقدامات شایانی صورت پذیرد.
این مبنا در شقوق مختلف حقوق اجتماعی معلولان، جلوه خاصی پیدا می کند. اگر بپذیریم معلولان نیـز ماننـد سـایر اعضـاي
جامعه داراي حقوقی میباشند و میتوانند بدین حقوق دست یابنـد؛ بایـد در ت مـام شـئون مختلـف اجتمـاعی، قـانون گـذاري
هدفمند و دقیق، انجام شود؛ تا گروهی از معلولان از برخی حقوق شهروندي و اجتماعی خود محروم نشوند و اشتباه در قانون گذاري، باعث ت ضییع حقوق آنان نگردد.
واژگان کلیدي: عدالت، مبانی، حقوق اجتماعی، معلولان، جامعه
1
مقدمه:
آنچه در این نو شته به دنبال آن هستیم، بیان مهمترین مبناي حقوق اجتماعی معلولان یعنی عدالت میباشد. عدالت به عنوان
یک اصل اساسی اخلاقی، انسانی و دینی، حقیقتی است که کلیه دولت ها در طول تاریخ به دنبال آن بوده اند. حال که دولت
ها به دنبال رعایت هرچه بیشتر و بهتر عدالت در جامعه می باشند، لازم اس ت به معلولان نیز به عنوان قشر نسبتا محروم جامعه توجه بیشتري صورت گیرد تا حقوق اجتماعی این افراد به دست فراموش ی سپرده نشود.
سوال مهمی که در این زمینه مطرح می باشد این است که مهمترین پایه و مبناي حقوق اجتماعی معلولان کدام استبه؟
عبارت دیگر شاخصترین اصلی که میتوان طبق آن، حقوق اجتماعی را برا ي معلولان توجیه نمود، به نحوي که به حقوق اجتماعی سایرین لطمه اي وارد نشود کدام است؟ در این زمینه باید به نقش ع دالت به عنوان مهمترین مطلوب اخلاقی، انسانی
و دینی اشاره نمود و این فرضیه را بیان کرد که بر اساس عدالت است که حقو ق اجتماعی معلولان توجیه میگردد.
در زمینه عدالت، کتب و مقالات متعددي نگاشته شده است ولی در مورد این موضوع خاص یعنی عدالت به عنوان مهمترین
مبناي حقوق اجتماعی معلولان منبع خاصی در دسترس نبوده است.
هدفی که ما در تحریر این نوشته به دنبال آن هستیم، بیان مبنایی مهم در تتوجیه حقوق قشر معلولان بوده است. به بیان دیگر،حقوق اجتماعی معلولان، مبانی مهم و قابل توجهی دارد که آن را براي مجریان لازم الاجرا می کند که مهمترین آنها
عدالت میباشد. و اگر بر همین مبنا این حقوق اجرا شود معلولان نیز می توانند به راحتی به پیکره اجتماع برگشته ومانند دیگر اعضاي جامعه و در کنار آنها به زندگی اجتماعی خود ادامه دهند.
این تحقیق به صورت کتابخانه اي و به شکل توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. نوشته پیش رو شامل سه مبحث میباشد . در مبحث نخست،معناي لغوي و اصطلاحی عدالت طی دوگفتار مورد بررس ی قرار می گیرد. مبحث دوم نیز به عدالت از دیدگاه اسلام اختصاص یافته که طی دو گفتار به عدالت در قرآن و نهج البلاغه اشاره می گردد. در مبحث سوم نیز عدالت در
حقوق موضوعه بررسی میشود که طی سه گفتار، سه رویکرد عدالت در حقوق موضوعه بیان می گردد.
2
مبحث اول: مفهوم شناسی عدالت
عدالت به عنوان یکی از موضوعات بسیار مهم، مورد تفاسیر متعددي قرار گرفته و قرائت هاي مختلفی از آن صورت گرفته ایناست. در مب حث به بررسی مفهوم عدالت می پردازیم.
گفتار اول :معناي لغوي عدالت
در اولین گام باید مفهوم لغوي عدل را شناخت. دهخدا در تعریف عدالت چنین بیان میدارد: »عدالت در لغت یعنی دادگري کردن. جرجانی میگوید: عدالت در لغت استقامت میباشد و در شریعت عبارت از استقامت بر طریق حق است یا اجتناب از آنچه محذور اس ت. در دین، عدل به معنی داد، مقابل ستم و بیداد، امري بین افراط و تفریط است.)«دهخدا،(10522 :1373
اهل لغت در تبیین واژه عدل چند معنا ذکر کرده اند:
- استقامت
- قصد و میانه رروي در امور (رعایت حد وسط میان افراط و تفریط)
- انصاف
- مساوات، تسویه
- معنایی مقابل ظلم
این واژه در مورد راه و طریقی به کار میرود که بر خط راست و مستقیم (بد ون انحراف و کجیقصد)باشد. نیز به معناي میانه و میانه روي در مسیر است. لازمه این معنا، راستی و عدم انحراف به دو طرف راه میباشد. واژه انصاف از ماده »نصف« است که به باب افعال رفته و متعدي شده است و در لغت به معناي تقسیم چیزي است به دو قسمت برابر. معناي دیگر عدالت آن است که در برابر ظلم به کار میرود، همان گونه که ظلم عبارت است از نهادن چیزي در غیر جایگاهش
عدل آن است تا هر چیزي در جایگاهش قرار گیرد. (احمدي،(57 :1392
گفتار دوم: مع ناي اصطلاحی عدالت ( دیدگاه علماي غربی)
افلاطون از جمله فلاسفه یونان باستان است که بر بحث عدالت تاکید بسیار نم وده؛ به گونه اي که عنوان فرعی رساله جمهور او عبارت است از » رسالهاي پیرامون عدالت.« وي در این رساله میکوشد ب رداشت خود را از عدالت براي خواننده روشن نماید. به همین علت نظرات دیگر حکیمان درباره عدالت را طرح و رد مینماید تا به تعریف خود برسد.
او مطرح میکند عبارت است از: دادن هر حقی به حق دار و پس دادن مال غیر. او معتقد است این اصل نمیتواند به صورت
کلی مطرح شود، زیرا شرایط هر انسانی پیوسته در حال تغییر است و کسی که امروز سالم و عاقل است فردا ممکن است بیمار
و دچار جنون ش ود. پس آیا میتوان هر حقی را به او بازگرداند؟ حتی اگر آن حق، وسیله اي چون اسلحه باشد؟ در حقیقت
افلاطون معتقد است، اگر کسی اسلحه را به چنین فردي باز پس دهد نه تنها مطابق عدالت رفتار نکرده، بلکه کار او عین ظلم
است. تعریف دیگري که مطرح میشود، این است که عدالت آن چیزي است که براي قوي سودمند باشد. اما افلاطون می-گوید: از آنجا که اقویا هم ممکن است اشتباه کنند، اندیشه و عمل آنها میتواند توام با بی عدالتی باشد. اما در نهایت او به تعریف خود میرسد که به گفته خود او همواره در جلو چشم همگان بوده، اما به آن بی توجهی شده است و آن عبارت است از »: قرار دادن هر شیء و هر فردي بر سر جاي خود.« از نگاه افلاطونی هر کسی در جامعه، براي کار و هدف خاصی ساخته
شده است و بنابراینصرفاً باید وظیفه خود را به خوبی انجام دهد. سنت آگوستین از جمله اندیشمندانی است که در طی
قرون وسطی از عدالت صحبت میکند. عدالتی که آگوستین از آن سخن میگوید، تحت تاثیر نگاه بدبینانه او به انسان قرار
دارد و سنت آگ وستین چونان بسیاري دیگر از اندیشمندان قرون وسطی بر این باور بود که انسانها هنوز بار گناه اولیه خود را بر دوش میکشند. وي، تفسیري تئولوژیک از عدالت داشت و از نظر او عدالت در حقیقت عشق به خیر اعلی یا خداست و خدا مطابق قانون عدالت،به هرکس به اندازه استحقاقش درجه اي از شرف م یبخشد و این شرف باعث ایجاد نظم در درون انسان میشود. (جالینوسی،(104 :1386
مبحث دوم: ععدالت از دیدگاه اسلام
دین مبین اسلام به عنوان یکی از ادیان وحیانی در متون مهم خود به مسائل مهم اجتماعی اشاره کرده است و لذا عدالت نیز یکی از همین موضوعات بنیادي است تا جایی که عدل به عنوان یکی از اص ول دین شناخته شده است. در همین راستا، در قرآن کریم و نی ز در در روایات و کتب طراز اول دینی میتوان دیدگاههاي ا سلام را نسبت به عدالت استخراج کرد. در این مبحث در قالب دو گفتار به تبیین این موضوع میپردازیم.
گفتار اول: ع دالت در قرآن کریم
در قران کریم آیات زیادي به موضوع عدالت اختصاص یافته اند و با مداقه در معانی این آیات میتوان دریافت که معناي
عدالت طیف وس یعی را در برمیگیرد.
در آیاتو 70 و 11 5 سوره انعام 95 سوره مائده عدل به معناي عوض، فدیه و معادل که بیشتر در معاملات اقتصادي و یا شبه اقتصادي کاربرد دارد آمده است. موضوع بحث این آیات قیامت است. خداوند صحنه قیامت را همچون صحنه تجارتی ترسیم میکند که انسانها یا سود میبرند و یا زیان و عدهاي در این دنیا خیال میکنند اگر قیامتی باشد شاید بتوان عذاب الهی را با
4
پول و امثال آن خرید. علامه طباطبایی در ذیل آیه 95 سوره مائده به استناد کت ب لغت میفرماید:» عدل با فتحه عین چیزي را
گویند که معادل چیزي از غیر جنس خود باشد و عدل با کسر عین به معناي مثل است. در بعضی از آیات که تعدادشان کم
هم نیست عدل به معناي رفتار منصفانه و رعایت حد وسط گرفته شده است. بسیاري از اهل لغت معناي اصلی عدل را همین
معنا و سایر معاننی را برگرفته از این میدانند. دقیقا ده واژه در هشت آیه از قر آن به این معناست یعنی بیش از دو سوم لغات
مستعمل عدل در قرآن را شامل میشود.
در آیه 8 سوره مائده میفرماید: »اي کسانی که ایمان آورده اید! قیام کنندگان براي خدا و گواهی دهندگان به دادگري باشید و
البته کینه ورزي گروهی شما را وا ندارد بر این که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که آن به خودنگهداري نزدیک تر است و
خودتان را از ع ذاب خدا حفظ کنید که خدا به آنچه میکنید آگاه است.« در تتمام این آیات همانند آیه 8 سوره مائده عدالت وصف رفتار شده است. رفتار انسان با سایر انسانها چه به عنوان شاهد و یا رفتاري دیگر که انصاف را میطلبد و رفتاري غیر
آن نمیتواند عاد لانه باشد.(خسروپناه،(50 :1393
در قاموس قرآن، عدالت امري است که با وجدان انسانها سازگاري دارد و عقل جمعی بشر نیاز به وجود آمدن آن را در می-یابد. در قرآن نیز بر همین اساس به برپایی آن تاکید شده است. اصلی که دین به آن اشاره کرده اصل عدالت گستري و تشویق و سوق دادن انسسانها به عدالت گروي است، البته مشروط به آن که خود صاحب فعل نیز در صراط مستقیم بوده باشد و به آنچه میگوید عمل کرده باشد.(کرمانی،(22 :1384
بنا بر آن چه گفته شد، عدالت در قرآن طیف معنایی وسیعی دارد ولی آنچه بییشتر پررنگ مینماید، عدالت در معناي انصاف
است.
گفتار دوم: ع دالت در نهج البلاغه
بحث عدالت در اندیشه سیاسی امام علی (ع)، مبحث بسیار گسترده و عمیقی است که تامل، تفکر و مجال متنابهی می-طلبد.شیعیان معتقدند دیدگاههاي امام علی (ع) که میزان واقعی فکر و عمل ان سانها است، در این مسئله مهم حیاتی میتواند به عنوان شاخص ترین الگوي عدالت و رابطه عادلانه دولت با ملت باشد؛ چه براي آنان که علی (ع) را به عنوان امام معصوم و اعلم و اعدل مردم بعد از رسول االله (ص) میدانند و چه براي آنان که وي ر ا از دیدگاه یک انسان کامل و وارسته و خلیفه عادل نگریسته و حکومت وي را عادلانه ترین حکومت تاریخ اسلام پذیرفته اند. از سوي دیگر یکی از عمده ترین و خالص ترین منابع اخلاق و سیاست در اسلام مجموعه خطبهها و نامههاي امام علی (ع) است که در کتاب نهج البلاغه به وسیله سید رضی در قرن چهارم هجري گردآوري شده است.
حضرت در مقایسه میان عدل و جود میفرمایند: عدل امور را به جاي خود می نهد اما جود امور را از جهت اصلی خارج می-
کند. عدل سیاستگري فراگیر همگان است و سائس و اداره کننده عموم است اما اثر جود محدود و عارضه استثنایی است.
دومین همایش ملی عدالت، اخلاق ، فقه و حقوق
بنابراین عدل ش ریف ترین و با فضیلت ترین آن دو است. علی (ع) بیش از آ ن که به عدل از دیده فردي و شخصی نگاه کند
جنبه اجتماعی آن را لحاظ نمود. عدالت به صورت یک فلسفه اجتماعی اسلام ی مورد توجه مولاي متقیان بوده و آن را ناموس
بزرگ اسلامی تلقی میکرده و سیاستش بر مبناي این اصل تاسیس شده بود. موضوع مهم دیگر در باب مفهوم عدالت و
جایگاه آن نقشی است که عدالت از دید امام در حفظ تعادل اجتماعی دارد. به تعبیر استاد مطهري، آن اصل که از نظر امام می-
تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد و به پیکر اجتماع، سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد عدالت است. پس عدال ت از دید علی در(ع) مفهوم »وضع الشی ء فی موضعه« باعث تعادل اجتماعی در بین جامعه و صنوف می-گردد.
یکی از تعاریف عدالت در کلام امیر مومنان(ع)، موزون بودن و متعادل بودن است.زیرا وقتی که هر چیزي در جاي بایسته خود قرار گرفت ، لاجرم تعادل و موزون بودن به آن جامعه بازمیگردد و چنین جامعهاي موزون است. مفهوم دیگر عدالت در
اندیشه امیر مومنان » نفی هر گونه تبعیض و رعایت استحقاقها« است که در کلام ایشان به کرات آمده است. البته این به
معناي تساوي مطلق افراد نیست، بلکه در استحقاقهاي متساوي، تساوي رعایت میگردد و چون استحقاقهاي افراد متفاوت است، لذا وجود اصل تفاوت میان افراد واقعیتی مسلم و مایه قوام جامعه اس ت. تعبیر امام از این تفاوتها چنین است: زیرا
خداوند به حکمت خود بین همتها و خواستههاي مردم و سایر حالتشان تفاوت ایجاد کرده و این اختلافها را وسیله برپایی زندگانی مردم ق رار زاداد.(موسی ه،(204 :1384
از مجموعه آموززههاي امام علی (ع) در نهج البلاغه و در خانواده احادیث آن، میتوان دریافت که از مهم ترین و اساسی ترین ملازمات عدالت و تحقق آن، حقوق است. تا زمانی که حقوق در حوزههاي م ختلف آن، به درستی تبیین و تعریف نشود و در همه عرصه هاي آن، پاسداري نگردد و بر عمل به حقوق پایداري صورت ن گیرد، عدالتی جلوه نمییابد.(دلشاد تهرانی،:1389
(70
طبعا یکی از اقشاري که به عنوان بخشی از جامعه اسلامی باید نسبت به آنان عدالت ر ا به معناي واقعی آن اجرا نمود معلولان میباشندکه به دلیل نقص جسمانی قادر به انجام کاري نیستند و یا با محدودیت هاي جدي در انج ام وظایف، تکالیف و همچنین امرار معاش خود رو برو هستند. دولت اسلامی میبایست با الهام گرفتن از آموزه هاي الهی و حکومت ح ضرت علی(ع) که مظهر عدالت میباشد به این گروه توجه ویژه نموده و با طبقه بندي آنها حسب میزان معلولیتشان، سعی در توزیع امکانات، خدمات و حقوق مکفی از بیت المال مسلمین نماید.
مبحث سوم: عدالت در حقوق موضوعه
در حقوق موضووعه نیز عدالت صور مختلفی دارد و به اشکال مختلفی مورد ت وجه حقوقدانان و اندیشمندان قرار گرفته است. در این مبحث به بررسی عدالت در حقوق موضوعه میپردازیم.