بخشی از مقاله

رويکرد اسلام در رابطه با معلولان و نقش طراحي توانبخشي در راستاي بهبود کيفيت زندگي آنان
چکيده
اشخاص داراي معلوليت که يکي از آسيب پذيرترين قشر جامعه مي باشند که نوسازي و بازسازي نقش مهم در بهبود زندگي اجتماعي شان دارد و نيازمنديهاي اشخاص داراي معلوليت در تمام عرصه هاي انکشافي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بايد مورد توجه قرار گيرد تا اشخاص داراي معلوليت از حقوق مدني، سياسي و فرهنگي شان محروم نباشند. علاوه بر اين ، اشخاص داراي معلوليت نباز به خدمات توانبخشي فيزيکي ، روحي و وراني دارند تا بتوانند در عرصه هاي زندگي اجتماعي با ساير اشخاص دوشا دوش زندگي شان را ادامه دهند و با چالشهاي کمتري روبرو شوند.قرآن و نهج البلاغه دو متن اصلي در فرهنگ اسلامي، در موارد مختلف بر اهتمام به امور معلولين تأکيد کرده و علاوه بر متون اصلي دين ، سيره عملي بزرگان و رهبران اسلام هم گوياي اهتمام بر توجه به معلولين است . از نظر فقه اسلامي اصل در خلقت صحت و تندرستي است و نقص و مرض برخلاف اصل نخستين مي باشد، اسلام به کمک و مساعدت به معلولين و افراد معلول توصيه نموده و برنامه دارد لذا بايد مسلمانان و پيروان دين اسلام به اين مطلب توجه نموده و افراد معلول را در جامعه اسلامي از ياد نبرند. هدف مقاله حاضر، بررسي تاثير معلوليت در کيفيت زندگي خانواده معلولين و ارائه راه کارهايي در جهت بهبود کيفيت زندگي خانواده انان است . خانواده نزديک ترين واحد حيات به انسان است و اکثريت قريب به اتفاق انسانها در خانواده به دنيا مي آيند و باز، خود نيز خانواده اي بنا مي کنند. بروز معلوليت در هر يک از اعضاي خانواده ، پيامدهاي خانوادگي خاص خود را نيز به دنبال خواهد داشت که موجب کاهش سطح کيفيت زندگي معلول و خانواده او خواهد گرديد. جهت ارائه راه کارهاي در راستاي بهبود کيفيت زندگي معلولين از رويکرد توانبخشي استفاده مي کنيم و بطور خاص تاثير تکنولوژي هاي نوين در وسايل کمکي حرکتي را در کيفيت زندگي خانواده معلولين حرکتي بررسي مي نماييم .
کلمات کليدي: دين مبين اسلام ، معلوليت ، توانبخشي، ديدگاه اسلام .

مقدمه
معلولين در هر جامعه وجود دارند و جزيي از آن جامعه اند. آنان فرزندان ، خواهران ، برادران و پدر و مادر افراد جامعه اند که دچار نقص جسماني يا ذهني شده اند. نگهداري و مواظبت از افراد معلول ، وظيفه جامعه است اما وظيفه اي بس مشکل که گاهي از عهده فرد عادي خارج است . کار کردن و امرار معاش معلولين نيز از مشکلات آنان و جامعه است ولي در هر کشور تدابيري براي اين امر انديشيده شده است . اين تدابير ممکن است در برخي موارد زاييده انديشه فردي مي باشد و گاه بر اثر تجربه ، و زماني نتيجه انديشه و تجربه تؤام با روشهاي علمي و سنجيده . نخستين گام در اين راه به دست آوردن آمار و اطلاعات درباره تعداد معلولين و نوع معلوليت آنان است . از نظر نوع معلوليت ، برخي معلوليت ها جسمي و پاره اي ذهني و دماغي است . همچنين معلوليت ممکن است مادرزادي، ناشي از بيماري، حادثه ، سانحه و يا جنگ باشد. ميزان و درجه آن نيز متفاوت است . و گاه ، هرچند تشخيص آن براي افراد جامعه ممکن نيست ، رفع آن آسان است . انسان معلول تمام نيازها و اميدهاي يک فرد عادي را دارد و ميخواهد کارکند و مايحتاج زندگيش را برآورده سازد. معلول به شدت خواهان استقلال است و هيچگاه دوست ندارد ديگران با او رفتاري ترحم آميز داشته باشند قانون اساسي که درواقع قرارداد اجتماعي بين حکومت و شهروندان ايراني است (شهروند به هر فردي که در جامعه از نيازها و امکانات بهره مند ميشود و همچنين به علت زندگي در اين فضا از حق و حقوقي برخوردار ميشود ميگويند) براي کار و شغل اهميت خاصي قائل است . (معطوفي، ١٣٩١).
در قرآن کريم در بيان آفرينش انسان يادآور مي شود که او را به تدريج به قله تکامل مي رساند چنانکه در سوره مومنون آيه ١٥ مي فرمايد: آنگاه او را به عالي ترين آفرينش درآورد، برتر است خدا که بهترين آفرينندگان است .
اين آيه و نمونه هاي ديگر اين نکته را مي رساند که اصل در آفرينش انسان بي نقص و بي عيب بودن است و اگر انساني فاقد چنين کمال مي گردد وجود او استثنايي است که بر قانون خلقت وارد مي شود. اين گونه آيات که بيانگر موقعيت بلند انسان از نظر جسم ، تن ، روح و روان هستند مي رسانند که انسانهاي معلول که کمبودي بر تن و يا روان دارند از ضايعات خلقت و به گونه اي تخلف از قانون آفرينش به شمار مي روند که خداي بزرگ طراح آن مي باشد و هرگز برنامه خلقت بر اساس نقص و کمبود نبوده است و هر نوع پديده اي برخلاف کمال ، جنبه ثانوي و استثنايي دارد. فقهاي اسلام در باب تکاليف هر موقع به اين گروه و مشابه آنان مي رسند اعلام مي دارند که وظايف اين گروه غير از تکاليف افراد قدرتمند و تواناست و آنان بايد به اندازه وسع و توانايي خود انجام وظيفه نمايند.
(حجت الاسلام والمسلمين عزيزالله توحيدي ، جامعه شناس و دکتراي فقه و معارف اسلامي).
از نظر اسلام و قرآن ، صورت ظاهري ، شکل و قيافه انسان و کامل و ناقص بودن اعضاء در انسانيت انسان و در ارزش و مقام والاي او نفيا و اثباتا هيچ تاثيري ندارد بلکه سيرت انسان است که انسانيت او را ارتقاء مي دهد و معلولين عزيز با نقص عضو اعضايشان و يا نبودن يکي از اعضايشان از انسانيت آنان کاسته نمي شود بلکه شايد به علت داشتن سيرت زيبا از انسانهاي کامل هم برتر و کامل تر باشند. افراد داراي معلوليت هاي جسمي و حرکتي دچار معلوليت هاي روحي نيز نشوند اولين و مهمترين اصل ، ارتباط با پروردگار و تقويت ايمان است . وقتي پل ارتباطي ميان خالق و مخلوق همواره برقرار باشد تحمل بزرگترين مشکل ها سهل و آسان خواهد شد.
زماني که دردهاي شديد جسمي ناشي از معلوليت هاي مختلف به فرد فشار آورد حفظ اين پل ارتباطي با پروردگار و داشتن ايماني محکم گاه و بيگاه دچار تزلزل هاي ضعيف و قوي خواهد شد. وليکن رسيدن به اين يقين قلبي که خداوند هر لحظه ، روزنۀ جديدي از اميد و توانايي در زندگي بنده اش مي گشايد پل محکمي خواهد شد براي طي کردن مسير ناهموار زندگي.
بيان مسأله
جايگاه معلولين در جامعه ؛ به عنوان يک واقعيت اجتماعي در تمامي دورانها مطرح بوده است . در نگاه به اين مسئله در طول تاريخ رويکردهاي مختلفي مدنظر قرار گرفته است . در ابتدا دور نگه داشتن معلولين از جامعه مورد توجه بود اما با ظهور اديان نگاه به اين مسئله تغيير چشمگيري را در برداشت . در ميان اديان ، اسلام هيچ گاه اجازه نداده کسي معلولين را تحقير کنند و هميشه گوياترين تکريمها و احترامها را نسبت به آنها روا داشته است . همانطور که از امور مسلم در مشي پيامبر خدا (ص ) و ائمه هدي (ع ) نيز اهتمام ايشان نسبت به امور مردم و رفع گرفتاريهاي آنها و همچنين توجه و احترام نسبت به افرادي از جمله معلولين بوده که از حقوق واقعي خود محروم شده اند. و اما اسلام اجازه نداده کسي معلولين را تحقير کند، در عوض گوياترين تکريم ها و احترامها را نسبت به آنها داشته است .
بهبود کيفيت زندگي شهري به معناي تحقق يافتن خواست ها و برآورده ساختن نيازهاي اساسي تمامي اقشار جامعه ميباشد. در اين ميان ، افراد کم توان و ناتوان شامل کودکان ، سالمندان ، معلولان و زنان با شرايط خاص از حقوقي (حداقل ) برابر با ديگر شهروندان برخوردار مي باشند و تبعا بايستي بتوانند به منظور رفع احتياجات خود به راحتي در سطح شهر تردد کرده و از فضاهاي مختلف بهره ببرند. اين موضوع با تصويب قوانين و کنوانسيون هاي مختلف در سطح جهاني به شکل ويژه اي مورد توجه قرار گرفته است و در ايران نيز از سال ١٣٨٣ با تصويب قانون جامع حمايت از حقوق معلولين تا اندازه اي بدان پرداخته شده است که البته نمود عيني آن چندان مشهود نبوده و ادامه اين روند با توجه به تحولات جمعيتي، مديريت شهري را در تأمين نيازهاي اين گروه ها با دشواريها و چالش هاي عمده اي روبرو خواهد ساخت که نتيجه آن علاوه بر ايجاد مشکل در تأمين نيازهاي اساسي افراد کم توان و ناتوان و دامنه دارتر شدن ناتواني آنان ، عدم امکان بهره گيري از ظرفيت ها و استعدادهاي همه افراد جامعه در مسير توسعه و تکامل آن است . همانگونه که ميدانيم کم تواني و ناتواني صرفا مختص افراد معلول نيست ، بلکه کودکان ، سالمندان و زنان با شرايط خاص نيز در زمره افراد کم توان قرار ميگيرند و با توجه به ويژگيهاي جمعيتي ايران ، پرداختن به رفع نيازهاي آنها از اهميتي خاص برخوردار است . چرا که در حال حاضر سهم قابل توجهي از جمعيت کشور را کودکان (٢٣.٤ درصد) و سالمندان (٥.٧ درصد) تشکيل ميدهند و با گذار از مرحله سوم انتقال جمعيتي از سال ١٣٩٠ تا سال ١٤١٠ و غالب شدن مرحله سالخوردگي از سال ١٤١٠ به بعد، تا سال ١٤٣٠ کشور وارد مرحله فوق سالمندي با بيش از ٢١ درصد سالمند خواهد شد که ويژگي خاص تر آن زنانه شدن سالمندي است که اين خود بيانگر وجود افراد کم توان بيشتري خواهد بود(سند مناسب سازي فضاهاي شهري براي شهروندان با شرايط خاص ، ١٣٩٢).
رسول گرامي اسلام مي فرمايند: « من قاد ضريرا أربعين خطوه علي أرض سهله لايفي بقدر إبره من جميعه طلاع الأرض ذهبا...
کسي کـه شخصي نابينا را چهل گام در زمين هموار راه ببرد هرگز نمي توان قطره اي از اينکار را با طلاهاي جهان ارزشيابي کرد و اگر نابينايي را از خطر افتادن در چاهي نجات دهد، روز قيامت ، ميزان عملش را سنگين تر از اعمال نيک ديگران خواهد يافت و اين حسنات بر همه گناهان او برتري يافته و آنها را محو و نابود خواهد نمود و او را به فردوس اعلي خواهد برد . » و باز مي فرمايند: « من أعان ضعيفا في بدنه علي أمره أعانه الله علي أمره و نصب له في القيامه ملائکه يعينونه علي قطع تلک الأهوال .... يعني هر کس معلولي را در کارهايش کمک کند، خدا در کارش به او کمک دهد و در قيامت فرشته ها را وا مي دارد که او را در گذر از هراسها کمک دهند، و از خندق هاي آتش بگذرانند و از صراط او را سالم به بهشت رسانند. و کسي که ناتوان در فهم و معرفت را کمک دهد و در برابر خصم باطل به او دليلي آموزد، خدايش در سکرات مرگ ، شهادت به يگانگي خدا و به نبوت پيامبرش را به او القاء خواهد نمود و در اداي اين شهادت نجات بخش به او کمک خواهد نمود تا اينکه از دنيا برون شود و به خداي عزوجل برگردد و با بهترين کردار و خوشترين حال و در آن هنگام به روح و ريحان خوشامدش گويند و مژده اش دهند و در آن حال پروردگارش از او خشنود است و خشمي بر او ندارد(هاشمزاده هريسي، ١٣٩٠).
ضرورت و اهميت تحقيق
ضرورت تحقيق در اين است که هيچ کسي حق ندارد معلولين رابه نام هاي نادرست ياد کنند , زماني که به ما کرامت داده شده وشامل نسل بشر همه انسان ها چي معلول و چي غير معلول ميشوند ازسوي ديگر خداوند ميفرمايد که هيچ قومي نبايد به قوم ديگر به الفاظ نادرست ياد نمايند , بنا اشخاص داراي معلوليت نيز شامل ميشوند که هيچ کسي حق اين را ندارند که حرمت و احترام اشخاص داراي معلوليت را زيرپا نمايند . همچنان در قران ذکر شده است که شما نبايد به القاب نادرست يکديگر خود را ياد کنيد که اين موضوع به صراحت ياد شده است ما نبايد القاب بد را به معلولين ياد آور شويم . علاوه بر تحولات جمعيتي و وجود افراد معلول به عنوان يک ويژگي عام زيستي جمعيتي، وجود جانبازان جنگ تحميلي به عنوان ويژگي خاص جامعه ايران ، بهبود کيفيت زندگي آنان را به عنوان يک مسئله جدي مطرح نموده است که انجام اقدامات مناسب سازي فضاها و رفع موانع حرکتي از جمله مهمترين راه هاي تحقق اين امر بوده و لازمه آن برنامه ريزي فراگير و هدفمند است .
اهداف تحقيق
- هدف اصلي از ديدگاه اسلام هيچ تفاوتي ميان نسل بشر وجود ندارد اما يگانه چيزي که انسان ها را ارزش و محترم مي شمارند از ديد اسلام در تقوا و پرهيزگاري آنها مي باشد. از سوي ديگر زماني که دين اسلام انسان را اشرف المخلوقات ياد کرده بنا بدون شک که داراي حق کرامت مي باشند.
سوالات تحقيق
- از نظر اسلام ريشه پيدايش اين گونه انسانهاي ناقص چيست ؟
- به نظر شما جامعه در قبال اينگونه افراد براي بهبود کيفيت زندگي آنان چه وظايفي دارد؟
مفاهيم اساسي
معلول
معلول به کسي گفته مي شود که بر اثر نقص جسمي يا ذهني، به طور مستمر اختلال قابل توجهي در سلامت وکارايي عمومي و يا شئون اجتماعي، اقتصادي و حرفه اي او به وجود آيد، به طوري که اين اختلال ، از استقلال فردي، اجتماعي و اقتصادي وي بکاهد. اين گروه ، شامل ناشنوايان ، نابينايان ، معلولان جسمي، حرکتي و ذهني است (زنديه ، ١٣٨٩؛ ٣).
معلوليت
سازمان بهداشت جهاني معلوليت را ايجاد اختلال در رابطه بين فرد و محيط تعريف کرده است . به عبارتي معلوليت عبارت است از مجموعه اي از اختلالات جسمي و رواني و اجتماعي که به طور مستمر بر انسان عارض مي شود و مانع ادامه ي زندگي به طور مستقل از نظر شخصي و اجتماعي مي گردد و به ناتواني در انجام تمام يا قسمتي از فعاليت هاي عادي زندگي فردي يا اجتماعي به علت وجود نقص مادرزادي يا اکتسابي، در قواي جسماني يا رواني اطلاق مي شود(زارعي، ١٣٨٨؛ ٤٢) که شخص جهت ادامه ي حيات خود نياز به توانبخشي پيدا مي کند. معلوليت با بيماري تفاوت هايي دارد که دانستن آنها در ياري رساندن به معلولان عزيز براي داشتن يک زندگي لذت بخش ، کمک مي کند. اين تفاوت ها عبارتند از:
١- معلوليت اختلال پايدار است ولي بيماري عارضه ي موقتي است .
٢- در معلوليت رابطه بين جسم و جان و اثر معلوليت بر شخصيت به وجود مي آيد. در بيماري تأثير آن موقت است .
٣- در معلوليت بدون يک برنامه ريزي خاص زندگي مستقل فرد امکان ندارد. اما در بيماري امکان ادامه زندگي مستقل وجود دارد و اگر هم نيست به طور موقت اختلال به وجود مي آيد. پس معلوليت نوعي محدوديت پايدار است و در بيشتر موارد تا پايان عمر ادامه دارد(پناهي، ١٣٨٦؛ ١٢).

توانبخشي
واژة توانبخشي ٢، به معناي دوباره زرنگ شدن ، دوباره توانمند شدن و يا دوباره به حق قانوني رسيدن را القا مي کند که در اصل همان معنايي است که از کلمه انتظار مي رود. به تعبير روشن تر، ساخت مناسب و پذيرفته شده از انسان در نظام خلقت عبارت از فردي با مشخصات معمولي است و وقتي انساني از اين دسته بنا به علتي يا عارض شدن نقص در طول حيات خود دچار افت در توانايي مي شود، به مجموعه کوششي که در جهت کاهش اين افت و دوباره رسيدن به وضعيت توانمندي به انجام مي رسد، توانبخشي اطلاق مي گردد(داورمنش ، براتي سده ، ١٣٨٥؛ ٣٤).
بر اين اساس توان بخشي فرايندي در جهت تغيير زندگي معلولان براي کسب استقلال بيشتر است . به طور کلي مفهوم توانبخشي
شامل موارد زير مي باشد:
١. تمام اقدامات و آموزشهايي که براي معلول فراهم ميشود.
٢. تمام تغييرات محيط فيزيکي که در محيط اجتماعي فرد معلول صورت ميگيرد.
٣. تمام تغييرات مربوط به کاهش يا رفع موانع موجود در محيط شهري.
٤. ايجاد فرصت هاي مساوي بر مبناي زندگي تلفيقي در جامعه .
٥. تقويت و حمايت از حقوق بشر براي افراد معلول (زنديه ، ١٣٨٩، ١).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید