بخشی از مقاله

عوامل خوداتکايي
چکيده
«بدانيد که نژاد آريا و عرب از نژاد اروپا و آمريکا و شوروي کم ندارد و اگر خودي خـود را بيابـد و يأس را از خود دور کند و چشم داشت به غير خود نداشته باشـد، در دراز مـدت قـدرت همـه کـار و ساختن همه چيز را دارد و آنچه انسان هاي شبيه به اينان به آن رسيده اند شما هم خواهيد رسيد به شرط اتکال به خداوند تعالي و اتکا به نفس ، و قطع وابستگي به ديگران و تحمل سختي هـا بـراي رسـيدن بـه زندگي شرافتمندانه و خارج شده از تحت سلطه اجانب » «وصيت اينجانب به جوانان عزيـز دانشسـراها و دبيرستان ها و دانشگاه ها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قيـام نماينـد تـا اسـتقلال و آزادي خود و کشور و ملت خودشان معصوم باشد.»
«فرازهايي از وصيت نامه امام خميني (ره )»
امام خميني در زمان حيات پربرکت خويش با اشاره به تلاش دشمن براي نااميد کـردن جوانـان و انکار پيشرفت هاي عظيم ملت ايران ، تاکيد مي کرد دشمن مي خواهد به جوان ايراني القاء کند که بـدون وابستگي به قدرت ها به جايي نخواهد رسيد و از اين راه ، انگيزه حرکت و پيشرفت را از ملت و جوانان ايران بگيرد، ولي موفق نخواهد شد.
حضرت امام در مورد قدرت سازندگي جوانان بر خود بـاوري جوانـان و خـود اتکـايي و تـلاش علمي آنان تاکيد مي ورزيد و مي فرمود: «جوان هاي ما اثبات کردند که مي توانند خودشان عمل بکنند و شما مطمئن باشيد که در دراز مدت ، شما همه کار مي توانيد بکنيد. همانطوري که با شجاعت ، ابرقـدرت ها را خارج کرديد، با شجاعت در فرهنگ خودتان کار بکنيد و در کارهاي خودتان ، خودتان عمل بکنيـد و اتکاي خودتان را هر روز به خارج کم بکنيد و يک وقتي برسد که هيچ اتکا به خارج ، ما نداشته باشـيم و همه چيز را خودمان تهيه بکنيم ». [ صحيفه ، ج ١٦، ص ٦٣.]
ايشان در جاي ديگر بر اين مطلب تاکيد مي کند: «ما بايد اين را بفهميم که همه چيز هسـتيم ، و از هيچ کس کم نداريم . ما که خودمان را گم کرده بوديم ، بايد اين خود گم کرده را پيدا کنيم ».[کلمات قصار و پندها و حکمت ها، ص ٧٣.]
تاکيد امام بر استقلال به اندازه اي بود که محاصره اقتصادي ايران از سوي آمريکا را يـک پيـروزي براي ملت ايران دانست ، تا به اين ترتيب ، جوانان و متخصصان داخلي، نوآوري ها و اختراعـات خـود را بروز دهند. ايشان در اين باره فرمود: «حصر اقتصادي، جوانان ما را بيدار کرد و فهميدنـد خودشـان بايـد کار کنند و زحمت بکشند تا احتياجي به خارج نداشته باشند.» [جوانان از ديدگاه امام خمينـي(ره )، ج ٥، ص ٣٠٩.]
و در جاي ديگر فرمود: «فرزندان عزيزم ! ديگر اين شماييد که بايد هر چه بيشتر کوشـش کنيـد تـا نهال آزادي و استقلال کشور را آبياري کنيد.» ».[کلمات قصار و پندها و حکمت ها، ص ١١٤.]
تاکيد امام خميني به استقلال در وصيتنامه و تکرار آن
با توجه به اهميت استقلال و خوداتکايي از نظر امام خميني (ره ) ايشان در وصيتنامه سياسـي الهـي خويش ١٣ بار به کلمه استقلال تاکيد فرموده و قشرهاي مختلف جامعه را خطاب قـرار داده انـد کـه بـه جهت اهميت عينا آورده مي شود:
١-گروه اول که بايد گفت از حکومت و قانون و سياست يا اطلاع ندارند يا غرضمندانه خـود را بـه بـي اطلاعي مي زنند. زيرا اجراي قوانين بر معيار قسط و عدل و جلوگيري از ستمگري و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردي و اجتماعي و منع از فساد و فحشا و انواع کجرويها، و آزادي بر معيار عقل و عـدل و استقلال و خودکفايي و جلوگيري از استعمار و استثمار و اسـتعباد، و حـدود و قصـاص و تعزيـزات بـر ميزان عدل براي جلوگيري از فساد و تباهي يک جامعه ، و سياست و راه برون جامعه به مـوازين عقـل و عدل و انصاف و صدها از اين قبيل ، چيزهايي نيست که با مـرور زمـان در طـول تـاريخ بشـر و زنـدگي اجتماعي کهنه شوند. اين دعوي به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلي و رياضي در قرن حاضر بايد عوض شود و به جاي آن قواعد ديگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت ، عـدالت اجتمـاعي بايـد جـاري شود و ستمگري و چپاول و قتل بايد جلوگيري شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنـه شـده ! و ادعاي ان که اسلام با نوآوردها مخالف است - همان ســان که محمـدرضا پهلوي مخلوع مـي گفـت کـه اينان مي خواهند با چهارپايان در اين عصر سفر کنند- يک اتهام ابلحانه بيش نيسـت . زيـرا اگـر مـراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعت هاي پيشـرفته کـه در پيشـرفت و تمـدن بشـر دخالت دارد، هيچ گاه اسلام و هيچ مذهب توحيدي با آن مخالفت نکـرده و نخواهـد کـرد بلکـه علـم و صنعت مورد تاکيد اسلام و قران مجيد است . و اگر مراد از تجدد و نمدن به آن معنـي اسـت کـه بعضـي روشن فکران حرفه اي مي گويند که آزادي در تمام منکرات و فحشا حتي همجنس بازي و از اين قبيـل ، تمام اديان آسماني و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند اگر چه غرب و شرق زده گان به تقليـد کورکورانـه آن را ترويج مي کنند.
٢-و از جوانان ، دختران و پسران ، مي خواهم که استقلا و آزادي و ارزش هاي انساني را، ولـو بـا تحمـل زحمت و رنج ، فداي تجملات و عشرت ها و بي بندو باري ها و حضور در مراکـز فحشـا کـه از طـرف غرب و عمال بي وطن به شما عرضه مي شود نکنند؛ که آنان چنان که تجربه نشان داده جز تباهي شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپيدن ذخائر شما و بند استعمار و ننگ وابستگي کشيدنتان و مصـرفي نمودن ملت و کشورتان به چيز ديگر فــکر نمي کنند و مي خواهند بـا ايـن وسـايل و امثـال آن شـما را عقب مانده ، و به اصطلاح آنان "نيمه وحشي " نگه دارند.
٣-وصيت من به وزراي خارجه در اين زمان و زمان هاي بعد آن است کـه مسـئوليت شـما بسـيار زيـاد است ، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و سفارتخانه ؛ و چه در سياست خارجي حفظ اسـتقلال و منـافع کشور و روابط حسنه با دولت هايي که قصد دخالت در امور کشور ما را ندارد و از هر امـري کـه شـائبه وابستگي با همه ابعادي که دارند به طور قاطع احتراز نماييد. و بايد بدانيد که وابستگي در بعض امور هر چند ممکن است ظاهر فريبنده اي داشته باشد يا منفعت و فايده اي در حال داشته باشد، لکـن در نتيجـه ، ريشه کشور را به تباهي خواهد کشيد و کوشش داشته باشيد در بهتر کردن روابط با کشـورهاي اسـلامي و در بيدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنيد که خداوند با شماست .
٤-و وصيت من به ملتهاي کشورهاي اسلامي است که انتظار نداشته باشيد که از خارج کسي به شـما در رسيدن به هدف که آن اسلام و رسيدن به احکام اسلام است کمک کند؛ خود بايد به اين امر حيـاتي کـه آزادي و استقلال را تحقق مي بخشد قيام کنيد.و علماي اعلام و خطباي محترم کشورهاي اسلامي دولتهـا را دعوت کنند که از وابستگي به قدرت هاي بزرگ خارجي خود را کنند و با ملت خود تفاهم کننـد؛ در اين صورت پيروزي را در آغوش خواهند کشيد. و نيز ملت ها را دعوت به وحدت کنند؛ و از نژادپرستي که مخالف دستور اسلام است بپرهيزند؛ و با برادران ايماني خود در هر کشوري و با هر نژادي که هستند دست برادري دهند که اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده . و اگر اين برادري ايماني با همت دولتها و ملتها و با تاييد متعال روزي تحقق يابد، خواهيد ديد که بزرگترين قدرت جهان را مسلمين تشکيل مـي دهنـد.
به اميد روزي که با خواست پروردگار عالم اين برابري و برادري حاصل شود.
٥ و٦- مع الاسف اثر دولتهاي منطقه اسلامي که به حکم اسلام بايد دست اخوت به ما دهند، به عـداوت با ما و اسلام برخاسته اند و همه در خدمت جهانخــواران از هر طرف به مـا هجـوم آورده اند. و قدرت تبليغاتي ما بسيار ضعيف و ناتوان است و مي دانيد که امروز جهان روي تبليغات مي چرخد. و بـا کمـال تاسف نويسندگان به اصطلاح روشنفکر که به سوي يکي از دو قطب گرايش دارند، به جاي آنکه در فکر استقلال و آزادي کشور و ملت خود باشند، خودخواهيها و فرصت طلبيها و انحصارجوييها به آنان مجـال نمي دهد که لحظه اي تفکر نمايند و مصالح کشور و ملت خود را در نظر بگيرند و مقايسه بـين آزادي و استقلال را در اين جمهوري با رژيم ستمگر سابق نمايند و زندگي شرافتمندانه ارزنـده را تـوام بـا بعـض آنچه را که از دست داده اند که رفاه و عيشزدگي است با آنچه از رژيم ستمشاهي دريافت مي کردند توام با وابستگي و نوکرمابي و ثناجويي و مداحي از جرثومه هاي فساد و معادن ظلـم و فحشـا بسـنجند؛ و از تهمتها و نارواها به اين جمهوري تازه تولد يافته دست بکشند و با ملت و دولت در صف واحد بـر ضـد طاغوتيان و ستم پيشگان زبانها و قملها را به کار گيرند.
٧- و وصيت اينجانب به جوانان عزيـز دانشسـراها و دبيرسـتانها و دانشـگاهها آن اسـت کـه خودشـان شجاعانه در مقابل انحرافات قيام نمايند تا استقلال و آزادي خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.
٨- ل - قواي مسلح ، از ارتش و سپاه و ژاندارمري و شهرباني تا کميته ها و بسيج و عشاير ويژگي خاص دارند. اينان که بازوان قوي و قدرتمند جمهوري اسلامي مي باشند و نگهبان سرحدات وراهها وشهرها و روستاها و بالاخره نگداران امنيت و آرامش بخشان به ملت مي باشند، مـي بايسـت مـورد توجـه خـاص ملت و دولت و مجلس باشند. و لازم است توجه داشته باشند که در دنيا آنچه که مورد بهره برداري براي قدرتهاي بزرگ و سياستهاي مخرب ، بيشتر از هر چيز و هر گروهي است قواي مسلح است . قواي مسلح که با بازيهاي سياسي، کودتاها و تغيير حکومت ها و رژيـم هـا بـه دســـت آنـان واقـــع مـي شـود، و سودجويان دغل بعض سران آنها را مي خرند و با دست آنـان و توطئـه هـاي فرمانـدهان بـازي خـورده کشورها را به دست مي گيرند و ملتهاي مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادي را از کشورها سلب مي کنند. و اگر فرماندهان پاکدامن متصدي امر باشند، هرگز براي دشمنان کشورها امکان کودتا يـا اشغال يک کشور پيش نمي آيد و يا اگر احيانا پيش آيد به دست فرماندهان متعد شکسته و ناکام خواهـد ماند. و در ايران نيز که اين معجزه عصر به دست ملت انجام گرفت قواي مسلح متعهد و فرماندهان پـاک و ميهن دوست سهم بسزايي داشتند.
٩- و من به همه نيروهاي مسلح در اين پايان زندگي خاکي وصيت مشفقانه مـي کـنم کـه از اسـلام کـه يگانه مکتب استقلال و آزاديخواهي است و خداوند متعال همه را با نور هدايت آن به مقام والاي انسـاني دعوت مي کند چنانچه امروز وفاداريد در وفاداري استقامت کنيد که شما را و کشـور و ملـت شـما را از ننگ وابستگيها و پيوستگيها به قدرتهايي که مه شما را جز براي بردگي خويش نمي خواهنـد و کشـور و ملت عزيزتان را عقب مانده و بازار مصر ف و زير بار ننگين ستم پذيري نگه مي دارند نجات مي دهد. و زندگي انساني شرافتمندانه را ولو با مشکلات بر زندگاني ننگين بردگي اجانب ولو با رفاه حيواني ترجيع دهيد ؛ و بدانيد مادام که در احتياجـات صـنايع پيشـرفته دسـت خـود را پـيش ديگـران دراز کنيـد و بـه دريوزگي عمر را بگذرانيد قدرت ابتکارات و پيشرفت در شما شکوفا نخواهد شد. و به خوبي و عينيـت ديديد که در اين مدت کوتاه پس از تحريم اقتصادي همانــها که از ساخــتن هر چـــيز خـود را عـاجز مي ديدند و از راه انداختن کارخانه ها آنان را مايوس مي نمودند، افکار خود را به کار بسـتند و بسـياري از احتياجات ارتش و کارخانه ها را خود رفع نمودند.
و اين جنگ و تحريم اقتصادي و اخراج کارشناسان خارجي، تحفه اي الهي بود که ما از آن غافل بـوديم .
اکنون اگر دولت و ارتش کالاهاي جهانخواران را خود تحريم کنند و بـه کوشـش و سـعي در راه ابتکـار بيفزايند اميد است که کشور خود کفا شود و از دريوزگي از دشمن نجات يابد.
١٠- و وصيت من به نويسندگان و گويندگان و روشنفکران و اشکالتراشان و صاحب عقـدگان آن اسـت که به جاي آنکه وقت خود را در خلاف مسير جمهوري اسلامي صرف کنيد و هـر چـه تـوان داريـد در بدبيني و بدخواهي و بدگويي از مجلس و دولت و ساير خدمتگزاران به کار بريد و با ايـن عمـل کشـور خود را به سوي ابرقدرتها سوق دهيد، با خداي خود يک شب خلـوت کنيـد و اگـر بـه خداونـد عقيـده نداريد با وجدان خود خلوت کنيد و انگيزه باطني خود را که بسيار مي شود خود انسـانها از آن بيخبرنـد بررسي کنيد، ببينيد آيا با کدام معيار و با چه انصاف خون اين جوانان قلم قلم شـده را در جبهـه هـا ودر شهرها ناديده مي گيريد و با ملتي که مي خواهيد از زيـر بـار سـتمگران و غـارتگران خـارجي و داخلـي خارج شود و استقلال و آزادي را با جان خود و فرزندان عزيز خود به دسـت آورده و بـا فـداکاري مـي خواهد آن را حفظ کند به جنگ اعصاب برخاسته ايد و به اختلاف انگيزي توطئه هاي خائنــانه دامـــن مي زنيد و راه را براي مستکبران و ستمگران باز مي کنيد. آيا بهتر نيست که با فکـر و قلـم و بيـان خـود دولت و مجلس و ملت را راهنمايي برا حفظ ميهن خود نماييد؟
١١و١٢- ف - وصيت من به همه مسلمانان و مستضعفان جهان اين است که شماها نبايد بنشينيد و منتظـر آن باشيد که حکام و دست اندرکاران کشورتان يا قدرتهاي خارجي بيايند و باري شما اسـتقلال و آزادي را تحفه بياورند. ما و شماها لااقل در اين صد سال اخير که به تدريج پاي قدرتهاي بزرگ جهـانخوار بـه همه کشورهاي اسلامي و ساير کشورهاي کوچک باز شده است مشاهده مي کنيم يـا تاريخهـاي صـحيح براي ما بازگو کردند که هيچ يک از دول حاکم بر اين کشورها در فکر آزادي و استقلال و رفـاه ملتهـاي خود نبوده و نيستند بلکه اکثريت قريب به اتقاق آنها يا خود به ستمگري و اختناق ملت خود پرداختـه و هر چه کرده اند براي منافع شخصي يا گروهي نموده يا براي رفاه قشر مرفه و بالانشنين بـوده و طبقـات مظلوم کوخ و کپرنشين از همه مواهب زندگي حتي مثل آب و نان و قـوت لايمـوت محـروم بـوده و آن بدبختان را براي منافع قشر مرفه و عياش به کار گرفته اند، و يا آنکه دسـت نشـاندگان قـدرتهاي بـزرگ بوده اند که براي وابسته کردن کشورها و ملتها هر چه توان داشته اند به کار گرفته و با حيله هاي مختلف کشورها را بازاري براي شرق و غرب درست کرده و منافع آنان را تامين نموده اند و ملتها را عقب مانـده و مصرفي بار آوردند و اکنون نيز با اين نقشه در حرکتند.
١٣- و وصيت من به همه آن است که با ياد خداي متعال به سوي خودشناسي و خودکفايي و استقلال با همه ابعادش به پيش و بي ترديد دست خدا با شماست ، اگر شما در خـدمت او باشـيد و بـراي ترقـي و تعالي کشور اسالمي به روح تعاون ادامه دهيد ...

بخش اول : عوامل خودکفايي
الف = استقلال
از جمله دستاوردهاي انقلاب اسلامي تحقق استقلال در تمامي ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگـي و نظامي بود که همانا نتيجه خروج از سلطه شرق و غـرب ، (صـحيفه ، ج ١٥، ص ٢٦٠) و عـدم اتکـاء بـه سياست قدرتهاي شرقي و غربي بشمار مي آمد. احساس قدرتمندي و توانايي مقابله بـا قـدرتهاي بـزرگ موجب آن شد که ملت ايران با تحقق انقلاب اسلامي بر قدرتهاي شيطاني پيروز شود و حکومتي بدور از دخالت قدرتهاي بزرگ در امور داخلي خويش را بنيان نهد.
الف - ١- استقلال سياسي
به نظر امام منظور از استقلال سياسي اراده آزاد تصميم گيري ملت براي تعيـين سرنوشـت خـود و
عدم سلطه يا دخالت اجانب در سرنوشت مردم ايران بود ( مصاحبه با روزنامه ايتاليـايي دلاسـرا ١١ آبـان
١٣٥٧). از مصاديق اين استقلال از ديدگاه امام (ره ) مي توان به مبارزه و ايستادگي ملت در برابر قـدرتهاي زمان و وابستگان خارج و داخل (صحيفه ، ج ١٥، ص ٧٤) و عدم اتکاء به يکي از قطبهاي شرق و غـرب و پيمودن صراط مستقيم ( هما ن ، ج ١٩، ص ٥) اشاره کرد.
الف - ٢- استقلال اقتصادي
منظور امام (ره ) از استقلال اقتصادي همانا برچيده شدن بساز غارتگري و چپاولگري هاي اسـتعمار و وابستگان سرسپرده آنان بود. از مظاهر اين استقلال مي توان به خودکفايي کشاورزي و صـنعتي، ايجـاد مراکز عمراني، افزايش توليد انرژي، بالا رفتن ذخاير ارزي مملکت از طريق بکه کـار گـرفتن صـحيح ارز حاصل از فروش نفت و راه اندازي کارخانه ها اشاره کرد.
الف - ٣- استقلال فرهنگي
امام خميني با اذعان به اينکه «رأس همه اصلاحات ، اصلاح فرهنگ است » از جملـه دسـتاوردهاي انقـلاب اسـلامي را «برقـراري فرهـنگ استقلالي در جـامعه توسـط دانشگاه مسـتقل و حــوزه مهــذب مي دانستند (همان ، ج ١٣، ص ٢٠٦ و ٢٠٩)، از جمله مظاهر اين استقلال مي تـوان بـه اسـتقلال فکـري، رهايي از استعمار فکري و جايگزين ساختن مغز تفکر اسـتقلالي (همـان ،ج ١٠، ص ٢٧٦ و ٢٧٧) اشـاره کرد.
الف - ٤- استقلال نظامي
امام خميني مظهر اين استقلال را بيرون راندن مستشاران و اربابان پرمدعا و بـاجگير و کارشـکن و نيز برچيده شدن پايگاههاي نظامي و قطع خريدهاي تسليحاتي مي دانستند.
ب = آزادي
امام خميني (ره ) آزادي بيان و قلـم و فکـر و انديشـه را از دسـتاوردهاي مهـم انقـلاب و مـوثر در استقلال مي دانستند. ايشان رفع اختناق ، ايجاد فضاي آزاد و گشوده شدن درهـاي زنـدانهاي جهنمـي بـه روي علما و روشنفکران را از پيامدهاي انقلاب اسلامي بر مي شمردند و بـا اعتقـاد بـه اينکـه حکومـت اسلامي مظهر حاکميت مردم و قدرت آنان اسـت بـر آزادي اجتماعـات و انتخابـات و مراجعـه بـه آراي عمومي تاکيد داشتند که در اين رابطه بر صراحت اعلام مي داشتند: « ما موافق رژيـم آزادي هـاي کامـل هستيم » (مصاحبه امام (ره ) با روزنامه فرانسوي فيگارو ٢٢ مهر ١٣٥٧) از سوي ديگـر، حضـرت امـام بـر تحقق نهادهاي جامعه مدني از قبيل احزاب و رسانه ها تاکيد عمده داشـتند. (مصـاحبخ امـام بـا روزنامـه ايتاليايي کوريره دلاسرا در ١١ آبان ١٣٥٧) به شرط آنکه اين آزادي منجر به هدايت عمـومي گـردد آنجـا مي فرمايند: « مطبوعات بايد يک بنگاه هدايت باشند يعني به صورتي که اگـر دسـت مـردم بيفتـد مـردم هدايت شوند» (صحيفه ، جلد ١٨ ص ٦٥).
ج - گسترش مشارکت سياسي
امام خميني (ره ) پيش شرط عمده تحقق مشارکت سياسي گسترده مردم را رفع اختلافات داخلـي و وحدت اقشار و اجتماع آنان با يکديگر در کمال آرامش مي دانستند ( صحيفه ، ج ٨ ص ١٢٦) که بهترين ثمره و برکت نهضت از نظر ايشان به شمار مي آمد. پيش شرط ديگر تحقق مشـارکت سياسـي، افـزايش خودآگاهي عمومي است . امام خميني معتقد است که تحول روحي عظيم در ملت منجر به از بـين رفـتن خودباختگي و آگاهي مردم مسلمان به قـدرت خـود گرديـده اسـت (همـان ، ج ١٥ ص ٧٤ و ج ١٧ ص ١٨٩) که اين مر موجب ارتقاء خودباوري و افزايش مشارکت سياسي شده است .
در رابطه با مظاهر مشارکت سياسي، امام خميني احياء شخصيت زن و حضور آن همگام با مـردان در تمامي مسائل اجتماعي و همدوش بودند مـردان و زنـان در فعاليـت هـاي اجتمـاعي و سياسـي را از برکات مهم نهضت بر مي شمردند (همان ، ج ١٨ ص ٢٦٤) و معتقدند که در حکومت اسلامي با شرکت دادن زنان در امور اجتماعي، به مقام والاي آنها ارزش نهاده مي شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید