بخشی از مقاله
*** این فایل شامل تعدادی فرمول می باشد و در سایت قابل نمایش نیست ***
ارزيابي خوداتکايي شهرهاي جديد بر اساس سفرهاي غير کاري ( مطالعه موردي: شهر جديد پرديس ، تهران )
چکيده
ر شد شتابان شهرن شيني در چ ند د هه گذ شته و گ سترش ناموزون کلان شهر ت هران من جر به تقا ضاي فزاي نده م سکن و تو سعه در ناح يه مادر شهر ت هران گرد يد.
براي پاسخگويي به اين معضل ، شهر جديد پرديس بعنوان يکي از شهرهاي جديد اطراف تهران بمنظور جذب سرريز جمعيتي و کاهش مسائل و مشکلات مسکن تهران ايجاد گرديد. شهرهاي جديد بعنوان اجتماعات جديدي برنامه ريزي ميشوند که در تامين نياز هاي خود از خودات کايي بر خوردار بوده و به مان ند شهرهاي ديگر تمام نيازهاي ساکنين خود را در درون مرزهاي خود تامين نمايند. اما در بعضي موارد اصل خوداتکايي ناديده گرفته مي شود. لذا هدف تحقيق حاضر، ارزيابي ميزان خوداتکايي شهر جديد پرديس و شناسايي عوامل موثر بر درجه خوداتکايي آن ميباشد. از اين رو، در اين مقاله درجه خود اتکايي شهر جديد پرديس با استفاده از شاخص هاي سفرهاي غيرکاري ( خريد براي مواد غذايي ، پو شاک، دستر سي به خدمات پز شکي و بهدا شتي- در ماني ، لوازم م نزل و الکتري کي، اج ناس لوکس و او قات فرا غت و سرگرمي) و با ا ستفاده از مدل تاپ سيس مورد ارز يابي قرار گرف ته ا ست . ن تايج حا صل از ا ين پژوهش ب يانگر خودات کايي پايين شهر جد يد پرديس و واب ستگي بالاي آن به شهر ت هران مي باشد. از اين رو پرديس نه به عنوان يک شهر جديد مستقل بلکه به عنوان يک شهر جديد وابسته عمل مي نمايد.
واژه هاي کليدي: خوداتکايي، سفرهاي غيرکاري، شهرهاي جديد، پرديس
١- مقدمه
رشد سريع جمعيت و مهاجرت هاي بي رويه به دليل تمرکز امکانات اقتصادي، خدماتي و سياسي، تهران را به اولين کلانشهر و نخست شهر ايران تبديل نمود. اين امر باعث برهم خوردن تعادل شهري گرديده و عوارض مهم اقتصادي- اجتماعي و کالبدي- فضايي را به صورت تراکم بيش از حد جمعيت ، حاشيه نشيني وسيع ، اسکان غير رسمي، و خطرات زيست محيطي بوجود آورد. بمنظور توزيع مناسب و برنامه ريزي شده ي جمعيت در ناحيه شهري کلانشهر تهران و انتقال سرريز جمعيت ، وزارت مسکن و شهرسازي به عنوان مسئول مستقيم سياستگذاري هاي سکونتي ، مکانيابي و احداث شهرهاي جديد را با هدف بهبود کيفيت زندگي شهروندان و ارائه بهتر خدمات در دستور کار خود قرار داد[١]
. اکنون شهرهاي جديد، که از سال ١٣٦٨ سازماندهي شده و فعاليت شهرسازي در آنها آغاز گرديده ، به مرحله اي رسيده اند که زندگي و فعاليت را درخود به جريان انداخته[٢] و اين نگرش به نوعي خود را به عنوان راه حل موجود براي اسکان جمعيت رو بهرشد شهري به خصوص در ارتباط با کلان شهرهاي کشور مطرح کرده است [٣]. در همين راستا برنامه ايجاد شهرهاي جديد در پيرامون تهران در سال ١٣٦٤ با مصوبه هيات وزيران در دستور کار قرار گرفت . در اين مصوبه چهار شهر جديد با نام هاي هشتگرد، پرديس ، پرند و انديشه پيشنهاد گرديد. شهر جديد پرديس براي ساماندهي سکونت هاي شهري در شرق مجموعه شهري تهران مطرح گرديد و در سال ١٣٦٨ پس از انجام مطالعات لازم بعنوان شهري مستقل به تصويب رسيد[٢]. يکي از اهداف اصلي شکل گيري شهرهاي جديد و از مباحث مهم در برنامه ريزيشهري خود اتکايي ١ شهرهاي جديد مي باشد[٤]. شهر خوداتکا جايي است که در آن مردم شهر مي توانند به معناي کامل زندگي نموده و تمام نياز هاي خود را در درون مرزهاي اجتماع برطرف نمايند[٥] . خوداتکايي به ايجاد فرم هايي که به مردم براي زندگي، کار، خريد و گذران اوقات فراغت درون اجتماع اجازه مي دهد، اشاره دارد[٦]خوداتکايي بر اين اصل استوار است که بايد بالاترين ميزان رفت آمد در داخل ناحيه جغرافيايي و پايين ترين ميزان رفت آمد در خارج از آن ناحيه صورت پذيرد[٧] امادر بسياري از موارد شهرهاي جديد نميتوانند درجهاي از خوداتکايي را که مورد نظر برنامه ريزان است به تحقق رسانده و در نتيجه رفت وآمد (سفر کردن )بين شهرهاي جديد و نواحي شهري که در آن ايجاد شده اند ، ضروري ميگردد [٨]. اينک ، عليرغم گذشت دو دهه از شکل گيري شهر پرديس و ايجاد نواحي مسکوني در آن ، تجهيز فضاهاي شهري و گسترش زير ساخت ها در اين شهر متناسب با نواحي مسکوني توسعه نيافته است .
نبود فرصت هاي شغلي لازم و کمبود امکانات و کاربري هاي خدماتي، تجاري و تفريحي که ساکنان شهر جديد پرديس بتوانند نياز هاي خود را تامين کنند ، منجر به وابستگي زياد شهر پرديس به کلانشهر تهران گرديده است . علاوه بر اين ، با شروع طرح مسکن مهر و انجام پروژه هاي مسکن سازي در فازهاي تجاري و تفريحي( فاز ٥) ، کمبودهاي خدماتي و مشکلات ساکنان شهر پرديس تشديد گرديده و اين امر باعث افزايش سفرهاي بين شهري گشته، به گونهاي که عملاً بزرگراه جديدالاحداث را به معبر بين شهري تبديل نموده است که درآينده مشکلات ترافيکي را نيز خواهد داشت . تحقق اصل خوداتکايي مي تواند در ارتقاء پايداري شهرهايجديد به دولت ها کمک نمايد[٤] از اين رو، اين مقاله بر آن است تا وضعيت و درجه خوداتکايي شهر جديد پرديس را با تحليل سفرهاي غيرکاري ساکنان پرديس ارزيابي نمايد چراکه سفرهاي غيرکاري بخش عمده اي از کل رفت و آمدها را در برمي گيرد و در ارزيابي خوداتکايي شهرهاي جديد بر اين نوع از سفرها و رفت و آمدهاي بسيار تاکيد مي شود.
٢- مباني نظري
خوداتکايي اجتماع يک اصل قديمي در زمينه برنامهريزي و هدف بسياري از بزرگان و پيشگامان برنامهريزي بوده است ]٩[. اين مفهوم اولين بار توسط ابنزر هاوارد در دهه ١٨٨١ ارائه شده است ]١١[. اصل خوداتکايي يکي از موکدترين اصول طراحي شهرهاي جديد و از اهداف اصلي آن از آغاز بوده است . در طراحي تمام شهرهاي جديد اطراف لندن و در گزارش کميته شهرهاي جديد(٥٤٩١) بر خوداتکايي شهرهاي جديد بعنوان يک مشخصه اصلي تاکيد شده گرديده . همچنين در طرح لندن بزرگ ابرکرومبي نيز، شهرهاي اقماري به عنوان يک امکان مطرح شده و هدف از اين امکان اين بوده که اين شهرها بايد تمام نيازهاي ساکنين خود را برطرف نموده و خوداتکا باشند. معمولا خود اتکايي بعنوان تعادل بين اشتغال و مسکن در يک اجتماع تعريف شده ، اما اين ارتباط واضح و شفاف نمي باشد]١١[. نتايج بسياري از پژوهش هاي انجام گرفته در اين زمينه تاييد کننده اين مسئله مي باشد که تعادل بين اشتغال و مسکن نمي تواند سفر ساکنان شهرهاي جديد را به شهر مادر به حداقل برساند. باربي و ويس ٢ معتقدند که مفهوم خوداتکايي، مفهومي فراتر از تعادل بين اشتغال و مسکن در يک جامعه را در بر مي گيرد. همچنين گياليانو و اسمال ٣ دريافته اند که تعادل مسکن و کار کمترين تاثير را در کاهش سفر ساکنان و خوداتکايي شهرهاي جديد دارد]١٢[. يافتههاي حاصل از پژوهش ريچاردسون و گوردون ٤ (١٩٨٩) نشان داد که سفرهاي غيرکاري تقريبا سه چهارم کل سفرها را در ناحيه متروپليتن آمريکا را در بر ميگيرد. آنها استدلال ميکنند که تعادل کار- مسکن نسبت به سفرهاي غير کاري تاثير زيادي بر سفر کردن ساکنان شهر جديد ندارد]١٣[. بنابراين ناحيه خود اتکا مي تواند بعنوان جاييکه طيف کاملي از امکانات شهري را دارد تعريف گردد، بدين معنا که ، اشتغال کافي، امکانات خريد، بهداشت ، آموزش و گذران اوقات فراغت و ديگر امکانات براي شمار ساکنان فراهم باشد]١٤[. تعادل بين جمعيت ، اشتغال و امکانات در شهرهاي جديد منطبق با تئوري توسعه منطقهاي است . امروزه حالت ايده آل براي يک شهر جديد، آن است که فرصت هاي اقتصادي و اجتماعي با هم در شهر ايجاد گردند. بنابراين شهرهاي جديد بايد نياز به سفر را در تمام زمينه ها به حداقل رسانده و طيف گسترده اي از امکانات و فرصت هاي اقتصادي و اجتماعي را براي ساکنين خود فراهم نمايند]١٥[. در يک چارچوب گسترده تر، خوداتکايي توصيفي از الگوي کاربري ثابت شده نيست ، بلکه مفهومي از فعاليت هاي جامع و جريان زندگي مردم است ]١١[.
از عوامل کليدي در خوداتکايي شهر جديد، وجود امکانات و خدمات بوده که اين عامل نيز در ارتباط مستقيم با عامل وجود جمعيت مناسب ميباشد که اين دو عامل تاثيرات متقابل بر هم دارند. آهن ٥همانند جياي و جئون ٦ بر اين اصل از خوداتکايي تاکيد داشته که اندازه يک شهر جديد بايد درحدي باشد تا امکانات خدماتي متناسب در آن ايجاد گردد]١٦[. بدين معني که شهر خوداتکا بايد جمعيتي را که از خدمات و تسهيلات موجود استفاده نمايند را داشته باشد، همچنين معتقدند که با تطبيق فعاليت هاي اقتصادي و زيرساخت ها و خدمات شهري با اندازه شهر، يک شهر خوداتکا پتانسيل بيشتري براي رشد پايدار خواهد داشت ]١٦[. وجود کار و خدمات و تسهيلات مناسب به نسبت مسکن ، کارايي بيشتر، برابري و عدالت ، کيفيت زند گي خوب و سرزندگي زيست محيطي را در پي خواهد داشت . کارايي با کاهش زمان سفر ارتقاء مي يابد؛ بدين معني که باعث کاهش اتلاف زمان در رسيدن به محل کار و دسترسي به خدمات مختلف مي شود که ناشي از تراکم ترافيکي است .
برابري و عدالت بيشتر با افزايش دسترسي به مسکن و خدمات وابسته به آن و فراهم نمودن مسکن ارزان قيمت براي افراد و کارگران کم درآمدي که در حومههاي شهري اشتغال دارند، حاصل مي شود و در نتيجه عدم تعادل هاي فضايي کاهش مي يابد. کيفيت زندگي با دسترسي بيشتر و بهتر به کار و خدمات افزايش مي يابد و بهداشت و امنيت و فضاهاي باز بيشتر و فرصتهاي تفريحي و گذران اوقات فراغت بهبود مي يابد.
در نهايت کيفيت محيط زيست با کاهش وابستگي به خودرو بهبود يافته و آلودگي هوا و استفاده بيش از حد و نابجا از زمين کاهش مي يابد]١٧[. در يک جمعبندي کلي مي توان بيان داشت که تحقق اصل خوداتکايي به ميزان زيادي به ساختار شهر و ترکيب کاربريها بستگي دارد.
٣- پيشينه تحقيق
تا کنون تحقيقات بسياري به بررسي اصل خوداتکايي در شهرهاي جديد پرداخته اند، اما اکثر اين پژوهش ها شاخص سفرهاي کاري را بمنظور تحليل خوداتکايي بررسي نموده اند.
رابرت کرورو٧ در تحقيقي با عنوان اجتماعات برنامهريزي شده ، خوداتکايي و رفت وآمد:چشم انداز ملي محور(١٩٩٥) به " به بررسي ارتباط بين خوداتکايي شهرهاي جديد و رفت و آمد ساکنان و کارگران اين شهرها در شهرهاي جديد ايالات متحده ، انگلستان ، فرانسه(پاريس )، سوئد(استکلهم ) پرداخته و به اين نتيجه رسيده که با وجودي که شهرهاي جديد امريکا نسبتا" خوداتکا بوده ، ويژگيهاي رفت وآمدي شان تا حد زيادي از اجتماعات کنترلي کمتر برنامهريزي شده غير قابل تشخيص است . شهرهاي جديدي که اخيرا" در بريتانيا ساخته شده اند تعادل بسياري يافته و خوداتکا هستند.
در مقاله "مطالعه الگوهاي رفت و آمدي ساکنان شهرهاي جديد در هنگ کنگ "(هواي و لام ،٢١١٥) شاخص هاي مورد بررسي ،الگوهاي رفت آمدي براي رفتن به محل کار و مدرسه بوده است . نتايج تحقيق نشان داد که شهرهاي جديد علي رغم داشتن چشم انداز هاي ايده ال در برنامهريزي ، در واقعيت اين اصول و برنامه ريزي ها به ندرت عملياتي گشته اند. ارائه ناکافي مشاغل و مدارس در شهرهاي جديد منجر به رفت و آمد گسترده بين شهرهاي جديد و نواحي شهري قديمي گرديده و در عمل شهرهاي جديد مجبورند که به صورت شهرهاي اقماري و وابسته عمل کنند
لي و آهن ٨ در بررسي الگوهاي سفر غيرکاري در پنج شهر جديد(باندوگ ، ايلسان ، پيانگ چون ، سانبون و جوندونگ ) در ناحيه متروپليتن سئول (٢١١٥) به ارزيابي خوداتکايي پنج شهر فوق پرداخته اند. در اين تحقيق الگوهاي سفر غيرکاري ساکنان در شهرهاي جديد و نواحي اطراف طي پنج سال ٢١١١-١٩٩٥ بررسي گرديد. نتايج حاصل از اين بررسي نشان مي دهد که پنج شهر جديد، در منطقه بر حسب جاذبه هاي تجاري به عنوان مراکز حومه شهري در حال رشد بوده و اين جاذبه در شهرهاي باندونگ و ايلسان که بزرگتر بوده ودر فاصله دورتري از سئول مکانيابي شده اند، بيشتر است و اين دو شهر به نسبت سه شهر کوچک ديگر از لحاظ موقعيتي به سئول نزديکتر و از درجه بالاتري از خوداتکايي برخوردارند. در مقاله "ارزيابي خوداتکايي شهرجديد هشتگرد بر اساس سفرهاي کاري و غير کاري با استفاده از مدل تاپسيس "(پاکزاد و همکاران ،٢١١٧) به منظورارزيابي شاخص هاي سفرهاي کاري، خريدهاي روزانه، دسترسي به خدمات (اداري،بانکي و خدمات پزشکي) و گذران اوقات فراغت وسرگرمي بکار برده شده است . نتايج حاصل از پژوهش بيانگر درجه پاييني از خواتکايي شهر جديد هشتگرد و درنتيجه خوابگاهي بودن آن مي باشد.
اين پژوهش با در نظر گرفتن تحقيقات صورت گرفته در نظر دارد ميزان خوداتکايي بر اساس سفرهاي غير کاري را در شهر جديد پرديس ، نزديکترين شهر جديد به کلانشهر تهران ، مورد بررسي قرار دهد.
٤- روش تحقيق
تحقيق حاضر بر آن است تا با روش توصيفي- تحليلي، ميزان خوداتکايي شهر جديد پرديس را با استفاده از اطلاعات سفرهاي غير کاري مشخص نمايد. داده هاي مورد نياز براي سنجش خوداتکا بودن و ميزان آن با استفاده از پرسشنامه جمع آوري گرديده است . جامعه آماري شامل ساکنان شهر جديد پرديس بوده که با استفاده از فرمول کوکران ،حجم نمونه آن محاسبه و نمونه گيري با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي ميباشد. شاخص هاي مورد مطالعه در اين مقاله بمنظور ارزيابي خوداتکاي شهر جديد پرديس شامل خريد بمنظور تهيه مواد غذايي ، پوشاک، دسترسي به خدمات پزشکي و بهداشتي - درماني(پزشک عمومي و پزشک متخصص ) ، لوازم منزل و الکتريکي، اجناس لوکس و اوقات فراغت و سرگرمي(پارک، سينما، رستوران ، شهربازي) ميباشد. بمنظور تحليل خوداتکايي شهر جديد پرديس ،با توجه به اينکه مدل هاي کمي نتايج دقيقتري را ارائه مي دهند؛ از مدلي کمي تاپسيس استفاده شده است .
٤-١- مدل تاپسيس
مدل تاپسيس n شهر An , ... ,A١ و m معيار Cm , ... ,C١ را در امکانات نظر مي گيرد. هدف تعيين کردن مقدار Ai است که در اينجا =i. ,n.., ١ است . براي دست يافتن به اين هدف مي توان آنها را با توجه به دو ايده ئال مثبت و منفي که هدف اصلي تاپسيس است ، رتبه بندي نمود. در اينجا Xij سطح رضايتمندي از معيار Cj در Ai است . به دليل اينکه در واقعيت نمي توان سطح رضايتمندي را به درستي مشخص کرد، آن با فاصله کران حد بالا و کران حد پايين )در نظر گرفته مي شود که مقدار دقيق درون آن قرار مي گيرد[١٣].
مرحله اول تشکيل ماتريس داده ها بر اساس n آلترناتيو و m معيار مرحله دوم : استاندارد نمودن داده ها و تشکيل ماتريس استاندارد مقادير استاندارد شده و با استفاده از رابطه (١) محاسبه مي شوند:
در اينجا . . روش استاندارد سازي ذکر شده در بالا بدين منظور است که محدوده اعداد بازه اي استاندارد شده بين (١و ١) قرار گيرند.
تعيين وزن هر يک از شاخص ها ( ) بر اساس . در اين راستا شاخص هاي داراي اهميت بيشتر از وزن بالاتري نيز برخوردارند.
تعيين فاصله آلترناتيو از آلترناتيو ايده ئال ( بالاترين عملکرد هر شاخص ) که آن را با نشان مي دهند.
تعيين فاصله آلترناتيو حداقل ( پايين ترين عملکرد هر شاخص ) که آن را با نشان مي دهند.
)3(
تعيين معيار فاصله اي براي آلترناتيو ايده ئال و آلترناتيو حداقل .
)4(