بخشی از مقاله
فضا- مکان- مکانسازی
چکیده
دیوید کانتر، متولد انگلستان و استاد روانشناسی محیط دانشگاه لیورپول از 1994 می باشد. در طول دو دهه گذشته در زمینه نقشه تحقیقاتی روانشناسی فعال بوده است. رویکرد او تامل سیستماتیک در تحلیل رفتار انسانهاست. یکی از کتابهای او روانشناسی مکان در 1997 می باشد.[1] که در آن، نظریه مدل مکان متشکل از سه عامل: کالبد، فعالیتها، تصورات را ارائه می کند. دیوید کانتر از سردمداران توجه به کیفیتهای ادراکی فضا می باشد و همچنین در مورد روانشناسی محیط سخنرانیهایی در نقاط مختلف دنیا داشته است. مدلهای بعدی مکان که توسط افرادی چون: جان پانتر، مونت گومری ارائه می شود زاییده تئوری کانتر می باشد.کریستین نوربرگ شولتز و راپاپورت از جمله افرادی هستند که توجه ویژه ای بر کیفیت ادراکی مکانها مبذول داشتند. در همین دوران گروهی با شعار مکان سازی برای جوامع پا به عرصه می گذارند و برای ایجاد "کیفیتی از فضا به نام مکان"چهار معیار کلیدی کیفی (فعایت و کاربری، دسترسی و ارتباط، رفاه و تصویر خوب، قابلیت اجتماعی) را مطرح می کنند که هریک دارای عوامل کمی و راهبردی نیز می باشند.
واژه های کلیدی: مکان، مکانسازی، فضای شهری، هویت مکان، سرزندگی، فضای جمعی.
-1 مقدمه
بعد از وقوع انقلاب صنعتی اروپا در اواخر قرن 18 تحولات اساسی در مفاهیم زمان و فضا ایجاد می شود که محصول آن از هم پاشیدن نظام و ساختار سنتی شهرها بر اساس تغییر نگرش انسانها به جهان و طبیعت می باشد که نهایتا این امر به آلودگی ها، رشد بی رویه شهرها، افزایش جمعیت و ازدحام، هرج و مرج، کاهش روابط انسانی و اجتماعی، تخریب منابع زیست محیطی و تنزل کیفیت محیط منتج می شود[2]. در این میان فعالیت حرفه ای طراحی شهری تا اواسط دهه 1970 تقریبا منحصرا روی عرصه عمومی متمرکز بود. در اواخر دهه 1970 و 1980 سه کتاب (مرگ و زندگی شهرهای بزگ آمریکایی جین جیکوبز، سیمای شهر کوین لینچ و زبان الگو از کریستوفر الکساندر) طراحان شهری را بر آن داشت که دامنه دید خود را به کیفیت و شخصیت کل محلات و مناطق شهری بسط دهند. در اوایل دهه 2000 افزایش آگاهی نسبت به هزینه های زیست محیطی توسعه های بی رویه و وابستگی به اتومبیل بار دیگر مرزهای رشته را گسترش داد و طراحان شهری در جستجوی راه هایی برآمدند که انسان بتواند به یک توازن و تعادل بیشتر با طبیعت در سطح منطقه ای دست پیدا کند. در ابتدا تمام سعی بر آن بود که حس مقیاس انسانی و فعالیت را که بر اثر توجه بیش از حد به اتومبیل تضعیف شده بود مجددا به شهر برگردانند. با بکارگیری ایده شهر زیبا در بازسازی های گسترده بر حسب ضرورت، می خواستند شهرها را همراه با اتومبیل تغییر شکل داده، اصول زیبایی شناسی موجود در هنر معاصر را بکار گرفته و مدلهای حومه ای را که ناگهان موفقیت قابل ملاحظه ای بدست آورده بودند، بپذیرند. راهکار کنونی طراحی شهری در طول دهه های 1980 و 1990، در عکس العمل به بازسازی شهر ها و احساس نیاز به پر کردن خلاء بین برنامه ریزی که هدفش احیاء اقتصاد شهری است و طراحی شهری که مقیاس انسانی و سرزندگی جوامع بشری را مد نظر قرار می دهد شکل گرفت. توسعه بی رویه ی حومه نشینی مردم را از پیاده روی باز داشته است و به گفته جکسون در کنگره نوشهر گرایی در سال 2003 رشد هوشمند نسل جدید مراکز و محلات شهری زنده، با بکار گیریهای مختلط و قابل پیاده روی ضروری است. [3]
-2 فضا و رویداد:
فضا دارای دو نمود ذهنی و واقعی است. فضای ذهنی به صورت تصورات خوب و بد شهروندان از محیط ، و فضای واقعی به وسیله حواس انسان درک می شود که از تفسیر عقلانی انسانها در مورد فضای پیرامون نشات می گیرد که خود، پدید آورنده ساختار ذهنی از فضاست. [8]
تصویر : 1 مکانهای خاطره انگیز
-3 حس مکان :
حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد ، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود . این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد . حس مکان علاوه بر این که موجب احساس راحتی از یک محیط می شود ، از مفاهیم فرهنگی مورد نظر مردم ، روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه در یک مکان مشخص حمایت کرده و باعث یادآوری تجارب گذشته و دست یابی به هویت برای افراد می شود . مکان ها نقش حیاتی در توسعه و حفظ هویت گروهی مردم بازی می کنند (4). بنابراین مکان های قابل ملاحظه ای در حفظ و ارتقای هویت جمعی ایفا می کنند و ادراک مکان به عنوان فرایندی تجربی ، حس تعلق به مکان را در مردم تشویق می کند و میزان وابستگی به مکان را افزایش می دهد .
تصویر: 2 تجزیه مکان
-4 مکان :
راپاپورت، مکان را یکی از چهار عنصر تعریف کنندهی فضا معرفی می کند، که در ترکیب با معنی، زمان و ارتباطات، محیط انسان ساخت را شکل می دهند . دل مشغولی فرد یا گروه با فضا به آن معنای مکان می دهد ، دست کم تا اندازه ای که آن را از سایر مکان ها جدا سازد.((5 شهر در مبانی طراحی شهری سه نگرش عمده دارد:
-1 تئوری توده و فضا ؛ نمایش اجزای شهر در شکل پر و خالی نمایانگر ساختار تصویر: 3 نگرشهای طراحی شهری به مکان
و نظم فضاهای شهری
-2 تئوری ارتباط ؛ شبکه دسترسی که اجزای شهری را به هم متصل می کند
-3 تئوری مکان ؛ برقراری گونه ای ارتباط در مکان برگرفته از محتوی فرهنگی و
منطقه ای از گذشته تا اکنون.
مؤلفه های "مکان“ مدل مشهور "دیوید کانتر"، از پیشگامان مطالعات ادراکی معماری و طراحی شهری، را می توان از چارچوب های نظری که قادر به تبین مؤلفه های کیفیت طراحی شهری است، محسوب نمود. براساس مدل مزبور، که به مدل "مکان" شهرت دارد، محیط شهری به مثابه یک "مکان" متشکل از سه بعد در هم تنیده "کالبد"، "فعالیت ها" و "تصورات" است . از آنجا که کیفیت طراحی شهری یک مکان ناگزیر از پاسخدهی مناسب ابعاد گوناگون محیط شهری است، می توان مؤلفه های سازنده کیفیت طراحی شهری را مؤلفه هایی به موازات مؤلفه های سازنده "مکان" تعریف نمود. به عبارت دیگر، با اقتباس از نظریه "مکان" کانتر می توان گفت کیفیت طراحی شهری عبارت است از برآیند سه مؤلفه که هر یک از آنها متکفل برآورده ساختن یکی از کیفیت های سه گانه "کالبدی"، "فعالیتی" و "تصوری" محیط شهر است((6
تصویر: 4 مدل مکان دیوید کانتر((1978 تصویر: 5 مدل مکان جان پانتر((1991
جذابیت و کارایی مدل "کانتر" باعث شده است تا دیگر صاحب نظران طراحی شهری نیز با الهام یا اقتباس از آن روایت های متنوعی از مدل مزبور ارائه نمایند. به طور مثال، مدل "حس مکان " "جان پانتر "را که بر بودن مؤلفه های دخیل در خلق حس مکان دلالت دارد می توان از روایت های فرعی مدل "کانتر" دانست. در کنار رویکردهای پدیدارشناسی و ا نتقادی عده ای دیگر همچون مونت گومری تلاش کردند تا با مطالعه ی مکانهای موفق به شناسایی عواملی بپرد ازند که می توانند، مکانی موفق خلق کنند، به عبارتی با رویکردی اثباتی تلاش کردند تا مفهوم مکان و حس مکان را از صورت تجربه ی شخصی و ذهنی خارج کرده و قابلیت تعمیم پذیری به آن دهند. مونت گومری می گوید:"این که چرا یک مکان موفق است و چگونه می توان این موفقیت را ایجاد کرد بسیار دشوار است". در حالی که معانی مکان، ریشه در خصوصیات کالبدی و فعالیت های وابسته بدان دارد، ولی آن خصوصیات کالبدی مکان را شکل نمیدهند؛ بلکه مقاصد و تجربیات انسانی هستند که خصوصیات مکان را شکل می دهند. بنابر این آن چه را که محیط ارائه می دهد، عملکردی است که عمل ارزنده خود ما آن ر ا شکل می دهد.((7
تصویر: 6 مدل مکان مونتگومری (1998)
چنانچه گفته شد، از دهه 1970 علاقه فراوانی به بررسی و شناخت نحوه ادراک، دلبستگی و تعلق مردم به مکان وجود داشته است. در این زمینه توجه زیادی به پدیدار شناسی بر مبنای نظریات ادموند هوسرل شده است، او سعی دارد که پدیده را به شکل تجاری بیان کند که بر اساس آن انسان آگاهانه اطلاعاتی را دریافت می کند و جهان ذهنی را می سازد. حس مکان عموما با حس تعلق همراه است و با حس عاطفی دلبستگی به یک مکان عجین می شود. مکان می تواند حس ریشه دار بودن را تقویت کند و حس هویت بخشی را با محل خاصی عجین سازد. ریشه دار بودن غالبا با حس ناخودآگاه مکان همراه است. چنانچه از بعد زمان به قضیه نگاه کنیم ابعاد کالبدی فضا در کوتاه مدت نقش عمده ای در حس مکان دارند در حالی که در دراز مدت نقش اجتماعی و فرهنگی مکان قوی تر و موثرتر خواهد بود. مکانهای موفق قطعا جاهایی است که زنده تر و فعال ترند. جیکوبز عقیده دارد که با آوردن مردم به خیابان تحرک و زندگی به آنها رو می کند . مکانهای واقعی درگیری افراد را با محیط افزایش می دهند، این درگیری می تواند ذهنی و یا احساسی باشد و ارتباط روانی افراد با محیط را شکل دهد. طراحی شهری به عنوان یک فرآیند غیر قابل اجتناب به ابداع و ایجاد مکان می پردازد.[7]
-5 مکان سوم
از نظر آلدنبرگ ، افراد در طول زندگی روزانه خود باید در سه حوزه ، محیط را تجربه کنند : "زندگی خانگی" ، " کار" ، " زندگی اجتماعی"
وی در ترسیم جامعه مدرن آمریکایی می گوید از آنجایی که موسسات نمی توانند خواسته ها و انتظارات افراد شاغل را برآورده کنند ، مردم نیاز به فضاها و محرکهایی دارند که بتوانند از طریق آن قلمروهای اجتماعی خاص را فراهم آورند . الدنبرگ می گوید : اگر چه فضاهای باز به نظر بی شکل و پراکنده به نظر می رسند ، زندگی غیر رسمی در آنها به دلیل چیدمان هسته ای این فضاها به شدت در جریان است. عبارتی که وی با عنوان مکان سوم از آن یاد می کند شامل: ( کافی شاپ ها، کتابفروشی ها، کلینیک های بهداشتی، مغازه ها، تالارها، سالن ها و...)که فضاهای عمومی گوناگونی است که پذیرای اجتماعاتی است که اکثرا معمولی و غیر رسمی می باشد. از نظر آلدنبرگ، کیفیات اصلی مکانهای سوم که می تواند به عنوان کیفیت اصلی قلمرو فضاهای عمومی شناخته شوند (مختصرا)عبارتند از:
-1 خنثی بودن از نظر زمانی و تنوع استفاده کنندگان -2 دعوت کنندگی و قابلیت دسترسی -3 قابلیت تفریح و باز بودن فضا جهت بازی
-4 تامین آسایش و حمایت افراد از نظر روانی -5 امکان ایجاد فضای خاص سیاسی بین مردم به شکل پایدار و باشکوه (همان)
در حالی که فضا را گستره ای باز و انتزاعی می بینیم، مکان بخشی از فضاست که به وسیله شخص یا چیزی اشغال شده است و دارای بار معنایی و ارزشی است. مکان مرکز (( ارزش محسوس )) است ، همراه با امنیت و پایداری که در آن نیازهای زیست شناختی برآورده می شود. این نکته در تضاد است با باز بودن و آزادی فضای متفاوت نشده. اگر فضا امکان وقوع حرکت را می دهد، مکان درنگی را پدید می آورد. با روابط اجتماعی است که مکانها تعریف می شوند نه کیفیتهای ( فیزیکی ) یک تکه زمین. از سوی دیگر مفهوم یابی مکان به عنوان فضایی مجادله ای با هویت های چند گانه به درک ما از مکانها پویایی می بخشد[8]
تصویر7 و : 8 فضا و مکان