بخشی از مقاله
چکیده:
خاطره جمعی خاطره مشترک افراد از وقایع و رویدادهای تجربه شده به وسیله آن ها ،به عنوان عضوی از گروه ، در چارچوبی اجتماعی و فضایی است.خاطرات جمعی از طریق افزودن معنی به فضا ، مکان را ایجاد می کند که ایجاد مکان و هوی ت مکان ،بازشناسی و ارتقای هویت شخص را به دنبال دارد.از این منظر با تاکید بر حفظ و ایجاد خاطرات حمعی می توانیم فضاها را به مکانهایی با هویت تبدیل کنیم ، که این امر سبب وحدت بخشی و بازسازی همبستگی اجتماعی در جامعه می گردد ،در عین حال بی توجهی به مقوله خاطرات جمعی در شهر می تواند عواقب ناخوشایندی همچون بحران هویتی را در پی داشته باشد.در این بین خاطرات جمعی بافت تاریخی شهرها ،که ارزشهای فرهنگی -تاریخی و اجتماعی شهر در طول سالیان در آن شکل گرفته است،نقش بسزایی در ارتقا فضا به مکان ایفا می کند. در این مقاله سعی بر آن است ، ابتدا با بیان مبانی نظری خاطرات جمعی ، فضا ، مکان ، ارتباط بین آنها و تطابق آن با خیابان مدرس به عنوان بافت تاریخی شهر کرمانشاه بعنوان نمونه موردی و نتایج آن که به روش مطالعات پژوهشی ،میدانی و تحلیلی جمع آوری شده است، به نقش خاطرات جمعی در ارتقا فضا به مکان دست یابیم .
واژه های کلیدی: خاطره جمعی ، فضا ، مکان ، هویت ،خیابان مدرس کرمانشاه
-1 مقدمه:
درک محیط شهری، فرآیندی ذهنی است که از طریق ارتباط انسان و فضای پیرامون او انجام می گیرد. انسان، پیام های حسی محیط را دریافت کرده و تصویری از محیط در ذهن خود به وجود می آورد. یکی از عوامل موثر در شکل گیری این تصویر، خاطرات فردی یا جمعی از محیط است. فضاهای خاطره انگیز، فضاهایی هستند که انسان قبلا آنها را تجربه کرده و با آنها آشنایی دارد. هرچه تعداد فضاهای آشنا در محیط زندگی بیشتر باشد، امکان برقراری ارتباط ساده تر خواهد بود.یافتن فضاهای آشنا، باعث احساس امنیت و آرامش در محیط خواهد شد. در مقابل، تغییر و تبدیل یا از میان رفتن فضاهای آشنا، حس گمگشتگی، بی ریشه بودن و از دست دادن بخشی از زندگی را در انسان بوجود خواهد آورد.
مفهوم خاطره در فضاهای شهری با حس تعلق و هویت همراه و مترادف است. انباشت خاطره در شهر، به سابقه سکونت در آن وابستگی دارد. به همین دلیل ساکنان شهرهای جدید به مکان زندگی خود تعلق خاطر کمتری دارند - حبیبی،18، - 14-1383 اکثریت نظریه پردازان بر سر این موضوع اتفاق نظر ذارند که ایجاد پیوندهای عاطفی با مکان از پیش نیازهای تعادل روانی است که لازمه غلبه بر بحرانهای هویتی است و می تواند زمینه درگیری مردم در فعالیتهای محلی را فراهم نماید. - - lewickam,2008:211
به نظر آلبواش این خاطره جمعی، که با چارچوب مشخص زمانی و فضایی همراه است. ریشه ی خود را در تجربه ی مشخص اجتماعی می یابد و به همین دلیل نیز محرکه ی کافی برای به ی اد آوردنش وجود دارد. اشخاص در دوره های زمانی با یاداوری مکان های دیده شده و با قرار دادن انگاره ها یا تصاویر در الگوهای اندیشه ای که به گروه های خاص اجتماعی تعلق دارند، خاطره ها را به یاد می آورند . به نقل از . - Halbwachs,167 Boyer,1998,26 - ساختار شهرهای کهن ایران،بیانگر وجود نظامی استوار در سازمان فضایی و عملکرد آن هاست.ساختار اصلی شهر،دارای مهمترین ارزش های فرهنگی - تاریخی است که در کنار یکدیگر ،سیر تحولات تاریخ شهر را به نمایش می گذارند.از مکان هایی که می توان بار حیات ذهنی Bخاطره ای شهر را تقویت نمود مرکز تاریخی شهر می باشد که پتانسیل تجلی حیات جمعی را دارند ولی تا از کیفیت و هویت فضایی برخوردار نشوند این امر محقق نخواهد شد.
-2مبانی نظری:
-1-2تعریف خاطره
واژه خاطره در لغت نامه دهخدا به صورت زیر تعریف شده است: اموری که بر شخص گذشته باشد و آثاری از آن در ذهن شخص مانده باشد، گذشته آدمی، وقایع گذشته که شخص آن را دیده یا شنیده است. دیده های گذشته یا شنیده های گذشته. - دهخدا،64، - 1339 لغت نامه آکسفورد ، خاطره را به شکل زیر تعریف کرده است: قدرت انباشت اطلاعات در ذهن خودآگاه و توانایی به یاد آوردن آنها به صورت ارادی و ذخیره تجارب گذشته برای کاربرد در آینده. - Oxford,1994,530 - خاطره قابلیت ذهنی یا توانایی ذهنی حفظ و احیای واقعیات، رویدادها، تاثیرات و غیره می باشد و یا به خاطر آوردن یا تشخیص تجربیات قبلی. خاطرات به ما کمک می کنند تا از رویدادهای گذشته محافظت کنیم. زمانی که رویدادی رخ می دهد و مدت زمانی از آن می گذرد، آنچه در ذهن ما باقی می ماند ردی از آن رویداد است. این خاطرات هستند که زندگی ما را بامعنی می سازند و ابعاد دنیایی یا ماورایی زندگی ما را می سازند.
-2-2خاطرات جمعی
خاطره ممکن است جمعی یا فردی باشد. هرچه تعداد افرادی که قادر به یادآوری خاطره هستند، افزایش یابد، خاطره از قلمرو فردی خارج شده و به حوزه جمعی وارد می شود. وازه خاطره جمعی که برای اولین بار توسط موریس هالبواکس در سال 1925 در کتاب" چارچوب اجتماعی خاطره" بکار رفته است، به معنی خاطراتی است که گروهی از انسان ها در آن سهیم بوده، آن را به دیگران انتقال داده و در شکل گیری ان دخالت دارند. او در این مطالعه بر ماهی ت اجتماعی خاطره تاکید داردو دلایل اجتماعی بودن خاطره را به ای ن شرح اعلام می کند: اول، خاطره دارای محتوای اجتماعی ست زیرا اغلب خاطرات یک فرد، در حضور دیگران و در محل زندگی جمعی شکل گرفته اند. دوم، برای بیاد آوردن و گرامی داشتن خاطرات از نقاط مرجع زمانی و مکانی استفاده می شود که جنبه اجتماعی دارند.
مانند روزهای سال و مراسم و سنت های مربوط به آن. سوم، انسان ها خاطرات را در کنار هم یا با هم به یاد می آورند. به همین دلیل خاطره جمعی را خاطره اجتماعی نیز می نامند. خاطرات اجتماعی ممکن است به وقایع مربوط شوند که در طول زندگی، یا حتی قبل از تولد فرد رخ داده اند، و به تاریخ یا خانواده، گروه های قومی، منطقه و یا جهان تعلق دارند. در مورد دوم، آنچه به یاد می آید، به تجارب شخصی فرد بستگی ندارد، بلکه به سنت های شفاهی، نقل روایت ها و انگیزه شخصی کشف وقایع گذشاه مربوط می شود. نظریه پردازان مختلف با رویکردی متفاوت در باب خاطرات جمعی تعاریفی ارایه داشتند:
-3-2فضا :
مفهوم فضا یکی از مفاهیم بنیادی در معماری ست. درباره ی این مفهوم معماران و اندیشمندان جهان معماری از دیرباز برداشت ها ی گوناگونی ارائه کرده اند. معماری هنر ی ست که بی انش از طریق فضاست. پس جنبه ی صوری و عینی معماری، صفت های ویژه ی فضاست. همه ی صفت های ویژه ی فضا به طبیعت تعلق دارد و از قوانین عینی، طبیعی و فیزیکی تبعیت می کند. محتوا در معماری، عملکرد، تاثیر فضا بر انسان است. این جنبه - عملکرد - ، ذهنی بوده و به انسان تعلق دارد. برنو زوی معماری را هنر ساختن فضا معرفی می کند - . - Zevi,1957 زیگفرید گیدئون نیز در کتاب مشهور خود،"فضا، زمان، معماری"، از فضا به عنوان بحث اصلی معماری یاد می کند. سردنیس لاسدن می گوید:" فضا بغرنج ترین جنبه ی معماری ولکن عصاره ی آن است و سر منزلی ست که معماری باید به سوی آن حرکت کند" - صدر، - 1380
مهم ترین ویژگی معماری مدرن، کشف جدید از مفهوم فضاست. فضا به عنوان کیفیتی مثبت در کنار مثلث ویتروویوس قوام تازه ای را از معماری مدرن پی ریخت. در این مفهوم فضا زمینه ای سه بعدی ست که اشیا در آن قرار می گیرند و دارای جهت و موقعیت نسبی هستند. فضا ماده ی جوهری معماری ست و ماهیتا بی شکل است. شکل بصری و کیفیت نوری و ابعاد آن بستگی کامل به حدودش دارد که توسط عناصر تضکیل دهنده ی فرم تعریف می شود. وقتی فضا توسط این عناصر شروع به محصور شدن و سازماندهی شدن می کند، معماری ایجاد می شود و شخصیت فضا تابع نظم حاکم بین این عناصر است.
نصر در مقایسه ی معماری ما با معماری غرب می گوید: " در معماری غرب در ادوار مختلف، چه دوره ی کلاسیک، قرون وسطی و یا عصر حاضر، فضا با شکل مثبتی چون ساختمان یا مجسمه تعریف می شود. شی ء است که فضای اطراف خود را تعریف می کند و به این فضا معنا و هدف خاصش را می بخشد. در معماری اسلامی، فضا نه با شیء مثبت، بلکه با عدم حضور جسمانیت یا مادیت تعریف می شود - نصر،1375،. - 183 از معماران معاصر ایرانی نزدیک به این دیدگاه، صارمی را می توان نام برد، او می گوید:"به نظر من معماری به خودی خود با توده ای از احجام سر و کار دارد، که این احجام شکل خاصی دارند و ما در اولین نگاه توده ی معماری را می بینیم" - صارمی،1378،172،در نقره کار،. - 1380 او در جایی دیگر توضیح می دهد که:" اساسا فضا بدون فرم وجود ندارد. فرم است که فضا را می سازد، نه فضا فرم را. آن است که تحت تاثیر قرار می دهد و آن چنان با قدرت است که فضا ایجاد می کند" - صارمی،1375،. - 31
-4-2مکان:
مکان صیغه ای از اسم ظرف است به معنای "بودن، به معنای مطلق "جا" و بودن خود به معنای "وجود هستی" و "هستی داشتن" است. همچنین گذراندن عمر و "زندگی کردن" نیز معنی می شود. یکی دیگر از معانی بودن "واقع شدن" و "روی دادن" است. بدین ترتیب می توان اینگونه تفسیر نمود که مکان خود به معنای جایی برای جاری شدن رویدادها وقایع به منظور زندگی کردن است. در فرهنگ لغت جغرافیایی آکسفورد - می هیو، - 327:1997 واژه مکان به معنای " یک نقطه خاص در سطح زمین ،یک محل قابل تعریف و شناسایی برای موقعیتی که از ارزش های بشری اشباع شده "،تعریف شده است - به نقل از پرتوی ،». - 71:1387 مکان خود به معنای جایی برای جاری شدن رویدادها و وقایع به منظور زندگی کردن است ،و همچنان که ارتباط نزدیکی با هستی و حیات دارد ،هستی بخش نیز می باشد« - حبیبی ،» . - 40:1387برای رلف مکان ها مراکز معنایی از محیط اند که از تجربیات شخصی شکل می گیرند.
با ادغام فضا و معنا ،افراد مستقلا و یا همراه گروه یا اجتماعات ،فضا را به مکان تبدیل می کنند « - کارمونا و دیگران ،. - 189:1388 الکساندر در کتاب " راه بی زمان ساختن " ارتباط میان مکان و رویداد را اینگونه معنا می کند »: هیچ الگویی رویدادی را نمی توانم بدون جایی که در آن رخ می دهد ،تصور کنم.« - الکساندر ،. - 56:1381 از نظر کانتر مکان نمی تواند مستقل و جدا از فرد باشد. بر اساس مدل کانتر مکان بخشی از فضای طبیعی یا فضای ساخته شده است که به لحاظ مفهومی ی ا ماد ی محدودهای مشخص دارد و نتیجه روابط متقابل میان سه عامل رفتار انسانی با مفاهیم و مشخصات کالبدی مربوط به آن هستند.کیفیت محیط عبارت از مجموع این سه عامل است که هر یک از آنها عهده دار بر آورده ساختن یکی از کیفیت های محیط است.
قلمرو با یک مکان، هویت روانشناختی می یابد و با احساس مالکیت و ترکیب کالبدی به صورت نماد درمی آید. متکایز شدن خصوصیات یک مکان از مکانی دیگر باعث می شود که افراد ساکن احساس نمایند که مکان زندگی آنها دارای کیفیات خاص است و ضمن علاقه به آن، تمایل به تامین نیاز در داخل محدوده ان مکان را داشته باشند. تجربه مکان ،تجربه معنای مکان است و تجربه زیبایی در حقیقت تحسین معناست. - - norberg shulz رابطه بین انسان و مکان دوطرفه است ،زیرا کنش و خواست انسانی معنی را به فضا مرتبط می سازد و فضای خالی را به مکانی تجربه شده تبدیل می کند . به همین ترتیب مکان می تواند بر انسان تاثیر متقابل بگذارد چرا که به واسطه معنایش به ارزش ها و کنش های انسانی خط می دهد .
تصاویر ذهنی فضایی نقشی مهم در خاطره ی جمعی دارند. مکانی که توسط گروهی اشغال می شود... اثر گروه را به خود می گیرد و بر آن تاثیر می گذارد. پس تمامی حرکات گروه را می توان به صورت واژگان فضایی ترجمه کرد و مکانی که گروه اشغال می کند چیزی نیست جز اجتماع همه ی واژگان.هر جنبه، هر جزییات مکان، خود معنایی دارد که جز برای افراد گروه قابل فهم نیست چون همه ی بخش های فضایی که اشغال کرده است به جنبه ای از جوانب مختلف ساختار و زندگی جامعه اش مربوط است... قطعا رویدادهای استثنایی نیز در این چارچوب فضایی جای می گیرند. اما به مناسبت وقوع آنها گروه هشیاری بسیار بیشتری نسبت به آنچه تا آن زمان بوده دارد، و پیوندهایی که آن رویدادها را به مکان مرتبط می سازد با وضوح بیشتری در نظر گروه هویدا می شود . - Halbwach,1968,133 -
-5-2 خاطره جمعی - فضا- مکان:
هالبواکس ذر کتاب " توپوگرافی اسطوره ای در سرزمین مقدس - 1941 - " معتقد است که » خاطره همیشه در فضا تجلی می یابد . بنابراین در صورتی که خاطرات در فضایی اجتماعی قرار نگیرند ،از یاد خواهند رفت . در نتیجه عمل به خاطر آوردن بایستی دارای مبنای فضایی باشد.«
فضا با حرکت خورشید تغییر می کند، و مکان با حرکت آدم ها دگرگون می شود. مثلا پناهگاه، میدان عمومی و بازار، مکان هایی برای تبادل اندیشه و کالا جاهایی برای دیدن چهره های آشنا و ناشناس مکان هایی با گذر ساعت ها و روزهای هفته به خواب می روند و بیدار می شوند. در یک بیان کلی ،مکان به عنوان چارچوبی فضایی نه تنها زمینه وقوع رویداد و خاطره را فراهم می کند ،بلکه به حفظ خاطرات جمعی می انجامد.
در این سردرگمی انبوه و آشفته محیط زیست، برخی از فضاها ارزش مکانی دارند. اینها قابل شناسایی و دارای هویت اند و می توان بر آنها انگشت نهاد و در واقع روش خاصی از خود بروز می دهند. برخی مکان ها برای حرکت ها و بده-بستان های ما در نظر گرفته شده اند و برخی دیگر دافعه دارند و انزوا را برمی انگیزند. مکان همواره نوعی کنش یا وقفه را مطرح می سازد، هرچند فقط روحی باشد. فرم های مکان هم با رخدادهایی که به خود می گیرد. با زمانی به خود گرفته است- و همچنین با دیگر مکان ها و رخدادهای مشابه، همراهند. در حالی که فضا را گستره ای باز و انتزاعی می بینیم، مکان بخشی از فضاست که به وسیله ی شخصی یا چیزی اشغال شده است و دارای بار معنایی و ارزشی است، به این معنا که مکان نسبت به فضا خاص تر است، یعنی فضا بیشتر جنبه ی محل، خالی و تهی را دارد و ارتباط خاصی با آن نمی توان برقرار کرد و فقط محل و گستره ای برای وجود چیزی است، ولی مکان علاوه بر آن با ویژگی ها و ارزش های انسانی نیز آمیخته شده است - فلاحت،1383، - 19
مکان ها با معنی و احساسات بشری آمیخته اند و همین مفهوم، تفاوت میان مکان و فضا را مشخص می کند. به تعبیری دیگر، مکان ترکیبی ست از خاطره، تجارب حسی و روایت ها، اما فضا یک موقعیت جغرافیایی ست که می توان آن را یا مختصات رقومی مانند طول و عرض جغرافیایی معرفی کرد. هویت بشر و هویت مکان لازم و ملزوم یکدیگرند. داشتن مکانی مشترک به معنای داشتن هویت مشترک است، یعنی متعلق به یک گروه بودن. شناخت یک مکان،