بخشی از مقاله

خلاصه

از آنجایی که توجه بیش از حد به عملکرد در دیدگاه مدرن بسیاری از وجوه ادراکی فضاهای معماری را در ارتباط با مخاطب کمرنگ کرده است، خلا معنا بیش از پیش در جوامع امروز خودنمایی می کند. از عوامل موثر در کیفیت معنایی فضای معماری، می توان به حس مکان اشاره کرد که فقدان آن درحال حاضر، از بارزترین مشکلات شهرسازی معاصر است. یکی از مهم ترین فضاهای شهری که با مساله بحران مکان روبروست، سکونتگاههای انسانی است. حس مکان موجب ایجاد حس رضایتمندی در استفاده کننده شده و با یادآوری فرهنگ یا تاریخ یک اجتماع و یا تجارب ذهنی گذشته فرد، بر مفهوم هویت تأکید کرده و کیفیت فضای ساخته شده را برای مخاطب ارتقاء می بخشد. بنابراین با ارتقاء حس مکان ،می توان شاهد سلامت روان افراد ،حفاظت تجهیزات و تسهیلات محیط و افزایش مشارکت و درنهایت شاهد توسعه محیط و پایداری آن بود. یکی از عوامل تأثیر گذار در حس مکان، فعالیت ها و تعاملات بین انسان- مکان و انسان-انسان در آن مکان است، بنابراین، این پژوهش در پی یافتن راهکارهایی است تا با ایجاد محیط هایی که به بروز این تعاملات در مجتمع های مسکونی منجر می شود، حس مکان را ارتقاء بخشد.
کلمات کلیدی: فضا، مکان، تعاملات، مجتمع های مسکونی

مقدمه

می دانیم که رابطه انسان و خانه یک رابطه جدید نیست و از زمانی که اولین واحد معماری یعنی خانه شکل گرفت وجود دارد. در فضای خانه نخستین تجربیات حسی در انسان به وجود می آید. خانه یک فضای چند بعدی است و می توان گفت ×مرتبط با تمام زندگی انسان در تمام طول زندگی اوست، در واقع خانه نشانه ای از درون ماست.

خانه تعبیر، تاویل و انگاره ای از جهان ماست. از گذشته های بسیار دور، خانه برای انسان چیزی بیش از یک سرپناه بوده و جنبه های معنوی و مذهبی در همه مراحل ساخت خانه تا استقرار در آن و استفاده از آن کاملا مشهود است. خانه به مثابه یک کالبد معماری حاوی ایده ها و ارزش ها است، آنچه در لحظه آفرینش در آن گنجانده شده باشد از سطوح و دیوارهای ×آن تشعشع کرده و به کسانی که در آن قرار می گیرند انتقال می یابد.

خانه برای انسان مفهوم درونی است. دنیای خصوصی او را از دنیای روابط اجتماعی که در بیرون فضا روی می دهد جدا می سازد. شولتز به زیبایی از مفهوم خانه در وجود بشر یاد می کند: ...پس خانه به صورت مرکزیتی برای بشر در می آید یعنی محلی که کودک در آنجا یاد می گیرد و وجود خود را در دنیا می یابد و یعنی مکانی که بشر از آنجا راه می افتد و باز به آنجا بازمی گردد.[1]

امروزه " خانه آدمی در بلوک های مسکونی در پشت چند پنجره یکنواخت و هم شکل با دیگران قرار دارد که نه فقط برای میهمان، بلکه برای افراد خانواده نیز تشخیص آن مشکل است.[2] حس لامکانی ،احساسی فزاینده در بین مردم است که ×ناشی از همانند شدن ، یکسان و مشابه شدن جاها و مکانهای شهری است.[3]

طرح های مسکن که امروزه تهیه می شود به رغم برخورداری از برخی ارزش های ممکن، به دلیل بی توجهی نسبت به مفهوم مسکن در تقابل با زندگی و محیط اطراف قرار گرفته است.[4]
مکان

مکان، صیغه ی اسم ظرف است مشتق از کون به معنای » بودن« و به معنای مطلق » جا.«
بودن خود به معنای » وجود هستی« و » هستی داشتن« است. همچنین، گذراندن عمر و » زندگی کردن« نیز معنی می ×شود. یکی دیگر از معانی بودن، » واقع شدن« و » روی دادن« است.[5]

بدین ترتیب می توان اینگونه تفسیر نمود که مکان خود به معنای جایی برای جاری شدن رویدادها و وقایع به منظور ×زندگی کردن است؛ و همچنان که ارتباط نزدیکی با هستی و حیات دارد، هستی بخش نیز باشد.[6]

در فرهنگ لغت جغرافیایی آکسفورد واژه مکان » یک نقطه خاص در سطح زمین، یک محل قابل تعریف و شناسایی برای موقعیتی که از ارزش های بشری اشباع شده «، تعریف شده است. بنابراین، مکان صرفا یک جا نیست، بلکه جایی خاص ×است. آنچه آن را خاص می سازد، امتزاج آن با ارزش های بشری است.[7]

فرهنگ لغت انگلیسی وبستر نیز علاوه بر مفهوم جغرافیایی، به نحوه و قرارگیری افراد در جامعه در مکان های خاص - بعد اجتماعی فضا - اشاره دارد.» مدنی پور« مکان را، بخشی از فضا و دارای بار ارزشی و معنایی می داند.[8]

مکان ها اهداف یا کانون هایی هستند که حوادث و رویدادهای معنی دار هستی خود را در آنها تجربه می کنیم و در عین حال نقاط عزیمتی هستند که از طریق آنها به جهت یابی در محیط نایل می شویم و در آن دخل و تصرف می کنیم. مکان ×یک عرصه درونی است که با عرصه بیرونی احاطه کننده در تقابل است.[7]

مرسوم ترین تعاریف نیز مکان را برآیند مؤلفه های کالبد فیزیکی، فعالیت های انسان و فرآیندهای اجتماعی و روانی معطوف به کالبد فیزیکی معرفی می کنند.[9]

مکان، فضای دارای معنا است، به همین دلیل مکان را قسمتی از فضا که به وسیله ی روابط اجتماعی مشخص می شود، تعریف می کنند. بدین ترتیب واقعیت یک مکان همواره پذیرای آن است که تریف خود را در دل یک فرایند اجتماعی جای دهد.[10]

افشار نادری، مکان را نتیجه ی برهمکنش سه مؤلفه .1 رفتار انسانی .2 مفاهیم و .3 ویژگی های فیزیکی تصور می کند.[11]
ساختار مکان

پدیدارشناسی، مکان را در رویکردی توصیفی با واژگانی مانند چشم انداز و مجتمع های زیستی و در رویکردی تحلیلی، با واژگان »فضا« و »شاخصه« - کاراکتر - ، مورد بررسی قرار می دهند. چشم انداز را پدیده ای طبیعی و مجتمع های زیستی را پدیده ای مصنوع بشر، می داند.

چنان چه مکان ها کلیت های محیطی هستند که برای نامیدن آن ها از واژگانی مانند جنگل، بیشه، حیاط، خیابان و میدان استفاده می شود. فضا مفهوم » بالا و پایین و قبل و بعد« را به همراه دارد و با حرف اضافه ای مانند » در، درون، برون و بالای« به کار می رود و شاخصه ی مکان، با ذکر یک » کلمه« - احتمالا صفت - همراه می آید که می تواند نشانگر » ماهیت مکان« و راهی در »احراز هویت و معنا« در معماری و سکونت باشد.[8]

مکانهای طبیعی و مصنوعی در مجموع به فضای زیسته شکل می دهند. »پدیدارشناسی فضای زیسته بر این فرض مبتنی است که فضاها حجم های خالی نیستند که گاهی کیفیت ها و معانی به آن اضافه شود، بلکه فضاهای زیسته، زمینه ها و محتواهای معنادار و ضروری برای همه اقدامات و اعمال بشری هستند.«

این واقعیت که مفهوم مکان به عرصه داخلی و عرصه خارجی وابسته است، این نکته را روشن می سازد که مکان خود در یک زمینه وسیع تر قرار دارد و نمی توان آن را در شرایط ایزوله فهمید.» هر مکان در برگیرنده جهات گوناگون و تعدادی ×گشودگی می باشد.« در حالی که فضا را گستره ای باز و انتزاعی می بینیم، مکان بخشی از فضاست که به وسیله شخصی یا چیزی اشغال شده
×است و دارای بار معنایی و ارزشی است.
مکان بخشی از فضای طبیعی یا فضای ساخته شده است که به لحاظ مفهومی یا مادی دارای محدوده ای مشخص باشد و نتیجه رابطه متقابل و عکس العمل بین سه عامل رفتار انسانی، مفاهیم و مشخصات فیزیکی مربوط به آن است .[7]

مکان جایی است که ما ادراکی کامل از هستی و بودن خود داشته باشیم. مکان زمانی مکان می شود که انسان در ارتباط با لایه های دیگر وجود خود قرار گیرد. این لایه ها می تواند توسط فعالیت های مشترک با دیگر همنوعان، در ارتباط با طبیعت قرار گرفتن و یا در کنج محیط مصنوع قرار گرفتن، نمایان و روشن شود و بدین صورت انسان با لایه های دیگر وجود خودکه به نوعی دیگر در عالم خارج نیز وجود دارند، آشنا می شود و بدین ترتیب شناخت او از محیط پیرامون و خویشتن افزون می گردد .[6]

پدیده مکان از دیدگاه پدیدارشناسانی چون کریستیان نوربرگ شولتس، بخشی کامل و درست از وجود است. از این دیدگاه مکان چیزی بیش از یک محل انتزاعی است. کلیتی است که از اشیا و چیزهای واقعی ساخته شده و دارای مصالح، ماده، شکل، بافت و رنگ است. مجموعه این عناصر با هم کاراکتر محیطی را تعریف می کنند؛ چیزی که در واقع، ماهیت مکان محسوب می شود.» مکان یک پدیده کلی و کیفی است که نمی توان آن را به هیچ یک از خصوصیات آن- مثلا ارتباطات فضایی- بدون از دست دادن طبیعت واقعی آن کاهش داد..[7] «

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید