بخشی از مقاله
مدیریت شهر خلاق با بهره گیری از کارآفرینی شهری
چکیده:
در حال حاضر در کشورهای مختلف دنیا شهرها نقشی اساسی در توسعه ملی و رقابت های جهانی بازی می نمایند،مقیاس تاثیر گذاری شهرها از سطح محلی تا جهانی گسترش یافته و پدیده جهانی محلی شدن را بر سر زبان ها آورده است.شهرها برای توفیق در فضای رقابتی نیاز به خلاقیت دارند،خلاقیت در ارائه خدمات،خلاقیت در تولید کالاها،خلاقیت های فرهنگی،هنری و...اهمیت این موضوع در حدی می باشد که شهرها می بایست در ساز و کارهای مدیریتی خود تغییراتی ایجاد نمایند چه در قالب مدیریت شهری و چه در قالب مدیریت سرمایه های اجتماعی. مقاله حاضر در پی آن می باشد تا ابتدا روابط میان مدیریت شهری،کارآفرینان شهری و ظرفیت ها و پتانسیل های موجود در شهرها را تعیین نموده و نقش هر یک از آن ها را مشخص نماید و سپس به تبیین راهکارهایی جهت نیل به خلاقیت در شهرها بپردازد.روش استفاده شده در این پژوهش بصورت اسنادی (بررسی مقالات،کتب و منابع مرتبط)است.بررسی منابع موجود در این زمینه نشان می دهد که همواره در شهرها ظرفیت ها و پتانسیل های فراوانی وجود دارد که در بسیاری از موارد نادید گرفته می شود،زیرا توجه ویژه به این ظرفیت ها نیاز به صرف وقت و تامل بسیاری دارد که می بایست ساز وکار آن توسط مدیریت شهری صورت پذیرد،شهرداری ها به عنوان نهاد مدیریت شهری می بایست ظرفیت ها و پتانسیل های موجود در شهرها را شناسایی نموده و درکنار سایر منابع در اختیار کارآفرینان شهری قرار دهند،کارآفرینان نیز می بایست با استفاده از ایده و نوآوری های خود از تک تک فرصت های شهری استفاده و در جهت پیشرفت هرچه بیشتر شهرها بکوشند و خود مولد فرصتهای بیشتر اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،هنری و... شهرها باشند.شهرهای خلاق بدنبال پیشرفت روز افزون شهرها و شهروندان خود می باشند و همچنین طلایه دار مزیت های رقابتی در کنار سایر شهرها می باشد.بنظر می رسد توجه به خلاقیت در شهرها درنظام مدیریت و برنامه ریزی شهری تغییرات مناسبی ایجاد می نماید و باعث می گردد تا کارآفرینان شهری جایگاه ویژه خود را در در نظام اقتصادی،فرهنگی ،اجتماعی و... پیدا نمایند.
واژه های کلیدی: "خلاقیت" ،" نوآوری" ،" کارآفرینی شهری" ، "مدیریت شهری" ، "شهر خلاق"
مقدمه:
امروزه با پیشرفت های صورت گرفته در حوزه های مختلف دانش،شهرها نیز دچار دگرگونی های بسیاری شده اند،شهرها با توجه به سیستم باز خود از عوامل بسیاری تاثیر می پذیرند و با استفاده از تمامی این عوامل تعریف می شوند.با شروع جهانی شدن رقابت میان شهرها برای ارائه خدمات ویژه و منحصر بفرد افزایش یافت و کشورهای توسعه یافته بدنبال ایده ها و خلاقیت در ارائه خدمات به اقسا نقاط جهان بوده اند با گذر زمان شهر ها بعنوان بازیگران اصلی چنین رقابتی نقش بسیار پررنگتری بخود گرفتند و جهانی شدن و رقابتهای موجود در آن به سمت جهانی محلی شدن گرایش پیدا کرد،در این شرایط،حال شهرها با توجه به ظرفیت ها و ویژگی های محلی خود خدمات خود را در مقیاس جهانی ارائه می دهند.با توجه به آنچه گفته شد مشخص می باشد که شهرها به عنوان بازیگران اصلی چنین رقابتی می بایست بستر خلاقیت و ایده های جدید باشد و توسعه شهرها نیز وابسته به چنین خلاقیت ها و ایده هایی می باشد.شهرهای خلاق بعنوان رویکردی جدید در توسعه شهر ها مطرح شده است،در واقع شهرهای خلاق توجه ویژه به مزیت های رقابتی و ظرفیت های موجود در شهرها دارندخلاقیت در شهرها وابستگی شدیدی به ظرفیت ها درونی شهرها دارد و تنها به نیازهای شهروندان توجه نمی کند بلکه بدنبال فرصت های جدید و ایده پردازی های جدید می باشد.[1]این ظرفیت های درونی شهرها زمانی از حالت باالقوه خود خارج می شوند که شهروندان نیز قابلیت خلاق بودن و ایده پردازی داشته باشند.[1]درواقع رابطه دو سویه میان شهر و شهروندان در شهرهای خلاق حاکم می باشد از طرفی شهرهای خلاق می بایست بستری مناسبی جهت خلاقیت و ایده پردازی باشند و از طرفی دیگر شهروندان آن نیز می بایست از چنین بستری به نحو احسن استفاده نمایند و به ایده پردازی و خلاقیت در زمینه های مختلف اقتصادی،فرهنگی ،هنری بپردازند.فلسفه شهر خلاق آن می باشد که همیشه در یک مکان پتانسیل های خلاقی وجود دارد و می بایست شرایط بگونه ای باشد که مردم فکر کنند،برنامه ریزی نمایند و در استفاده از فرصتهای بوجود آمده ابتکار عمل داشته باشند.[2]در شهرهای خلاق کارآفرینان شهری نقش بسیار موثری را بازی می کنند و بعنوان محرک های توسعه و سرمایه های اجتماعی در شهر عمل می نمایند،در واقع
نقش کارآفرینان در شهرها خلاق در قالب افرادی می باشند که ایده ای را می یابند و آنرا تبدیل به فرصت ها بویژه فرصت های اقتصادی می کنند.[2]پیتر دراکر معتقد است که کارآفرینی شهری بمعنای جستجوی دائمی برای تغییر و واکنش در برابر آن و بهره برداری بعنوان یک فرصت بیان می کند. امروزه کارآفرین به فردی نوآور و توسعه دهنده اطلاق می شود که فرصتهای موجود در بازار را کشف کند و از آنها بهره برداری نماید.کارآفرینی با موضوعاتی نظیر ایده ها محصولات و خدمات جدید با ترکیب منابع جدید که به ایجاد یککسب و کار جدید، سودآوری ، ارضای نیاز های مشتری و اشتغال زایی منجر می شود مرتبط است.
در واقع کارآفرینی شهری را بعنوان ابزاری جهت رسیدن به شهر خلاق می توان در نظر گرفت که در رابطه متقابل با شهر از فرصت ها و ظرفیت ها به نحو احسن استفاده می کند و شهر را جهت نیل به اهداف خلاقانه خود کمک می نماید،در این میان مدیریت شهری بعنوان سازماندهنده و برنامه ریز شهر نقش میانجی گر و بستر ساز میان کارآفرین و شهر را عمل می نماید و با توجه به حوزه اختیارات و نظارت خود نقشی تعیین کننده در تجلی شهر خلاق ایجاد می نماید.در خصوص تعامل شهرداری ودولت برای حمایت از کارآفرینان باید اشاره کرد که شهرداری ها دارای پتانسیل منحصر بفردی در برقراری ارتباط با لایه های متفاوت شهروندان و سازمان ها ی دولتی هستند حتی در بسیار ی از کشورها شهرداری ها نقش اجرایی در برنامه های پنج ساله را ایفا می کند.[4]
در این تحقیق مدیریت شهری بعنوان سازماندهنده،بستر ساز جهت ایجاد شهرهای خلاق در نظر گرفته شده و با حمایت خـود شهروندان خلاق و ایده پـرداز در قالـب کـارآفرین سـعی توسـعه هرچه بیشتر و شکوفایی شهرها دارد،هدف از این تحقیـق آن مـی باشد تا رابطه میان شهرواندان بعنـوان سـرمایه هـای اجتمـاعی و مدیریت شهری جهت دستیابی به شهر خلاق مشخص گردد،سوال این تحقیق این می باشد که مدیریت شـهری چـه سـازو کارهـا و اقداماتی را جهت حمایت و تقویت کارآفرینی شـهری بعمـل مـی آورد و کارآفرین شهری می بایسـت چـه راهکارهـایی را درجهـت استفاده بهینه از فرصتها نمایند؟و اینکه مـدیریت شـهری چگونـه می تواند فرصت ها و ظرفیت ها شهر را شناسـایی کنـد و از چـه طرقی می تواند در اختیار کارآفرینـان شـهری قـرار دهد؟فرضـیه تحقیق آن است که مدیریت شهری مهمتـرین نهـادی اسـت کـه پتانسـیل کـافی بـرای حمایـت مـؤثر و فرهنگسـازی در زمینـه
کارآفرینی شهری رادر اختیاردارند و کارآفرینان شهری نیز نقـش بسیار موثری در بوجود آمدن شهرهای خلاق دارند.
مفهوم خلاقیت:
منظور از آنچه بعنوان خلاقیت مطرح می شود روش های است که از عقاید سخت و صلب رهایی یافته و در مقابل پدیده های پیچیده که همواره قابل حل با روش های منطقی و صلب نیستند انعطاف پذیر می باشد .همچنین روشی است که فرصت هایی را که قبل از این دیده نشده را کشف می کند..هر فرد پتانسیلی برای خلاقیت محسوب می شود. اما آنچه در این میان مانع این امر است عواملی چون ساختارهای سازمانی،عادت های ذهنی و عادت های کاری می باشد.دلایل منطقی،عقلانی و تکنیکی ابزارهای مفیدی هستند اما به تنهایی متناسب با شرایط حال کافی نمی باشند،بعنوان مثال یک نجار نمی تواند میزی را تنها با یک چکش درست کند بنابراین ما نیاز مند غنی تر شدن هستیم و می بایست ابزارهای ذهن خود را بیشتر پالایش کنیم تا اینکه مشکلات شهری و چالش های پیش رو را بهتر تشخیص دهیم و در صدد حل مسائل برآییم .[5]
خلاقیت و نوآوری:
عناوین خلاقیت و نوآوری در بیشتر مواقع بجای یکدیگر استفاده می شوند.اما در واقع این دو با یکدیگر متفاوتند،مطابق با آنچه اندی بارنت در مرکزی برای خلاقیت در مدیریت مدرسه کرانفیلد آورده:خلاقیت واگرایی فرآیندها فکری است که تولید ایده می کند و غیر قابل ارزیابی می باشد در حالیکه نوآوری فرآیندهای همگرا فکری می باشد که مربوط به ایده های برگزیده و اجرایی می شود،به عبارت دیگر خلاقیت فرآیند فکری می باشد که محصول آن ایده های جدید است،در حالیکه نوآوری محصولش اجرایی می باشد.یک شهر می تواند بسیار خلاق باشد اما مهارت های تحلیلی،ارزیابی و مالی برای راه حل های نوآورانه نداشته باشد.خلاقیت پیش شرطی برای نوآوری است،اما نوآوری به عنوان حد بالای ظرفیت ها و پتانسیل شهر بشمار می آید.[5]
مفهوم شهر خلاق:
تعریف شهر خلاق بسیار فراگیر است. به نظر می رسد شهر خلاق با بخش های هنری که شهرها را زنده و پویا می سازند و به آنها ارزش واقعی می بخشد مثل هنر گردشگری یا رخدادهای هنری، تلاش برای تحت کنترل درآوردن اثر اقتصادی هنر و ایجاد شهرتی بین المللی برای شهر، جذب افرادی که طبقه خلاق خوانده می شوند، استفاده از هنر برای نمایش تنوع و ساخت درک بین مرد، ، ایجاد اقتصاد و صنایعخلاق، به رسمیت شناختن خلاقیت به عنوان یک پیشرو برای نوآوری و حتی اتخاذ یک رویکرد خلاق برای حل مسائل مدنی،در ارتباط است. فلسفه شهر خلاق این است که همیشه در یک مکـان پتانسـیل هـای خلاقی وجود دارد . باید شرایط به گونه ای باشد ، که مردم فکر کنند،برنامه ریزی نمایند و در استفاده از فرصـتهای بوجود آمده ابتکار عمل داشته باشند . هم چنین مردم بتوانند مسائل شهری مهار نشدنی را اداره کنند . این امر می تواند از اداره افراد بی خانمان تا ایجاد ارزش یا ترقی محیط بصری باشد . فرض شهر خلاق بر این است که مردم می توانند شرایط فوق العاده ای را ایجاد کنند. شهر خلاق باید به زیرساخت های خلاق نیز دسترسی داشته باشد. زیرساخت های خلاق محدود به مواردی چون شبکه راه ها ، فاضلاب، ساختمان و ... نمی باشد . بلکه ،ترکیبی از سخت افزار و نرم افزار است .نرم افزارهای شهر خلاق شـامل نیـروی کـار مـاهر و انعطـاف پـذیر متفکران پویا، خالقان آثار و مجریان می باشد،خلاقیت نه تنها داشتن ایده است بلکه ظرفیت کاربرد این ایـدهها نیز هست. شهر خلاق، استعداد ها را شناسایی، پرورش و جذب می کند و امکان تداوم آن را نیز فراهم مـی سازد .[2]
چارلز لندری یکی از معروفترین پژوهشگرانی است که در باب شهرهای خلاق قلم زده است،لندری دیدگاه رادیکالی درباره شهرهای خلاق دارد و از دیدگاه وی شهرها نیاز به خلاقیت نه تنها بخاطر دستیابی به رقابت در صنایع با ارزش افزوده جدید بلکه برای حل مسائل اجتماعی نیز نیاز مبرمی به خلاقیت دارند.[2]
شهرهای می بایست برروی فعالیت های خلاق و فرهنگی و افراد و صنایع خود تمرکز ویژه ای داشته باشند.سیاست های توسعه اقتصادی باید مشوق تحقیق،تفحص،آزمایش،کارآفرینی و فرهنگ باشد.[6]
در واقع مفهوم شهر خلاق را می توان رویکردی جایگزین بـرای احیـای شـهری و تفکری جایگزین برای نگاه به شهر دانست . به عقیده برخی ممکن است اقتصاد و به عقیده برخـی دیگـر رفـاه اجتماعی حائز اهمیت باشد. اما ، باید دانست که نقطه کانونی شهر خلاق فرهنگ، آموزش و فضای خلاقیت است.خلاقیت در احیا و توسعه مجدد شهری بسیار مهم است . به عبارتی دیگر شهر خلاق تغییر از تولید کارخانهای به تولید فکری یا خلاق و دوری از رویکرد دولت محوری به حکمروایی یا همکاری مابین دولـت، شـرکت هـا و NGOها دانست.[2]
پایه های شهر خلاق را می توان در سه زمینه اقتصاد، فرهنگ و مکان در نظـر گرفـت که در نمودار 1 آورده شده است.[2]
نمودار (1) چشم انداز شهر خلاق
محـیط هـای قابـل اعتماد شهری با آزادی های تفریحی و فرهنگی مدیریت می شوند تا افرادخلاق را جذب و حفـظ کننـد . ایننیروی کار در عوض، ثروت را در اقتصاد دانش گسترش می دهد . شهرها برای تولید ثروت، باید محـیط های شهری قوی از نظر فرهنگی از طریق برنامه های بهتر که بین مکان، اقتصاد و فرهنگ یکپارچگی، ایجاد نماید،بسازند . شهرها به عنوان نظام های فرهنگی درک می شوند ، که توسط میراث انسانی و طبیعی شکل گرفته اندو محصول ارزش ها و عقاید شهروندان خود است.[2]
مفهوم خلاقیت در توسعه شهرها:
سرعت تغییراتشهری در حال افزایش است و رقابت شهری روزافزون نیاز به مدیران شهری و تصمیم سازانی دارد که خلاقتر باشند. این مفهوم پر کاربرد شامل آزمـایش، ظرفیـت بازنویسـی
قـوانین، اندیشـیدن از نـو در مـورد مسائل، تا به تصویر کشیدن سناریوهای آینده و راه حل هایی برای حل مساله و نگـاه کـردن بـه مسـائل بـا انعطاف پذیری و آینده نگری است. نوآوری، خطر پذیری و رهبری را می توان از اصول خلاقیت برشمرد . انعطاف پذیری بر توانایی دیدن چیزها بـه صـورت متفـاوت وعمل به شکلی مناسب دلالت دارد . نوآوری بر توانایی ارائه راه حل های اساسی برای مسائل مزمن دلالت مـیکند . خطر پذیری به معنای توانایی قبول نتایج شکست است و رهبری بـر توانـایی تعیـین جهـت تأکیـد می کند.خلاقیت می گوید که نقش فرهنگ خیلی گسترده است و وجود انسـانی پتانسـل نامحدود دارد و این که کلید رشد اقتصادی این است که آن پتانسـیل آزاد شـود، چنـین آزادسـازی نیازمند فرهنگ بازی است که تبعیض قائل نشود و افراد ر ا به جایگاه ویژه ای مجبور نسازد . هم چنـین بـه مـا اجـازه بدهد که خودمان باشیم و به اشکال مختلف خانواده و هویت انسانی اعتبار بخشید.[2]
ارتباط بین خلاقیت و سطح توسعه شهری، شناخت نقش و اهمیت توسعه سرزمینی و افزایش قدرت رقابت از طریق جذب طبقه خلاق منجر به ظهور دیدگاه های متنوعی در این زمینه شده است .حداقل 3بعد عمده وجود دارد که می تواند رابطه بین خلاقیت و توسعه شهری را مطرح سازد:
- 1 اعتقاد به لزوم سرمایه گذاری در توسعه شهری در جهت ایجاد خلاقیت که شامل توسعه ابزارهای خلاقیت و راه حل هایی است که به بافت فرهنگی و اقتصادی - اجتماعی جدید کمک نماید؛
- 2 تأکید به بخش ها، فعالیت ها و صنایع خلاق به عنوان پایه های سـاختاری توسـعه شـهری، بـه عبـارتیدیگر با اعتقاد به این که فعالیت های هـای خلاق و فرهنگـی نقشـی اساسـی در اقتصـادهای در حـال رشـد دارد ،ضروریست که توسعه شهر ی به عنوان موتور اقتصادی جامعه دانش محور عمل کند؛
- 3 دفاع از لزوم جذب مهارت های خلاق یا منابع انسانی خلاق.
البته باید گفت که خلاقیت در شکل های مختلف، از راه های گوناگون و مراحل مختلـف در یـک فرآینـد توسعه ای اتفاق می افتد و می تواند خود را از طرق متنوع و از طریق عوامل
مختلـف نشـان دهد. مراحل مختلف این مدل چرخه ای به قرار زیر است:[2]
نمودار((2 چرخه شکل گیری خلاقیت در فرآیند توسعه
-1افزایش ظرفیت تولید ایده در شهر : در این مرحله هدف اصلی ارتقا سطح بحث و گفت و گو در شهر و توسعه دایره مشارکت مردم در این گفتمان است . برگزاری نمایشگاه های متعدد سخنرانیها همـایش هـا وبازدیدها در این راستا می تواند موثر باشد.
-2تبدیل ایده به واقعیت : منظور از این مرحله این است که چگونه فرصـتی فـراهم شـود کـه افـراد ایـده هایشان را در عمل مثل مشاغل جدید،تولیدات و خدمات آزمایش کنند و اینکه چه نوع حمایت هایی از نظر مالی،مشاوره ای و ابزاری جهت تشویق آن ها لازم است؟ و اگرموفّق نباشند چه اتفاقاتی می افتد و آیا نیاز بـه سعی مجدد است؟
-3شبکه ای شدن و انتشار ایده ها : شهر می تواند ایده هـای خـود را بـه واقعیت تبـدیل کند.اما آیا ضرورتی برای ساختن جامعهخلاق وجود ندارد؟ ارزش بیشتر وقتی حاصل می شـود کـه مـردم در خلاقیت و منابع هم سهیم شوند. در این حالت(اشتراک گذاری) خلاقیت ها بیشتر رشـد مـی کند.بـه نظـر مـی رسد ابتکار، مکانیزم هایی را طراحی می کند که می توانند بـه مـردم و سـازمان هـا کمـک کننـد ، تـا ایده هایشان را شبکه ای کنند، در واقع هدف تسهیل تبدیل شدن شهر به شهری خلاق نیست بلکه هدف داشتن اجتماعی خلاق است.
-4 فراهم سازی سکوهایی برای انتقال : افراد و سازمان های خلاق نیاز به مکان هایی دارند که بتواننـد در آن تولید کنند،
خدمات رسانی نمایند و شکل های هنر وخلاقیت خود را بـه نمـایش بگذارند . آن هـا نیازمند زیرساخت های فیزیکی و مجازی متعددی مثل مراکز داد و ستد، تسهیلات تولید، استودیو ها ، گـالری هـا یـا وب سایت ها هستند .
-5 پیدا کردن مخاطبین و بازارها : ایده ها، تولیدات، تجربه ها و خدمات فقط یک ارزش صرف نیستند،هـرکس در هر جایی می تواند از آن ها استفاده کند و آن ها را خریداری نماید . بنابراین مساله مهمی است کـه آیا یک شهر توانایی به نمایش گذاشتن و نشان دادن ایده ها و تولیداتش را به شکلی که برای دیگران جذاب و قابل دسترس باشد را داراست . آیا شهر این ظرفیت را دارد که بازار و یا مخاطبین قابل قبولی را ارئـه نمایـد؟در واقع شهر باید در برپایی نمایشگاه ها، کنفرانس ها، وب سایت ها و .. جهت انتشار دستاوردهای خود سرمایهگذاری نماید . قاعده نوآوری می گوید بهترین راه برای رسیدن بهموفّقیت سری نگه داشـتن ایـده هـا نیسـت،بلکه به اشتراک گذاشتن آن ها است.[2]
رابطه بسیاری میان دستیابی به خلاقیت در شهرها و کارآفرینی شهری وجود دارد،زیرا کارآفرینان شهری بعنوان سرمایه های اجتماعی و موتور محرک دستیابی به اهداف شهرهای خلاق می باشند.
فلسفه شهرهای خلاق این می باشد که شهرها مکانهایی هستند که باعث ارتقا سازمانها و کارهای جدید می باشند. شهرها باید خود را بعنوان مکانهای برای آفرینش ایده های جدید،تجارتهای جدید و تلاش ها و کوشش های خلاق ببیند.سیاستهای توسعه اقتصادی باید مشوق تحقیقات،آزمایش ها و کار آفرینی باشد.[6]
با افزایش اقتصاد های دانش بنیان،توانایی آفرینش همه نوع ایده های جدید بعنوان منبع مهمی برای رشد اقتصاد و تاب آوری شهرها محسوب می شود.همزیستی مردمان مختلف در کنار یکدیگر و شرکت ها داخل شهرها،شکل گیری ایده های جدید را بر می انگیزد.همجواری های فیزیکال،محیط مصنوع،ویژگی های انجمن ها و هنجارهای اجتماعی که درون شهرها یافت می شود برروی فرآیند آفرینش ایده ها تاثیر می گذارد .[6]
جین جیکوبز نزدیک به 4 دهه قبل اشاره می کند که شهرها مخلوطی از مردم مختلف بوده است و نتیجه چنین روابطی شهرها برای آفرینش انواع گوناگون کارها و ایده های جدید بارور کرده است.[6]همچنین وی اعتقاد دارد در محیط های شهری متنوع کارآفرینان می توانند از طریق دسترسی متنوع به دانش و مهارتها به سود برسند و اینکه محیط انسان ساخت می تواند شانس های خلاقیت شهری را افزایش دهد.[2]
نوآوری و خلاقیت بطور گسترده دامنه وسیعی از تنوعات صنعتی را در بر می گیرد.در بسیاری از بازارها،شرکت ها بوسیله تولیدات و آفرینش ارزش بوسیله بهبود دادن به طراحی،زیبایی شناسی و آزمایشات در حیطه تولیداتشان متمایز شناخته می شوند.همانند استارباکس و هزاران مراکز محلی فروش اسپرسو که از حالت قبلی و گذشته کسل کننده خود خارج شده اند.[6]در شهرها نیز کارآفرینان با توجه به ظرفیت های موجود و ایده هایی که خلق می کنند توانایی آن را دارند تاثیر بسزایی در خلاقیت شهرها در عرصه های مختلف داشته باشند عرصه هایی همچون تولید کالاهای جدید و نو،ارزش آفرینی فرهنگی،هنری،پیشبرد و اجرایی کردن طرح های توسعه شهری و... .
فعالیت های کارآفرینی شامل مواردی چون تدوین و اجرای ایده ها،فرآیندها،تولیدات،خدمات و کارهای جدید می شود.عناصر کارآفرینی شخصی یا گروهی می باشند که مسئولیت اجرا و نتیجه فعالیت کارآفرینی را می پذیرد.فرآیند کارآفرینی شامل چشم انداز و رفتارهای اجزا ها می باشد.آینده نگری در فرآیند کارآفرینی به این مفهوم می باشد که تمام اشخاص و سازمانها به سمت استفاده از فرصت های جدید و بوجود آوردن تغییرات نوآورانه هستند.رفتار شناسی معیاری است که مشخص کننده میزانی برای شناسایی و ارزیابی فرصت ها،تعیین تجارت،ایده های کاری،شناسایی منابع مورد نیاز بدست آوردن منابع،بکار بردن و اجرای آن ضروری است.[6]
امروزه شهرها برای بقا در فضای رقابتی نیاز به نوآوری دارند،بنابر این بهترین راه تشویق اشخاص خلاق می باشد برای اینکه آنها را برای کارآفرینی در ساختار سازمان قرار دهیم.این هدف بوسیله دستیابی به منابع مختلف برای توانمند کردن افراد جهت تعقیب اهداف بهتر خودشان دستیافتنی خواهد بود.
از نظر جان کائو چهار عامل در ایجاد شرایط برای خلاقیت و کارآفرینی موثرند:
.1عامل انسانی : وی معتقد است که نقش و اهمیت عامل انسان در ایجاد و توسعه خلاقیت و کارآفرینی بسیار واضح و آشکار است ، زیرا عقاید و ایده های جدید و نو، هرگز توسط سازمان یا تکنولوژی جدید زائیده یا خلق نمی شوند، بلکه این ایده های جدید و نو توسط مغزهای خلاق انسان های با استعداد، زبده و تلاشگر خلق می شوند . بنابراین، شناخت شخصیت، انگیزه ها، مهارت ها، سطح تجربیات و ترجیحات روان شناختیاین نیروها جهت ایجاد و توسعه کارآفرینی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛
.
. 2 وظایف : وظیفه عبارت است از فعالیت هایی که گروه معینی از مردم یا کارکنان یک سازمان جهت دستیابی به اهداف معینی آن را انجام می دهند. وظایف در یک سازمان بر اساس راهبرد های سازمانی شکل می گیرند و در عینحال تحت تاثیر محیط خارجی نیز قرار دارند . از نظر فرد کارآفرین، وظایف مهم وظایفی هستند که ایده ها و عقاید جدید را بوجود می آورند و یا باعث می شوند تا فرد کارآفرین فرصت های جدید را شناسایی کند . وظایف خلاق و ایده ها، عقاید جدید را به مرحله عمل می رسانند ( وظا یف عملیاتی یا مدیریتی ). فرد کارآفرین سازمان را توسعه می دهد و در عین حال از آن بعنوان اهرمی مناسب برای تحقق ایده ها و آرمان های خود استفاده می کند و به همان نسبتیکه سازمان تحول می یابد و پیچیده تر می شود ماهیت و تنوع وظایف نیز به طور اجتناب ناپذیر باید تغییر کنند.
. 3 بافت یا فضای سازمانی : عبارت است از محیط یا فضایی که کارهای خلاقانه و کارآفرینانه در آن صورت می گیرند .مسائلی مثل ساختار و سیستم سازمانی، تعریف نقش های کاری و فرهنگ گروهی، که ماهیت محیط کارآفرینانه را بهصورت مؤثری تحت تأثیر خود قرار می دهند. وجود مطلوب و مناسب این عوامل، خلاقیت وکارآفرینی را در سازمان ها تسهیل می کند و باعث افزایش عوامل تغییر دهنده سازمان می شود .
. 4 محیط : تمامیعوامل ایجاد کننده کارآفرینی باید در محیطی مناسب قرار گیرند تا باعث به وجود آمدن وتوسعه کارآفرینی شوند، محیط به فضای بیرونی و خارجی که سازمان را در برگرفته اشاره می کند.اهمیت محیط بهعنوان سرچشمه منابع
خارجی مثل سرمایه، نیروی انسانی، اطلاعات، تخصص مهارت و همچنین به عنوان منشاء انواع مختلف خدمات حرفه ای در ایجاد و توسعه کارآفرینی بسیار آشکار است.[3]
نمودار((3 عوامل موثر در ایجاد شرایط برای خلاقیت از دیدگاه جان کائو
خلاقیت در شهرها امری نیست که بتوان تنها با طرح و برنامه ها عملیاتی نمود،بلکه نیاز مند نیرویی است که این طرح ها
و برنامه ها را ابتدا با ایده ها و ظرفیت های شهر خود تکمیل و سپس با استفاده از تسهیلاتی که در دسترس خود دارند به مرحله اجرا درآورند.در این میان رابطه دو سویه میان خلاقیت در شهرها
و ساکنین خلاق بسیار واضح و روشن می باشد ایده های خلاق در بستر خلاق رشد می یابد و بستر خلاق نیاز مند ساکنین خلاق می باشد جهت بالفعل کردن و آزادسازی ظرفیت ها و پتانسیل های درونی خود.کارآفرینی در ذهن مواردی چون نوآوری،مخاطره پذیری،ایجاد و تجدید ساختار یک واحد اقتصادی-اجتماعی رضایت شخصی و استقلال طلبی متبادر می سازد.[3] در نتیجه کارآفرینی و خاصه کارآفرین ایده ها را می یابد و آن را تبدیل به فرصت های اقتصادی،فرهنگی،هنری و... می نماید.شهرهای خلاق بدنبال کارآفرینان خلاق و تغییر دهنده شرایط فعلی به شرایط مطلوب می باشند،این رابطه می بایست با واسطه ای در شهرها به نام مدیریت شهری صورت پذیرد.زیرا مدیریت شهری حلقه واسط خلاقیت شهری و انسانی می باشد،در میان نهادهای موجود در کشور ایران می توان مدیریت شهری و بطور مشخص تر شهرداری ها را موثرترین نهاد جهت سازماندهی،تسهیل و تسریع سازی،بنیان نهادن و حمایت دائمی کارآفرینی شهری در بستری خلاق در شهر ها مورد توجه قرار داد.
کارآفرینی در حوزه مدیریت شهری:
کارآفرینی شهری به عنوان یک رویکرد اساسی برای توسعه مشارکت بخش خصوصی ، تعاونی ها و نهادهای مردمی به ویژه سازمان های غیردولتی از یک سو و حل مشکلات خانوارهای محروم و زنان سرپرست خانوار از سوی دیگر به شمار می رود
.کارآفرینی در حوز ه ی مدیریت شهری می تواند به عنوان پایه ای برای تقویت بخش خصوصی و همچنین تامین زیرساختها یلازم برای این بخش به شمار آید.با استفاده از کارآفرینی شهری می توان بسیاری از اموری را که اکنون به دست شهردرا ی ها و نهاد های متولی امور شهری انجام می شود را به شهروندان و بخش خصوصی سپرد،این امر علاوه بر کاهش بار کاری شهردرا ی ها و ایجاد فرصت های بیشتر در امر خدمت رسانی به مردم ، فرصت شغلی نوینی در سطح جامعه پدید آورده و موجب مشارکت جدی بخشی از شهروندان در توسعه ی اقتصادی شهر میشود امروزه کارآفرین ، به فردی نوآور و توسعه دهنده اطلاق می شود که فرصت های موجود در بازار را کشف کند و از آنها بهره بردار ی نماید . کارآفرینی با موضوعاتی نظیر ایده ها ، محصولات و خدمات جدید با ترکیب منابع جدید که به ایجاد یککسب و کار جدید ، سودآوری ، ارضای نیاز های مشتری و اشتغال زایی منجر می شود مرتبط است. کارآفرینیشهر ی ، به آن دسته از فعالیتهای کارآفرینانه اطلاق میشود که در حوزه جغرافیایی شهر انجام شده و در راستا ی بهبود سطح زندگی ، تأمین خدمات مورد نیاز ، درآمدزایی ، ایجاد اشتغال و .... برای یک یا تعدادی از شهروندان انجام میگیرد . از جمله مصادیق کارآفرینی شهری ،می توان به کسب و کارهای خانگی و کارآفرینی در کسب و کارهای کوچک در محدوده شهرها اشاره نمود.[4]
شهردار یها، تنها نهاد عمومی هستند که پتانسیل کافی برای حمایت مؤثر و فرهنگسـازی در زمینـه کـارآفرینی شـهری را در اختیاردارند .در میان تمام نهادهای عمـومی، فقـط شـهردار یهـا هستند که قادر بـه حضـور در تمـامی منـاطق و نـواحی شـهری هستند و می توانند خدمات خود را به صورت سازماندهی شده در اختیار عموم شهروندان قرار دهند .علاوه بر ایـن شـهردار یهـا از امکانات بالقوه و بالفعل موجود در شهرها و بـه ویـژه امـاکن بـلا استفاده مطلعند.اداره فرهنگ سراها و مراکز آموزشی وابسته رادر اختیار دارند و کنترل امکانات تبلیغاتی شهری، بوستانها، معابر و.
....در اختیار آنهاست .پتانسیلهای منحصر به فرد شهردار یها در کارآفرینی در شهر ها ی بزرگ خود را بیشتر می نمایاند؛ چرا که
جوامع شهری بزرگ و کوچک، دارای ساختارهای متفاوتی هستند وطبیعتاً شـیو ه هـای مـدیریت و شـکل گیـری یـا حمایـت از فعالیتهای اقتصادی اجتماعی نیز در آنها متفاوت است.شهردار یها بر خلاف بسیاری از سازمان های دولتی، ارتباط بسیار نزدیکی با همه ی لایه هـای جامعـه شـهری دارنـد .در واقـع شـعاع تـأثیر سیاست گذاری بسـیاری از نهـاد هـای برنامـه ریـزی و اجرایـی دستگاههای دولتی، از حضور یک اداره کل در سطح شـهر فراتـر نمی رود.[4]
تعامل میان مدیریت شهری و کارآفرینان:
تعامل با کارآفرین باید در دو جنبه پرورش کارآفرین و کمک به کارآفرینان موجود صورت می گیرد.باتوجه بـه اینکـه نیازهـای این دو بخش کاملا باهم متفاوت است،نحوه تعامـل بـا آن دو نیـز متفــاوت اســـت.در بعــد پـــرورش کارآفرین،وظیفــه مـــدیریت شهری،کمک به القای روحیه کارآفرینانه در میان افرادی است که پای به عرصه کارآفرینی نگذاشته اند.در حقیقت توجه بـه عوامـل برانگیزاننده نقش بسیار مهمی را ایفا می کند و مدیریت شهری از میان عوامل محرک کـارآفرینی،پیش از هـر چیـز بایـد بـه نقـش عوامل برانگیزاننده در جهت تغییر مسیر شغلی افراد غیر کارآفرین بــه کارآفرینی،توجــه کنــد.از ســوی دیگــر کمــک بــه کارآفرینــان موجود،وظیفه ای متفاوت و حتی دشوارتر از پـرورش کارآفرینـان جدید را بعهده مـدیریت شـهری مـی گـذارد.کارآفرینان موجـود بــدلیل تجربــه،فراهم بــودن امکانــات و دسترســی بــه منــابع جاری،سرمایه بالفعلی تلقی می شوند که بسیاری از هزینـه هـای راه اندازی کارآفرینان جدید را ندارند.بنابراین کمـک بـه حفـظ و پرورش هر یک از آنها بسیار با ارزش است.برخلاف نحوه تعامل بـا کارآفرینان بالقوه که عوامل برانگیزاننده نقـش اساسـی بـر عهـده دارد،برای کارآفرینان موجود کمک به مسائل مالی(وام و معافیـت های مالیاتی)،ایجاد فرصت کسب و کار (مثل سپردن پروژه و کـار به آنان)،و فراهم کردن منابع،نقش کلیدی دارد.[7]
نمودار((4 تعامل میان مدیریت شهری و کارآفرینان شهری
تجربه ایران در زمینه کارآفرینی شهری:
از جمله تجربیاتی که در حوزه کارآفرینی در کشور ایران صورت پذیرفته طرح مرکز رشد کارآفرینی شهر تهران می باشد که توسط بنیاد توسعه فردا این طرح ارائه شده است.این طرح در جهت تقویت و حمایت از کارآفرینی در شهر تهران ارائه شده که اطلاعات آن به شرح زیر می باشد.در ابتدا تعریفی از مرکز رشد کارآفرینی شهر ی آورده می شود.
مراکز رشد کارآفرینان شهری:
یک مرکز رشد محیط و برنامه ای اســت کـه رشــته ای از خـدمات را متناسـب با نیازهای شرکت های مراجعـه کننـده بـرای رشد آنان در دنیای اقتـصاد مـی باشـد، بـه آنهـا ارائـهمی نماید . ایـن مرکـز از طریـق برنامـه مـذکور شرکتها را در سطوح خاصی رتبه بندی می کند تا اینکه، رفته رفته به اهداف برنامه دست یابند در حقیقت مراکز رشد بـا در اختیـار قـرار دادن امکانـــات و خـــدماتی همچـــون تجهیـزات و تــسهیلات مــشترک از یــک ســو، و نیــز ارائــه مشاوره های لازم در زمینه هـای گونـاگون مـوردنیاز هـسته هـا و شـرکت هـای مـستقر در قبـال دریافت اجاره های در حد استطاعت این هسته ها و شرکت ها از سوی دیگر، به ایجاد و یا پرورشیــک ایــده یــا کــسب و کــار کوچـک کمــک می نماید.[8]