بخشی از مقاله
مدیریت یکپارچه شهري کلان شهر تهران بانگرشی سیستمی باتاکید بر توسعه پایدار شهري
چکیده
رشد فزاینده ابعاد شهرنشینی و شکلگیري مقیاسهاي جدیدي از رشد شهري در طی چند دهه اخیر، موجب شده است که شهر و شهرسازي معاصر با چالشهاي نوینی مواجه گردد.چند پارگی در مدیریت شهري کلان شهر تهران، باز تولید مسایل شهري چون ترافیک، اسکان غیررسمی، اشتغال غیررسمی، بورس بازي زمین و مسکن و مسایلی گسترده ازاین دست را به دنبال داشته است نگرش سیستمی در مدیریت این شهر می تواند نابسامانیهاي این عرصه را تا حدودي کاهش دهد .نتایج پژوهش نشان می دهد که به دلیل عدم تخصص و آشنایی مدیران به مسائل اجتماعی و اقتصادي شهر و همچنین حاکمیت تفکر بخشی در مدیریت شهري سبب بوجود آمدن آسیب هاي جبرانناپذیري از حیث انسانی و مالی برشهر تهران و روند مدیریتی آن شده است.
واژگان کلیدي : نگرش سیستمی ، مدیریت شهري، مدیریت کلانشهر، کلانشهر تهران
مقدمه
در تفکرات فلسفی و علمی، دیدگاههایی وجود دارد که در جهت فهم عالم هستی، سعی دارد آن را به عنوان مجموعهاي از اجزاي بهم پیوسته و داراي تعامل پویا با یکدیگر در نظر بگیرد و در کلیت خود، به سوي هدفی خاص در حرکت می باشد و در این حرکت و تحقق آن، هر جزء و بخش، جایگاهی خاص را در این "کلیت" اشتغال کرده و کارکردهاي خاص را نیز ایفا می کند. این بینش با گسترش علوم جدید، به سرعت به دیدگاهی غالب بدل شده و دانشمندان تمایل یافتند که جهان را به عنوان یک "نظام" و "سیستم" متشکل از اجزا تعریف کنند که قانونمندیهاي خاص بر آن حاکم است و انسانها توان شناختن آن را دارند. شهر سیستمی باز است که ساختارهاي این سیستم هرکدام داراي کارکردهاي خاص خود می باشند این عملکردها و کارکردها در پیوستگی زمانی و مکانی ـ فضایی در حال تغییر و تحول و همچنین در حال باز تولیدند ولی بایستی توجه شود کل سیستم شهر چیزي فراتر از تمام اجزاء، ساختارها، کارکرد و عملکردهاي آن است، یعنی اگر ساختارها و عملکردهاي یک شهر از هم منفک و تجزیه شوند، پیوند دوباره آنها دیگر شمایل سیستم شهر را ندارد. به عبارت دیگر شهر سیستمی پویا است که عملکردهاي ساختارهاي آن، پیوسته با هم تعامل دارند؛ براي تنظیم این روابط و پایداري سیستم، هماهنگی و یکپارچگی در مدیریت آن ضروري است ]خوش تراش ،1386،ص.[5
چنانچه شهر به مثابه یک سازمان قلمداد گردد، لازم است که در رأس آن و به منظور اداره امور شهر ازعلم و فنی استفاده گردد که مدیریت شهري نام دارد . مدیریت شهري باید براي شهر ، برنامه ریزيهایی را به انجام برساند، فعالیتهاي شهري را سازمان دهد و بر فعالیتهاي انجام شده نظارت کند و حتی براي انجام چنین مواردي باآگاهی از اصول مدیریت، برنامه ریزي، هدایت و رهبري انگیزش ایجاد نماید]سعید نیا،.[1379 نظام مدیریت شهري با هدف اداره مطلوب امور شهر سعی دارد، روابط میان عناصر شهري را هماهنگ سازد. بهدلیل گستردگی و میان رشتهاي بودن سیستم مدیریت شهري به مثابه یک سیستم باز، عوامل مختلفی در آن دخالت دارد و بدون شناخت این سیستمعناصرنمیتوان و روابط را در جهت اهداف آن تغییر شکل داد. بیتوجهی به اجزاء و همچنین عدم کشف روابط و میزان تأثیر هریک از عناصر در نظام تصمیمگیري هرگز به یک نظام تصمیمگیري منسجم، موثر و معطوفنخواهدبهاهداف مطلوب منجر شد ]زاهدي فر،.[1373 از آنجا که شهر مرکز فرصت و محیطی براي ارائه توانائیهاي بالقوه انسانی است تمرکز روزافزون افراد در نواحی شهري و رشد سریع شهرنشینی ناشی از مهاجرت و همچنین افزایش طبیعی جمعیت شهر، مشکلاتی را در ارائه خدمات متناسب با میزان افزایش جمعیت شهري بهوجود میآورد که خود بهعنوان یکی از موانع اصلی اجراي وظایف و ارائه خدمات شهري کافی به شهروندان میگردد. بنابراین، کارکرد مدیریت شهري کارآمد بهعنوان یک نهاد مدیریتی فراگیر و درگیر با موضوعها و پدیده هاي بسیار گسترده و متنوع شهر و شهرنشینی ضروري است تانهایتاً دستیابی به توسعه انسانی پایدار در شهر میسر گردد ]داداش پور،.[1382 در نظامهاي متمرکزتر همچون کشور ما، میزان اعتماد به مدیریت شهري در سطوح محلی از درجه پایینتري برخوردار بوده و تفویض اختیار به آنها، شامل فعالیتهاي جزئی و کم اهمیت است معمولاًو فعالیت برنامهریزي شهري از اختیارات حکومت مرکزي محسوب میشود ]نجاتی حسینی،.[1383 به عبارتی در نظام مدیریتی ایران ، تفکر دیدگاه بخشی بر امر مدیریت شهري حاکم می باشد که در عین حال گرایش شدیدي بر تمرکز داشته و هر کدام از سازمانها را بصورت منفرد و جدا از سایر عناصر و سازمان ها در نظر می گیرد. لذا این تفکر سبب بوجود آمدن آسیبهاي جبرانناپذیري از حیث انسانی و مالی برکلانشهر تهران و روند مدیریتی آن گردیده است. این فرایند در حالی است که در سطح جهان تفکر بخشی به کنار گذاشته و تفکر سیستمیدر مدیریت با ظهور جامعه شبکهاي و اطلاعاتی به شدت در حال نهادینه شدن میباشد. در این شرایط مهمترین چالشهاي پایداري کلانشهر تهران، ایجاد اشتغال و درآمد متناسب با افزایش جمعیت، تامین زیرساختها و خدمات رسانی شهري، آلودگی زیست محیطی و منابع طبیعی و دو سطحی شدن شهر وگسست کالبدي، چند پارگی مدیریت شهري در عرصه سیاستگذاري، تصمیمسازي، برنامهریزي، هدایت و نظارت است.
متدولوژي وروش تحقیق
در این پژوهش با توجه به توصیفی ـ تحلیلی بودن پژوهش، با مراجعه به منابع کتابخانه اي و بانکهاي اطلاعاتی online ، اطلاعات مورد نظر فیش برداري، جمع آوري وتجزیه تحلیل شده است.
مبانی نظري در عرصه شهر و مدیریت شهري
مدیریت، روش دستیابی به اهدافی است که براي یک سازمان در نظر گرفته می شود و وظایفی است که بر عهدة مدیر گذارده میشود مهمترین هدف مدیریت شهري را میتوان در ارتقاي شرایط کار و زندگی جمعیت ساکن در قالب اقشار وگروههاي مختلف اجتماعی و اقتصادي و حفاظت از حقوق شهروندان، تشویق به توسعه اقتصادي و اجتماعی پایدار و- حفاظت از محیط کالبدي دانست]سعید نیا ،1379،ص.[46 بنابراین، هنگامی که شهر، داراي مشکلات و نارساییهایی در- چرخه امور خود بوده و از مشکلات بهداشت شهري و آلودگیهاي محیطی برخوردار و از اقسام آسیبهاي اجتماعی رنج میبرد و بحران هایی همچون مسکن، ظرفیت ناکافی تأسیسات عمومی، بیکاري، کمی درآمد، زاغه نشینی، مشکلات اجتماعی، رشدخودروي شهري و بیهویتی در شکل گیري بافت ها و ساختمان ها را تجربه می کرد، می توان به این نتیجه رسید که مدیریت شهري آن در تنگنا و نارسایی به سر میبرد . دراین باره مدیریت شهري باید ضمن دارا بودن برنامه براي وضع موجود شهر و فایق آمدن بر مشکلات آن ، برنامههاي آیندة شهر رانیز تدوین کرده و بر اساس آن ها، به ترسیم آیندة ایده آلی که بر مبناي واقعیت ها و شرایط زمان و مکان قرار دارد ، بپردازد. در این مورد، مدیریت شهري باید حافظ شهرها و منافع مردم شهرها باشد]شیعه،.[1382 به عقیده لوئیس مامفورد شهرهاي گسترش یافته امروزي با شهرهاي گذشته تفاوت بسیاري دارند؛ در شهرهاي امروزي به طور عمده تو لید بی هدف، گسترش بدون حد و مرز، به شهر شخصیتی به مثابه یک کارخانه، یک راه آهن و یک زاغه داده است. بنابراین دراینجا باید بر این نکته تأکید کرد که شهرنشینی و مدیریت شهري باید با رشد معیارها و رفاه اجتماعی توأم باشد]شیعه،.[1382 ازنظر مایلز فریدمن نیز، باید در تدوین برنامه هاي مدیریت توسعهاي و برنامههاي منطقه اي و کشوري، جایگاه شهر و مدیریت شهري به روشنی تبیین گردد باید مشخص شود که برنامههاي مختلفی که در سطح شهر اجرا میشود ، چگونه بر آن تأثیر می گذارد و چگونه برنامه اي را باید تنظیم کرد که برنامه هاي توسعه شهري و منطقه اي را بدون وقفه به پیش راند .[Friedman,1982]
منظور از برنامهریزي براي شهرها میتواند در لواي تدوین برنامههایی در جهت رفاه اجتماعی، حفاظت از شهر در برابر منفعت طلبیها ، توجه به ساختار اجتماعی و کالبدي و حفظ نظم و شکل توسعه شهر ، حفظ ارزش هاي اجتماعی و تدوین برنامه به منظور بهبود محیط کالبدي معنی شود. در این مورد وظیفه مدیریت شهري ایجاد تسهیلات و رفاه اجتماعی، رعایت ضوابط کاربري زمین، جلوگیري از قالبی شکل گرفتن کالبد شهرها و ایجاد ساختار قانونمند تشکیلاتی آن ها است لذا باید با ایجاد تسهیلات اجتماعی براي تمام اقشار جامعه شهري ، فرصتهاي مناسب را به حداکثر رساند و محیط شهري را در جهت عرصه ها و ارزشهاي فرهنگی و انسانی ارتقاءبخشید. مدیریت شهري فقط در چارچوب نظارت بر حمل و نقل ، ساخت و ساز، آبیاري و گسترش فضاي سبز، تسطیح و آسفالت معابر و یا جمع آوري زباله و حفظ بهداشت شهري و نظایر آن ها توجه نمیکند، بلکه دامنههاي آن بسیار گسترده تر ازآن چیزي است که معمولا˝ شهرهاي امروزي جهان شاهد آن هستند. به نظر فرانک لوید رایت، شهرهاي بزرگ جهان پس از اداي سهم خود به بشریت، به نیروي جاذبه غیر قابل نظارت و مراقبتی تبدیل شده اند که توسط منطق سود ، حیات یافته و تحت تسلط نیروهایی قرار گرفته اند که به طور روزمره و لاینقطع آن ها را دگرگون می کند]شواي،.[1375 مدیریت شهري، در ابتدا و با حفظ اصول و همچنین با داشتن نگرش سیستمی و همه جانبه به شهر باید براي مسایل آن به چاره اندیشی بپردازد در این زمینه اشراف بر مسایل اجتماعی و ارزشهاي فرهنگی، تنظیم برنامههاي اعتدال بخش شهر، سلسله مراتب کاربري زمین، اعتدال در سکونت و نیازمنديهاي شهري، حفظ هویتها و ارج نهادن به آنها ، آموزش، رفع مشکلات و عوارض اجتماعی، رفع بیکاري، کاهش جرم و جنایت، رعایت حقوق شهروندي، زیبا سازي بصري و حفظ سیماي شهري ، تأمین نیازمندي هاي عمومی و زیربنایی، نظارت بر زمین و ساختمان از جمله وظایف انکارناپذیر مدیریت شهريآنجا است از که هدف هر مدیریتی، تحقق اهداف تعریف شده براي آن است و مجموعهاقداماتو فعالیتهایی که جهت تحقق اهداف سازمانی صورت می پذیرد را می توان"مدیریت" نامید. مدیریت، از طریق بکارگیري منابع و اتخاذ روشهاي مناسب رهبري و سازماندهی، در صدد تحقق اهداف برمیآید. . [Dubrin,1989 ]
اهداف و راهبردهاي مدیریت سیستماتیک شهري
هدف اصلی: هدف تئوریک سیستم مدیریت شهري، تقویت فرایند توسعه شهري است بهنحوي که در سطح متعارف جامعه زمینه و محیط مناسبی براي زندگی راحت و کارآمد شهروندان، به تناسب ویژگیهاي اجتماعی و اقتصادي فراهم شود.
اهداف خرد:-1 حفاظت از محیط فیزیکی شهر، -2 تشویق توسعه اقتصادي و اجتماعی پایدار، -3 ارتقاءو شرایط کار زندگی کلیه شهروندان همراه باتوجه ویژه به افراد و گروههاي کمدرآمد.
راهبردها در مدیریت شهري: براي تحقق اهداف و انجام وظایف مذکور، راهبردهاي اساسی ذیل ارائه و تدوین میشود؛ انتقال مسئولیت و وظایف برنامه ریزي، مدیریت و گردآوري و تخصیص منابع از سـوي دولـت و سـازمانهاي مرکـزي بـه مدیریت شهري، جلب مشارکت عموم مردم براي مدیریت شهرها، بهبود و توسعه ساختار سازمانی و تشکیلاتی سیسـتمو امور پرسنلی و قانونی، بهبود شیوه هاي مدیریت مالی و اقتصادي، تاکید بر مـدیریت و برنامـه ریـزي اسـتراتژیک و جـامع سیستم، سازماندهی و بهبود کیفیت محیطی فیزیکی زندگی شهري به ویژه براي اکثریت عظیم فقراي شـهري Elements Of ] .[Urban Management , 2001
چارچوب اساسی سیستم مدیریت شهري
مدیریت شهري بخشی از مدیریت کلان کشوري را تشکیل می دهد که در اثرپذیري مستقیم از آن بوده و ان را تحت الشعاع خود قرار میدهد. شهر به عنوان واقعیتی جغرافیایی، اقتصادي، سیاسی و جامعهشناختی در هـر دورهاي از رشـد و تحـول خود، از هر کدام از عوامل مذکور تأثیرپذیرفته و بر هر کدام از آنها تأثیر گذاشته است. پیچیدگی هر یـک از ایـن عوامـل، خود موجد پیچیدگی شهر به عنوان تبلور فضایی آنبنابرینبوده است. سازمان دادن و نظم بخشیدن به شهر و چگـونگی رشد و تحول آن، نیازمند موضوعشناسی شهر و مسائل شهري و سپس برنامهریزي بـراي آن مـیباشـد]پوراحمـد،.[1385
کارآیی مدیریت شهري وابستگی مشخصی به عوامل زمینه اي از قبیل ثبات سیاسی، یکپارچگی اجتماعی و رونق اقتصـادي و نیز عوامل دیگري از قبیل مهارت و انگیزه هاي سیاستمداران و اشخاص استفاده کننده از ایـن سیاسـتها دارد. تحـت ایـن شرایط چارچوب و ویژگیهاي سازمانی حکومت و مدیریت شهري به ویژه نقش اجرایـی بخـش دولتـی وآن،عمـومی در تأثیر بسیار تعیین کننده اي در موفقیت آن ایفا میکند]کاظمیان شیروان ،.[1373 وظایف و جایگاه سازمانی و اجرایی مدیریت شهري را میتوان بهشرح زیر تعیین کرد:
الف ـ تبیین نقش سیستم مدیریت شهري بمثابه یک برنامه ریز؛ این نقش را میتوان در دو قالب روابط برون و درون سیستمی مطالعه کرد.
ب ـ تبیین نقش اداري ـ اجرایی سیستم مدیریت شهري؛ مدیریت شهري بهلحاظ اداري ـ اجرایی یک سازمان بسیار گسترده و مشتمل بر عناصر متعدد و متنوع لازم براي اداره امور یک شهر است. درواقع شهرداري از یک سو، جزء عناصر مهم مدیریت سیاسی و اجتماعی شهر محسوب میگردد و از طرف دیگر مهمترین عنصر اجرایی سیستم مدیریت شهري است(کاظمیان شیروان،.(55 :1373 براین اساس، میبایستضرورتاً نگرش درون سازمانی مدیریت شهري به سازمانهاي جانبی و فعالیتهاي آنها تعمیم داده و شهرداري نهادي مستقل و جدا از دیگر سازمانها که براي حفظ منافع درون سازمانی به تقابل با آنها برمیخیزد دیده نشود]بیگی،.[1373
ج ـ تبیین نقش اجرایی مدیریت شهري در قالب نظام هاي شهرداري؛ در سطح جهان سه نظام شهرداري شناخته شده است. نوع اول (شورا ـ شهردار) است؛ که بهترین سیستم شناخته شده جهانی محسوب میشود. در این سیستمشهر، مردم عدهاي را به نمایندگی شوراي شهر انتخاب می کنند و سپس شوراي مذکور شخص واجد شرایط را بهعنوان شهردار استخدام کرده و اداره امور شهر را به عهده او واگذار می کند. نوع دوم سیستم (شهردار ـ شوراي شهر) است؛ در این سیستم شهردار و اعضاي شوراي شهر را جداگانه انتخاب میکنند. شهردار ریاست شوراي شهر را به عهده میگیرد لزوماً داراي تخصص نیست. نوع سوم سیستم (شورایی مطلق) است که اعضاي شورا هرکدام مسئول قسمتی از کارهاي شهرداري بودهضمناً با یکدیگر جلسات مشورتی دارند و درباره کلیه امور با اکثریت آراء اتخاذ تصمیم میکنند]هاشمی،.[1367
دـ شکل دیگر تقسیم بندي مدیریت شهري، مدیریت شهردار با اختیاراتکـم، شـهردار بااختیـارات متوسـط و شـهردار بـا اختیارات وسیع می باشد. در بیشتر کشورهاي درحال توسعه از جمله ایران، شهردار اختیارات کمیدارد معمولاًوحکومـت مرکزي نقش اساسیرا در مدیریت شهري ایفا می کند]ابراهیمی،.[1384
سیر مدیریت شهري در ایران
قوانین مدیریت شهري در ایران، به مفهوم امروزي خود، تقریبا˝ راهی صد ساله را طی کرده است. در سال 1286 خورشیدي و یک سال پس از گشایش اولین مجلس شوراي وقت، سه قانون بلدیه، انجمن هاي ایالتی و تشکیل ایالات و ولایات به تصویب مجلس وقت رسید. انجمن هاي بعد ازچهارسالبه پیشنهاد دولت وقت منحل گردیدند
]احمدي،.[1379در سال1309 خورشیدي قانون بلدیه و تغییر نام آن به شهرداري به تصویب رسید. در سال 1311 تعریض معابر و تخریب دیوارهاي کهن، در سال 1316، نقشه جدید تهران و دگرگونی شکلی در شهر، در سال 1318 تصویب آیین نامه پیش آمدگی ساختمان ها در گذرگاهها، در سال 1328 تصویب لایحه قانونی تشکیل شهرداري و انجمن شهر، در سال 1331 لایحه قانونی ثبت اراضی موات تهران، در سال 1339 قانون تملک اراضی براي اجراي برنامههاي شهرسازي وخانه سازي، در سال 1342، اصلاح قانون توسعه و تعریض معابر و زمین، در سال 1343 قانون تملک آپارتمانها، در سال 1345 طرح جامع تهران، در سال 1352 ، قانون نظارت بر گسترش شهر تهرا ن به تصویب مجلس هاي وقت رسید- ]حبیبی،.[1375 در سال1316، نظام اداري و تقسیمات کشوري، مبتنی بر قانون تشکیل ایالات و ولایات تغییر یافت و به جاي آن قانون تقسیمات کشوري به تصویب رسید. براساس این قانون، سلسله مراتب استان، شهرستان، بخش و دهستان توسط استاندار، فرماندار، بخشدار و دهدار به اجرا درآمد. طبق این قانون شهرداري ها به منزله ادارات دولتی بودند و زیر نظر فرماندار به انجام وظیفه میپرداختند. تا سال 1312 نیز به علت ضعف درتوان مالی شهرداري ها وعدم آشنایی مسولان شهرداري و عمران شهري، توجه کافی به کیفیت کالبدي شهرها معطوف نمیشد. قانون احداث و توسعه معابر و خیابان ها نیزاولین ابزار قانونی درزمینه فعالیت شهرداري ها محسوب می شد ]احمدي ،1379،ص.[5-6از سال 1323تا 1357، علاوه بر اصلاح تدریجی قوانین مربوط به شهرداري ها و انجمنهاي شهر، عناصر و نهادهاي رسمی جدیدي بر اساس تصمیمات دولت هاي وقت به چرخه مدیریت شهري ایران وارد شدند که در رأس آن ها باید از سازمان برنامه و بودجه ، وزارت مسکن وشهرسازي ، اتحادیه شهرداريها و دفاتر فنی استانداري ها نام برد ]احمدي ،1379،ص.[7در دوران بعداز انقلاب اسلامی نیز در زمینه کار ومدیریت شهرداریها ،قوانین ومقرراتی به تصویب رسید اگر انجمنهاي شهري در دوران قبل از انقلاب اسلامی به صورت متناوب در کنار شهرداریها بود ولی عملا فعالیت این انجمنها بر اساس ضوابط قانونی وبا نام شوراهاي اسلامی شهر وروستا از دهه سوم بعد از انقلاب اسلامی آغاز گردید.
تفکر سیستمیدر مدیریت شهري کلانشهر تهران
همزمان با درك اهمیت روز افزون شهرها در توسعه ملی، در سرتاسر گیتی شاهد ناتوانی دولتها (در تمام سطوح) و پاسخگویی نیازهاي فزاینده شهروندان به روال گذشته می باشیم. این در حالی است که آشکارا توسعه اقتصادي کشورها با اداره موفق شهرهاي آنها همبستگی دارد. بنابراین شیوه مدیریت جدیدي براي شهرها لازم است که برپایه نگرش نوینی از حاکمیت وحکمرانی شهري ( urban governance) باشد که نه تنها دولت، بلکه جامعه مدنی و بخشخصوصی را به مشارکت در اداره شهرها فرا خواند (صرافی،.(1379 امروزه در بسیاري از شهرهاي دنیا کلیه امور مربوط جزبه شهر، به مسائل نظامی واستراتژیک برعهده مدیریت شهري منتخب مردم است که استقلال واختیارات کافی وکامل دارد. در ایران، اداره امور کشور بر اساس مدیریت بخشی پایهریزي شده است. براي یک سازمان محلی نظیر شهرداري، عبور از مرزهاي بین این نهادهاي دولتی بسیار دشوار است ]مدنیپور،.[1381 چنانکه مطابق با فصل ششم قانون شهرداري11]تیرماه [1334، شهرداریهاي کشور در یک تقسیمبندي کلی وظایف4 گانه عمرانی، خدماتی، نظامی و رفاه اجتماعی را بر عهده دارند وظایفی نظیر احداث خیابان وفضاي سبز، وظایف خدماتی مانند تنظیف معابر ودفع زباله، وظایف نظارتی مانند صدور پروانه ساختمان ونظارت بر امور صحتی اصناف ورفاه اجتماعی، مواردي همچون احداث مسکن ارزان قیمت براي نیازمندان در بر میگیرند ]سعید نیا ،1379،ص [37 اما در عمل چنین نیست چنانکه سازمانهاي مختلفدولتی همچون وزارت مسکن وشهرسازي،وزرارت کشور از طریق استانداري وفرمانداري،وزارت نیرو، ارگانهاي سیاسیسازمانونظامی، میراث فرهنگی (در رابطه با بافت قدیم )، شرکت آب وفاضلاب شهري، سازمان آب، سازمان ثبت اسناد واملاك، اداره اوقاف وامورخیریه، سازمان حمل ونقل وترافیک، و...هر کدام به نحوي در توسعه وبرنامهریزي ومدیریت شهري دخالت دارند. مدیریت یک کلانشهر امري بسیار پیچیده است. لازمه این امر اتخاذ یک رویکرد منسجم به زندگی شهري و روشن شدن مسئولیتهاي نهادهاي مختلف از نظر مداخله در مدیریت شهر است ]مدنیپور،1381،ص.[132 جاري بودن تفکر بخشی در مدیریت کلان کشور و به طبع آن، مدیریت شهري سبب گردیده است تا در مدیریت شهري شاهد آشفتگیها و نابسامانیهاي ساختاري و عملکردي متفاوتی در سطوح مختلف باشیم. تفکر بخشی به دنبال خود، برنامه ریزي و مدیریت بخشی را همراه داشته است. امري که پیامد آن پخش فوقالعاده وظایف و اختیارات مدیریتی در بین سازمانها، ادارات و وزارتخانههاي گوناگونی است که در بسیاري موارد با همپوشانی وظایف، کارکردها و موازي کاري آنها مواجه هستیم این مسأله در کلان شهرها و بالاخص تهران بیشتر نمود پیدا مینماید. در جدول ذیل به ارزیابی سیستم مدیریت شهري تهران با استفاده ازمدلSWOT پرداخته میشود. تکنیک مزبور یکی از تکنیکهاي بسیار مهم در برنامه ریزيشهري و منطقهاي است و تاکیدي عمده بر محتواي استراتژي دارد. درتکنیکSWOT موقعیت یا موضع استراتژیک پدیده در محیط رقابتیآن پدیده اهمیت دارد و تلاش بر این است تا با روشهاي عقلایی و شهودي، با شناسایی و تحلیل صحیح زمینه هاي اثر گذار بر یک پدیده مهمترین موقعیت استر اتژیک براي آن فراهم شود به طور کلی این ماتریس بایستی بر نقاط قوت وتوانمندیها استوار بوده و از مزایاي ناشی ازفرصتها وموقعیتها حداکثر استفاده را نموده و بر ضعفها فائق آمده وتهد- یدها را به حداقل ممکن بر ساند(جدول شماره یک).