بخشی از مقاله
مطالعه تطبيقي سن يائسگي در فقه مذاهب اسلامي
چکيده
به بانويي که به سبب سالخوردگي در سن و تغييرات جسمي عادت ماهيانه او قطع و در نتيجه از حيض و حمل نااميد گردد، يائسه گفته ميشود. در قرآن و سنت نص خاص و ضابطه اي معين درباره سن شروع يائسگي وجود ندارد و به همين دليل فقيهان با استناد به آيه ها و روايت هاي واردشده ، در نظرگرفتن اقتضائات زمان و مکان ، توجه به سن يائسگي همسالان و خويشان نزديک در اين زمينه اجتهاد نموده اند و نتيجه آن آراي مختلفي است که نه به عنوان حکمي قطعي، بلکه فقط به عنوان دليل ظني و اماره و بيان حد متوسط سن يائسگي قابل طرح و بررسي است . در علم پزشکي نيز روش مطمئني براي تعيين زمان دقيق يائسگي وجود ندارد و وقوع آن بيشتر به زمينه ارثي و سبک زندگي زنان بستگي دارد.
عدم اتفاق نظر فقيهان و وجود آراي مختلف درباره سن يائسگي، ابهام ها و پرسش هاي مطرح شده در نحوه انجام تکاليف شرعي و مسائل حقوقي حاصل از ترديد در حيض يا استحاضه بودن خون ، تغييرات فيزيولوژيکي حين يائسگي و بعد از آن و تأثير آن بر روح و جسم بانوان پژوهش در اين زمينه را ضروري مينمايد.
بدين منظور جهت تبيين موضوع ، در اين مقاله ابتدا به تعريف يائسگي، سپس بيان ديدگاه هاي مختلف فقها درباره سن شروع يائسگي پرداخته شده و در نتيجه ديدگاه عدم تحديد سن مشخص براي يائسگي، به عنوان رأي راجح برگزيده شده است .
واژگان کليدي سن ، يائسگي، سن يائسگي، مذاهب اسلامي
مقدمه
از مبحث هاي مهم و قابل توجه در عصر حاضر مبحث مربوط به حوزه زنان ، ارتقاي سلامت و احکامي است که به صورت ويژه و خاص به آن ها تعلق ميگيرد.
از جمله اين احکام بحث از يائسگي، سن شروع و آثار فقهي و حقوقي مترتب بر آن است . اختلاف آراي فقيهان مذاهب اسلامي درباره زمان و سن شروع يائسگي، ابهام ها و پرسش هاي مطرح شده در نحوه انجام تکاليف شرعي (عاملي، بيتا؛ حلي،
١٤٠٨ ق .؛ زحيلي، بيتا؛ حلي، ١٤٠٧ ق .) حاصل از ترديد در حيض يا استحاضه بودن خون ، (مغنيه ، ١٤٢٩ ق .؛ زحيلي، بيتا؛ جزيري، ٢٠٠٩ م .) تغيير فيزيولوژيکي حين يائسگي و بعد از آن و تأثير آن بر روح و جسم بانوان (عنابستاني، ١٣٨٤ ش .) ضرورت مطالعه و پژوهش در اين زمينه را آشکار مينمايد، چراکه بر اساس آمارهاي ارائه شده از ميانگين سني افراد در جامعه ، يائسگي حداقل يک چهارم طول عمر زنان را دربر ميگيرد. يائسه يا آيسه در اصطلاح فقهي و حقوقي زني است که به سبب سالخوردگي در سن و تغيير جسمي، حيض يا عادت ماهانه او قطع و در نتيجه از حيض و حمل نااميد شود. (ابن قدامه ، بيتا؛ ابن عابدين ، ١٤٢١ ق .؛ خرشي، بيتا؛ شافعي، ١٤٠٣ ق .؛ کاتوزيان ، ١٣٨٨ ش .؛ حسيني، ١٣٨٥ ش .) بنابراين بر اساس اين تعريف ملاک يائسگي در زنان اول قطع خون (البته نه به دليل بيماري و...) و دوم کهولت سن است .
سرآغاز بحث يائسگي در قرآن را ميتوان به ماجراي خوله دختر ثعلبه نسبت داد. مکالمه بين خوله و عايشه همسر پيامبر (ص )، حاکي از نوع نگاه جامعه عرب قبل از اسلام به زنان يائسه است . ماجرا از اين قرار است : خوله زن اوس بن صامت به شکايت از شوهر خود، نزد پيامبر اکرم (ص ) ميرود و ميگويد: «اي رسول خدا، جواني مرا بر باد داد، خودم را فداي او نمودم ، اما اکنون که پير شده ام و توان بچه دارشدن ندارم ، از من ظهار نموده است و قصد جدايي از مرا دارد. خداوندا از او، نزد تو شکايت ميکنم و هم چنان خوله سخنش را ادامه ميدهد تا اين که آيه هاي ١ تا ٤ سوره مجادله نازل ميشود. (حاکم نيشابوري، ١٤١١ ق .؛ ابن ماجه ، بيتا؛ مجلسي، بيتا؛ آلباني، ١٤٠٥ ق .)
آيه هاي ١ تا ٤ سوره مجادله احکام ظهار (مغنيه ، ١٤٢٩ ق .، جزيري، ٢٠٠٩ م .) را بيان ميکند، اما با دلالة الاشاره ميتوان فهميد که آيه هاي مذکور علاوه بر احکام ظهار دربردارنده حال زن هاي يائسه صدر اسلام و چگونگي رفتار مردان با آن ها است . به ظاهرآن ها چنين زني را ازکارافتاده ميدانستند.
بررسي آيه هاي قرآن و سنت پيامبر (ص ) اين نکته را آشکار مينمايد، آن اندازه که در اين دو منبع تشريع به مبحث حيض و احکام آن اهميت داده شده ، بحث يائسگي مد نظر نبوده است و تنها در دو آيه از قرآن به اين مسأله ، البته براي بيان احکام مربوط به اين دوران ، اشاره شده و درباره زمان و سن يائسگي سخني به ميان نيامده است . آيه هاي ذکر شده عبارتند از:
ـ آيه ٤ سوره طلاق که ميفرمايد: «و اللائي يئسن من المحيض من نسائکم ان اتبتم فعدتهن لاثة اشهر و اللائي لم يحضن و اولات الاحمال اجلهن ان يضعن حملهن و من يتق الل يجعل له من امره يسرا؛ و آن زنان شما که از خون ديدن (ماهانه ) نوميدند، اگر شک داريد (که خون ميبينند يا نه ) عده آنان سه ماه است و (دختراني) که (هنوز) خون نديده اند (نيز عده شان سه ماه است ) و زن هاي آبستن مدتشان اين است که وضع حمل کنند و هر کس از خدا پروا دارد (خدا) براي او در کارش تسهيلي فراهم سازد.» آيه دربردارنده دو سخن است : نخست طلاق زن هاي يائسه صحيح و جايز است ؛ دوم عده آن ها ٣ ماه قمري است . (طباطبايي، ١٤١٧ ق .؛ سايس ، بيتا)
در آيه ٦٠ سوره نور ميفرمايد: «وا واعد من النساء اللاتي لا يرجون نکاحا ف يس ع يهن جناح ان يضعن ثيابهن غي متبرجات بزينة وان يستعففن خي لهن والله سميع عليم ؛ و بر زن هاي ازکارافتاده اي که (ديگر) اميد زناشويي ندارند، گناهي نيست که پوشش خود را کنار نهند (به شرطي که ) زينتي را آشکار نکنند و عفت ورزيدن براي آن ها بهتر است و خدا شنواي داناست .» آيه مذکور حکم حجاب را که در آيه ٣١ سوره نور و ٥٦ سوره احزاب ذکرشده به نسبت زن هاي يائسه منسوخ اعلام ميکند و حکم رعايت حجاب را از آن ها برداشته و از آن ها رفع تکليف مينمايد.
(طباطبايي، ١٤١٧ ق .)
الف ـ زمان و سن يائسگي از ديدگاه علم پزشکي
در علم پزشکي يائسگي ١ مقطعي است که به دنبال از بين رفتن فعاليت تخمدان ها، قاعدگيها به طور کامل قطع ميشود. (اسپيروف ، ١٣٩١ ش .؛ نواک، ١٣٩١ ش .) همان گونه که مرحله بلوغ يکي از بحرانيترين مراحل زندگي انسان است و عوامل متعدد زيستي، رواني، اجتماعي و حتي فرهنگي، نوع تغذيه و... در زمان و نحوه ظهور آن دخالت دارند، همچنين اين عوامل در بروز يائسگي نيز مؤثرند.
(صادقيان و همکاران ، ١٣٧٦ ش .) يائسگي آخرين دوره از فرآيند بيولوژيکي تدريجي است که در آن تخمدان توليد هورموني جنسي زنانه خود را کاهش ميدهد.
يائسگي زماني کامل است که زن به مدت يک سال به هيچ وجه عادت ماهيانه نداشته باشد. اين دوره مانند آغاز دوران عادت ماهيانه در افراد بالغ ، زمان آن از فردي به فرد ديگر متغير است . (عجمي، ١٣٨٠ ش .) در علم پزشکي تئوري کاملي که يائسگي را بيان نمايد، جود ندارد، اما شکي نيست که تخمدان هسته اصلي آن است . فرسودگي واحدهاي فوليکولار پاسخ دهنده به گونادوتروپين ها مسؤول کاهش ترشح استروژن و توقف قاعدگي است ، (رجبي و همکاران ، ١٣٨١ ش .) به اين صورت که در طي حدود سي سال جريان مداوم عادت ماهانه ، تخمک ها يا دفع شده و يا خشک شده و از بين ميروند در نتيجه ، تخمدان ها از تخمک خالي ميشود. زمان تمام شدن تخمک ها در مورد افراد مختلف ، بسيار متفاوت است .
گروهي خيلي زود به اين مرحله ميرسند و بالعکس گروهي خيلي دير. زودترين تمام شدن تخمک ها، سي سالگي و ديرترين ، شصت سالگي است . در بيشتر خانم ها اين فرآيند در پنجاه و يک سالگي اتفاق ميافتد. با کم شدن تخمک ها، توليد استروژن و پروژسترون نيز تغيير کرده و نامنظم ميگردد. اين مسأله ، باعث سردرگمي غده هيپوتالاموس ميشود، به طوري که به غده پيتوري فرمان ميدهد بيشتر FSH و LH ترشح نمايد تا بلکه تخمک هاي نارس رسيده شوند و بتوانند استروژن توليد کنند. توليد با حداکثر ظرفيت دو تا سه سال بعد از يائسگي هم چنان ادامه مييابد. سرانجام اين تلاش و ترشحات فوق العاده FSH و LH براي رسيده شدن و پرورش يافتن تخمک هاي باقيمانده بينتيجه ميماند. کافينبودن استروژن موجب ميشود که ديواره داخلي رحم نيز مانند گذشته ضخيم نشده و آماده قبول و پرورش نطفه نگردد. در نتيجه ، عادت ماهانه متوقف ميشود. (نينوائي، ١٣٧٤ ش .)
١ـ شرايط ثبوت يائسگي
يائسگي در علم پزشکي داراي شرايطي است از جمله :
ـ اختلال در الگوي قاعدگي که شامل عدم تخمک گذاري، کاهش قدرت باروري، کاهش حجم خون ، نامنظم شدن فواصل بين قاعدگيها و در نهايت آمنوره (اختلال در قاعدگي) است . (نواک، ١٣٩١ ش .)
ـ ناپايداري وازوموتور (گرگرفتگي و تعريق ) که تقريبا در ٧٥% زنان حول و حوش يائسگي رخ ميدهد، اين علائم در بيشتر زن ها به مدت ٢-١ سال بعد از يائسگي پابرجا ميماند، اما در برخي ديگر تا ده سال يا بيشتر نيز تداوم مييابد.
ـ مشکل هاي مرتبط با آتروفي (کوچک شدن اندازه سلول به دليل کاهش مواد سلولي): ديس پاروني (درد هنگام رابطه زناشويي) و خارش ناشي از آتروفي، آتروفي فراگير پوست ، مشکلات ادراري و... . (اسپيروف ، ١٣٩١ ش .)
ـ مشکلات ناشي از محدوديت طولانيمدت از استروژن از قبيل استئوپروز و بيماري قلبي و عروقي. (اسپيروف ، ١٣٩١ ش .)
٢ـ علائم يائسگي
يائسگي نيز همچون عادت ماهيانه داراي علائم خاص خود است که عبارت است از:
١-٢- نامنظم شدن قاعدگي: هرچه سن بالاتر ميرود، تخمک کم تري آزاد شده و ميزان توليد استروژن و پروژسترون نوسان مييابد که خود موجب کاهش ميزان خون و يا گاه به تعويق انداختن عادت ماهانه ميگردد. آنچه در دوران گذار حوالي يائسگي ديده ميشود، تنها يک نشانه است و آن نامنظم شدن قاعدگي است . بيمار اين بينظمي را به صورت جاافتادن قاعدگيها و يا طولانيشدن فواصل بين قاعدگيها (در حدود چهل تا شصت روز) تجربه ميکند. (اسپيروف ، ١٣٩١ ش .؛ صمدانيفرد، ١٣٨٤ ش .) طول چرخه قاعدگي از طريق سرعت و کيفيت رشد و نمو فوليکول (تخمکي که تخمدان آزاد نشده ) تعيين ميشود، و به طور طبيعي طول آن ممکن است در زن ها مختلف متفاوت باشد. (اسپيروف ، ١٣٩١ ش .)
٢-٢- گرگرفتگي: گرگرفتگي به عنوان نشانه اصلي دوران يائسگي زن ها در نظر گرفته ميشود و اغلب زن ها يائسه به درجاتي آن را تجربه ميکنند. اصطلاح «گرگرفتگي» به قرمزشدن ناگهاني پوست سر، گردن و قفسه سينه گفته ميشود که همراه با افزايش تعداد ضربان قلب و احساس گرماي شديد در بدن است و گاهي اوقات بعد از آن ، فرد دچار تعريق شديد ميشود. گرگرفتگي علاوه بر اين که سبب آشفتگي زن ها در محيط کار و اختلال فعاليت هاي روزانه ميشود، خواب فرد را نيز برهم ميزند. (نواک، ١٣٩١ ش .؛ مروين ، ١٣٦٧ ش .)
٣-٢- خلق و خوي متغير: در دوران گذار حوالي يائسگي و اوايل دوران يائسگي مشکلاتي همچون خستگي، عصبانيت ، سردرد، بيخوابي، افسردگي، تحريک پذيري و تپش قلب به کرات ديده ميشوند. (اسپيروف ، ١٣٩١ ش .)
٤-٢- بياختياري ادرار: بسياري از خانم ها در طول عمرشان بعد از بلوغ با عفونت مجراي ادرار٢ رو به رو هستند، اما اين مسأله در دوران قبل از شروع يائسگي بيشتر ميگردد. بر اساس بعضي از مطالعات ٢٠% از تمام خانم هاي بالاي
٤٥ سال به اين عفونت مبتلا ميشوند که ميتواند باعث از دست دادن کنترل ادرار شده و موجبات ناراحتي فرد را فراهم آورد. (صمدانيفرد، ١٣٨٤ ش .)
٥-٢- تپش قلب : گاه تپش قلب غير منتطره ، باعث ترس و هراس در زن هايي که در دوران قبل از يائسگي هستند، ميگردد، اما در دوران يائسگي احتمال به وجودآمدن تپش قلب زيادتر ميگردد، زيرا زن ها در اين زمان بدنشان دچار نوسان هورموني ميشود و تغييرات در ميزان هورمون ميتواند باعث اين پديده گردد. (صمدانيفرد، ١٣٨٤ ش .)
٣ـ زمان يائسگي
در علم پزشکي سن مشخصي براي يائسگي بيان نشده است و گفته شده معمولا يائسگي در دوران سني ميان ٥٥-٤٠ سالگي اتفاق ميافتد، عواملي مانند نژاد، ژنتيک ، ميزان سلامتي و چگونگي زندگي فرد در هنگام وقوع يائسگي، (فلسفي، ١٣٦٧ ش .) موقعيت اجتماعي و اقتصادي، شمار حاملگي، سطح سواد، ويژگيهاي فيزيکي، مصرف الکل و تاريخ آخرين حاملگي (رجبي و همکاران ، ١٣٨١ ش .) در هنگام وقوع يائسگي مؤثرند .کاهش ميزان خونريزي تا قطع کامل آن ، به طور معمول دو تا سه سال به طول ميانجامد. در بعضي از زن ها عادت ماهيانه بدون اخطار قبلي يک باره قطع ميشود و در بعضي زن ها عادت ماهيانه پس از ٥،
٦، ٧ يا ٨ هفته اتفاق ميافتد. وقوع عادت ماهيانه يک يا دوبار در سال نيز در اواخر دوره يائسگي امري طبيعي است . (فلسفي، ١٣٦٧ ش .)
ب ـ زمان و سن يائسگي از ديدگاه فقيهان
هم چنانکه ذکر گرديد، در کتاب و سنت درباره زمان يائسگي سخني به ميان نيامده و آنچه امروزه در جوامع فقهي مسلمانان درباره سن و زمان يائسگي و حداقل و حداکثر آن ذکر ميشود، گفتار فقيهان است و اين نشان دهنده آن است که اين مسأله ، مسأله اي اجتهادي است . در مورد يائسگي و سن شروع آن در کتاب هاي فقهي اماميه و اهل سنت روايت ها و گفتار متعددي وجود دارد. اين تعدد آرا و اختلاف نظرها سبب ايجاد پرسش هايي در نحوه انجام تکاليف شرعي و احکام حقوقي حاصل از ترديد ميان حيض يا استحاضه بودن خون شده است ، زيرا اگر حکم به حيض بودن ، خون شود احکام خاصي از جمله ترک عبادت ها و دوري از برخي از محرمات را دارد و چنانچه حکم به استحاضه بودن خون شود، حکم آن انجام عبادات و غسل است و اين خود عوارض جانبياي به دنبال خواهد داشت .
علاوه بر بحث انجام عبادات در زمينه مسائل حقوقي نيز ترديد مذکور ايجاد مشکل مينمايد، زيرا فقهاي اهل تشيع برخلاف اهل سنت معتقدند زن يائسه عده ندارد و بدون مانع عده ميتواند ازدواج کند. بنابراين بررسي و پژوهش درباره تعيين زمان يائسگي ميتواند تا حدودي پاسخگوي ابهامات و پرسش هاي مطرح شده در اين زمينه باشد. فقهاي مذاهب اسلامي ملاکهاي متعددي براي تعيين زمان يائسگي بيان نموده اند که در ادامه خواهد آمد.
١ـ عرف و عادت
عدم وجود نص خاص و ضابطه اي معين در تعيين زمان يائسگي فقيهان را به اجتهاد در اين زمينه واداشته است . برخي از فقيهاني شافعيه (رافعي، بيتا؛ ابن حجر،
١٣٧٩ ق .؛ سيوطي، ١٤١١ ق .) و بعضي از مالکيه (خرشي، بيتا) عرف و عادت را به عنوان ملاک تعيين زمان يائسگي قرار داده و آن را به حيض قياس نموده اند. در اين قول منظور از عرف و عادت معناي مصطلح آن از ديدگاه فقهان و اصوليون نيست ، بلکه مفهومي گسترده تر و فراتر از آن يعني اقتضائات زمان و مکان و تأثير آن در اجتهاد مد نظر ميباشد، چراکه مکان زيستگاه انسان هاست و بدون شک محيط همواره در تطور فقه اثري شگرف داشته و دارد و نميتوان آن را ناديده گرفت . بر اين اساس عادت ، يا رفتاري است [اعم از قولي و فعلي] و يا طبيعي ، مثل ميزان نفقه زوجه و اولاد و سن تمييز و بلوغ و عادت ماهانه بانوان و سن يائسگي آنان که تابع شرايط اجتماعي، عوامل نژادي، تغذيه ، آب و هوا و شرايط محيطي است . مقصود فقيهان شافعيه از تحکيم يا داور قراردادن عرف و عادت آن است که در امور مذکور، حکم جزمي واحدي براي همه افراد و وقايع نميتوان داد و در هر مورد فقيه خصوصا در مقام قضا بايد به عرف محل مراجعه و به اقتضاي آن مبادرت به صدور فتوا يا حکم قضايي کند. (اميدي، ١٣٩٥ ش .) امام خميني نيز در اين باره ميفرمايد: يکي از مسائل بسيار مهم در دنياي پرآشوب کنوني نقش زمان و مکان در اجتهاد و نوع تصميم گيريها است . (١٣٧٢ ش .) مستند اين گروه عموم قاعده العادة محکمة (سيوطي، ١٤١١ ق .) و قواعد مندرج در آن ، از جمله قاعده «کل ماورد به الشرع مطلقا و لا ضابط له فيه و لا في اللغة ، يرجع فيه الي العرف ؛ هر چيزي در شرع به صورت مطلق آمده و ضابطه شرعي و لغوي ندارد، درباره آن به عرف مراجعه ميشود» است . (سيوطي، ١٤١١ ق .؛ رافعي، بيتا)
٢ـ شرايط جغرافيايي، سيستم بدني، خويشان نزديک و همسالان
برخي از فقيهان نيز شرايط جغرافيايي، سيستم بدني، زمان يائسگي خويشان نزديک و همسالان را در تعيين زمان يائسگي مؤثر دانسته اند. به عنوان مثال ابواسحاق اسفرايني ميان مناطق سردسير و گرمسير در اين زمينه تفاوت قائل شده است . (رافعي، بيتا؛ ابن رفعه ، ٢٠٠٩ م .) نووي دليل يائسگي زنان عرب در سن
٦٠ سالگي و زنان غير عرب را در ٥٠ سالگي طبيعت قوي زنان عرب ميداند.
(نووي، بيتا) عده اي هم ترکيب بدن ، چاقي و لاغري، قوميت زنان و همچنين رسيدن آنان به سني که همسالان آن ها ديگر حيض نشوند را در اين مسأله مؤثر ميدانند. (ابن عابدين ، ١٤٢١ ق .؛ عيني، ١٤٢٠ ق .) امام شافعي نيز در يکي از اقوالش همين مطلب را بيان ميکند با اين تفاوت که ايشان سن نزديک ترين خويشاوندان پدري و مادري و زنان فاميل را معيار قرار ميدهد. (نووي، بيتا؛ دمياطي، ١٤١٨ ق .)
٣ـ سن زنان
عده اي از فقيهان نيز سن را به عنوان معياري براي تعيين زمان يائسگي قرار داده اند، هرچند که در تعيين اين معيار هم بر سن خاصي متفق القول نيستند و
ديدگاه هاي مختلفي دارند و آن عبارتند از:
١-٣- پنجاه سال : بر اساس قول مشهور مذهب حنابله ، (بهوتي، ١٤٠٢ ق .؛ بهوتي، ١٩٩٦ م .؛ ابن قدامه ، ١٣٨٨ ق .؛ ابن قدامه ، بيتا؛ بهوتي، بيتا؛ مرداوي، ١٤١٩ق .)
بعضي از حنفيه ، (ابن نجيم ، بيتا) ابن شعبان ، (حطاب ، ١٤٢٣ ق .) ابواسحاق بن راهويه مالکي (ابن قدامه ، ١٣٨٨ ق .) و بعضي از شافعيه (ابن رفعه ، ٢٠٠٩ م .؛ جمل ، بيتا) زمان يائسگي زنان در سن ٥٠ سالگي است . در ميان فقهاي اهل تشيع نيز گروهي معتقد به سن ٥٠ سالگي هستند. (مکارم شيرازي، ١٤٢٩ ق .؛ شيخ طوسي، ١٤٠٠ ق .؛ شيخ طوسي، ١٣٩٠ ق .؛ حلي، ١٤٠٨ ق .؛ عاملي، بيتا؛ صدر، ١٤٠٣ ق .) عده اي نيز ٥٠ سالگي را با تغيير عادت عنوان نموده اند. (ابن ادريس ، ١٤١٠ ق .) برخي نيز٥٠ سالگي را با قطع حيض مبنا قرار داده اند. (مفيد،١٤١٠ ق .)
اين گروه براي اثبات قول خود به دلايل زير استناد نموده اند:
ـ شيخ کليني از محمد بن اسماعيل ، فضل بن شاذان ، صفوان بن يحيي و عبدالرحمن بن حجاج از امام صادق (ع ) روايت ميکند که فرموده است : «حد التي قد يئست من المحيض خمسون سنة .» (کليني، ١٤٠٧ ق .؛ طوسي، ١٤٠٧ ق .) امام خميني درباره اين روايت گفته است : در طريق اين روايت کسي جز محمد بن اسماعيل نيشابوري راوي از فضل بن شاذان که در موضع درنگ کردن باشد، وجود ندارد، زيرا از سوي رجال شناسان درباره وي توثيقي وارد نشده است ، اما کسي که تفحص از روايات وي کند، اطمينان به وثاقت وي و اتقان اخبارش پيدا خواهد کرد. بسياري از روايات وي و بلکه اغلب آن ها به طرق ديگر که صحيح يا موثق و يا معتبر هستد، بدون هيچ زياده و کم نقل شده اند. بنابراين اعتماد حاصل از اين ويژگيها، از اطميناني که برآمده از توثيقات شيخ طوسي و نجاشي و غير آن دو باشد، بسيار بيشتر است . (موسوي خميني، بيتا) در نتيجه از آنجا که راويان مورد اعتمادند، (نجاشي، ١٤٠٧ ق .؛ کشي، ١٣٤٨ ق .؛ خويي، ١٤١٠ ق .) ميتوان گفت روايت هم محل اعتماد و ثقه است .
ـ روايتي از عائشه که گفته است : «اذا بلغت المراة خمسين سنة خرجت من حد الحيض ؛ زن وقتي به پنجاه سال برسد، از سن حيض ديدن ، بيرون رفته است .»
(بهوتي، بيتا؛ ابن قدامه ، ١٣٨٨ ق .؛ زرکشي، ١٤٢٣ ق .؛ ابن مفلح ، ١٤٢٣ ق .) اسحاق بن راهويه با استناد به اين قول ميگويد حيض بعد از رسيدن به سن ٥٠ سالگي در ميان زنان وجود ندارد و چنانچه بعد از اين سن خوني از رحم زن خارج شود، حکم استحاضه خواهد داشت . (ابن قدامه ، ١٣٨٨ ق .) امام احمد نيز به همين روايت استناد کرده است . (بهوتي، ١٤٠٢ ق .؛ ابن مفلح ، ١٤٢٣ ق .)
ـ اين گروه به قول ديگري از عائشه که گفته است : «لن تري المراة في بطنها ولدا بعد الخمسين سنة ؛ زن بعد از پنجاه سال ، فرزندي را در شکم خود نخواهد ديد» استناد مينمايند و معتقدند زمان يائسگي ٥٠ سالگي است . (بهوتي، ١٩٩٦ م .؛ ابن مفلح ، ١٤٢٣ ق .؛ زرکشي، ١٤٢٣ ق .؛ رحيباني، ١٩٦١ م .؛ زحيلي، بيتا)
لازم به ذکر است علاوه بر اين دو قول ، قول ديگري نيز از عائشه در تأييد سن
٥٠ سالگي روايت شده که در آن زنان قريشي را از ساير زنان متمايز نموده و گفته است : «قل امراة تجاوز خمسين فتحيض الا ان تکون قرشية ؛ کم زني بعد از سن پنجاه سالگي حيض ميشود، مگر اين که زني قريشي باشد.» (دخيل ، ١٤٠٩ ق .؛ باجي،
١٣٣٢ ق .؛ ابن قدامه ، ١٣٨٨ ق .؛ حطاب ، ١٤٢٣ ق .) ظاهرا دليل عائشه در اين روايت توجه به عادت رايج در بين زنان محيط خود بوده و در اين قول اقتضائات مکاني را در نظر گرفته است . (دخيل ، ١٤٠٩ ق .)
پس از بررسي و تحقيق معلوم شد که سند موثقي درباره اين سه روايت در کتب حديث ، مسانيد و آثار وجود ندارد. (آلباني، ١٤٠٥ ق .؛ عيني، ١٤٢٠ ق .؛ دخيل ،
١٤٠٩ ق .) بنابراين نميتوان به عنوان حجت و دليل قطعي به آن ها استناد نمود و فقط به عنوان دليلي ظني و اماره قابل استناد است .
٢-٣- پنجاه و پنج سال : احناف معتقدند که زمان يائسگي در زنان رسيدن به سن ٥٥ سالگي است . (ابن نجيم ، بيتا؛ ابن همام ، بيتا؛ ابن عابدين ، ١٤٢١ ق .؛ نظام و همکاران ، ١٤١١ ق .؛ عيني، ١٤٢٠ ق .)
لازم به ذکر است عيني از فقهاي حنفي اين قول را به عائشه و سفيان ثوري ، ابن مبارک، محمد بن مقاتل رازي ، نصر بن يحيي و أبوالليث سمرقندي نسبت ميدهد. (١٤٢٠ ق .)
اين گروه براي قول خود دليلي ذکر نکرده اند و ظاهرا مستند آن ها توجه به عوامل بيروني و استفاده از قراين خارجي و مشاهدات عيني است .
٣-٣- شصت سال : برخي از فقيهان از اماميه ، (حلي، ١٤٠٨ ق .؛ حلي، ١٤١٠ ق .؛ نراقي،١٣٨٠ ش .) بعضي از احناف ، (ابن نجيم ، بيتا) قولي از حنابله (ابن قدامه ، ١٣٨٨ ق .؛ ابن ضويان ، ١٤٠٩ ق .) و قولي از شافعيه (شربيني، بيتا؛ رملي، ١٤٠٤ ق .) معتقدند سن يائسگي در زنان رسيدن به ٦٠ سالگي است . لازم به ذکر است برخي از فقهاي اماميه نيز معتقد به ٦٠ سالگي با دوام زاييدن (مجلسي، ١٤١٤ ق .) هستند.
دلايل قائلان به اين قول عبارت است از:
ـ روايتي از امام صادق که ميفرمايد: «ثلاث يتزوجن علي کل حال ، ... التي يئست من المحيض و مثلها لا تحيض . قلت و متي تکون کذلک؟ قال : اذا بلغت ستين سنة فقد يئست من المحيض و مثلها لا تحيض ؛ سه گروه از زنان هستند که در هر حال و بدون مانع عده ميتوانند ازدواج کنند... و يکي از آن ها زني است که از حيض نااميد شده و زنان همانند او حيض نميشوند. گفتم آنچه زماني است ؟ فرمود: وقتي به سن ٦٠ سالگي رسيد، يائسه ميشود و زنان همسان او نيز حيض نميبينند.» (طوسي، ١٤٠٧ ق .)
شيخ طوسي اين روايت را با سند خود از علي بن حسن بن فضال از محمد بن حسين بن ابيالخطاب ، از صفوان بن يحيي، از عبدالرحمن بن حجاج از امام صادق (ع ) نقل کرده است ، هرچند افرادي که در سند روايت از آن ها نام برده شده ، همه ثقه و قابل اعتمادند، (مرتضوي، ١٣٩١ ش .) اما ظاهرا به روايت حسن بن فضال از
جانب علماي شيعه ايراداتي وارد شده است . (حائري، ١٤٣١ ق .؛ طوسي، بيتا؛ نجاشي، ١٤٠٧ ق .؛ طوسي، بيتا)
ـ مرسله کليني که در آن آمده است : و روي «ستون سنه ايضا» (کليني، ١٤٠٧ ق .)
اين روايت همچون روايت سن ٥٠ سالگي از عبدالرحمن بن حجاج نقل شده است و بدين سبب از جانب علماي شيعه (حائري، ١٤٣١ ق .؛ موسوي خميني، ١٤٢٢ ق .)
ايراداتي بر آن وارد شده است ، (مرتضوي، ١٣٩١ ش .) زيرا اين مسأله قابل اهميت است که عبدالرحمن دو بار به صورت مطلق از امام صادق (ع ) دو مضمون را نقل ميکند که يکي يائسگي را ٥٠ سالگي و ديگري آن را ٦٠ سالگي ميداند. بنابراين اين امر سبب ايجاد خدشه در روايت و عدم حجيت آن است .
ـ استناد به واقعيات و شواهد خارجي و عيني: قائلان به اين قول گفته اند هند دختر ابيعبيده بن عبدالله بن ربيعه ، موسي پسر عبدالله بن حسن بن حسن بن علي بن ابيطالب (ع ) را در سن ٦٠ سالگي به دنيا آورده است (ابن قدامه ، ١٣٨٨ ق .)
و در نتيجه از آنجايي که زن ميتواند تا ٦٠ سالگي فرزند به دنيا بياورد، اين گروه معتقدند پايان حيض و آغاز يائسگي ٦٠ سالگي است .
ـ استناد به قولي از امام احمد که گفته است : چنانچه زني بين سن ٥٠ تا ٦٠ سالگي خون مشکوکي مشاهده نمود، روزه بگيرد و نماز بخواند و همچنين روزه واجب را قضا نمايد. محمد بن حسين خرقي با استناد به اين قول امام احمد، پايان حيض را ٦٠ سالگي ميداند. (مرداوي، ١٤١٩ ش .)
٤-٣- شصت و دو سال : قول معتمد در فقه شافعي اين است که زمان يائسگي در زنان ٦٢ سالگي است . (نووي، بيتا؛ نووي، بيتا؛ حصني، ١٩٩٤ م .؛ انصاري،
١٤٢٢ ق .؛ هيتمي، بيتا؛ شربيني، ١٤١٥ ق .)
اين گروه نيز براي قول خود دليلي ذکر نکرده اند و ظاهرا مستند آن ها توجه به عوامل بيروني و استفاده از قراين خارجي و مشاهدات عيني است .
٥-٣- احتياط بين سن ٥٠ تا ٦٠ سالگي: امام احمد در يکي از اقوال معتقد به رعايت احتياط بين سن ٥٠ تا ٦٠ سالگي است و حد فاصل بين اين دو سن را مشکوک شمرده و يقيني ندانسته است و گفته زن نبايد در اين ايام نماز و روزه اش را ترک کند و روزه را نيز از سر احتياط بايد قضا نمايد. (ابن قدامه ، ١٣٨٨ ق .)
٦-٣- هفتاد سالگي و بالاتر: مالکيه ، (زرقاني، ١٤٢٢ ق .؛ خرشي، بيتا؛ حطاب ،
١٤٢٣ ق .؛ جزيري، ٢٠٠٩ م .) برخي از فقيهان شافعيه (ضبي، ١٤١٦ ق .؛ شرواني و همکاران ، بيتا؛ شربيني، بيتا) و سرخسي و صفار حنفي (سرخسي، ١٤٢١ ق .؛ ابن نجيم ، بيتا)
معتقدند يائسگي در زنان در سن ٧٠ سالگي و بالاتر رخ ميدهد. امام مالک درباره کم تر از اين سن هنگام مشاهده خون ، گفته است بايد از زنان خبره و آگاه ديگر در اين زمينه تحقيق و جستجو شود. (دسوقي، بيتا؛ حطاب ، ١٤٢٣ ق .) سرخسي در اين زمينه به مشاهدات و شنيده ها استناد ميکند، به اين صورت که شنيده است زني در سن ٩٠ سالگي حيض شده است . (١٤٢١ ق .)
٤ـ عدم تحديد سن مشخص
بر اساس روايتي از ابوحنيفه ، (ابن عابدين ، ١٤٢١ ق .) قولي از ابن رشد مالکي، (١٤٠٨ ق .) ماوردي، (رملي، ١٤٠٤ ق .؛ هيتمي، بيتا) سيدسابق شافعي، (بيتا) ابن تيميه حنبلي، (١٤٢٦ ق .) مرحوم شيخ صدوق ، (١٤١٥ ق .) ابن صلاح حلبي (١٤٠٣ ق .) از فقهاي اماميه ، ابن حزم ظاهري (بيتا) و شيخ عثيمين (سحيم ، بيتا) معتقدند يائسگي سن مشخصي ندارد، زيرا يائسگي با اختلاف زنان متغير است .
قائلان اين قول به دلايل زير استناد نموده اند:
ـ استناد به آيه ٤ سوره طلاق که ميفرمايد: «واللائي يئسن من المحيض من نسائکم ان اتبتم فعدتهن لاثة اشهر واللائي لم يحضن واولات الاحمال اجلهن ان يضعن حملهن ومن يتق الل يجعل له من امره يسرا.» خداوند متعال در اين آيه پايان حيض را به يائسگي معلق نموده است نه رسيدن به سن مشخصي و چنانچه يائسگي سن مشخصي داشت ، قطعا خداوند و رسولش (ص ) آن را بيان مينمودند. در واقع يائسگي آن است که هر زني خودش از حيض ديدن نااميد شود. گويي ابن تيميه با اين سخن يائسگي را نوعي تجربه شخصي ميداند و در ادامه ميگويد چنانچه خانمي٤٠ سال داشت و خون حيضش قطع شد و از دوباره حيض شدن نااميد گرديد، يائسه شده است . (ابن تيميه ، ١٤٢٦ ق .)
ـ آيه ٢٢٢ سوره بقره که ميفرمايد: «ويسالونک عن المحيض قل هو اذي فاعتزلوا النسا في المحيض ؛ از تو درباره عادت ماهانه [زنان ] ميپرسند، بگو آن رنجي است پس هنگام عادت ماهانه از [آميزش با] زنان کناره گيري کنيد.» اين آيه بيان ميدارد که حيض رنجي است و تا زماني که نشانه هاي رنج (سختي) وجود داشته باشند، حيض هم باقي است . (ابن رشد، ١٤٠٨ ق .)
ـ استناد به حديث پيامبر (ص ) که ميفرمايد: «ان دم الحيض دم اسود يعرف »
(نسائي، ١٤٠٦ ق .؛ ابوداود، بيتا؛ آلباني، ١٤٠٥ ق .) و نيز حديث «هذا شي کتبه الله علي بنات ادم ». (ابن حجر، ١٣٧٩ ق .) قائلان به اين قول ميگويند پيامبر (ص ) در حديث اول به فاطمه بنت ابي حبيش امر نمود که هر زمان خون شبيه به خون حيض ، يعني خون سياه ديد، نماز و روزه اش را ترک نمايد. بنابراين تا زماني که زنان خوني با صفت خون حيض مشاهده نمايند، حتي اگر کهنسال هم باشند، حائض محسوب ميشوند، زيرا بر اساس حديث دوم همه زنان دختران آدم هستند و نص و اجماعي که دلالت کند، چنين خوني خون حيض نيست ، وجود ندارد. (ابن حزم ، بيتا)
ـ همچنين قائلان به اين قول ميگويند تا زماني که زن در قيد حيات است ، تداوم حيض امکان دارد، (رملي، ١٤٠٤ ق .) چراکه اقوال و رواياتي که درباره تعيين سن و زمان يائسگي ذکر شده است ، متعارض و ضعيف است (ابن تيميه ، ١٤٢٦ ق .) و نص قاطع و ضابطه اي معين که بيان نمايد منتهاي حيض و آغاز يائسگي ٥٠ سالگي و يا هر سن ديگري است ، وجود ندارد، چراکه خداوند متعال حکم اين مسأله را بر وجود حيض معلق نموده و سن خاصي براي آن تعيين نکرده است ، در نتيجه ما نيز مکلف به رجوع به امري هستيم که حکم بر آن بنا شده و آن وجود حيض است و تا هر زمان که حيض ادامه داشته باشد، حکم آن ثابت است و زماني که حيض قطع شد، حکم آن نيز پايان ميپذيرد. (سحيم ، بيتا)
٥ـ نوع زنان
ملاک ديگر فقيهان براي تعيين زمان يائسگي تقسيم بندي زنان بر اساس نوع آنان است ، که در ادامه خواهد آمد.
١-٥- زنان عربي و غير عربي: بر اساس قولي از احمد بن حنبل زمان يائسگي در زنان عرب ٦٠ سالگي و در زنان غير عرب (عجم ) ٥٠ سالگي است . (ابن قدامه ، بيتا) مستند قول امام احمد طبيعت قوي زنان عرب است . (ابن قدامه ، بيتا)
ابن قدامه در تقويت اين قول از زبير بن بکار نقل ميکند که هند دختر ابيعبيده بن عبدالله ، ولادت موسي بن عبدالله بن حسن بن الحسين بن علي بن ابيطالب (ع ) را در سن شصت سالگي بيان نموده است و هند زني عرب بوده است و از آنجا که داراي طبيعتي قوي بوده ، توانايي بارداري و وضع حمل را در اين سن داشته است . (ابن قدامه ، ١٤١٤ ق .)
٢-٥- زنان قريشي و غير قريشي: برخي از فقيهان نيز براي تعيين زمان
يائسگي، زنان را به دو دسته قريشي و غير قريشي تقسيم بندي نموده و گفته اند
. يائسگي در زنان قريشي در ٦٠ سالگي و در زنان غير قريشي در ٥٠ سالگي اتفاق ميافتد. اين قول ، قول مشهور فقهاي اماميه است . (علامه حلي،١٤١٠ ق .؛ مجلسي، بيتا؛ طوسي، ١٣٨٧ ق .؛ حلي، ١٤٠٧ ق .؛ عاملي جبعي، ١٤١٣ ق .؛ طوسي، بيتا؛ طبرسي، بيتا؛ علامه حلي، ١٤٢١ ق .؛ امام خميني، بيتا؛ خويي، بيتا؛ گلپايگاني، بيتا؛ اراکي، ١٣٧١ ش .؛ بهجت ، ١٣٧٧ ش .؛ حکيم ، بيتا)
مستند قائلان به اين قول روايتي از شيخ کليني است که ميفرمايد: «عدة من اصحابنا، عن احمد بن محمد، عن الحسن بن طريف )ظريف (، عن ابن ابي عمير، عن بعض اصحابنا، عن ابي عبدالله )ع ( قال : اذا بلغت المراة خمسين سنة لم تر حمرة الا ان تکون امراة من قريش ؛ وقتي زن به پنجاه سالگي برسد، خوني نميبيند، مگر اين که زني از قريش باشد.» (١٤٠٧ ق .) اين روايت به مرسله ابن ابي عمير مشهور است و داراي سند مرسل و معتبر است ، (نجاشي، ١٤٠٧ ق .؛ کشي، ١٣٤٨ ق .؛ حکيم طباطبايي ،
١٣٧٤ ق .؛ مرتضوي، ١٣٩١ ش .) اما بعضي از علماي اماميه به اين روايت نيز ايراداتي وارد نموده و گفته اند بنا به شهادت اکثر علماي رجال ابن ابي عمير از افراد ضعيف هم روايت نقل کرده است و في نفسه به مراسيل او نميتوان اطمينان کرد. (خويي،
١٤٢١ ق .؛ سبحاني، ١٣٧٨ ش .؛ مظاهري، ١٣٨٢ ش .) نکته قابل توجه ديگر اين است که در اين روايت تصريحي به سن شصت سالگي براي زنان قريشي نشده است .
(مرتضوي، ١٣٩١ ش .) لازم به ذکر است شيخ طوسي نيز در جلد اول کتاب تهذيب الاحکام اين روايت را با همين سلسله سند بيان نموده اند.
٣-٥- زنان رومي و غير رومي: در قول ديگري فقيهان زنان را به رومي و غير رومي تقسيم نموده و سن يائسگي را در ميان زنان رومي ٥٥ سال و در ميان زنان غير رومي ٦٠ سالگي عنوان کرده اند. اين قول به محمد بن حسن شيباني نسبت داده شده است . (ابن نجيم ، بيتا؛ ابن عابدين ، ١٤٢١ ق .) دليل شيباني اين است که زنان رومي زودتر به سن پيري و کهولت ميرسند. (سرخسي، ١٤٢١ ق .)