بخشی از مقاله
نقش خلوت در معماری ایرانی
چکیده
خانه، مکانی است که اولین تجربه های بی واسطه با فضا، در انزوا و جمع در آن صورت می گیرد و »خلوت« با خود، با همسر و فرزندان، با والدین و خواهر و برادر و دیگران همه و همه بی تعرض غیر در آن ممکن می گردد. خلوت در مسکن از ضروریات هر محیط مناسب برای زیست انسان به شمار می رود. علاوه بر آن، آسایش خانواده و فراهم آمدن امکان ارتباط مناسب اعضاء آن با یکدیگر و حتی با سایر نزدیکان، نیازمند خلوت در مسکن است، ایجاد تعادل میان خلوت و تعامل اجتماعی امری ضروری است که به وسیله عناصر کالبدی و در بستر فردی و اجتماعی هر جامعه ای و مبتنی بر ارزش های فرهنگی آن میسر می شود. این مقاله با پرداختن به مفهوم »خلوت« به روش کیفی و با مروری بر تعاریف مختلف و بعضی نظریههای این حوزه، به بررسی این مفهوم در حوزه فرهنگ اسلامی میپردازد. همچنین ضمن نشان دادن اهمیت این معنا در این فرهنگ به عنصر فضایی و کالبدی آن در معماری نمونه های مورد بررسی اشاره می نماید که به صورت عناصر کالبدی، همچون صندوق خانهها، پستو خانهها، خلوت خانه ها، زاویه ها و یا کنج ها، شکل گرفتهاند.
واژههای کلیدی: معماری ایرانی، خانه ایرانی، خلوت.
1
-1 مقدمه
بنا داری سه ساحت است: ساحت اول نوعی سرپناه است در جهت حفظ و امنیت انسان در برابر گزندها. ساحت دوم ساختمان است که در آن علاوه بر کارکردهای مورد نیاز، عناصری از زیبابی شناسی و امنیت روانی ظهور می یابد. ساحت سوم معماری است یعنی بنایی که در آن معنا مقدم بر فرم است و به یک عبارت در معماری، معانی و مفاهیم صورت تجسمی می یابند. بنابراین معماری زبان و بیان معانی و مفاهیم است و به همین دلیل در بردارنده هویت و فرهنگ یک ملت و تمدن (بلخاری قهی،. (13 :1390
مسکن نهادی است که در راستای یک رشته مقاصد پیچیدهبه وجودآمده و صرفاً یک ساختار نیست. از آنجایی که ساختن یک مسکن پدیده ای فرهنگی است، شکل مسکن و سازمان و نظم فضایی آن، شدداًی متأثر از محیطی فرهنگی است که مسکن به آن تعلق دارد. هدف و نقش مسکن، ایجاد یک واحد اجتماعی فضایی است .خصوصیات ویژه یک فرهنگ یعنی روش مورد قبول آن فرهنگ که براساس آن به انجام امور پرداخته می شود و از آنچه که از نظر اجتماعی پذیرفته شده نیست، پرهیز می شود و همچنین آرمان های ضمنی، باید مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا این عوامل بر شکل خانه و مجتمع ها تأثیر می گذارد. این توجه یا دقت نظر شامل تفاوتهای بسیار ظریفو وجوه کاملاً مشهود یکلاًا کاربردی آن فرهنگ نیز می شود چیزهایی که در یک فرهنگ، دارایمعنا و مفهوم است غالباً آنهایی هستند که فرهنگ فوق با ممنوع کردن صریح یا ضمنی آنها، انجام یا پرداختن به آنها را غیرممکن میکند. پس مسکن نه تنها پدیده ای است فرهنگی، بلکه فضایی است که عامل فرهنگ در ایجاد و شکل دادن به آن تأثیر دارد. از میان عوامل مختلفی که هریک به طریقی در چگونگی شکل دادن به آن نقش دارد، بعضی از عوامل دارای تأثیر شاخص تری هست؛ به این دلیل گفته میشود که دو گروه عامل در تعیین شکل مسکن مؤثر است: عوامل تعیین کننده و عوامل تأثیرگذار.
معماری و فرهنگ نسبت به یکدیگر متأثر هستند و تا زمانی که معماری بر اساس فرهنگ یک منطقه مطابقت داشته باشد ، قابل قبول است و کارکردهای مفیدی خواهد داشت ؛ از زمانی که معماری در جهت مقابل فرهنگ قرار بگیرد دچار کژکارکرد می شود و قابلیت های خود را تا حدی از دست می دهد.
آنچه که امروزه به وفور دیده می شود، برج ها و آپارتمان هایی اند که با سرعت بالایی در حال افزایش هستند و در طراحی این آپارتمان ها، معماری مدرن جایگزین معماری سنتی شده است . نمایی بیرونی به شدت اهمیت پیدا کرده است و زیبایی سازی از درون به بیرون منتقل شده است. در حالی که در گذشته، به درون ساختمان توجه بیشتری می شد و تزیینات و زیبایی سازی در درون ساختمان به کار می رفت و نمای بیرونی ساختمان بسیار ساده بود . به عبارت دیگر، در دوران قاجار درونگرایی مورد توجه بود و به تدریج ، برون ساختمان نیز اهمیت پیدا کرد و کم کم از دوران پهلوی به بعد، برونگرایی به شدت اهمیت یافت و هم اکنون نیز در ساخت و سازها، جایگاهی بس عظیم دارد.
مبحث خلوت و حریم، در معماری درونگرای ایرانی بسایر حائز اهمیت است. در این نوشتار نیز تلاش می شود تا از دریچه معماری درونگرای ایرانی، به مقوله خلوت و حریم در خانه های ایرانی پرداخته شود.
اولین نقطه استقرار انسان، خانه بوده است. به این معنا که نخستین فضایی که انسان برای استقرار و قرار یافتن خود برگزید، خانه است. مسکن به معنای ساکن شدن (خلاف حرکت کردن) و منزل به معنای محل نزول مستقر شدن است. انسان در طب سیر تاریخی خویش به منظور یافتن آن چه که در حرکت نمی یافت، استقرار پیدا کرد. به این معنا که اگر انسان درون خانه ای قرار نمی گرفت، این امکان برای او فرذاهم نمی شد تا رشد انسانی بیاید.
واژه مسکن از ریشه »سکن« به معنای هر چیزی است که انسان به وسیله آن تسکین می یابد. ما به همان اندازه که احتیاج به همنشینی با افراد خانواده داریم، به همان اندازه نیز احتیاج به داشتن محیط خلوت ( با خود بودن، تفکر و عبادت) داریم. واضح است که انسا علاوه بر نیاز به استقرار در خانه، به محدلی برای تسکین آلام روحی، رها شدن از برخی قیود اجتماعی، استراحت به نحو دل خواه، ارتباط با محرمان خود، خلوت کردن با خویش و راز و نیاز با خدا نیاز دارد. اگر خانه تأمین کننده این نیاز ها نباشد، مسکن به معنای فوق نخواهد بود.
2
-2 پرسش و پژوهش
از آنجا که نخستین حضور انسان در معماری، در فضای سکونتی است و این فضا هنوز هم بزرگترین و گسترده ترین بستر تحقق این زندگی است . یافتن عواملی که کیفیت محیط را به گونه ای تحت تأثیر قرار می دهند و نهایتأ موجب رضایت ساکنان از محل زندگی خود می شوند و فضای خاطره انگیزی را برای ساکنان خود رقم می زنند، از پرسش های اولیه الین پژوهش است.
-1-2 محدوده پژوهش
در بررسی موضوع این پژوهش، خانه هایی از بافت محله های شهشهان، علی قلی آقا و پشت مسجد شیخ لطف االله (محله باقلا فروش ها) در اصفهان دوره پهلوی اول، به عنوان نمونه انتخاب شدند که مصادیق مربوط به آن را در بر دارند.
-3 بحث و نتایج:
-1-3 معماری و تعاملات اجتماعی
بی تردید روابط متقبال ما با دیگران نقش مهمی در اولویت هایمان در سکونت گاه دارد و محیط ساخته شده باید بتواند نیاز های مربوط به این روابط را پاسخ گوید. از سوی دیگر، می دانیم که فضاها، نقش های اجتماعی خاصی را بر ساکنان خود تحمیل می کنند و برخی الگوها و معیارهای رفتاری را تقویت و بر خی دیگر را تضعیف می کنند و در نهایت جهت و ابعاد جدیدی به رفتارهای ساکنان خود می بخشند.
عطف به این مفاهیم و با نظری به عماری گذشته در می یابیم که در آن معماری، این نیازها- نیاز به تعالات اجتماعی و ارتباط با هم نوعان، حفظ حریم ها و نیاز به خلوت - در جای خود به خوبی پاسخ می گرفتند به گونه ای که تأمین، تعریف و شفافیت مناسب قلمروهای خصوصی نیمه خصوصی و عمومی، همراه با افزایش تعاملات اجتماعی مد نظر قرار داشتند.
در نظریه های طراحی محیط اظهار نظریه هایی راجع به چگونگی تأثیر طراحی بر تعامل اجتماعی شده است. با نظری به الگوهای تعامل اجتماعی و قابلیت های محیط ساخته شده در می یابیم که همان قدر که طراحی محیط و مواد و مصالح تشکیل دهنده آن، کانال های ارتباط اعضای هر حلقه رفتاری را تحت تأثیر قرار می دهند محیط ساخته شده نیز فرآیندهای اجتماعی انسان را متأثر می سازد.
-2-3 معماری ایرانی
معماری در ایران بیش از 600 سال تاریخ پیوسته دارد. این معماری نه تنها فراتر از مرز جغرافیایی ایران امروزی نمودی بارز دارد بلکه از نظر تنوع ، پهنه وسیعی را در بر می گیرد. عناصر طراحی نیز در معماری ایرانی از قدمتی 3 هزار ساله برخوردار است . این عناصر از تالار گوردخمه ها گرفته تا سقف چهارطاقی ها و چهار ایوانی ها همواره در دوران های مختلف حضور داشته و تأثیر گذاری خود را در زندگی امروز نیز حفظ کرده اند. در واقع معماری ایرانی دارای استمراری بوده که هر چندبارها بر اثر کشمکش های داخلی و هجوم های خارجی دستخوش فترت یا انحراف موقتی بوده ، با این همه به سبکی دست یافت که با هیچ سبک دیگری اشتباه نمی شود . در ایران معماری آثار تاریخی در عین اینکه دارای مفهوم و هدف دینی و آینی است ، مانند سایر نقاط جهان وابسته به عواملی چون اقلیم ، مصالح موجود ، فرهنگ منطقه ، فرهنگ همسایه ، دین و آیین و باور و بانی بناست (نورآقایی،.(1386
در معماری ایرانی دالان، فضای ارتباطی بیرون و درون به شمار میرود. فضای دالان در معماری خانههای ایرانی چنان اهمیتی مییابد که به جرأت میتوان آنرا جوهر اصلی فضاهای خانهها، دانست.
3
در این فضاست که گسستن از بیرون و پیوستن به درون به تدریج حاصل میشود. زندگی جهانی بیرون، صداها، رنگها، و حرکت در فاصله زمانی که در این فضای میانجی طی میشود، کم کم محو میگردد. این فضایی است که واسطه میان بشریت ( میدان برون) و روحانیت (شبستان درون)، عالمی است میان جسم و روح و سیری است برای رساندن انسان به نیستی و به هیچ، و جایی که از بند حواس رهایی یابد و ظواهر و زوائد را بشناسد و از خود دور کند، خود را درک کند و به دریای حقیقت بپیوندد و راه رسیدن به فطرت را طی کند (فیروز بهر، .(1388
» در جامعه سنتی ،آثار معماری ،آثاری مصنوع و منفک از خلقت نبود؛ بلکه جزیی از آن شمرده می شد. از این رو ، معمار نهایت هنر خود را این نمی دانست که اثری متباین با طبیعت بسازد؛ بلکه در این می دانست که اثر او ، هم در عمل آسیبی به طبیعت نرساند و هم در سیمای خود با طبیعت متباین نباشد. در عالم پیش از مدرن، معمار خود را مستحیل در جامعه و معیارهای آن می دید و وظیفه خود را در نهایت ، بهبود بخشیدن آن ضوابط می دانست. نوآوری در آن زمان نیز ممدوح بود؛ اما مفهومی دیگر داشت
. نوآوری به معنای در انداختن طرح های تازه در چهارچوب زیباشناسی مقبول و با حفظ اصولی بود که سنت ایجاب می کرد . تجاوز از این حدود را نه نوآوری ممدوح ، بلکه بدعت مذموم می شمردند و خود را موظف به بهره گیری از تجارب هزاران ساله معماران پیش از خود در فراهم آوردن سکونت گاه مطلوب انسان می دانستند)»قیومی بیدهندی،.(74-75
-3-3فضای ورودی بناهای درونگرا
» فضاهای ورودی بناهای درونگرا دارای دو نما هستند . نخست نمایی که از بیرون دیده می شود و دوم نمایی که از درون (درون فضای باز داخلی) مشاهده می گردد )«سلطان زاده، .(166 : 1372
»فضای ورودی،یک فضای رابط و اتصال دهنده است ، زیرا بسیاری از بناها به خصوص بناهای قدیمی درون گرای واقع در بافت های پیوسته از لحاظ کالبدی، کارکردی و بصریغالباً تنها از طریق فضای ورودی با معبر یا سایر فضاهای عمومی ، پیوند و ترکیبی فعال می یافته اند ، چون بیشتر این گونه بناها فاقد نماهای بیرونی طراحی شده ای بودند . به این سبب فضای ورودی یک فضای ارتباطی و اتصال دهنده یک بنا با محیط پیرامونش می باشد)« همان منبع).
»درِ ورودی هر بنا را می توان مهمترین عامل در نظارت بر ارتباط دانست. در عمومی ترین و ساده ترین شکل ، با بسته شدندرِ ورودی ، ارتباط قطع می شود و سپس در هر زمان که مالکان یا استفاده کنندگان از فضا اراده نمایند، این ارتباط را به صورت دلخواه ( در زمان های مختلف و برای افراد گوناگون)می توانند ایجاد کنند . وجود دو نوع وسیله آگاه کننده : کوبه و حلقه، در روی درهای ورودی برای مردان و زنان ، همچنین وجود ورودی های جداگانه برای زنان و مردان در بعضی مسجد ها ، ورودی های جداگانه برای بخش بیرونی و اندرونی در برخی از خانه ها ؛ نمونه هایی از شیوه های مربوط به کنترل ارتباط است. نظارت بر ارتباط با روش های گوناگونی صورت می گرفته است . یکی دیگر از این روش ها ، نحوه طراحی فضای ورودی به گونه ای است که هدف یا هدف های لازم را در چگونگی ایجاد ارتباط بین یک فضا با فضاهای پیرامون آن تأمین نماید. در خانه ها که نمی خواستند یک شخص نامحرم از جلوی فضای ورودی به داخل خانه دید داشته باشد و نیز برای تأمین حداکثر امنیت سعی می کردند مسیر حرکت در داخل فضای ورودی را تا حد امکان طولانی نمایند)« همان منبع).
»در بسیاری از تالارها یا اتاق ها به طور معمول در ورودی در دهانه میانی دیوارهای جانبی قرار داده می شد. به این ترتیب فضای داخلی اتاق به دو ناحیه که در مواردی به اصطلاح رایج بخشی از آن را بالای اتاق و بخش دیگر را پایین اتاق می نامیدند ، تقسیم می شد . بالای اتاق محل استقرار بزرگ تر ها بود . به این ترتیب محل ورود به اتاق در میان دو حوزه فوق که فضا را به دو بخش تقسیم می کرد، قرار داشت. در بعضی خانه ها به ویژه خانه های بزرگ طراحی شده ، بین فضای تالار و دو اتاق گوشوار طبقه فوقانی واقع در دو سوی آن از طریق پنجره های ارسی یا سطوح مشبک ارتباط بصری پدید می آمد تا در برخی از مجالس و میهمانی ها، زنان واقع در اتاق های گوشوار طبقه فوقانی بتوانند مجلس واقع در تالار را تماشا کنند ، بدون آنکه به صورتی روشن دیده شوند . این نوع طراحی برای رعایت موضوع محرمیت و متمایز شدن مجالس بزرگ مردانه از مجالس زنانه صورت می گرفت. در میهمانی های کوچک خویشاوندان نزدیک، همه در یک فضا مستقر می شدند(همان منبع).
4
-4-3محرمیت و امنیت
» برای حفظ محرمیت ساکنان یک فضا، مسیر فضای ورودی را به صورت پیچ در پیچ و غیر مستقیم طراحی می کردند ، به نحوی که از جلوی درگاه یا هشتی نتوان فضاهای داخلی را مشاهده کرد. این هدف بیشتر در طراحی فضای ورودی خانه های درونگرا در نظر گرفته می شد. البته در برخی موارد برای تأمین امنیت بیشتر برای ساکنان یک فضا نیز مسیر دسترسی را پیچ در پیچ می ساختند)« همان منبع).
معمار، به صورت تعمدی، فضا را به گونه ی طراحی میکرد تا مسیر رسیدن به درون خانه، طولانی و پیچ در پیچ باشد، تا ساکنین از دید دیگران در امان باشند و امنیت و آرامش برای ایشان فراهم شود. از یک جهت فضای پیچ در پیچ امکان رؤیت شدن فضای درونی را نمی دهد و از طرف دیگر زمان بیشتری صرف می شود تا افراد به درون خانه وارد شوند و امکان آمادگی بیشتری برای میزبان فراهم می آورد.
»یکی از باورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونه ای معماری ایران را درون گرا ساخته است. معماران ایرانی با سامان دهی اندام های ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا می کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می داد« (نورآقایی، .(1386
هنوز با وجود اینکه معماری ایرانی از معماری سنتی خود فاصله گرفته است؛ اما خصوصیات خانه های سنتی بیشتر پسندیده می شود. گرچه افراد در خانه های سنتی زندگی نمیکنند و تلاش می کنند که خود را با معماری مدرن وفق دهند اما در اذهان خود، همچنان یک خانه مطلوب، خانه سنتی است . آرامش ،امنیت ، محرمیت و خلوت از جمله اصولی هستند که در خانه های سنتی رعایت می شود .
شاید بتوان گفت که خانه های امروزی بیشتر از آنکه مکانی باشند برای خلوت ،آسایش، آرامش و رجوع به خانواده، بیشتر به خوابگاه تبدیل شده است. افراد در بیشتر ساعات، بیرون از خانه هستند و تمامی فعالیت ها و حتی مهمانی ها و دورهم جمع شدن را به بیرون از خانه ارجاع می دهند و ساعات پایانی روز، به خانه می آیند.
خانه باید برای ساکنین خود، خلوت و آرامش را به ارمغان بیاورد. اهل خانه باید از دیده شدن و شنیده شدن در امان باشند؛ امری که در آپارتمان های امروزی به ندرت رخ می دهد. خلوت و محرمیت در معماری امروزی ایرانی جایگاهی کمرنگ دارد.
-5-3 خلوت
واقعیت شامل مجموعه حقایق و ضد حقایق است، در مقابل هر حقیقتی یک ضد حقیقت وجود دارد که آن نیز به نوبه خود یک حقیقت است. وقتی تنها حقیقت یا چند حقیقت را در نظر میگیریم فضا نیمی از واقعیت در بر گرفته میشود که از کمال و خلاقیت بی خبر است.
این حقیقت همان تهی، خلاء و خلوت است. جایی که برای رسیدن به آن باید از هست گذشت و نیست شد و در سادگی و بی پیرایگی تفکر و تعمق نمود. خلق فضایی مناسب برای خلوت و تفکر همواره یکی از اصول معماری ایرانی است. در عرفان اسلامی »خلوت« و »خلسه« و رسیدن به حقیقت بی انتها و رسیدن به آرامش ابدی تلقی می شود (فیروز بهر، .(1388
اساس معماری ایرانی، خلوت است. در خانه های سنتی ایرانی ، حیاط در مرکزیت قرار دارد و ساختمان ها و اتاق های تفکیک شده در اطراف و دور تا دور حیاط قرار دارد. فضاهای بیرونی و روبه خیابان و کوچه در نهایت سادگی ساخته می شوند و در مقابل، بیشترین تزیینات در فضای دورنی استفاده می شود.
بناها و ساختمان های سنتی، به گونه ای طراحی می شوند که نهایت خلوت و آرامش را برای ساکنین خود، فراهم می آورند فضای حیاط با مرکزیت حوض آب، به گونه ای است که ساختمان های اطراف را در آغوش گرفته است. تزیینات دیوارها و ستون ها و ایوان ها در کنار باغچه های پر از گل، آرامش را برای افراد فراهم می کند. سکوت، آرامش و فضای وسیع خانه های سنتی، این
5
امکان را برای ساکنین خود فراهم می آورند که بتوانند به خلوت برسند، خود را از دغدغه ها و هیاهوی تمام ناشدنی بیرون از خانه جدا کنند و با خلوت خود به آرامشی عمیق برسند.
-6-3 نگاهی به رفتارشناسی انسان ها در تعاملات اجتماعی
اگر روانشناسی اجتماعی، مطالعه نحوه تعامل مردم با یکدیگر و نحوه تأثیر حضور واقعی یا ضمنی دیگران بر افکار و احساسات و رفتار و مقاصد مردم تعریف شود (فرگاس، (16 :1947 ، هر الگوی جاری رفتار آدمی در تعامل با مسکن، نیازمند سطح مطلوبی از ارتباط فردی در برابر تعاملات اجتماعی است. »خلوت« به عنوان نوعی از این ارتباطات، ویژگی خاصی است که حضورش در مسکن بیش از هر جای دیگری دیده می شود که به تناسب نیاز فرد یا افراد و هم چنین در رابطه با هر فعالیتی، معنای خاصی خواهد داشت.
-7-3تعامل اجتماعی با نظام های اجتماعی
درباره تعامل اجتماعی نظریه های مختلفی مطرح شده است که از آن جمله نظر بوم شناسی جوزف فرگاس است. وی در مورد مفهوم »خلوت« چهار مشخص بر می شمارد.
-8-3 ارتباط
محیط و رتار بر بنیانی فلسفی بنا می شود که بر سطوح چند گانه ی رفتار تأکید می کند. افراد معملأ برای رسید به سطح مطلوب خلوت از ساز و کارها رفتاری گوناگون مثل رفتار کلامی، رفتار غیر کلامی، رفتار محیطی، و هنجارها و کنش های فرهنگی بهره می گیرند. با ساز و کار رفتاری متفاوت می توان به دجات گوناگون خلوت دست یافت. برخی از این ساز و کارها عبارتند از :
-1-8-3 رفتار کلامی (محتوای سخن)
یکی از ابزارهای مهم کنش متقابل اجتماعی ارتباط کلامی است. کلمات قادر هستند همه حالات و تمایلات فرد را منتقل کنند از الین رو، لازم است از نظر محتوا و ساختار، مورد بررسی قرار گیرند. منظور از محتوای کلام، جوهر ارتباط کلامی یا در واقع »چیزی« است که بر زبان می آید.
-2-8-3 رفتار فرا کلامی (بلندی لحن، زیر و بمی و آهنگ صدا)
رفتارغیر کلامی یا فرا کلامی، استفاده از اعضاء و حالات بدن برای برقراری ارتباط است، مانند طرز قرار گرفتن دست و پا، حالت بدن و حرکات سر یا رفتارهای خاص با استفاده از قسمت های خاصی از بدن. ابعاد ساختاری رفتار کلامی همان چیزی است که ویژگی فرا کلامی، فرا زبانی سخن نامیده می شود. که شامل: اسلوب زبان، تلفظ و لهجه، انتخاب و تنوع واژگان، پویایی صدا، آهنگ کلام، ویژگی های زمانی و بازده یا برون داد کلامی، کیفیت صدا و تولید آوا است.
-3-8-3 رفتارهای مرتبط با محیط، مثل فاصله گیری شخصی (فاصله ی بین فرد و دیگران)
این رفتار به جنبه هایی از محیط که به فرد نزدیک تر است (مثل پوشاک و زیورآلات) و فضای شخصی (حبابی فرضی در پیرامون فرد که تعدی دیگران به آن باعث تنش و ناراحتی او می شود) و ابعاد دورتر و گسترده تر محیط (مثل قلمرو و اشیای مورد علاقه) می پردازد.