بخشی از مقاله

نمونه گيري در تحقيقات کيفي : سنخ ها و روش ها
چکيده
هدف از اين مقاله ، بررسي نوع شناسيها و راهبردهاي متنوع نمونه گيري در تحقيقات کيفي ميباشد.
نوع شناسيها و روش هاي نمونه گيري کيفي به اندازه ي روش شناسي گسترده کيفي، متنوع و گسترده است .
گرچه با برچسب نمونه گيري هدفمند، اين نوع شناسي و رويه هاي متفاوت آن مورد اغماض واقع شده است .
نوع شناسيها و روش هاي مذکور، همانند همه ي ابعاد طراحي و اجراي تحقيق کيفي، متکي به اصول فلسفي- پارادايمي راهنماي اين روش شناسي (يعني پارادايم تفسيري- برساختي- طبيعت گرا) متکي است .
در اين مقاله ابتدا به پيبنديهاي فلسفي مرتبط با طرح نمونه گيري کيفي پرداخته ميشود. سپس ضمن مروري بر نوع شناسي نمونه گيري کمي، بر نوع شناسيهاي سه گانه ي نمونه گيري کيفي و راهبردهاي مرتبط با هر يک از آن ها با ذکر مثال ها و شاهدها متمرکز ميشود. در اين خصوص ١٨ نوع راهبرد نمونه گيري کيفي، در قالب سه نوع شناسي، معرفي و بررسي شده است . بخش پاياني مقاله به بررسي حجم و اندازه ي نمونه و برخي مشخصه هاي مهم ديگر در نمونه گيري کيفي اختصاص دارد.
واژه هاي کليدي: نمونه گيري کيفي، نوع شناسي، راهبردهاي نمونه گيري کيفي، مباني پارادايمي، نمونه گيري هدفمند

مقدمه
طراحي و انتخاب نمونه ي مطالعه ، يکي از متعارف ترين و در حين حال راهبرديترين مشخصه هاي تحقيق (اعم از کمي يا کيفي) در همه ي حوزه هاي علوم اجتماعي و انساني است .
ويژگيهاي خاص نمونه گيري کيفي و تفاوت هاي آن با نمونه گيري کمي، همانند همه ي ابعاد ديگر طرح تحقيق به تفاوت ها و جهت گيريهاي متفاوت و متضاد پارادايمي- فلسفي بين دو روش شناسي گسترده ي کمي و کيفي باز ميگردد. بدين معنا که مواضع پارادايمي متفاوت دو پارادايم اثباتي- پسا اثباتي به عنوان بنيان فلسفي روش شناسي کمي از يک طرف ، و پارادايم تفسيري- برساختي- طبيعت گرا به مثابه ي زيربناي روش تحقيق کيفي از طرف ديگر، بر همه ي جهت گيريها و ابعاد دو روش کمي و کيفي، از جمله فرآيند و منطق نمونه گيري نيز تأثير تعيين کننده يي گذاشته است . در خصوص تفاوت هاي نمونه گيري کمي (احتمالي) و کيفي (غير احتمالي)، تعريف هاي ارايه شده و موضع گيريهاي مشخص دو پارادايم اثباتي و تفسيري در حوزه هاي ماهيت انسان ، ماهيت واقعيت اجتماعي، ماهيت و هدف تحقيق و جايگاه ارزش ها بسيار تعيين کننده هستند (آنزول ، ١٩٩١ و ١٩٩٧؛ دنزين و لينکلن ، ٢٠٠٧الف و ٢٠٠٧ب ؛ کراسول ، .(2003
به پيروي از پارادايم علوم طبيعي و جهت گيري مکانيکي آن ، اثبات گرايي انسان را به عنوان موجودي عقلاني، پيش بينيپذير، داراي ماهيت يکسان و کنترل پذير؛ واقعيت را به عنوان موجوديتي از پيش تعيين شده و مستقل از انسان ، قاعده مند، مشاهده پذير، ساختمند و پيرو اصالت محيط تعريف کرده است و هدف تحقيق را به کشف اين قواعد و هستيهاي پيشين در راستاي کشف ، پيش بيني، و کنترل بر آن ها محدود ميکند. از نقطه نظر اين پارادايم ، ارزش ها به عنوان اموري سوگيرانه ، فريبنده ، غيرعلمي و متافيزيکي تلقي شده و در تحقيق علمي جايي ندارند. با چنين پيش فرض هايي است که اثبات گرايي در طرح تحقيق کمي، نمونه گيري احتمالي را پيشنهاد ميدهد. همچنين اين پارادايم با تمرکز بر اصالت محيط ، تصور ميکند که از طريق دستکاري محيط ، ميتواند ويژگيهاي انساني را دستکاري کرده و بررسي نمايد. با فرض جامعه به مثابه ي طبيعت و کاربردپذيري اصول علوم طبيعي در رابطه هاي انساني، اين رهيافت بر اين باور است که واقعيات اجتماعي -همانند واقعيات مادي- از فرآيندها و قاعده هاي يکنواخت و عام پيروي ميکنند (کروتي، ١٩٩٨؛ دنزين و لينکلن ، ٢٠٠٥؛ ديپوي و گيلتين ، ٢٠٠٥؛ بليکي، ٢٠٠٧). لذا در اينجا اين باور وجود دارد که «مشت نمونه خروار است . البته مهم نيست از کدام قسمت خروار برداشته شود، کافي است از يک قسمت و يا براي احتياط بيش تر از چند قسمت خروار مشتي برداشته شود، سپس با کشف محتويات درون آن ، ميتوان نتايج به دست آمده را به کل آن خروار تعميم داد».
در مقابل ، پارادايم تفسيري- برساخت گرا- طبيعت گرا، بر اين باور است که انسان موجودي خلاق ، معناساز، بازانديش و خود تأمل ؛ واقعيت موجوديتي سيال ، شناور، در حال شدن ، چندگانه و چند بعدي است . از اينرو، هدف علمي که به اين نوع انسان و اين شکل متفاوت و چندگانه از واقعيت اجتماعي ميپردازد، بايد تفهم و درک درون نگرانه ، عميق و چند وجهي آن باشد. بعلاوه ، از آنجا که انسان خود فاعل و مفعول شناخت است ، ارزش ها بخش جداناپذير تحقيق بوده و دستيابي به عينيت هدفي ناممکن است . بر همين اساس ، در سرتاسر طرح تحقيق ، پارادايم تفسيري بر انعطاف پذيري، مارپيچي بودن و چند بعدي نگري تأکيد داشته و باور به قواعد جهان شمول را با تأکيد بر قوانين موقعيتي و ايدئوگرافيک جايگزين کرده است . از نظر اين رهيافت ، «مشت نمونه خروار نيست .» زيرا: اول - خروارهاي متعددي وجود دارند. دوم - در درون يک خروار نيز چندين نوع محتوا وجود دارد. از هر طرف که مشتي برداشته شود، ممکن است نتيجه يي متفاوت به دست آيد. واقعيات درون خروار، متعدد هستند و برداشت تصادفي از هر طرف لاجرم به نفع هژموني يک نوع بر انواع ديگر تمام ميشود». لذا تحقيق کيفي در اصل ارزش گرا، سياسي و جانبدارانه است (برجس ، ١٩٨٢؛ کراسول ، ١٩٩٨؛ ماکسول ، ٢٠٠٤؛ هس -بايبر و لوي، ٢٠٠٤).
بر اين اساس اين مقاله به بررسي روش هاي طراحي و انتخاب نمونه در تحقيقات کيفي ميپردازد. در خلال مقاله مشخص ميشود که انواع متعدد و متفاوتي از نمونه گيري کيفي وجود داشته و هر کدام از روش شناسان نيز بر تعداد خاصي از آنها تأکيد داشته اند. در اين راستا، سعي ميشود ابتدا به اختصار به راهبردهاي نمونه گيري متعارف در تحقيق کمي اشاره شود، سپس به نمونه گيري کيفي پرداخته شده و هر يک از راهبردهاي آن معرفي و تشريح شود.

زماني که از نمونه گيري در تحقيقات اجتماعي و رفتاري بحث ميشود، در عمل بين نمونه هاي احتمالي و غيراحتمالي تمايز کليدي بر قرار ميشود. بطور کلي اين تصور وجود دارد که نمونه گيري احتمالي دقيق ترين رهيافت نمونه گيري بخصوص در تحقيق هاي آماري است . اما در تحقيق کيفي با توجه به بنيان هاي پارادايمي آن مورد استفاده نبوده و در اصل نامناسب و در تقابل با مقدمات فلسفي آن است . برخلاف تحقيق هاي کمي، تحقيق کيفي مبتني بر نمونه گيري غيراحتمالي است ، که در عمل آن را نمونه گيري «معيار- محور»١ يا «هدفمند» ميخوانند.
در اين نوع نمونه گيري، انتخاب مشارکت کنندگان ، محيط ها، فضاها، موارد، يا ديگر واحدهاي نمونه گيري مبتني بر معيار خاص يا بطور هدفمند است (ماسون ، ٢٠٠٢؛ پاتون ، ٢٠٠٢؛ نيومن ، ٢٠٠٦). واحدهاي نمونه در تحقيق کيفي به اين دليل انتخاب ميشوند که داراي مشخصه ها يا مختصات ويژه يي هستند که کاوش و تفهم مفصل موضوعات محوري را که محقق کيفي در صدد مطالعه آنهاست ، ميسر ميسازد. برجس ٢ (١٩٩٢) و هونيگمن ٣ (١٩٩٣)، اين راهبرد را نمونه گيري داوري ٤ ميخوانند. لکومت و پريسل ٥ (١٩٩٣) نيز بر اين باورند که نمونه گيري «معيار- محور» واژه ي مناسب تري نسبت به نمونه گيري «هدفمند» است . زيرا کل نمونه گيري هدفمند است ، اما هدفمندي بطور عمده در ادبيات به کار ميرود.
نمونه گيري «هدفمند» به دقت همان چيزي است که عنوان آن دلالت ميکند. يعني اعضا يا واحدهاي نمونه از روي «هدف ٦» جهت بازنمايي يک معيار کليدي خاص انتخاب ميشوند.
هدف نخست اين نوع نمونه گيري تأمين اين قاعده است که همه ي عناصر کليدي مرتبط با موضوع تحقيق پوشش داده شوند. دوم اينکه در درون هر يک از معيارهاي کليدي، برخي تنوع ها نيز وارد شود؛ به گونه يي که تأثير عنصر خاص بتواند بررسي شود. در جدول شماره ٢ نوع شناسي عمومي تکنيک هاي نمونه گيري در علوم اجتماعي و رفتاري ارايه شده است .
جهت درک بهتر نمونه گيري کيفي- غيراحتمالي و مقايسه ي آن با نمونه گيري کمي و احتمالي، ابتدا به اختصار به نوع شناسي نمونه گيري کمي در زير پرداخته ميشود.
نمونه گيري احتمالي
اين نوع نمونه گيري بطور عمده در پژوهش هاي کمي - آزمايشگاهي مورد استفاده بوده و در برگيرنده ي «انتخاب تعداد نسبتا زيادي از واحدها از يک جمعيت يا از زير گروه هاي (لايه ها)


جدول ٢. نوع شناسي تکنيک هاي نمونه گيري در علوم اجتماعي و رفتاري

خاص آن جمعيت است ، به گونه يي تصادفي، که احتمال ورود هر عضو جمعيت قابل تعيين باشد» (تشکري و تدلي، ٢٠٠٣: ٧١٣).
در جدول شماره ٣ برخي مشخصه هاي متفاوت دو نوع نمونه گيري کمي (احتمالي) و نمونه گيري کيفي(غير احتمالي) ارايه شده است .
در زير به هر يک از انواع نمونه گيري کمي بطور خلاصه اشاره ميشود:

١- نمونه گيري تصادفي: اين نوع نمونه گيري دو زير راهبرد نمونه گيري (تصادفي ساده و نمونه گيري تصادفي روشمند) دارد.
الف - نمونه گيري تصادفي ساده : در اين راهبرد نمونه گيري، هر واحد نمونه در جمعيت تعريف شده ، شانس برابري براي ورود به نمونه را دارد. مزيت عمده ي اين نوع نمونه گيري آن است که نتيجه ها ميتوانند از نمونه به جمعيت ، در قالب حوزه ي خطاي قابل محاسبه ، تعميم داده شوند. ضعف اين نوع نمونه گيري نيز در آن است که واحدهاي انتخاب شده ممکن است در يک حوزه ي جغرافيايي وسيع ، پراکنده شده و بنابراين باعث شود واحدها بطور پرهزينه يي در دسترس قرار گيرند.
ب - نمونه گيري تصادفي روشمند: در اين راهبرد، يک نمونه ي به دست آمده با تعيين فاصله نمونه ، انتخاب يک نقطه شروع بين يک و عدد مدنظر و سپس انتخاب هر يک از عناصر در ابتدا و انتهاي اين فواصل است .
٢-نمونه گيري طبقه يي : در اين نوع نمونه گيري، محقق زيرگروه ها (يا لايه هاي )مانع الجمع را در جمعيت شناسايي ميکند، بطوري که هر واحد به يک لايه متعلق باشد (براي مثال مانند مددکاران اجتماعي زن يا مرد)، سپس واحدهايي را از هر يک از اين لايه ها انتخاب مينمايد.
اين راهبرد داراي دو زير راهبرد است :
الف - نمونه گيري تصادفي طبقه يي متناسب : در اين راهبرد، نسبت واحدهاي انتخاب شده ي تصادفي از هر لايه ، مشابه با نسبت در جمعيت است .
ب -نمونه گيري طبقه يي نامتناسب : بر اساس اين راهبرد، نمونه هاي تصادفي با اندازه هاي متفاوت از هر يک از لايه ها، با توجه به اندازه هاي نمونه ي انتخاب شده بر اندازه ي زير جمعيت ها انتخاب ميشوند. در اين نوع نمونه گيري، لايه ي داراي تعداد کم تر واحدها بيش تر بيش - نمونه گيري شده و لايه ي با تعداد بيش تر واحدها اغلب کم - نمونه گيري ميشود.
٣-نمونه گيري خوشه يي : در اين نوع نمونه گيري، واحد نمونه گيري فرد نيست ، بلکه يک گروه (خوشه يي ) است که بطور طبيعي در جمعيت اتفاق ميافتد. مانند: همسايه ها، بيمارستان ها، مدرسه ها يا کلاس ها. محقق زماني از اين نوع نمونه گيري استفاده ميکند که بخواهد نمونه يي با احتمال بسيار مؤثرتر برحسب منابع مالي يا زمان ، يا هر دو توليد نمايد. نمونه گيري خوشه يي نيز داراي دو راهبرد جداگانه است :
الف - نمونه گيري خوشه يي ساده يا تک مرحله يي : در اين راهبرد، يک مرحله از نمونه گيري انجام ميشود، که در آن خوشه ها بطور تصادفي انتخاب شده و سپس «همه » واحدهاي مورد علاقه در درون خوشه ها انتخاب ميشوند. براي مثال ، ابتدا دانشکده ها (خوشه ها) انتخاب ميشوند، سپس همه ي استادان (واحدهاي مورد نظر) در اين دانشکده ها انتخاب ميشوند.
ب - نمونه گيري خوشه يي چند مرحله يي : در اين راهبرد، در مرحله ي اول نمونه گيري، خوشه ها بطور تصادفي انتخاب ميشوند. سپس در مرحله ي دوم ، واحدهاي مورد نظر در درون خوشه ها انتخاب ميشوند. براي مثال دانشکده ها (خوشه ها) بطور تصادفي انتخاب ميشوند، سپس استادان (واحدهاي مورد نظر) در اين دانشکده ها بطور تصادفي انتخاب ميشوند.
٤-نمونه گيري با استفاده از روش هاي احتمالي چندگانه : در اين نوع نمونه گيري، محقق ميتواند بيش از يک روش نمونه گيري را در زمان انتخاب نمونه در کار کمي مورد استفاده قرار دهد (جانسون و کريستنسن ، ٢٠٠٨: ٢٢٨).
نمونه گيري غيراحتمالي
نمونه گيري غيراحتمالي نوعي نمونه گيري است که بنيان آن بر احتمال ورود برابر و مساوي همه ي واحدها در طرح نمونه نيست . اين نوع نمونه گيري در سه دسته ي نمونه گيري آسان ، نمونه گيري سهميه يي و نمونه گيري هدفمند دسته بندي مي شود،که در ادامه به اختصار به هر يک از اين انواع پرداخته ميشود:
١-نمونه گيري آسان : نمونه گيري آسان مبتني بر انتخاب موارد يا افرادي است که در دسترس و داوطلب بوده ،و به سادگي ميتوانند در نمونه وارد شوند. دو نوع نمونه گيري آسان وجود دارد، که عبارتند از نمونه گيري حبسي ١ و نمونه گيري داوطلبانه .
الف - نمونه گيري حبسي: نوعي نمونه گيري آسان از يک محيط خاص است ، که محقق ممکن است آن را براي مشارکت کنندگان چندان دشوار نبيند (مانند دانشجويان در يک کلاس درس ).
ب - نمونه گيري داوطلبانه : نوعي نمونه گيري آسان است که در آن افراد از روي تمايل در يک مطالعه شرکت ميکنند.
٢-نمونه گيري سهميه يي : در اين نوع نمونه گيري محقق اندازه يا سهم هاي نمونه ي مناسب را براي گروه هاي مورد نظر خود تعيين کرده ، سپس نمونه هاي آسان را از ميان اين گروه ها انتخاب مينمايد (جانسون و کريستنسن ، ٢٠٠٨: ٢٣٨).
٣-نمونه گيري هدفمند: روش هاي نمونه گيري هدفمند بطور عمده و ابتدا در روش هاي کيفي استفاده ميشوند؛ و عبارتند از گزينش واحدهايي خاص مبتني بر هدف هاي خاص مرتبط با پاسخ به سؤال هاي خاص تحقيق . ماکسول ٣ (١٩٩٧) نمونه گيري کيفي را به مثابه ي نوعي از نمونه گيري تعريف ميکند، که در آن «محيط ها، اشخاص ، يا رويدادها بطور آگاهانه براي اطلاعات مهمي که آن ها ميتوانند فراهم سازند و نميتواند از ديگر گزينه ها نيز به دست آيد، انتخاب ميشوند» (ص ٨٧) جانسون و کريستنسن ٤ (٢٠٠٨) نيز عنوان ميدارند که در نمونه گيري هدفمند «محقق ويژگيهاي جمعيت مورد علاقه را مشخص ساخته و افراد داراي اين مشخصات را پيدا ميکند» (ص ٢٣٩).
نمونه گيري کيفي، هدفمند، يا معيار محوراين نوع نمونه گيري، که طيفي از نوع ها و راهبردها را شامل ميشود، در انواع طرح هاي
تحقيق کيفي مورد استفاده قرار گرفته و هدف ها بنياني پارادايمي تحقيق کيفي را برآورده ميسازد (استربرگ ، ٢٠٠٢؛ برگ ، ٢٠٠٦؛ ميريام ، ١٩٩٧ و ٢٠٠٢). تدلي و تشکري (٢٠٠٩، ص ١٧٠)، چهار دسته ي عام از نمونه گيري هدفمند را از يکديگر تفکيک کرده اند، که هر دسته از آن ها تعدادي از راهبردهاي نمونه گيري را شامل ميشود. اين چهار نوع شامل نمونه گيري براي دستيابي به نمايايي يا تطبيق پذيري ١، نمونه گيري موردهاي خاص و بيمانند٢، نمونه گيري متوالي٣، و نمونه گيري با استفاده از روش هاي هدفمند چندگانه ٤ ميباشد. در جدول شماره ٤ هر يک از اين دسته ها و راهبردهاي خاص آنها ارايه شده است .

جدول ٤. نوع شناسي راهبردهاي نمونه گيري هدفمند


نمونه گيري کيفي بر خلاف نمونه گيري کمي در اصل مبتني بر استفاده از معيار گزينشي از پيش تعيين شده است . لکومت و پريسل (١٩٩٣) راهبرد عمومي نمونه گيري در تحقيق کيفي را «گزينش مبتني بر معيار٥» ميخوانند. زيرا محقق کيفي معيار ورود را براي انتخاب افراد يا واحدهاي ديگر به کار ميگيرد (لکومت و پريسل ، ١٩٩٣). پاتون (١٩٨٧ و ٢٠٠٢) نيز واژه ي «نمونه گيري هدفمند٦» را در اين خصوص به کار ميگيرد (پاتون ، ١٩٨٧ و ٢٠٠٢).
واحد نمونه در نوع نمونه گيري کيفي- هدفمند متفاوت بوده و به تناسب موضوع تحت مطالعه ، روش شناسي تحقيق ، هدف هاي تحقيق و بسياري ديگر از ابعاد طرح تحقيق متفاوت است . اين واحد ميتواند از يک سطر و جمله تا يک نهاد و سازمان اجتماعي را شامل شود. محقق کيفي ميتواند واحدهاي نمونه يي متفاوتي را انتخاب نمايد (سيلورمن ، ٢٠٠٥؛ سينگلتون و همکاران ،
٢٠٠٥؛ ريچي و لوئيس ، ٢٠٠٥). نيومن (٢٠٠٦ و ٢٠٠٧) خاطر نشان ميکند که واحد نمونه گيري ممکن است زمان ، فضا، رويداد، واژه ، يا هر واحد ديگر مرتبط با پديده ي تحت مطالعه باشد.
اندازه هاي نمونه در نمونه گيري کيفي نيز متفاوت است ؛ نمونه هاي کيفي از نظر اندازه در حد معمول کوچک هستند. سه دليل در اين زمينه عبارتند از:
الف - ميزان و عمق تحليلي داده ها: اگر داده ها بطور مناسب و عميق تحليل شوند، به نقطه يي خواهند رسيد، که شاهدهاي بسيار اندکي از هر واحد کار ميداني اضافي حاصل ميشود. بنابراين نيازي به افزايش تعداد نمونه ها و حجم نمونه وجود نخواهد داشت .
ب - در نمونه گيري کيفي مسايل مربوط به وقوع يا شيوع نمونه ها، واحدها و نظير آن مورد توجه نيست : بدين معنا که نيازي به اين وجود ندارد که محقق مطمئن شود نمونه داراي مقياس کافي جهت ارايه برآورد يا تعيين متغيرهاي تعيين کننده آماري هستند. اين مشخصه از تفاوت هاي بسيار شديد و جدي روش کيفي با روش پيمايشي -که به سلول هاي کافي داراي اندازه مناسب جهت استنباط آماري دقيق نياز دارد- است .
ج - نوع اطلاعاتي که تحقيق کيفي به دست ميدهد، از نوع غني و عميق است : روش هاي کيفي ژرفانگر و عميق هستند، نه پهنانگر. بر همين اساس ، هر زمان که در فرآيند تحقيق به سؤال ها پاسخ داده شود و اشباع نظري به دست آيد، نمونه گيري به پايان ميرسد. محققان کيفي از ابتداي تحقيق در رابطه با تعداد نمونه و مکان هاي دسترسي به آن اطلاعات چنداني ندارند. زيرا با رويکرد نظري يا دانش پيشين وارد ميدان تحقيق نشده و از رويکرد خطي به تحقيق اجتماعي نميپردازند.
روش کيفي در ماهيتش غيرخطي، مارپيچي و چندبعدي است . فقط در فرآيند تحقيق نمونه هاي مورد نظر انتخاب ميشوند. از آنجا که هر نمونه تا عميق ترين حد ممکن واکاوي ميشود، بنابراين انتظار ميرود که نمونه ها بعد از گزينش چند مورد به اشباع نظري برسند. لذا، اندازه ي نمونه هاي کيفي بطور عمده کوچک ، اما عميق هستند (هاليدي، ٢٠٠١؛ راسمن و راليس ، ٢٠٠٣؛ ونگراف ، .(2007
د- مشخصه ي ديگر نمونه گيري کيفي، جريان انعطاف پذير و مداوم نمونه گيري در خلال اجراي پروژه کيفي است : بدين معنا که نمونه گيري اضافي و مکملي١ در تحقيق هاي کيفي بطور کامل امکان پذير و منطقي است ، محقق ميتواند به تناسب مسأله يا پديده ي مورد مطالعه ، تعداد نمونه ها را اضافه نمايد. اين فرآيند بويژه زماني استفاده ميشود که محقق دريابد برخي عنصرهاي مهم و ضروري پديده ي مورد مطالعه ، بطور کافي بازنمايي نشده است . برخلاف بررسيهاي کمي که اطلاعات از نمونه هاي جديد نميتواند به آساني به مجموعه ي داده هاي اوليه ، مگر با در نظر گرفتن احتمالات گزينش همه ي موارد نمونه قبلي و جديد، اضافه شود، داده هاي کيفي اضافي ميتواند در درون داده هاي اوليه گنجانده شود (ماکسول ، ٢٠٠٤؛ ريچي و لوئيس ، ٢٠٠٥؛ مارشال و راسمن ، ٢٠٠٦).
انواع تفصيلي نمونه گيري معيار- محورکيفي
همانطور که گفته شد، نمونه گيري هدفمند، کيفي، يا معيار محور داراي سه نوع شناسي متفاوت است . در ادامه ي مقاله به هر يک از اين نوع شناسيها و راهبردهاي نمونه گيري هر يک از آن ها پرداخته ميشود:
نوع اول : نمونه گيري جهت دستيابي به نمايايي و تطبيق پذيري
در اين نوع شناسي، آن دسته از راهبردهاي نمونه گيري قرار ميگيرند که هدف استفاده از آن ها، دستيابي به نمايايي، مقايسه پذيري و انتقال پذيري است . راهبردهاي زير مجموعه ي اين نوع شناسي عبارتند از: نمونه گيري موردي نوعي، نمونه گيري افراطي يا مورد منحرف ، نمونه گيري شدت ، نمونه گيري با حداکثر تنوع (يا ناهمگون )، نمونه گيري همگون ، نمونه گيري مورد مشهور (پاتون ، ٢٠٠٢؛ ريچي و لوئيس ، ٢٠٠٥؛ تدلي و تشکري؛ ٢٠٠٩).
١-نمونه گيري موردي نوعي
اين نوع نمونه گيري عبارت است از انتخاب آن دسته از مواردي که برجسته ترين ، نرمال ترين ، يا نماياترين گروه از موارد تحت بررسي هستند. گرچه نمايايي بطور کلي با نمونه گيري احتمالي- کمي ارتباط دارد، اما محققان کيفي نيز در برخي موارد به اين نوع نمونه گيري علاقمند ميشوند. در اين نوع نمونه گيري موردهايي که وضعيت هاي «نرمال » يا «متوسط » را نشان ميدهد، انتخاب ميشوند تا نيمرخ مفصلي از پديده ي تحت بررسي را فراهم سازند. اين نوع نمونه گيري مستلزم دانش پيشين در مورد الگوهاي عمومي پاسخ هاست ، به گونه يي که آنچه «نوعي»١ است ، شناخته شود. هدف اين نوع نمونه گيري انتخاب نمونه هايي است که باور ميشود، موارد ميانگين آن پديده تحت بررسي است . گرچه هدف اين نوع نمونه گيري نمايايي است ، اما محقق کيفي در صدد تعميم يافته هاي مبتني بر آن نيست . بر اساس منطق پارادايمي کيفي، محقق در صدد است يافته هاي به دست آمده از اين نوع نمونه گيري را جهت انتقال پذيري يا برون يابي که معياري معادل مفهوم تعميم پذيري کمي هستند، به کار گيرد (پاتون ، ٢٠٠٢؛ تدلي و تشکري، ٢٠٠٩).
فرض کنيد شما به مطالعه ي کيفي يک گروه حاشيه نشين ميپردازيد، بر اساس اين راهبرد نمونه گيري، شما بايد به دنبال نمونه هايي باشيد که بيانگر ويژگيهاي متعارف ، نوعي، و نرمال آن گروه يا ميانگين موردي آنها باشد.
٢-نمونه گيري افراطي يا مورد منحرف
اين نوع نمونه گيري -که نمونه گيري داده پرت ١نيز ميشود- عبارت است از گزينش مواردي که برجسته ترين نقاط افراطي را اشغال کرده اند. اين راهبرد به انتخاب نمونه هايي که به دليل نامعمول و ويژگي خاص ، پر- اطلاعات ٢ هستند، ميپردازد (ميلز و هابرمن ، ١٩٩٤؛ روبسون ، ٢٠٠٢؛ پاتون ، ٢٠٠٢).
براي مثال چنانچه شما به دنبال مطالعه ي کيفي وضعيت يادگيري در بين دانشجويان هستيد، بر اساس اين نمونه گيري شما بايد دانشجويان داراي برجسته ترين موفقيت ها يا برجسته ترين شکست هاي تحصيلي را انتخاب کرده و مورد مطالعه قرار دهيد.
٣-نمونه گيري شدت (يا حاد)
اين راهبرد داراي همان منطق نمونه گيري افراطي يا مورد منحرف ، البته با تأکيد کم بر ابعاد افراطي مورد است . يک نمونه ي شدت شامل موارد پر اطلاعاتي است که پديده ي مورد علاقه را به طور حاد (اما نه بطور افراطي) بيان مينمايد. نمونه گيري افراطي يا مورد منحرف ممکن است چنان نامعمول باشد که ابراز پديده ي مورد علاقه را مخدوش سازد. با استفاده از منطق نمونه گيري شدت ، محقق در جستجوي موارد عالي، پر بار (نه موارد بسيار نامعمول از پديده ي مورد مطالعه است .
تحقيق پديدارشناختي که در اصل بر تجربه هاي شديد شخصي افراد و از جمله تجربه هاي خود محقق متمرکز است ، از اين نوع نمونه گيري استفاده ميکند (پاتون ، ٢٠٠٢؛ گال و همکاران ، ٢٠٠٦).
براي مثال شما به بررسي کيفي ويژگيهاي رفتاري موسيقيدانان ميپردازيد. بر اساس اين راهبرد نمونه گيري، شما موسيقيدانان با معدل بالا و با معدل پايين را جهت مطالعه انتخاب ميکنيد.
٤-نمونه گيري با حداکثر تنوع (يا ناهمگون )
در اين راهبرد هدف ، استخراج و تشريح تم ها و مقوله هاي محوري است ، که مجموعه ي ايده الي از تنوع را در بر ميگيرد. در اينجا، محقق با شناسايي ويژگيهاي متنوع يا معيار ساخت نمونه را آغاز ميکند. سپس ، طيف وسيعي از موردها (افراد، گروه ها، محيط ها و ديگر ابعاد) بطور هدفمند انتخاب ميشوند؛ به گونه يي که همه ي انواع موردها در امتداد با، و يا برحسب يک يا چند بعد در تحقيق وارد شوند. يکي از دلايل استفاده از اين روش آن است که کسي مدعي نشود که محقق انواع خاصي از موردها را در نظر نگرفته است (جانسون و کريستنسن ، ٢٠٠٨).
براي مثال شما به بررسي کيفي رفتار شهروندي در يک محيط شهري خاص ميپردازيد؛ بر اساس اين نمونه گيري، تا حد امکان همه ي موردها و افراد را در نمونه ي خود وارد ميکنيد، به گونه يي که نمونه ي شما داراي حداکثر تنوع موردي باشد.
٥-نمونه گيري همگون
بر خلاف نمونه گيري ناهمگون يا با حداکثر تنوع ، هدف اين نوع راهبرد، انتخاب يک نمونه ي کوچک و همگون جهت تشريح عميق برخي زير گروه هاي خاص است . تحقيق با گروه مرکزها ١ نوعا مبتني بر اين نوع نمونه گيري ميباشد. در اين نوع نمونه گيري، يک مورد (يا مجموعه يي از موارد) نسبتا کوچک و همگون براي مطالعه ي شدت در نظر گرفته ميشود (هالوي و ويلر، ١٩٩٦؛ روبسون ، ٢٠٠٢).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید