بخشی از مقاله
نوعثمانیگری ترکیه و تاثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
چکیده
نگاهی کوتاه به اقدامات ترکیه در سال های اخیر و به ویژه پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه، به روشنی تغییرات در سیاست خارجی ترکیه را نشان می دهد. بعد از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، نقش جدیدی را در منطقه در پیشگرفته است. این مسأله نگرانیهایی را در برخی کشورهای منطقه از جمله ایران دامن زده است. ایران و ترکیه دو بازیگر مهم منطقهای که تحولات داخلی و خارجی در اهداف و منافع خاص آنها متاثر از همدیگر هستند، همچنین هدفی که ترکیه در چارچوب سیاست خارجی جدید خود به دنبال آن است، تنها جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه تعداد وسیعی از کشورهای منطقه از جمله بحرین، لبنان، عراق و سوریه را نیز مدنظر قرار داده است. که ناشی از سیاست نوعثمانیگری این کشور میباشد. این پژوهش که با روش کتابخانهای صورت گرفته است، با توجه به رهیافت سازهانگاری تلاش دارد تا سیاست نوعثمانیگری ترکیه و تاثیر آن بر امنیت ملی برون و درون مرزی جمهوری اسلامی ایران را مورد تحلیل قرار دهد. همچنین نوعثمانیگری ترکیه کماکان سرلوحه سیاستگذاریها و برنامهریزیهای این کشور قرار گرفته است که آخرین سیاست ترکیه در سال 6102 ، تعرض به خاک عراق میباشد. همچنین آنکارا در تلاش برای کاهش نفوذ ایران در لبنان، عراق، بحرین و سوریه از طریق ایجاد روابط متوازن با احزاب و یا تغییر دولتهای همسو با ایران است. همچنین در حال حاضر پروژهی پان-ترکیسم به کارگردانی آنکارا و بازیگری باکو در حال اجراست، و این ضرورت احساس میشود که جمهوری اسلامی ایران، از اجرای هر گونه برنامهی مرتبط با فعالیتهای پانترکیستی و الحاقگرایانه پیشگیری کند.
کلمات کلیدی: ترکیه، سیاست خارجی، نوعثمانی گرایی، امنیت ملی، خاورمیانه، ایران.
مقدمه
نوعثمانیگری یک جریان فکری است که در اواخر قرن 20 به وجود آمد. در جمهوری ترکیه با افزایش سطح آموزش یک طبقهی به نام »بورژوازی اسلامی« به وجود آمد. معنای این اصطلاح جدید حداقل به سه دهه پیش باز می گردد. زمانی که ترکیه بخش شمالی جزیره قبرس را از طریق حمله نظامی به اشغال خود درآورد. تحلیل گران یونانی در آن دوره از اصطلاح »عثمانیگری« برای توصیف این عمل بلند پروازانه استفاده کرده بودند. این اصطلاح بار دیگر در دوران ریاست جمهوری تورگوت اوزال مورد استفاده قرار گرفت اما پس از مرگ وی به فراموشی سپرده شد. با پیروزی حزب عدالت توسعه در ترکیه و روی کار آمدن رجب طیب اردوغان در این کشور گفتمان نوعثمانی گری به محافل سیاسی برگشته است، سیاست های اردوغان به طور آشکار به میراث عثمانی- اسلامی تکیه می کند ولی این موج زمانی تقویت شد که احمد داوود اوغلو به عنوان وزیر امور خارجه ترکیه منسوب شد؛ داوود اوغلو در کتاب خود با عنوان »عمق استراتژیک« مولفه های دکترین خود را مشخص می سازد. راهبرد نو عثمانی گری در ترکیه که زمینه پیدایش مجدد آن به تحولات سیاسی اخیر در ترکیه باز می گردد، این تفکر در سیاست خارجی ترکیه نمودهایی داشته است، تلاش برای دخالت در موضوع سوریه، مصادره بیداری اسلامی و رهبری پرونده فلسطین از جمله نمودهای این سیاست خارجی است. از طرف دیگر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان رهبری جبهه مقاومت در منطقه و یکی از مهم ترین کنش گران منطقه خاورمیانه در تضاد با سیاست های نوعثمانی گری ترکیه قرار دارد. هرچند راهبرد نوعثمانی گری ترکیه در سیرتحولات منطقه خاورمیانه تاکنون شکست خورده است، اما با توجه به تلاش ترکیه برای حضور در عمق استراتژبک ایران در سوریه، فلسطین و مصادره بیداری اسلامی، این راهبرد می تواند چالش هایی برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد نماید. بنابراین با تلاش این دو کشور برای گسترش در حوزه نفوذ خود در منطقه خاورمیانه بررسی چالشهای سیاست این دو کشور از اهمیت والایی برخوردار است. از طرف دیگر با توجه به شرایط تحولات منطقه ای که محور صهیونیزم غربی- عربی با حمایت از تروریسم تکفیری علیه محور مقاومت حامی ایران ایجاد نموده اند و به دنبال به چالش کشیدن منافع ایران در منطقه هستند و قرار گرفتن ترکیه در محور مذکور انجام پژوهش در رابطه بررسی تبعات این تحولات برای امنیت ملی ایران از ضرورت و اهمیت والایی برخوردار است. در این میان اصرار ترکیه بر عملیاتی نمودن راهبرد نوعثمانی گری و تلاش برای ورود به حوزه نفوذ ایران می تواند حامل تبعات امنیتی جدی برای جمهوری اسلامی ایران باشد. اقدامات ترکیه در سالهای اخیر حساسیت بسیاری از کشورها، از جمله جمهوری اسلامی ایران را برانگیخته است، سیاست نوعثمانی گری ترکیه در منطقه سبب ایجاد چالش های شده است که می تواند بصورت جدی بر امنیت ایران تاثیر گذار باشد. لذا ضرورت انجام پژوهش حاضر پیش از پیش احساس می شود. این نوشتار با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و به بررسی رویکردهای جدید در سیاست خارجی ترکیه میپردازد و تهدیدهای امنیتی ایجادشده فراروی جمهوری اسلامی ایرانبا استفاده از نظریه سازه انگاری را بررسی میکند.
.1 چارچوب نظری پژوهش
نظریهای که در این مقاله بر اساس آن به بررسی موضوع پرداخته شده سازه انگاری است. برای تبیین بیان چرایی تحولات در سیاست خارجی ترکیه بعد از سال6116از رهیافتها و تئوریهای متفاوتی به عنوان ابزار تحلیلی میتوان بهره برد، لیکن به نظر میرسد رهیافت مطالعاتی سازهانگاری میتواند در تبیین این تحولات جامعتر از بقیه رهیافتها و تئوریهای روابط بین-الملل باشد. این که هر جامعهای هویت ملی خویش و ارزشها و علائق فرهنگی و فکری خود را چگونه تعریف مینماید، در
تعیین روند حرکتی سیاست خارجی آن کشور تأثیرگذار خواهد بود. به عبارت دیگر سازهانگاری بر ابعاد مادی و غیرمادی حیات اجتماعی تأکید داشته و تلاش دارد برای تبیین پدیدههای اجتماعی، بر چگونگی شکل دادن جهان مادی به کنش انسانی و شکل گرفتن جهان مادی توسط کنش و تعامل انسانی، وابسته به تفاسیر پویای هنجاری و معرفت شناختی جهان مادی اقدام نماید (مشیرزاده، .(861 :0841
مجموعه تلاشهای فکری انجام گرفته در روابط بینالملل به نظریههای انجامیده است که بر اساس نسبت آنها با جهان (مسایل معرفت شناسی) به نظریه های تبیینی و تاسیسی قابل تقسیماند. نظریههای تبیینی در پی بیان چرایی رفتار دولت ها بوده که بر این اساس روابط میان دولتها به عنوان امری خارجی نسبت به نظریه تلقی کرده و در مقابل این، نظریه های تاسیسی قرار میگیرند قائل به این امر میباشند که واقعیت ها و روابط میان ملت ها از طریق زبان، ایده ها و مفاهیم ایجاد شده شکل میگیرند. در اوایل دهه41 ما شاهد طرحی نو برای مطالعه واقعیت ها پدیده ها و رفتارهای بین المللی هستیم که حد فاصل میان نظریات تبیینی و تاسیسی قرار میگیرد (گرمی، (63 :0841، از این طرح نو تحت عنوان سازه انگاری یاد برده میشود.
در این حوزه بر تعریف هویت از منظر معرفت شناختی تاکید میشود آنچه اهمیت بیشتر دارد، این است که چه چیزی هست، نه اینکه ما چگونه می توانیم آن را بشناسیم .(Wendt,2000:17
در واقع سازه گرایان علیرغم اختلاف و شقوق درونی با اینکه با دیدگاه واقع گرایان و لیبرال ها مخالف اندو معتقدند که هویت و منافع دولت از پیش تعیین یافته است( .( Stein, 2005:303 در باب هویت سیاست خارجی ترکیه دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول رویکرد اول که به برخی مخالفان دولت و مدافعان سرسخت نظم لائیک و برخی تحلیلگران اروپایی مخالف عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا تعلق دارد، معتقد است مبانی فکری سیاست خارجی حزب حاکم همچون سیاست داخلی، ریشه های مذهبی و عقیدتی دارد و هدف این حزب، احیای خلافت اسلامی و دستیابی به رهبری دینی در جهان اسلام می باشد( .(Cizre,2008:6
دیدگاه دوم، راهبرد حزب حاکم در سیاست خارجی را مبتنی بر آموزه های دینی و تغییر محور تاریخی و استراتژیکی اسلامگرایانه نمیداند. مصطفی شاهین و هاکان یاووز((2011 راهبرد نوین سیاست خارجی عدالت و توسعه را با توجه به تجربه تلخ اربکان و اسلام گرایانسنّتی، نتیجه قرائت سنجیده و محافظه کارانه نسل جدید و نواندیش اسلام گرایان از تاریخ، فرهنگ و هویت ترکیه در سیاست معاصر می دانند .آنها این تغییر جهت را بازاندیشی واقعگرایانه در میراث کمالیسم برای انطباق با دنیای جدید و مبتنی بر اهداف و موقعیت جدید ترکیه در اقتصاد و سیاست محسوب می کنند و این بازگشت را نه تلاش برای احیای خلافت، بلکه نئوعثمانیسمٌ یا نوعثمانی گرایی می نامند (Sahin , 2011)، در این رویکرد، اگرچه سیاست نوین تفاوت های زیادی با سیاست خارجی دولت عثمانی دارد، ولی شاهین بر مبنای تحولات سیاست خارجی ترکیه در دهه اخیر و نیز با تحلیل محتوای مه مترین متن علمی -راهبردی دولت اردوغان، بین عثمانیسم و نئوعثمانیسم اشتراکات اساسی را بر می شمارد .(Davutoğlu. 2000:85) هرچند که در پاسخ به این دو رویکرد، دولتمردان حزب حاکم در هر فرصتی مخالفت خود را با این دیدگاه که سیاست خارجی حزب حاکم مبتنی بر بنیا نهای دینی و مذهبی است و همچنین رویکرد نئوعثمانیسم را رد می کنند((Cornell,2012:13-24، احمد داوود اوغلو، تئوریسین سیاست خارجی دولت اردوغان، در تبیین ویژگی های متدولوژیکی و اصول تئوریک سیاست خارجی این کشور، تحول در سیاست خارجی ترکیهرا تغییرِ محورٍ نمی داند و علاوه بر رد بنیانهای دینی و ایدئولوژیکی معتقد است: من تعبیر و مفهوم نئوعثمانیسم را رد میکنم، اما اذعان دارم که
مولفههایی مانند تاریخ عثمانی و جغرافیای ترکیه پارامترهای ثابتی هستند که نمیتوانند تغییر کنند. چگونه میتوان متغیرهایی مانند روابط تاریخی و مناسبات مناطق همجوار با دولت عثمانی را نادیده گرفت. روابطی که آکنده از ظرفیتهای مثبت تقویت و گسترش مناسبات با ملتها و دولت های منطقه میباشد .آنهایی که نگرش ایدئولوژیکی دارند، این تحولات را تعبیر به چنین مفاهیمی مینمایند(.(Davutoğlu,2009 هرچند این سیاستمداران اسلام گرا بنیانهای دینی-ایدئولوژیکی سیاست خارجی نوین ترکیه را رد می کنند، اما مبانی فکری آنها چهرهای ژانوسی دارد.
.2 سیاست خارجی ترکیه از منظر سازه انگاری
نظریه سازهانگاری بر سه پایه اصلی(هویت، برداشت و ماهیت بین الاذهانی واقعیت) استواراست. در اینجا هر کدام از این سه پایه را میشکافیم و شرایط ترکیه را بر اساس آنها بررسی می کنیم.
الف: هویت: در کشور ترکیه حدود هفت الی هشت دهه از اسلامگرایی خبری نبود و ملیت ترک در قالب ملیگرایی مبتنی بر تعالیم آتاتورک (به عنوان بنیان گذار ترکیه مدرن) گفتمان غالب حاکمیت در این کشور بوده است. علاوه بر چالش بین ملیگرایان و اسلامگرایان، ترکیه شاهد ستیز دیگری هم بوده است؛ به این معنا که الگوی توسعه این کشور یا الگوی اسلامی است یا غربی .(Richard Price and Christian Reus-Smith,1998:052) در زمان جنگ سرد، ترکیه هویت سیاسی خود را به عنوان جزئی از بلوک غرب و در تقابل با اتحاد جماهیر شوروی تعریف میکرد. بعد از جنگ سرد، کمالیستها تلاش کردند پانترکیسم را جایگزین کمالیسم کنند. با گذشت سالهای بسیار، مردم ترکیه عملاً با روشهای مختلف از جمله انتخابات نشان دادند که این سیاستها هیچ سنخیتی با ریشههای فرهنگی این کشور ندارد و به همین دلیل رغبتی به آن نشان ندادند و همواره به دنبال احیای فرهنگ اسلامی برای مرهمنهادن بر زخمهای هویتی خود بودند. به قدرت رسیدن اوزال با مشی کاملاً اقتصادی و دولت ائتلافی حزب رفاه به نخستوزیری اربکان، مقدمهای برای تحولات آتی بود. نتیجه انتخابات سه دوره اخیر، و نیز رفراندوم 6101 اصلاحات قانون اساسی انعکاس نوع مطالبات جامعه ترکیه است (واعظی، .(18 :0843
هویت در نگرش سازهانگاری، نه متصلب و ابدی است و نه سیال و نسبی. الکساندر ونت با این تعبیر از هویت، مرز خود را با عقلانیتگرایان (که قائل به مفروض و معینبودن هویت هستند) و پستمدرنیستها (که قائل به نسبیت و سیالیت هویت هستند) جدا می کند؛ یعنی هویت سازهانگاری هم حامل مایههای ثابت و هم پذیرای معناها و اشکال پویا است. دراین معنا هویت بازیگران همواره در حال پوست انداختن و بازتعریف است و سخنگفتن از هویتی مفروض و لایتغیر غیرممکن است ( نصری، .(366 :0841
ب: برداشت: دومین اصل در نگرشهای هستیشناسی سازهانگاری، بحث برداشت یا تصور است. به این معنا که تفسیر از یک موضوع بر اساس برداشت یا تصوری است که از آن مسئله خاص وجود دارد. این اصل بیشتر در رابطه با نخبگان حکومتی، تعریف و تبیین میشود. در خصوص ترکیه نیز مشاهده میشود که با روی کار آمدن یک نظریهپرداز قدرتمند به نام احمد داود اوغلو که با نظریه صفرکردن تنش با همسایگان به مقام رئیس دیپلماسی و سیاست خارجی ترکیه آمده است و تاثیرگذاری و نقش انکارناپذیر او، نقش نظامیان در عرصه سیاست خارجی و داخلی ترکیه بسیار کمرنگ شد. بر همین اساس برداشت شخصی چون داود اوغلو از مسائل، می تواند بسیار اهمیت داشته باشد و سیاست خارجی ترکیه را به گونهای دیگر شکل دهد( نصری، .(366 :0841
پ: ماهیت بین الاذهانی واقعیت: ماهیت بینالاذهانی واقعیت به این معنا است که آنچه یک فرد از یک حقیقت میپندارد، با آنچه دیگری میپندارد، متفاوت است و حقیقت واقعی از در کنار هم قرار گرفتن تصور فرد و تصور دیگری است که شکل
میگیرد. به این ترتیب که هر گروهی برداشت متفاوتی از یک واقعه، حقیقت یا پدیده دارد. سازهانگاری بیان میکند که قرار دادن این تفکرهای متفاوت است که به شکل گرفتن صحیح آن واقعه، حقیقت یا پدیده منجر میشود. برای مثال تا چندی پیش وجود نژادی غیر از نژاد ترک در ترکیه نادیده گرفته میشد، حتی کردها، ترکهای کوهستان نامیده میشدند. چرا که فقط از یک زاویه به آن پدیده نگریسته میشد. اما اکنون با در نظر گرفتن تصور کردها مذاکره با آنها، شکل دیگری به خود گرفته و کردها به موفقیتها و امکانات بسیاری دست یافتهاند (هرچند شاید این امکانات کافی نباشد). همچون عدم اعدام عبداالله اوجالان، رهبر گروه جداییطلب کردی پ.ک.ک، متوقفشدن حملههای ارتش به این منطقه، امکان تأسیس شبکه کردی، امکان تکلم به زبان کردی. در واقع، گفتگوی بین دو گروه سبب رد و بدل شدن برداشتهای ذهنی طرفین میشود و دو طرف به جای اینکه بر طبل سخن خود بکوبند، تصویر ذهنی طرف مقابل را هم تجسم میکنند که این امر سبب میشود تصویر ذهنی مشترکی یا صحیحتری از حقیقت شکل بگیرد (نصری،.(368 :0841
-1-1
.3 سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه
کاربرد مفروضههای بنیادین نظریه سازهانگاری در سیر تحولات تاریخی جامعه ترکیه نشان میدهد پس از چند دهه پر فراز و نشیب، از بطن کشمکش میان اسلامگرایان و سکولارها، گروهی به نام حزب عدالت و توسعه در جریان انتخابات پارلمانی سال 6116 قدرت را به دست میگیرد که برخاسته از پیشینه ذهنی و تجربههای تاریخی و فرهنگ خاص این است. تعامل افراد، گروهها و گفتمانهای داخلی همچنین تعامل گروه های سکولار و ملیگرا با اسلامگرایان (بهرغم بحرانهای متعدد سیاسی و وقوع چندین کودتای نظامی)، در یک فرآیند جامعهپذیری موجب حرکت جامعه ترکیه به سوی نقطه تعادل شد (کوزهگر کالجی،(052 :0851 ، در حقیقت، می توان گفت به قدرت رسیدن این گروه میانهرو، حاصل شکلگیری نوعی هنجار داخلی یا ملی در جامعه ترکیه مبتنی بر ارزشهای مشترک در مورد تعریف رفتار مناسب در سطح جامعه است و حزب عدالت و توسعه توانست با در پیش گرفتن رویکردی معتدل موجب ارتقای جایگاه این کشور در منطقه خاورمیانه و همسایگان خود شود.
.4 -2 تاثیرات نوعثمانیگری بر منطقه
با روشن شدن روند و نحوه شکلگیری نوعثمانی گری در ترکیه، دراینجا به بررسی تاثیراتی که این گفتمان بر منطقه خواهد داشت را مورد بررسی قرار می دهیم. سیاست ترکیه نسبت به خاورمیانه پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه شاهد یک پویایی جدید بوده است ( Larrabee, 2007:13). پس از سال ها انفعال وغفلت این کشور، ترکیه به عنوان یک بازیگر دیپلماتیک مهم در منطقه ظاهر شد. بر این اساس آنکارا رهیافت فعالانهتری را نسبت به مناقشه فلسطین و اسرائیل اتخاذ کرده است. برای شرکت در مأموریت ناتو اقدام به اعزام نیرو به افعانستان کرد، در نیروهای سازمان ملل در لبنان مشارکت کرد، در سازمان کنفرانس اسلامی فعالتر شده، در کنفرانسهای مختلف اتحادیه عرب حضور به هم رسانده و روابط نزدیکتری را با ایران، عراق و سوریه برقرار کرده و روابط اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک با دولتهای عربی و مسلمان را بهبود بخشید . (Taspinar, 2008:1-2)
بنابراین هنگامی که به سیاستهای ترکیه طی چندین سال گذشته با دقت بیشتری نگریسته شود، ناخودآگاه دوران اقتدار امپراطوری عثمانی و حوزه نفوذ وسیع آن به ذهن متبادر میشود .از این رو است که گرایشات حزب عدالت و توسعه را میتوان در قالبی نو از این اقتدار، تحت مفهوم نوعثمانیسم، تبیین نمود. نوعثمانیسم به دنبال امپریالیسم ترکی در خاورمیانه و فراتر از
آن نبوده و همچنین به دنبال برقرارکردن یک نظام حقوقی اسلامی در ترکیه مدرن نمیباشد. در عوض، طرفدار نسخهای تعدیل شده از سکولاریسم کمالی در داخل ترکیه و سیاست کنشگر فعال در امور خارجی استکه مخصوصاً در تمایل ترکیه به میانجیگری در اختلافات مشهود است. لذا در پارادایم نوعثمانیسم، آنکارا قدرت نرم بیشتری اعم از نفوذ سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و فرهنگی در قلمروهای پیشین امپراطوری عثمانی مانند خاورمیانه، شمال آفریقا و شبه جزیره بالکان و همینطور سایر مناطقی که ترکیه در آن ها منافع ملی و استراتژیک دارد، اعمال میکند. از دیگر موارد تاثیرات نوعثمانیگری ترکها بر منطقه میتوان تاثیرات نوعثمانیگری بر کردها و همچنین و صحنه سیاسی-نظامی در سوریه می باشد. ترکها در وجه دیگر عملیاتیسازی برنامههای تحریک دولت اقلیم و مردمکُرد در شمال عراق نسبت به دولت مرکزی عراق هستند تا از قدرت یابی دولت مرکزی جلوگیری نمایند. کُردها تحریک میشوند که اگر دولت مرکزی قدرتمند شود تضییع حقوق اکراد را باعث خواهد شد. با این همه کُردها در شمال عراق روی خوشی به سیاست های اردوغان نشان نمی دهند و بنظر می رسد تلاش های روانی
عوامل پ.ک.ک حاضر در منطقه، در خنثی سازی این سیاست ها کارساز بوده است. این نیروها، ضمن حضور قدرتمندانه در بام کردستان، عملاً حاکمیت سه گانهای را بر دولت مرکزی عراق و دولت اقلیم کُردی تحمیل کرده اند و در کنار آن با تشدید برنامه های فرهنگی-روانی مردمان کُرد را علیه دولت اقلیم با عنوان این که دنباله رو صهیونیسم بین الملل است و ترکیه بعنوان قصاب کُردها به چالش کشیده اند . اکثر شرکتهای ترکیه ای که در شمال عراق فعال هستند بدنه کُردی دارند، مطلبی که در محاسبات دولت ترکیه دیده نشده و مورد بهره برداری پ.ک.ک قرار گرفته است.
صحنه سیاسی- نظامی کشور سوریه، یکی دیگر از آوردگاههای جنگ نیابتی، از صحنهای هُنرنمایی ترکیه در قالب سیاست عثمانی گرایی جدید است که، در صورت خارج شدن از کنترل می تواند امنیت ملی این کشور را با مشکل روبرو نماید. تنش در سوریه از زمانی شروع شد که تب انقلاب در جهان عرب اوج گرفت و سوریه به بستن فضای سیاسی همت گمارد و واکنش دولت سوریه به »مقاله 14 مارس 2005 علی عبدا… در انتقاد از رابطه با ایران (متقی،(1391 را نمود بارز کلید خوردن سیاست های ترکیه در این کشور می توان ذکر کرد که با »سفر داووداوغلو در 19 آگوست 2011 به دمشق( احمدیان،( 1392، که آن را سفر هشدار و بعضی ها آن را حامل پیام آمریکا به نظام سیاسی سوریه ذکر می کنند. کلید خوردن منازعه در سوریه با محوریت همسایه قدرتمند شمالی، این اطمینان را به اسلامگرایان ترکیه می داد که ظرف کم مدتی میتوان به اهداف ترسیمی دست یافت استقرار سامانه دفاع ضد موشکی امریکا در ترکیه، حلقه ای دیگر برای تهدید و راهکاری برای تنگ کردن حلقه محاصره علیه جمهوری اسلامی ایران است با توجه به چنین پیشین های شاید بتوان ادعا کرد که سیاست های اخیر ترکیه فراروی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران چالش اساسی ایجاد کرده است. با وجود تلاشهای ترکیه برای رسیدن به قدرت اول منطقهای بر اساس تفکرات نوعثمانی گری حزب عدالت و توسعه، بر رقابت های منطقه ای و فرا منطقه ای سایر کشورها تاثیر گذاشته، در کنار ایران، کشورهای پاکستان، عربستان و هند با ترکیه در رقابتاند. عربستان سعی دارد تا در بُعد مذهبی در منطقه نفوذ کند. رشد رادیکالیسم اسلامی نشاندهندهی نفوذ مکتب وهابیگری عربستان است. هند
و پاکستان نیز برای نفوذ اقتصادی و فرهنگی در منطقه تلاش می کنند. برخی حمایت پاکستان از طالبان در افغانستان را در راستای برنامهی اسلامآباد برای نفوذ به منطقهی آسیای مرکزی می دانند. هند نیز با توجه به نفوذ فرهنگی در آسیای مرکزی از دوران کمونیستی به بعد و تبدیل شدن به یک قدرت صنعتی، رقیب مهمی برای ترکیه به حساب میآید. نفوذ گستردهی فرهنگ، موسیقی و سینمای هند در آسیای مرکزی فراتر از نفوذ هنر و سینمای ترکیه است. با این حال، رقبای اصلی ترکیه در منطقه، روسیه و چین هستند. ضریب نفوذ روسیه به کشورهای آسیای مرکزی به لحاظ نظامی و فرهنگی و وجود جمعیت روسزبان در تمامی این جمهوریها باعث شده است تا رهبران این کشورها ملاحظات روسیه و ناخشنودی آن از نفوذ ترکیه و به تبع آن، غرب را مورد توجه قرار دهند و نگاه ویژهای به روابط با مسکو داشته باشند. از سوی دیگر، روسیه همواره تلاشهای
ترکیه برای نزدیکی به منطقه و به ویژه برگزاری نشست سران شورای همکاری را، که با درون مایهی پانترکیسم همراه بوده، با نگرانی دنبال کرده است. روسیه، که از دوران کمونیستی نگران نفوذ پانترکیسم در منطقهی آسیای مرکزی بوده است، حضور ترکیه را در راستای حضور غرب و آمریکا تفسیر میکند.
.5 -3 روابط ایران و ترکیه در در پرتو سیاست نوعثمانیگری ترکیه و تاثیرات آن منطقه
هرچند که روابط ایران و ترکیه در سالهای اخیر بر اساس اصول بنیادین عدم مداخله در امور داخلی، همسایگی خوب و همکاری اقتصادی و نظامی بنا شده است. در نتیجه، دولت ترکیه و افکار عمومی در این کشور تلقی از ایران به عنوان تهدید مستقیم خارجی ندارند .(Ulgen,2010:4) اما وقوع برخی تحولات در سیاست خارجی ترکیه در ماه های اخیر سبب بروز چالشهایی جدی در روابط دو کشور شده است که مهمترین آنها عبارتاند از:
در زمینه نوع واکنش به تحولات خاورمیانه عربی یا بهار عربی بایستی اشاره نمود که هم بی ثباتی های سیاسی ناشی از سقوط دولت های مادام العمر، و هم ناامنیها و بحرانهای ناشی از جنبش های انقلابی، سیاست های منطقهای بلندپروازانه این کشور را با بیشترین تهدیدات امنیتی روبرو نمود اما دولت ترکیه با روش های یادشده سعی کرد پیامدهای ناشی از این تحولات را کنترل نماید که البته در نهایت منجر به بازنگری در اصول سیاست خارجی این کشور گردید .در ارزیابی علل و زمینههای این بازنگری، برخی تحلیل گران معتقدنداولاً برخی اصول سیاست منطقهای ترکیه مانند تنش صفر با همسایگان مبتنی بر این مفروض غیر واقعی بوده که هیچ یک از همسایگان ترکیه دارای منافع و اهداف مخالف با آنکارا نیستند و لذا در بلندمدت این سیاست نمی توانست تداوم یابد و با آغاز بحران در منطقه و منافع و اهداف متمایز دولتهای قدرتمند منطقه، این کشور مجبور به تجدیدنظر در سیاست منطقهای خود شدثانیاً. استراتژیستهای حزب حاکم برآورد افراطی از نفوذ این حزب و رویکردهای فکری و سیاسی آن در منطقه داشتهاند و با ظاهر شدن ناتوانی دولت اردوغان در اقناع دولت بشار اسد برای آغاز اصلاحات مورد نظر ترکیه و نیز ناتوانی در همراه کردن ایران و روسیه در این زمینه، دولت اردوغان مجبور به تغییر سیاست منطقه ای خود شد .(Cornell, 2012:13-24)
-4 الف: سوریه:
-5 چنان که مشاهده می شود، وضعیت سوریه چالشهای جدی و مهمی فراروی دو کشور ایران و ترکیه در منطقه قرار داده است. از یک طرف، ترکیه معتقد است که بحران سیاسی در سوریه را همچون تحولات مصر و لیبی و یمن به مثابه یک جنبش انقلابی می داند و قیام مخالفان سیاسی و مسلح دولت بشار را مبارزه برای دستیابی به حکومت مردمی و دمکراتیک تلقی می کند. و مطالبات مردم سوریه برای آزاد یهای بیشتر، دموکراسی و لغو همه محدودیتها بر حقوق سیاسی و انسانی، مشروع و قانونی است و دوستی بین کشورهای همسایه نباید به بهای عدم دسترسی مردم سوریه به دموکراسی تمام شود .از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که ریشه بحران سیاسی را در سوریه نه داخلی بلکه توطئه دولت های غربی برای نابودی جبهه مقاومت ضد صهیونیستی و بازیگران بحران را نیز تروریست های مزدور داخلی و خارجی می داند.
میتوان گفت که نقطه عطف سیاست ترکیه در قبال موضوع سوریه، دیدار نخست وزیر اردوغان از تهران بعد از سفر به چین در آوریل 2012 بود. طی آن بازدید که جزئیاتش بهطور گسترده منتشر نشد، ادعا شده بود که حمله اسرائیل علیه ایران و بعد از آن سوریه، در دستور کار است .اردوغان ابتدا با دکتر احمدینژاد در تهران و سپس با رهبر انقلاب در مشهد ملاقات کرد تا اقدام مشترک در سوریه از جمله توقف عملیات نظامی، اجرای فوری اصلاحات قانون اساسی و مهم تر از آن استعفای اسد را
پیگیری کند، اما نتیجه مثبتی از این مذاکرات به دست نیاورد .بعد از اعلام صریح آنکارا برای مداخله در بحران سوریه، از جمله ایجاد یک منطقه حائل در نزدیکی مرز و استفاده از زور، دولت ایران استدلال نمود که باید شانس دوم و زمان لازم برای ایجاد اصلاحات به اسد داده شود، ترکیه نیز باید از طریق همکاری با کشورهای منطقه به جای همکاری با قدرت های غربی به این روند کمک کند .اما در یک محیط بسیار پرتنش، اردوغان ایران را به اقدام مزورانه به شیوهای که مناسب روابط همسایگی نیست، متهم کرد(.(Ertuğru, 2012: 5
با در نظر گرفتن ارتباط بین تغییر سیاسی در سوریه به عنوان گامی مهم در جهت تشدید فشار سیاسی علیه ایران با هدف تغییر سیاستهای منطقهای و حتی هستهای، این سیاست ترکیه، رقبا و دشمنان ایران از جمله عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی را قادر به مداخله در بحران نموده و در نتیجه موضوع تغییر رژیم در سوریه را به یک بازی با حاصل جمع صفر و دقیقاً در مقابل منافع ژئوپلیتیک ایران تبدیل کرده است .در پرتو این سیاست، ترکیه و دیگر بازیگران رقیب، ایران را به عنوان مانع اصلی در مسیر تحقق تغییر رژیم در سوریه تعریف نموده اند .با این وجود، گروههای سیاسی مختلف بهویژه کمالیستها، به شدت مخالف دخالت عمیق ترکیه در تحولات منطقه میباشند، چرا که آن را فراتر از ظرفیت های واقعی سیاسی،
استراتژیک و اقتصادی ترکیه میدانند.
بنابراین در چنین شرایطی، مواضع و رویکرد دو کشور در نقطه مقابل هم قرار دارد و تفسیر ژئوپلیتیکی و امنیتی برخی رهبران حزب حاکم ترکیه از سیاست خارجی جمهوری اسلامی نشانگر عمق اختلاف بین مواضع دو کشور در بحران سوریه می باشد. سینان دوغان نماینده پارلمان ترکیه و رییس مرکز تحقیقات استراتژیک بینالمللی ترکیه در تحلیل سیاستها و رفتارهای منطقه ای ایران در سوریه معتقد است: ایران همیشه می خواهد جبهه جنگ با دشمنان خود را در فراسوی مرزهای خود نگه دارد .سوریه یکی از این جبهه هاست که با رسیدن بهار عربی به آنجا دولت ایران سخت نگران شده است .با فروپاشی دولت اسد، ایران یکی از جبهههای خارجی را خواهد باخت و این به منزله عقب کشیده شدن میدان جنگ دولت ایران با کشورهای غربی به مرزهای خاکی خود است که دولت ایران را سخت نگران کرده است. ایران نیز به دفعات مکرر سیاست ترکیه در قبال سوریه را خصمانه و مغایر با اصول سیاست منطقهای و منافع بلندمدت این کشور و در راستای اهداف و استراتژی قدرت های غربی تعریف کرده است و ترکیه را مهره اجرای این اهداف دانسته است . گفتگوهای زیادی نیز که در طول بحران سوریه و ماههای اخیر بین ایران و ترکیه صورت گرفته، فاصل هها را کم نکرده و دو طرف موفق نشده اند مواضع شان را به کیدیگر نزد کی کنند(موسوی،.(0850
بنابراین، تعارضاتی که در سیاست خارجی ترکیه دستکم در چهار سال اخیر یا در فرایند تحولات خاورمیانه به چشم م یخورد کاملاً مشخص میکند که مدار سیاست خارجی این کشور بر پیشبرد منافعی است که تیم اردوغان تعریف کرده و سیاست بهبود روابط با همسایگان اکنون فرجام دیگری پیدا کرده و موجب تنش با همسایگان شده است. و این سیاست های دولت
آنکار در جهت همان سیاست های نوین منطقه ای یا به اصطلاح سیاست نوعثمانی گری دولت اردوغان می داند.
-1-5 ب: عراق:
-2-5 در 63 اوت 0536 قراردادی بین ترکیه و عراق منعقد گـردید کـه به موجب آن از آغاز شروع به کار خط لوله کرکوک-اسکندرون از سال 0533 عراق سالانه 1 میلیون تن نفت خام به ترکیه صادر کند در دستامبر 0546 دو کشور دربارهء افزایش حجم نفت به 521 هزار بشکه در روز توافق کردند.با آغاز بـحران خـلیج فارس در 0551 ایـن خط لوله از سوی ترکیه مسدود شد،اما در 0522 مجددا گشوده شد.ترکیه مدعی بود که بسته شدن این لوله سبب شده که سالانه یـک میلیارد دلار متضرر شود.
ترکیه مقدار کمی نفت تولید میکند و ذخایر نفتی آن نیز انـدک اسـت.تولید داخـلی حدود 01 درضداز مصرف کشور را تأمین میکند و بقیه آن را از خارج وارد میشود. به علت رشد جمعیت و توسعهء صنایع،مصرف نفت در این کشور رو به افـزایش اسـت. لذا ترکیه نسبت به مناطق نقتخیز موصل و کروکوک عراق چشمداشت دارد .نیروهای نظامی این کشور در سـالهای اخـیر بـارها وارد شمال عراق شدهاند.ترکیه درحالیکه هدف از ورود نیروهای خود را بـه عراق سرکوب چریکهای کرد اعلام کردهامّامقاصد ارضی خود را نیز پنهان نـکرده است.در نقشهای که توسط کـنفدراسیون روشـنفکران ترک منتشر شده، موصل و کرکوک ضمیمه خاک ترکیه نشان داده شده است. ترکیه همچنین بهطور رسمی اعلام کرده که به موجب معاهده لوزان((0568از موصل چشمپوشی نکرده است.به همین دلیل،خواستار تغییر مرزهای خود با عراق شده است (جعفری ولدانی،.(11-11 :0831
روابط آنکارا- بغداد پس از اشغال عراق در سال 6118 توسط نیروهای نظامی ایالات متحده وارد دوران جدیدی شد، رابطه آنکارا با اقلیم کردستان در مسئله فروش نفت، بحران آب، مسئله فرار »طارق الهاشمی« به ترکیه و مهمتر از همه برخورد با بحران سوریه میتوان اشاره کرد . که ریشه اصلی این اختلافات، به رویکرد »نو عثمانیگری« ترکیه در منطقه و اختلافات و رویکرد سیاسی متفاوت مقامات این کشور نسبت به مسائل منطقه برمیگردد، این مسائل بهتدریج موجب شده بود آنکارا رفتارها و مواضع غیردوستانهای نسبت به دولت مرکزی عراق اتخاذ نماید تا اینکه این اختلافات با گسترش بحران سوریه در سطح منطقه به اوج رسید؛ به شکلی که با گسترش فعالیت داعش بهعنوان یکی از گروههای تروریستی مخالف سوریه و ورود نیروهای آن به خاک عراق، دولتمردان ترکیه درصدد برآمدند از فرصت بهدستآمده برای تضعیف بیشتر دولت مرکزی عراق بهرهبرداری کنند. موضوع اختلاف ترکیه و بغداد در مورد بهره برداری از آبهای دجله و فرات از اختلافات تاریخی دو کشور است که تا کنون حل نشده باقی مانده است. اختلاف دو کشور در این زمینه در دهه 0521 به بزرگترین چالش روابط دو کشور تبدیل شد. در دهه 0521 ترکیه پروژه دولتی گسترده (GAP) را با هدف برداشت آب از رودخانههای دجله و فرات از طریق ساخت و ساز مجموعهای از سدها آغاز کرد. این پروژه با هدف آبیاری و تأمین انرژی برق آبی انجام گرفت. افزایش سطح کنترل منابع مشترک آبی بوسیله ترکیه پس از اتمام این پروژه برای عراق که وابستگی زیادی به آب دجله و فرات برای تأمین میزان قابل توجهی از نیازهای آبی اش داشت غیر قابل قبول بود. اختلافات دو کشور در مورد میزان بهرهبرداری از آبهای دجله و فرات همچنان از موضوعات مورد اختلاف دو کشور است(بهرامی،.(5 :0850 البته علاوه بر تلاش برای تضعیف دولت نوری المالکی بهعنوان انگیزه دولتمردان ترک در حمایت از داعش، باید به منافع آنها در خرید نفت از این گروه تروریستی بعد از تسلط آنها بر منابع نفتی عراق نیز توجه داشت. با آغاز حملات و عملیات داعش در خاک عراق و بهخصوص پس از تصرف غیرمنتظره موصل از سوی این گروه تروریستی، توجه زیادی به فعالیتهای این گروه و علل پیشروی آن جلب شد؛ علت این امر نیز اهمیت مسئله، یعنی تصرف بخشی از خاک عراق از سوی این گروه تروریستی و پیامدهای داخلی و منطقهای آن بود. در این میان انتشار برخی اسناد و گزارشها حکایت از این مسئله داشت که برخی از دولتهای منطقه ازجمله ترکیه که در حمایت از این