بخشی از مقاله

چکیده

جغرافیا هماره یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر مناسبات سیاسی بین کشورها بوده و تا بدانجا اهمیت داشته که ژئوپلتیک را به صورت علمی بینارشتهای در کانون توجه پژوهشگران قرار داده است. با در نظر گرفتن یک چنین پیشفرضی در این نوشتار، نگارندگان سعی کردهاند تا تأثیر عوامل متغیر جغرافیای سیاسی عراق را پس از سقوط رژیم صدام بر امنیت ملی ایران بررسی کنند. برای نیل به این مهم سعی بر آن شده با در نظر گرفتن روش بررسی علّی/ معلولی و با عطف توجه به دو عامل اصلی متغیر در جغرافیای سیاسی یعنی جمعیت و منابع طبیعی در زیرمجموعه برخی متغیرهای امنیتی مورد نظر لی نور جی. مارتین که شامل مواردی مثل مشروعیت سیاسی، حقوق شهروندی و دستهجمعی اقوام و اقلیتها، توانمندی نظامی و قدرت مدیریت اقتصادی میشود، به این سوال مهم پاسخ داده شود که جغرافیای سیاسی عراق پس از صدام، از سال 2003 تاکنون چه تاثیری بر امنیت ملی ایران برجای گذاشته است؟ بدیهی است که در پرتو شناسایی جوانب مختلف این تاثیرگذاری است که می-توان به ارائه راهکارهای مقتضی و مناسب برای مواجهه و یا تعامل اصولی در روابط دیپلماتیک فیمابین دو کشور دست یازید.

1 مقدمه

گفته میشود جغرافیا هماره از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تعاملات ایران و عراق بوده که نشانهای عینی خود را در دعاوی عراق بر اروندرود و خوزستان در طی جنگ نشان داد. اما بعد سقوط صدام در سال 2003 تغییرات گسترده-ای بویژه در حوزه جغرافیای سیاسی عراق اتفاق افتاد که پیامدهای جدیدی برای امنیت منطقه وایران در برداشت. این پیامدها زمانی به چشم میآید که درنظر بگیریم درتبیین عوامل مؤثر در جغرافیای سیاسی از دو دسته عوامل ثابت و متغیر نام بردهاند. عوامل ثابت برخی پدیدههای جغرافیایی مثل موقعیت جغرافیایی، وسعت خاک، وضع توپوگرافی و شکل کشور میباشد. اما عوامل متغیربعضاً منشأ طبیعی داشته و نقش کمیت در آنها پررنگ است و میتوان به صورت خاص از عوامل جمعیت و منابع طبیعی نام برد. که مورد تمرکز این مقاله است.

از سوی دیگر امنیت یک مفهوم چندوجهی است که دارای تنوع تفسیری و مصداقی بوده و برای برونرفت نسبی از این مشکل، این مقاله درصدد است از رهیافت لینورجی. مارتین در تعریف امنیت استفاده کند که دارای این مزیت است که رهیافت رئالیستی به امنیت را به دلیل جامع نبودن و رهیافت ایدهآلیستی به آن را به دلیل مانع نبودن رد میکند.ضمن اینکه مزیت دیگررهیافت مارتین تمرکز آن بر چالش امنیت در خاورمیانه است که آن را تابع برخی متغیرهای کلیدی شامل مشروعیت سیاسی، حقوق اقوام و اقلیتها، توانمندی نظامی و برخورداری از منابع طبیعی راهبردی همانند نفت، گاز و آب برشمرده است. با توجه به این مساله سوال اصلی این پژوهش آن است که عوامل متغیر جغرافیای سیاسی عراق - جمعیت و منابع طبیعی - در دوره پس ازصدام، چه تاثیری برامنیت ملی ایران در قبل وبعد نهضتهای موسوم به بیداری اسلامی گذاشته است؟

فرضیه این پژوهش نیز آن است که جمعیت و منابع طبیعی عراق در دوره پساصدام اگرچه از یکسو به مثابه عنصر تهدیدساز در نتیجه احتمال موازنه منفی سیاسی/ انسانی دو کشور و یا رقابت-های مبتنی بر صادرات انرژی بوده؛ امااز دیگرسو به دلیل وجود اکثریت شیعی در عراق و نیز شکلگیری دشمن مشترکی با نام داعش در حوزه جمعیتشناختی عراق زمینه همکاری ایران با دولت عراق را فراهم ساخته و تا حدی جایگاه مولفه رقابتهای حوزه انرژی بین دو کشور را کاهش داده است. با توجه به این سوال و فرضیه در ادامه محورهای اصلی نظریه امنیت مارتین به عنوان چارچوب نظری این پژوهش ذکر میشود و در ادامه تلاش میشود با تطبیق آن بر عناصر اصلی متغیر در ژئوپلتیک یعنی جمعیت و منابع طبیعی عراق به تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش بپردازیم.

2 چارچوب نظری

آنچه که در این مقاله به عنوان چارچوب نظری ذکرشده، رهیافت ترکیبی لی نور.جی مارتین است که امنیت ملی راناشی ازچند متغیر مثل توانمندی نظامی، مشروعیت سیاسی، تساهل مذهبی/ قومی، دسترسی به منابع طبیعی و مدیریت اقتصادی میداند. نقطه قوت رهیافت وی این است که با نگاهی جامع عوامل گوناگون غیرنظامی را در کنار دفاع نظامی درنظر میگیرد.در اینجا مارتین امنیت ملی را توانایی یک دولت در اعمال یا جلوگیری از تهدید نسبت به سه مولفه می- داند: تمامیت ارضی، جامعه و رژیم و بر مبنای سطح تهدید آنها معتقد است یک کشور از امنیت بیشتر یا کمتری برخوردار است.

بدینترتیب سطح اصلی تحلیل مارتین در حوزه امنیت ملی، دولت است و آن را هدف اصلی تهدیدهای امنیت ملی میداند. بر این اساس مارتین برخی از مهمترین منابع تهدیدزا یا تهدیدزدا درمنطقه خاورمیانه که بر امنیت ملی تاثیر مستقیمی دارند را مطرح میکند.مثلا با طرح عنصر مشروعیت سیاسی معتقداست مشکل اکثر کشورهای خاورمیانه، بحران مشروعیت سیاسی است که باعث شده این کشورها دچار نوعی شکنندگی در امنیت ملی خود باشند. عنصر بعدی مارتین، تساهل مذهبی و قومی و پرهیز از خشونت قومی و دینی است که باعث تزلزل امنیت ملی در مناطقی مثل خاورمیانه شده است.

عنصر سوم مارتین در بحث امنیت ملی، دسترسی به منابع طبیعی حیاتی مانند انرژی، مواد غذایی و آب است؛ منابعی که در تقویت اقتصاد کشور نقش مهمی ایفا مینماید و ضعف در آنها باعث وابستگی میتواند شود. عنصر دیگر مارتین توانمندی اقتصادی است. به این معنا که هر حکومتی برای افزایش مشروعیت خود، باید جامعه را از حداقل رفاه اقتصادی برخوردار سازد و صنایع نظامی و تأسیسات دفاع ملی را حمایت مالی کند.

مارتین در نهایت به توانمندی نظامی برای مقابله با تهدیدات خارجی و داخلی اشاره میکند که البته با توانمندی اقتصادی مرتبط است. - مارتین، - 43-47 :1383 بدین ترتیب رهیافت ترکیبی مارتین میتواند به عنوان یک پارادایم در مورد تحلیل امنیت ملی دولتها در منطقهای مثل خاورمیانه به کار رود. از این رو ما در این تحقیق برای بررسی تأثیر جغرافیای سیاسی عراق پساصدام بر امنیت ملی ایران، متغیرهای مورد اشاره مارتین را بر دو عامل متغیر جغرافیای سیاسی که همانا جمعیت و منابع طبیعی است تطبیق میدهیم.

3 ژئوپلتیک جمعیت عراق، عناصر امنیتساز نظریه مارتین و امنیت ملی ایران

عراق جمعیت متنوعی دارد. بیش از %75 جمعیت آن عرباند. سایر نژادها شامل کردها 19 درصد وترکمن-ها،آشوری ها و سایر فرقهها مانند صائبی، یزیدی و... حدود 5 درصد جمعیت عراق را دربر میگیرند. 97 درصد جمعیت این کشور مسلمانند که از این میزان 60 تا 65 درصد شیعه و 32 تا 37 درصد آن سنی هستند. - مظفری، - 59:1384 با در نظر داشتن این ترکیب جمعیتی میتوان گفت مشروعیت سیاسی ایران در دو حوزه جدی به جمعیت عراق گره خورده است.

طبق آمار پیشین و صرف نظر از مسلمان بودن 97 درصد جمعیت عراق، بین 80 تا 85 درصد جمعیت عراق شیعه و کرد هستند. تعلقات جدی سیاسی و روانی بین کردهای ایران و عراق و همچنین، تعاملات شیعیان عراق و ایران و قرار گرفتن عتبات عالیات در عراق جدیت مؤلفه تعامل بین جمعیت عراق و امنیت ملی ایران را جدی کرده استخصوصاً. اینکه مطابق نمودار زیر گفته شده در تبیین مشروعیت سیاسی در سه سطح فرد، نظام سیاسی و کشور میتوان سه وجه را ترسیم کرد: تعامل قدرت و احترام - اقتدار - در سطح فردی؛ مشروعیت در سطح نظام سیاسی؛ وحاکمیت در سطح کشوری. - عالم، - 34:1383

احترام اقتدار فرد کشور حاکمیت

در اینجا برخی معتقدندمتغیرهای امنیتی نظریه مارتین نظیر مشروعیت سیاسی، حقوق اقلیتها و ... بر امنیت ملی ایران در هر سه سطح فوق از منظر ژئوپلتیکی تاثیرگذار بوده است که این تهدیدات به دو مقطع زمانی قبل تحولات 2011 خاورمیانه و بعد آن قابل تقسیم است. 3؛ - 1تهدیدات قبل از سال 2011 جمعیت عراق نسبت به امنیت ملی ایران تهدیدات مرتبط با جمعیت عراق نسبت به امنیت ملی ایران تا قبل از 2011 بیشتر خود را در قالب تهدید مشروعیت سیاسی و احتمال ایجاد حساسیتهای قومی در مناطق مرزی ایران - یا همان حقوق اقلیتها - نشان داد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید