بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله سعی شده است به منظور واکاوی نقش »دیپلماسی انرژی« به عنوان ابزاری دیپلماتیک و کاربردی، برای حضور در صحنهی بینالمللی و ارتقاء جایگاه اقتدارآمیز کشور در هندسه قدرت نظام منطقهای و بینالملل، بر متغیر وابستهای به نام »امنیت لّیم «، شاخصهای اصلی این اثربخشی مورد مطالعه و مداقه علمی قرار گیرد. لذا بدین منظور از روش تبینی و ابزارکتابخانهای بهره پژوهشی گرفته شده است.

حال سؤال اساسی این است که دیپلماسی انرژی به چه میزان در امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران تأثیر میگذارد؟ به ضرورت میتوان دلایل متعددی را برای بیان فرضیه برشمرد. امّا شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که بکارگیری اصولی و مبنایی دیپلماسی انرژی میتواند با ارتقاء و حفظ استقلال و حاکمیت ملّی، ارتقاء جایگاه جهانی ایران، رشد و توسعه اقتصادی، ارتقاء و حفظ تمامیت ارضی نظام و مقابله با چالشهای واحد سیاسی،جایگاه امنیت ملّی کشور را ارتقاء و بهبود بخشد.

-1 مقدمه

جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از موقعیت کمنظیر ژئوپلتیک و ژئواکونومیک و با داشتن ذخائر عظیم نفت و گاز در جهان ضمن بهرهبردن از تجربه طولانی در حوزه انرژی و موقعیت مناسب در خلیج فارس و دریای خزر و همسایگی با آسیای مرکزی، از امکان ایجاد پیوند میان منابع انرژی خود از جنوب، شرق و شمال شرقی به وسیله خطوط لوله به مصرف کنندگان آسیای برخوردار است.

از طرفی کشورها در سیاست خارجی خود با بهرهگیری از ظرفیتهای اقتصادی و انرژی ملّی و در چارچوب دیپلماسی انرژی، راهبرد نوین رشد و توسعهاقتصادی و تأمین منافع و امنیت ملّی را در پیش گرفتهاند. در این بین ایران میتواند با نگاه صحیح به بازارهای جهانی، رویکرد جدید در سیاست خارجی و هدفمندی تعامل در عرصه بینالمللی و همچنین برنامهریزی راهبردی، جایگاه خود را در منطقه و به صورت مشابه در جهان تحکیم بخشد و منافع ملّی و حیاتی خود را بیش از پیش تأمین نماید. به عبارت دیگر ایران در کانون منطقهای واقع شده که محور اصلی فضای سیاسی حاکم بر آن اقتصاد انرژی است و به عنوان یک قدرت منطقهای جدیدی در حال ظهور و رشد است.
بیشک ایران نقش راهبردی را در تعادل دیپلماتیک منطقه، خاصه »دیپلماسی انرژی«ایفا مینماید.

در این پژوهش با بهرهگیری از روش علمی سعی شده تا ضمن عملیاتی نمودن تعریف دیپلماسی انرژی کارویژههای آن در ارتقاء جایگاه امنیت ملّی مورد تبیین قرار گیرد.

-2چارچوب مفهومی-نظری پژوهش

-1-2سیاست خارجی - - Foreign Policy

میتوان گفت سیاست خارجی در مفهوم خاص، تدابیری است که حکومتها، در اداره کشور و تعیین شکل و محتوای فعالیت خود اتخاذ میکنند. از سیاست خارجی تعاریف کلاسیک دیگری نیز ابراز شده است. سیاست خارجی »عبارت است از یک استراتژی با یک رشته اعمال از پیش طرحریزی شده توسط تصمیمگیرندگان حکومتی که مقصود آن دستیابی به اهدافی معین در چارچوب منافع ملی، در محیط بینالمللی است. سیاست خارجی همچنین میتواند ابتکار عمل یک دولت و یا واکنش آن در قبال کنش دیگر دولتها باشد.« در عصر جدید با شکلگیری دولت-ملتها، سیاست خارجی و روابط بینالملل به شکلی جدید ظهور یافت و با شروع چالشهای مهم بینالمللی - جنگ جهانی اول، دوم - سیاست خارجی از ابزارهای مختلف فنی دیپلماتیک؛ یعنی ترغیب، تشویق، تطمیع، تهدید و در نهایت جنگ استفاده مینمود.

میتوان برای سیاست خارجی تعاریف دیگری نیز آورد.

از نظرمورگنتا نظریهپرداز تئوریهای روابط بینالملل، هدف مرکزی و عمومی سیاست خارجی دستیابی به قدرت است، بنابراین او همیشه منافع ملی را در پرتو »قدرت« میدانست.

مورگنتا در زمرهی نظریهپردازان مکتب رئالیسم - واقعگرایی - محسوب میشود.

-2-2سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و ساختار نظام بین الملل:

جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی خود دارای نظام ارزشی برگرفته از دستورها و مبانی اسلامی است. اهمیت ارزشها در این است که میتواند مبنای بسیاری از رفتارها و ایستارها در سیاست خارجی قرار گیرد و دلایل و توجیه بسیاری از اهداف و کنشها را در اختیار سیاستگذاران قرار دهد. وقتی تعداد زیادی از ارزشها در یک شبکه روابط علّی«» و مرتبط با هم قرار میگیرند، در واقع یک نوع ارتباط، پیوستگی و تقدم و تأخر را نشان میدهند که در آن صورت صحبت از نظام ارزشی میشود.

نظام ارزشی موجود در سیاست خارجی ایران مبنای رفتارهای سیاست خارجی آن است. این نظام ارزشی در برخی موارد با قواعد و هنجارهای بینالمللی سازگاری و همگرایی دارد و در بعضی از زمینهها با آنها تعارض پیدا میکند. اگر مهمترین خصلت سیاست خارجی ایران را در اسلامیت و انقلابی بودن آن بدانیم، ایران اسلامی در سیاست خارجی خود، رسالت، تعهد و نقش خاصی قائل است که آن را در چالش با ساختار نظام بینالملل قرار میدهد.

تحلیل انقلاب اسلامی ایران در سطح کلان نشان میدهد که انقلاب ایران اساساً در تعارض با نظام بین الملل رخ داد و ارزشها و هنجارهایی را مطرح کرد که با منافع قدرتهای حامی حفظ وضع موجود تعارض داشت. برخی از این ارزشها عبارتند از: »استقلال، آزادی، عدالت، حق تعیین سرنوشت، همبستگی و اتحاد مستضعفان، بیداری مسلمانان، حقانیت ملّتهای محروم، حقطلبی، همکاری، همیاری و از طرف دیگر، مبارزه علیه قدرتطلبی، غارتگری، زور گویی، انحصارطلبی، پایگاه خارجی، تجاوز، امپریالیسم، استعمار، جهالت، تفرقه و اختلاف.

« ایران اسلامی با طرح این ارزشها در سیاست خارجی خود، تلاش کرده تا افکار عمومی ملل محروم و مستضعف جهان سوم را جهت تغییر و تحول در نظام بین الملل تحت تأثیر قرار دهد و ارزشهای مطرح شده را تبدیل به هنجار سازد. این ارزشها میتواند به طرق زیر در الگوهای رفتاری و هنجار ظاهر شود.

-3-2دیپلماسی انرژی

دیپلماسی انرژی در چارچوبی مبتنی بر »دستورالعمل سازی - Agenda Setting - « و تدوین قواعد بازی جدید است تا الزامات امنیت انرژی فراگیر و اقدام چندجانبه برای آن را به دغدغه ای عمومی و جهانی تبدیل کند.

بسیاری از صاحبنظران معتقدند که عرضه و تقاضای نفت به عنوان یکی از اصلیترین منابع انرژی، به هیچ وجه از محاسبات فنی-مهندسی تبعیت نمیکند و یک متغیرکاملاً سیاسی است هر چند که میتوان از معادلات ریاضی، میزان بهینهی آن را تعیین کرد ولی دولتها با توجه به پیشبینی وضعیت سیاسی خود در آینده به تقاضا یا عرضهی نفت با یک قیمت مشخص که آن هم با متغیرهای سیاسی تعیین میشود، میپردازند. [4] دیپلماسی انرژی، استفاده از ابزار دیپلماتیک جهت حضور در صحنهی بینالمللی و حفظ جایگاه خویش در نظام بینالملل است. در واقع دیپلماسی انرژی، بهکارگیری ابزارها و دانش سیاسی در مسائل مربوط به انرژی اعم از عرضه، تقاضا، تبدیل و ...
است.

دیپلماسی انرژی حرکتی هدفمند، بلندمدت و دارای قوانین خاص خود بوده که در صدد ایجاد و حفظ امنیت انرژی کشور میباشد. برخورداری از یک چارچوب دیپلماتیک قوی و کارآمد برای هر کشور، میتواند زمینهی موفقیت آن را در امر انرژی در فضای جهانی فراهم آورد.

دیپلماسی انرژی، به مجموعه رفتارها و تعاملاتی گفته میشود که یک کشور در حوزهی انرژی حداقل به دو منظور در تعامل با کشورهای جهان آن را به کار میبرد. به عبارت دیگر دیپلماسی انرژی مجموعهای از رفتارها و تعاملاتی است که یک کشور با جامعهی جهانی برای پیشبرد حداقل دو هدف از آن استفاده میکند. این دو هدف یکی به حوزهی انرژی و دیگری به حوزهی امنیت ملّی یا منافع ملّی کشور باز میگردد.

دیپلماسی انرژی، مبتنی بر دیپلماسی کنشمند و مستلزم تعامل با دیگر بازیگران برای دستورالعمل سازی، تعریف بازی جدید در زمینهی تأمین امنیت انرژی فراگیر و تدوین قواعد رفتاری جهانی در بخش انرژی است. به این دلیل که دیپلماسی امروز از حالت امنیتی- سیاسی به دیپلماسی اقتصادی- سیاسی تبدیل شده است بر هماهنگی و هدفمند بودن دستگاه دیپلماسی و اقتصادی تأکید بیشتری وجود دارد چرا که قدرت رقابتپذیری اقتصاد و ضریب اعتبار و امنیت کشورها را افزایش میدهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید