بخشی از مقاله

چکیده

جهان توسعهیافته غرب به خاطر الگوی سکولار و هر ظاهری که از آن جوامع نمایش داده میشود، به رفاه و توسعه اقتصادی بیشتر نائل نشده است. بلکه هنر اصلی غرب در دستیابی به الگویی برای توافق جمعی حتی برای انتخابهای ناصحیح بوده است! آنچه امروزه موجب افول اقتصادی جهان اسلام و تحت تأثیر قرار گرفتن آن از نظام سلطه شده و آتش جنگ و نزاع را در منطقه شعلهور کرده است، نبود الگویی برای ایجاد توافق در بین این کشورها و حتی درون ملتهاست. این درحالی است که هم بدلیل کتاب آسمانی مشترک بدون تحریف، تاریخ معاصرتر پیامبر اسلام و وجود اسناد دست اول از سنت صدر اسلام، زمینههای مشترک زیادی بین مسلمانان وجود دارد. لذا هر الگویی بدون توجه به مکانیسم ایجادکننده توافق نمیتواند الگوی صحیح باشد.

در این میان باید به منافع جهان اسلام و تجمع حول کلمات مشترک - به فرموده قرآن کریم - توجه نمود. امروزه در جهان اسلام الگوهایی مانند وهابیت عربستان و میوههای آن مثل القاعده و داعش ادعای برپایی حکومت دینی را دارند. البته الگوهای دیگری نیز وجود دارد و ممکن است در آینده نیز ظهور کند. از سوی دیگر، الگوی اسلامی-ایرانی با وجود تفاوتهای فاحش ولی بههرحال با نام اسلام، مطرح میشود. تأکید بر عقاید فردی-اسمی و عدم توجه به پذیرش جمعی، تحمیل عقاید بدون اقناع مخاطب و التزام در الگوهای غیراجباری دین تنها منجر به درگیری، جنگ، نزاع و عقبماندگی می-گردد.

اگر فرد »الف« بخاطر راستگویی ارزشمند است، بجای نوشتن الگو در پیروی صرف از »الف« بهتر است از تکریم راستگویی که اختلافی در آن نیست، صحبت کنیم! - البته رویکرد اول اشتباه نیست، اما مصلحت جهان اسلام ارجحیت دارد - اگر این مسئله در الگوی اسلامی-ایرانی مورد توجه و برطرف نشود، موفقیت آن دچار خطر جدی است. چراکه تحمیل عقاید تعمیق شده، عکسالعمل مشابه از طرفهای مقابل را در پی داشته و تنها درگیری جهان اسلام و عقبماندگی آن را دامن خواهد زد.

از این رو الگوی اسلامی-ایرانی نیز باید به مبحث جهانشمول بودن مواد و محتوای آن توجه جدی داشته باشد و ساختار طراحی درونی آن به صورتی باشد که در صورت بروز اختلاف عقیدتی و عملکردی، مسیر نیل به توافق مشخص باشد. یک الگوی پیشرفت بدون داشتن برنامهای برای حل عدم توافقها، مانند ساختن جسمی است که مسیری برای دفع مواد زائد آن در نظر گرفته نشده است که در نهایت میتواند حیات آن را دچار خطر جدی کند. در این نوشته ضمن اشاره به مواردی از متن پیشنویسها که میتواند خطر مذکور را ایجاد کند، پیشنهادات موردی برای اصلاح متن اسناد الگوی اسلامی-ایرانی در جهت تقویت جهانشمولی آن ارائه شده است.

طرح موضوع1

نگاهی به جهان امروز، آشکار میکند که جهان اسلام در حال سوختن در آتش جنگ و اختلاف و در نتیجه فقر و عقب-ماندگیست. اما باید پذیرفت که جهان سکولار و سرمایهداری غرب با تمامی اشتباهات در مبانی هستیشناختی و روند غیرانسانی پیشرفت، توانسته است تسلط علمی و رفاه مادی خود را در جهان نشان دهند. این درست است که بخشی از این پیشرفت علمی-اقتصادی مربوط به چپاول تاریخی ثروتهای جهان، سیاستهای ناعادلانه بینالمللی و رفتار غیرانسانی با جهان عقبمانده درونی و بیرونی است، اما همین امکان تسلط یافتن بر قوم و ملتی دیگر، نشانهای از ضعف آن ملت نیز است.

سؤال بسیار مهم این است که علت چنین جایگاه ناامنی برای جهان اسلام2 و جایگاه پیشرفت و توسعه غرب چیست؟ پاسخ - حداقل از نگاه این بررسی - این است که غرب با وجود تمامی اشتباهات، به الگویی برای توافق جمعی در طی مسیر پیشرفت نائل گشته است. ممکن است در این کشورها، گروههای مختلف الگوهای مختلفی را برای پیشرفت پیشنهاد کنند و درنهایت یک مسیر پرهزینه و مملو از اشتباه را انتخاب کنند، اما نکته اصلی که باعث حرکت روبهجلو برای آنهاست، توافق برای طی طریق در این مسیر است.

اما جهان اسلام، با وجود داشتن کتاب آسمانی و سنت پیامبری که دینی کامل و در دوره تاریخی نزدیکتر، علی-الخصوص در گذر زمان نتوانستند در مسیر پیشرفت به توافق جمعی بدون وجود اختلافی ستیزهجویانه برسند. به نظر نگارنده، بررسی علت این مسئله، امروز از هر اولویتی، اولویتدارتر است. بدون پاسخ به این سؤال نهتنها ممکن است پیشرفتی حاصل نشود، بلکه ضمانتی هم وجود ندارد که در دوره آینده، این پیشرفت پایدار باشد و در نتیجه بروز اختلاف و درگیری-های داخلی از بین نرود. بنابراین در طراحی هر الگویی، ابتدا باید به مسئله چگونگی نیل به توافق جهانشمول3 پرداخته شود.

به نظر میرسد در پیشنویسهای الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت نیز توجه کمی به این موضوع شده است و با رفتن به عمق معرفتشناختی و مبانی اعتقادی، از طیف مخاطبان و مردمان جوامع حتی اسلامی خود غافل شده است. حتی در برخی از اسنادمثلاً - نسخه پیشنهادی منبع ج - مبنای پیشرفت را در اعتقادات مذهبی خاص دیده است. البته این رویکردها بههیچعنوان اشتباه نیست ولی الگوی پیشرفت باید بر اساس ایجاد توافق جمعی و جهانشمول حرکت کند، نه اعتقادات فردی و محل اختلافات فکری. وگرنه مانند تمامی الگوهایی که امروزه در جهان اسلام مطرح میشوند، ممکن است در آینده، این الگو نیز منشائی برای اختلاف و درگیری داخلی و منطقهای شود.

بحث

برای اینکه بتوان در یک الگو توافق جهانشمول کسب کرده و از بروز اختلاف در اجرا جلوگیری نمود، ابتدا باید به بحث پیرامون محل اختلافها و عدم توافقها در یک جامعه پرداخت. مهمترین نهادهای پیرامون بحث الگوی دینی-سیاسی که در طول تاریخ محل بحث و بررسی بوده، "نهاد دین" و "نهاد سیاست" است. برای پیشرفت هر جامعهای توافق در هر دو نهاد لازم است. اما الگوهای ایجادکننده پذیرش جمعی در این دو نهاد تفاوت فاحشی باهم دارد.

.1 قطعا رویکرد این نوشته از اشتباهات زیادی برخوردار است؛ اما نقدهای حتی کوچک و اشتباه قبل از تصمیمات بزرگ، هدیهای برای کاهش اختلافات بعد از اجرای تصمیمات خواهد بود.

2.    بطور مشخص بخشی از این ناامنی از سیاستهای حیلهگرانه نظام سلطه بینالمللی و بهرهبرداری کامل از ناآگاهی برخی قدرتهای منطقهای نشات میگیرد. اما رویکرد این مقاله، توجه به ضعفهای درونی خویش است. بهرحال چنین تسلط و موفقیت غرب در اختلاف افکنی از ضعفهای درونی ما نشات میگیرد.

3.    منظور از جهانشمول بودن این است که بتواند، حتی گروههای مخالف را نیز قانع به تکریم تصمیم اتخاذ شده از عقل جمعی کند. التزام بیرونی استوار است، اما نهاد سیاست تنها به التزام بیرونی و آن هم در اموری کهمستقیماً با حیات مادی افراد درگیر است، استوار است. لذا رسیدن به الگوی مشروع و جهانشمول در نهاد سیاست سادهتر است. مهمترین دستاورد انسانی برای نیل به این توافق در نهاد سیاست رویکرد "دموکراسی" است. در جهان سکولار غرب یکی از بهترین - با وجود نقصها و تفاوتهای زیاد در جوامع مختلف - ابزار ایجادکننده توافق، الگوی دموکراسی است.

دموکراسی واژهای است برگرفته از واژههای یونانی دموس - demos - به معنی مردم و کراسیا cratia - یا - krato به معنی قدرت - یا، حکومت، حاکمیت - - عالم، . - 1386 دموکراسی سیاسی مستقیم شکل متقدم دموکراسی است که ابتدا در دولتشهرهای یونان، به خصوص در آتن - قرن پنجم پ.م - ظاهر شد و در آن عموم مردم - به استثنای زنان و بردگان - مستقیماً در وضع قوانین شرکت می کردند. برای امور اجرایی نیز مردم به نوبت عهده دار سمتها میشدند و دادرسان را با قرعه انتخاب میکردند.افلاطون این نوع حکومت را مطلقاً رد میکرد و ارسطو آن را بهعنوان شر کمتر میپذیرفت - آشوری،  اما در خصوص توافق در "نهاد دینی" مسئله بسیار پیچیدهتر است. چراکه دین ریشه در عقاید درونی و جهان غیب داشته که در امور اجتماعی و فردی تبلور مییابد.

ریشه ماورالطبیعه دین، توافق در الگوهای آن را بسیار سخت میکند. چراکه برخی دین را تقدس ناشناختهها میدانند - داوکینز، - 2006، هرچند که اسلام و علیالخصوص مکتب شیعه، مسئله لاادریگری را رد میکند - مطهری، . - 1385 به همین خاطر امروزه مشاهده میشود که از میان 192 عضو سازمان ملل متحد، ایران تنها کشوری در جهان است که بنا و اساس آن بر مبنای دینسالاری میباشد - اندرسون و فیشر، 2000؛ مارکوس، . - 1993 با وجود چنین دشواری در ادغام دین و سیاست، تلاش زیادی برای همگرا کردن "نهاد دین" با "نهاد سیاست" انجام شد.

اما این تلاش نتیجه لازم را ایجاد نکرد. بهعنوان مثال در طی قرونوسطی حاکمیت کلیسا نتیجهای جز بدبختی، فقر و اعدام دانشمندان را در پی نداشت. همین تجربه باعث بیاعتمادی به "نهاد دین" گردید. هرچند اصلاحات مارتین لوتر تلاشی برای حفظ آبرو و حضور کلیسا در جریان مدیریت جوامع اروپایی بود - مک گراث، - 1382، ولی این تلاش نیز نتوانست "دین" را به سیاست اروپا بازگرداند. در تاریخ ایران نیز، رویکردهای تنیدگی دین با سیاست نیز وجود داشته است.

در زمان هخامنشیان، کورش خود را صاحب فر، و حکومت خویش را ازاینرو منشأ یافته از آهورا مزدا می دانست - ماکی، . - 1996 در دوران صفوی نیز، شاه هم رئیس دولت و هم رهبر دینی بود. در دوره مشروطیت، قانون اساسی مشروطه به سال 1906 نیز سلطنت را »موهبتی خدادادی« دانست، و در زمان حکومت پهلوی مقام شاهنشاه »سایه خدا بر روی زمین« نامیده میشد - نصر، . - 1385 نتایج اسفبار عملکردی چنین حکومتهای در تاریخ آشکار است.

یکی از مهمترین دلایل عدم موفقیت - البته نه همیشه و حکومتهای موفق نیز وجود داشتهاند ولی مسئله در پایداری چنین حکومتهایی است - در همگرایی نهاد دینی با نهاد سیاسی در طول تاریخ جهان، به احتمال زیاد در برداشت ناصحیح از دین بوده است. تحریف الگوها، با گذشت زمان از خطرات همیشگی ادیان بوده است. لذا ادیان جهان با گذر زمان، حضور عملکردی خود را در نهاد سیاست از دست دادهاند. اما در الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت "جدایی دین از سیاست" جایگاهی ندارد. این موضوع از تلاشهای سید حسن مدرس در قبل انقلاب شروع و در الگوهای حکمرانی جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی تبلور مییابد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید