بخشی از مقاله
چگونگی احیای بناهای تاریخی محله سنگ سیاه شیراز
چکیده:
در این مقاله به بررسی چگونگی احیای بناهای تاریخی واقع در محله سنگ سیاه شیراز پرداخته میشود. اکثر آثار بجا مانده از این محله به زمان قاجار تعلق دارند که در حال حاضر یا مرمت شده بدون آنکه احیا شود یا کاربری غیر اصولی به بناها داده شده است یا اینکه توس مالکین دولتی یا خصوصی به حال خود رها شده اند. در ابتدا تاریخچه این محل و بناهای موجود به صورت توصیفی مورد بررسی قرار میگیرد وچگونگی مرمت و احیای بنا های تاریخی ب یان می شود. مر مت و اح یای بنا های تاریخی موجود بایستی همزمان انجام گیرد و کاربریها پیش از مرمت بر اساس نیازهای شهری مشخص شود. بناهای با ارزش تاریخی در محله ای که حیات در آن وجود ندارد پس از مرمت نیز مجددا به حال خود رها می شود و به مرور از بین میرود. زمانی که یک بنای تاریخی مرمت و احیا میشود در صورتی که در یک بافت فرسوده و بی ارزش که از ل حاظ امن یت در مرت به پایینی قرار گرف ته و زندگی در آن به طور طبیعی در جریان نیست، قرار بگیرد پس از مدتی این بنا نیز تحت تاثیر محیط اطراف، مورد بی توجهی قرار میگ یرد و به مرور از بین م یرود لذا بایستی مرمت و نو سازی بنا های تاریخی همزمان با به سازی و نو سازی بنا های ا طراف و تامین امنیت ساکنین انجام گیرد که این امر هم برای بافت تاریخی با ارزش میبا شد هم به نفع بنا های تاریخی میبا شد. تهیه طرحهای توجیهی با در نظر گرفتن مسائل شهری میتواند به احیای این محله کمک فراوانی کند.
کلمات کلیدی: مر مت بنا های تاریخی، بنا های تاریخی شیراز، مح له سنگ سیاه شیراز، بافت های فر سوده شیراز، مر مت بنا های تاریخی محله سنگ سیاه
مقدمه:
بافت تاریخی شهر شیراز تا به امروز ادوار تاریخی بسیاری را به خود دیده است اما به دلیـل وقـوع حـوادث طبیعـی مانند سیل سال 1077 ه.ق و زلزله های مهیبی مانند زمین لرزه سال 1239 ه.ق، اکثر آثار بجا مانده از آن به زمـان قاجار تعلق دارند که از آن میان مسجد جامع عتیق و امامزاده علی بن حمزه از بناهـای اولیـه شـهر محسـوب مـی شوند و بناهایی نظیر مسجد جامع نو، بقعه بی بی دختران، مدرسه خان و مجموعه زندیه یادگارهایی از دوره بعـدی می باشند.
شهر در زمان قاجار به محلات مختلفی تقسیم می شده که از آن میان محله سنگ سیاه را می توان به عنوان یکـی از محلات مهم و پر ازدهام به شمار آورد.این محله در زمان کریمخـان از ادغـام دو محلـه دیگـر بـه نـام هـای درب کازرون و محله باهلیه بوجود آمده است.قبل از آن می توان محله باهلیه را به عنوان یکی از محلات حاشـیه نشـین تصور کرد که قبرستان وسیعی را شامل می شده است.اما تاریخ تشکیل محله درب کازرون به زمـان آل اینجـو بـاز می گردد که بعد از آن به مخروبه ایی تبدیل می گردد.گذر سنگ سیاه یـک مسـیر ارتبـاط دهنـده در بـین دروازه کازرون و هسته مرکزی شهر بوده است.رفته رفته با توسعه شهر بر اهمیت این گذر افـزوده مـی شـود تـا اینکـه در زمان قاجار به صورت گذرهای پر جمعیت شکل می گیرد و ساخت و سازهای فراوانی در کنار مزار و آرامگـاه هـایی مانند بقعه بی بی دختران، سید تاج الدین غریب، قبر سیبویه انجام می شـود و حتـی مشـیرالملک در ایـن گـذر و نزدیک به احداث می گردد.
حدود این محله از طرف جنوب و جنوب غربی حصار شهر بوده و از طرف شمال به محلات میدان شاه و سـرباغ و از سمت شرق به محله سر دزک محدود می باشد. در حد فاصل این محله و محله سر باغ،محله ارامنه واقـع شـده کـه دارای کلیسایی به قدمت دوره صفویه و بازارچه کوچکی است.اهالی محل سر جوب را ارمنی ها می نامند.
نام این محل ماخذ از سنگ سیاه قبری است که منتسب به عمروبن عثمان بیضائی که کنیه اش ابوالبشر یا ابوالحسن و اسم ایرانی "سیبویه "است که در آخر گورستان باهلیه واقع بوده و تا چندی پیش سنگ قبر این دانشمند که به صورت سنگ سیاهی بود که در گوشه منزلی دیده می شد.
محله سنگ سیاه:
این محله در نزدیکی نقاطی قرار دارد که قدمت آنها به دوره های صفاری و اتابکان می رسد و می توان بـه بناهـایی همچون مسجد جامع عتیق،مسجد نو،بقعـه بـی بـی دختـران، آرامگـاه سـیبویه، کلیسـای مـریم مقـدس، مسـجد مشیرالملک وتعداد زیادی خانه های باارزش تاریخی و معماری اشاره کرد که حاکی از نقاط اولیه شکل گیری شـهر در این مناطق می باشند.( رستگار فسایی(1382 این محل یکی از باارزش ترین بافت های تاریخی- اجتمـاعی را داراسـت کـه کـم و بـیش عناصـر شـهری خـود را
همچنان حفظ کرده است.گذر سنگ سیاه از جنوب به دروازه کازرون و از شمال به خیابـان دسـتغیب مـرتبط مـی شود که به دلیل نفوذ وسایط نقلیه،این گذر جزء دسترسی های اصلی محسوب می شود.
بررسی چگونگی مرمت و احیای محله بناهای تاریخی محله سنگ سیاه
احیای این محله و بناهای با ارزش آن موجب ارتقاء کیفیت زندگی در محلـه سـنگ سـیاه میشـود. در ابتـدا بحـث آسیب شناسی و در ادامه به مسئله مرمت و چگونگی احیای بناهای تاریخی این محله را بررسی میکنیم.
جهت بررسی و انجام مطالعات آسیبشناسی نیاز به دسته بندی و تفکیک آنها ضروری به نظر میرسـد. امـا نبایـد فراموش کرد که آسیب خود معلول یک یا چند عامل مخلی که در ادامه به آنها پرداخته میشود، است. در نتیجه به صرف مشاهده ظاهری نمیتوان در خصوص علت یا علل قطعی آن اظهارنظر کرد ومعمولاًاصلیترین عامل مخل به عنوان علت معرفی میگردد. ولی بیاد داشته باشیم که شرایط تابعی از زمان است و زمان در گذر. لذا نادیده گـرفتن عامل مخلی که امروز ناچیز به نظر میرسد، شاید فردا اصلیترین علت تخریب باشد. لذا با توجه به مطالـب مـذکور، در ادامه سعی میکنیم تا با دستهبندی عوامل مخل به دو گروه کلی عوامل مخل درونی و عوامل مخل بیرونی بحث آسیبشناسی را ادامه دهیم.
قبل از ادامه بحث یادآوری میکنیم که در عمل طبقهبندی عوامل مخل در چهارچوبهای مختلفی امکانپذیر مـی باشد که هر یک به نوبه خود میتوانند با توجه به شرایط اثر مورد مطالعه، صـحیح باشـند. طبقـهبنـدی تنهـا بـرای سهولت مطالعه عوامل مخل صورت میگیرد.
عوامل مخلی که موجب تخریب بنا های تاریخی واقع در محله سنگ سیاه شده است :
-1 عوامل مخل درونی
این عوامل اغلب ذاتیاند وعموماً به دلیل فنی و به هنگام ساخت بوجود میآیند. آسیبهای ناشـی از عوامـل مخـل درونی اغلب به سایر عوامل مخل (بیرونی) نسبت داده میشوند و تنها با مطالعه دقیق ساختار، تکنولـوژی سـاخت و هندسه بنا قابل درک و مشاهده هستند. عوامل مخل درونی را میتوان در دو دسته کلـی، طبیعـی و انسـانی مـورد استفاده قرار داد.
-2 عوامل طبیعی
ضعف مواد و مصالح
ضعف مواد و مصالح بیشتر به روشهای ساخت و کیفیت مواد اولیه بستگی دارد و در اغلب موارد نمـیتـوان از روی ظاهر مصالح به ضعفها و نقایص آن پی برد. به عنوان یک مثال ساده میتوان به آجر اشاره کـرد، هـر چنـد کـه از روی خواص ظاهری مانند رنگ و بافت میتوان به تعدادی از مشخصات آجر پـی بـرد امـا مـواردی همچـون وجـود آهک، نمک و تاب فشاری آن، نیاز به انجام پارهای آزمایشات ساده و گاهی اوقات پیچیده دارد.
ضعف عناصر
در این بخش ضعفهای ذاتی عناصر ساختاری مانند جرزها و پایهها با توجه به عملکردشان مورد بررسـی قـرار مـی گیرند.
ضعف هندسه
اکثر بناهای تاریخی قبل از ارائه روشهای آنالیز ریاضی ساخته شدهاند. سازندگان چنین بناهایی دارای ارتباط فـوق العاده بین دست و مغزشان بوده و قادر به کار بستن مشاهدات تیزبینانهشان در تحلیلها بودهاند.
شاید به همین دلیل باشد که سازههای قدیمی به صورت طراحی بیشینه اجرا میشدند. اما این طراحی بیشینه هـم کافی نبوده است و بعضی از قسمتها تحت فشارهای بیشتری نسبت به قسمتهای دیگر قرار میگیرند و کششها بر یک قسمت ضعیف، باعث فروریختن آن میشوند. به همین دلیل پیشـنهاد مـیگـردد، هـر مطالعـهای از اسـتحکام ساختمان باید در سه سطح اجزاء ساختاری، بستری که بر روی آن قرا دارد و مصالح صورت گیرد.
به غیر از چوب، سایر مصالح بکار رفته در سازههای قدیمی مقاومت کششی بسیار کمی دارند. معمـاران تنهـا بـا در دست داشتن مصالح فشاری مجبور به طراحی بودند. برای جبران این نقص در مصالح از ترفنـد جـالبی در هندسـه بناها استفاده کردهاند. به این نحو که سعی کردند با استفاده از هندسه مناسـب خطـوط نیروهـا را کنتـرل کننـد و همواره آنها را در محدوده فشاری نگه دارند که نتیجه آن پیدایش فرم قوس ها و گنبدها بوده است. وضـعیت اولیـه عکس العمل های داخلی سازه در ساختمان آن مشخص شده است. در صورتیکه واکنشـهای ثانویـه آن بسـتگی بـه وضعیت بیرونی و چگونگی تغییرات دارد. در نتیجه سازه باید مقاومت مطلوب جهت تحمل کلیه بارهای وارده به آن
را دارا باشد. نباید فراموش کرد که نیروی جاذبه زمین، هم نیروی ایسـتا و نگهدارنـده و هـم مسـبب اصـلی خرابـی بناهاست. ( حبیبی (1386
-3 عوامل انسانی
عمدهترین مشکل که تحت عنوان عوامل انسانی در بخش عوامل مخل درونی میتوان به ان اشـاره کـرد، اشـتباه در طراحی و یا نادیده گرفتن برخی از نکات در طراحی است.
-4 عوامل مخل بیرونی
عوامل مخلی که به نوعی از محیط خارج باعث آسیبمیگردند را میتوان در این دسته قرار داد. تأثیر این دسـته از عوامل در آغاز بیشتر روی پوسته خارجی دیده می شود - سوای زمین لرزه که منجر به تغییر شکل اسـتخوانبندی و سپس به هم خوردن وضع اولیه خارجی بنا میشود - در این باره میتوان به ردهبندی زیر که همانند بـالا بـه دو دسته طبیعی و انسانی تقسیم می شود اشاره داشت:
-5 عوامل طبیعی
عواملی دورهای با تأثیر مداوم روی بنا مانند باد، باران، برف، سرما و گرما و ... طبیعی هستند که فرسـایش و آسـیب های وارده از طرفآنها به سه طریق کلی زیر به بنا وارد میشود:
عوامل فیزیکی
تغییرات متناوب دما، رطوبتهای نزولی، صعودی، باد، نشست، زلزله و ... از زمره عوامل مخل طبیعی هستند.
عوامل جوی
زیرمجموعهای از عوامل فیزیکی شامل: تغییرات متناوب دما، نـزولات جـوی، بـاد، یخبنـدان و ... بـدلیل اهمیـت و گستردگی آسیبهای ناشی از رطوبت و انواع گوناگون آن در این بین به شـرح و طبقـهبنـدی ان تحـت عنـوان زیـر پرداخته میشود:
آسیبهای ناشی از رطوبت
یکی از بزرگترین عوامل زوال و فرسودگی در بناهای تاریخی، رطوبت کنترل نشده میباشد. وجـود چنـین رطـوبتی باعث سائیدگی، خوردگی، پوسیدگی و حتی تخریب مصالح ونهایتاًاعضای سازه ای میگردد. تعیین میـزان رطوبـت جرزها و چگونگی توزیع رطوبت در آن از طریق اندازهگیری میزان درصد آب در ارتفاعـات مختلـف از سـطح زمـین صورت میگیرد، تا بتوان راهی برای درمان آن اندیشید.
اما اغلب اوقات دستگاههای اندازهگیری رطوبت در دسترس نیستند. در این مواقع میتـوان بـا انـدکی دقـت نظـر و مشاهده دقیق عوارض تا حد زیادی اطلاعات مورد نیاز را بدست آورد. در ابتدای بحث ذکر این مطلب که، فرسـایش در جرزهای مرطوب بستگی به میزان جذب رطوبت در آن ندارد، بلکه به نسبت زیاد و کم شدن متناوب رطوبت در آن مربوط میگردد، لازم به نظر میرسد. به هنگام انجام مطالعات آسیبهای ناشـی از رطوبـت نبایـد فقـط از روی آسیبهای ظاهری قضاوت کرد؛ لکههای موجود روی بدنهها ممکن است نشانی از یک پدیده از بـین رفتـه و یـا در حال فعالیت باشد. لذا برای تشخیص، جهت درمان سه بررسی زیر ضرورت دارد: