بخشی از مقاله

چکیده

ارتقاء نیازهای جدید زندگی شهری بدلیل رشد شهرنشینی،به گسیختگی بخش قدیمی و امروزی شهرها انجامیده است؛بافت محلات قدیمی پیرامون هسته مرکزی شهرها درپاسخگویی به نیازهای زندگی معاصر عاجز مانده اند و ضروری به نظر می رسد قبل از آنکه معضل بافت کهن شهرها تبدیل به بحران شود،روشی کارآمد جهت مداخله درآنها اتخاذ شود .

در این اثنا پایداری تحت عنوان عاملی برای تأمین نیازهای امروزتعریف شده؛ بگونه ای که توانمندیهای نسل آینده را درتأمین احتیاجاتشان به خطر نیاندازد.مقاله حاضر ابتدا با آسیب شناسی مسأله ازطریق برشمردن مشکلات این بافتها، وگسترش مفهوم - توسعه پایدار - شهری، بهره گیری پایدار ازظرفیت های توسعه ای رها شده درون مناطق شهری را توصیه میکند وبا بیان ضرورت نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده از ابعاد مختلف،مشکلات،موانع ونارسائی های پیش روی را بررسی و دراثنای واکاوی نمونه های مشابه به ارزیابی ظرفیت های بالقوه و قابل بارگذاری مجدد درمحلات و ارائه راهکارها و پیشنهادات می پردازد.

این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی باهدف شناسایی ظرفیت های توسعه ای موجود درمحله قدیمی مهادمهین تبریز می باشد.جامعه آماری تحقیق،ساکنین این محله بوده اندکه به منظور بررسی ضرورت باززنده سازی،ازمیان آنها200نمونه بافرمول کوکران انتخاب وبه روش تصادفی ساده مورد پرسشگری قرار گرفته اند.فرضیات تحقیق بااطلاعات جمع آوری شده توسط ابزار پرسشنامه درمحیط نرم افزاری SPSS مورد آزمون قرار گرفته است.

نتایج حاصل ازآزمونX2 نشان داده که باززنده سازی این محلات ازنگاه ساکنین با ضریبX2=162.350 ضرورت داشته است؛این بدین معناست که ازطریق بازیافت این فضاهای رها شده می توان سهم موثری از جمعیت را در این محله اسکان داد. نتیجه این فرآیند دمیده شدن روح جدید به کالبد شهر کهن وتقویت پایداری درنظام توسعه شهری خواهد بود.

-1 مقدمه

مناطق تاریخی در مادرشهرهای پرجنب و جوش امروز، بیانگر بقایای اصالت و هویت از دست رفته ای است که در بیشتر شهرهای قرن حاضر از توسعه شتابزده، برجای مانده است.

منطقه تاریخی موردنظر درشهرتبریز دربرگیرنده مهمترین عناصر شهری شامل بازار، مراکز مهم سیاسی، اداری وعناصر تاریخی می باشد و ازمهمترین جلوه های تاریخی شهر که اکنون در ازدحام و تراکم موجود ناپیداست، باروی قدیم شهر است،که به جز یک مسیر و دو دروازه، نشانه ای ازآبادی درآن نیست. شهرتبریز از ابتدا در درون این محدوده شکل گرفته وتکامل یافته است.از این رو محدوده مورد نظر داخل بارو در برگیرنده یادمان و نهادهای تاریخی شهر است.موقعیت تجاری و سیاسی-نظامی و بین المللی تبریز در عهد قاجار سبب شد تا اقلیت نشین »ارمنی و آسوری« در محله مهادمهین بوجود آید.

محله مهادمهین به سبب سکونت ارمنیان و آسوری ها در آن،با دیگر محله های تبریز تفاوت داشت؛اگرچه عناصرشهری موجود در آن،مانند محله های دیگر بود،نمودهای خاصی داشت که در محله های دیگر دیده نمی شد؛ این محل شامل کلیسای ارتدوکس پروتستان وکاتولیک، مدارس تأسیس شده توسط ارامنه بود؛ استقرار سه کنسولگری از چهار کنسولگری کشورهای خارجی در تبریز و شمار فروشگاه ها و کالاهای وارداتی چنان حالتی به بلوک پاساژ 1داده بود که آن را پاریس کوچک می خواندند و بصورت محلی مطلوب برای استقرار اتباع بیگانه و سازمان های وابسته به کشورهای دیگر درآمده بود.

درپی رویداد جنگ جهانی دوم و پیامدهای آن بودکه اتباع خارجی رفته رفته تبریز را ترک کردند و بسیاری از واحدهای تجاری و خدماتی بصورت غیرفعال درآمد؛ خیابان کشی های آغاز شده در قرن چهارده شمسی نیز نخستین گام درراه دگرگونی کلی سیمای شهر تبریز از بافت سنتی به کالبد امروزی آن بوده است. از یک سو بدلیل اهمیت روزافزون خیابان سواره رو واز سوی دیگر بدلیل عدم بازگشت اتباع خارجی سرمایه گذاری و فعالیت ها در لبه خیابان ها متمرکز شد و بخش های درونی بلوک پاساژ از تحولات جدید بهره ای نبرد و در هر دو زمینه کالبدی و عملکردی دچار رکود شد. درحال حاضر این بلوک موقعیت نامناسبی دارد و مشاغل پرسروصدا وپارکینگ و سایر فعالیت های خدماتی در آن متمرکز شده اند و به محله ای بدنام بدل گشته است.

از آنجایی که امکانات و تجهیزات موجود در محلات قدیمی طی سالیان بسیار و با صرف هزینه های هنگفتی بوجودآمده اند، توجه به این ظرفیت های درون زای محلات از دو جنبه حائز اهمیت است؛اول اینکه از حداکثر ظرفیت های موجود باید استفاده کرد ودوم اینکه در توسعه درون زای شهری باوجود ظرفیت های توسعه محله ای، نیاز کمتری به ایجاد زیرساخت ها و امکانات تازه خواهد بود.نتایج بررسی ها نشان می دهد از ظرفیت های موجود محله پاساژ به عنوان نمونه ای در بافت های تاریخی2 تبریزکه توان ایجاد بستر لازم برای اقدامات توسعهی محله ای را دارد،استفاده نشده و با احداث شهرک های حاشیه ای وگسترش افقی بی رویه شهر، زمینه تشدید جریان ترک دربافت بیشتر فراهم آمده است.در نتیجه کیفیت بخشی از یک راهکار به ضرورتی انکارناپذیر بدل گردیده است.

دراینجا این سوال به ذهن خطور می کندکه چگونه می توان ضمن تسطیح مشکلات و تقویت نکات مثبت بافت، در تقویت نظام توسعه پایدار شهری گام برداشت وآیا بافت سنتی شهرها می تواند به عنوان الگوی پایدار شهری مطرح شود؟

-2 بیان مسأله

-1-2شناخت و تحلیل مسائل ازآنجاکه بافت های تاریخی شهرها جزیی از سرمایه ملی و فرهنگی کشور هستند که نه تنها به لحاظ زیبایی شناختی و تداوم خاطرات جمعی و هویت بخشی شهرهای ما ارزشمند هستند، بلکه محل سکونت و معیشت میلیون ها نفر محسوب می شوند، - کلانتری خلیل آبادوآقاصفری، - 69 :1388 با این وجود رشد شتابان شهرنشینی، افزایش آهنگ مهاجرت و به

.1 نام امروزی محله مهادمهین

تبع آن افزایش ناگهانی جمعیت، گسترش سریع کالبدی شهرها از یک سو و پیش آمدن فزاینده ی نیازهای جدید در زندگی شهری ازسوی دیگر، درک، تمایل و احساس تعلق شهروند به شهر و میراث تاریخی آن را کاهش داده است

ازطرفی دیگر این بافت ها دارای ویژگی های منفی ای همچون آشفتگی سیما و منظر، عدم دسترسی مناسب، کمبود تأسیسات و تجهیزات شهری، آشفتگی در ساختار اقتصادی و اجتماعی و فرسودگی کالبدی - سازه ای نیز هستند که منجر به تخلیه جمعیت زیادی از این بافت ها شده است.

آنچه در بافت های مساله دار و فرسوده بخش های تاریخی شهر دیده می شود وجود عوامل و عناصر مختلفی است که منجر به کاهش ارزش های کیفی و محیط زیست انسانی گشته و در نتیجه با نزول ارزش های سکونتی نوسازی در بافت متوقف شده و میل به مهاجرت در جماعت ساکن در آن فزونی می یابد. - آقاجانی رفاه، - 18 :1388 طبق آنچه گفته شد اهم مشکلات دراین بافت هاشامل موارد ذیل می باشد:

▪    آشفتگی سیمای شهری

▪    کمبود تأسیسات و زیرساخت های مناسب

▪    فرسودگی و ناکارآمدی کالبدی-سازه ای

▪    تشدید مشکلات ترافیکی اطراف بافت

▪    رکود اقتصادی

▪    ناهنجاری های اجتمایی

▪    عدم دسترسی مناسب

▪    کمرنگ شدن حضور مردم و عدم پویایی بافت

▪    عدم تعادل جمعیت روز وشب بعلت نبود کاربری های شبانه روزی

▪    کمبود مکان گردهمآیی ساکنین

▪    کم شدن تعلق خاطر ساکنین به محله و ترک آن

▪    رهاشدن خانه های قدیمی در بخش درونی شهر یاجایگزینی ساکنان اصلی آن باطبقات پایین تر درآمدی واجتماعی. ماحصل این امر کمرنگ شدن حضور مردم در فضاهای شهری، خیابان، میدان و محله می باشد و در این حالت تعادل

جنسی-این حضور- نیز برهم خورده و حضور مردان نسبت به زنان و کودکان درفضای شهری فزونی می گیرد، همانطور که تعادل حضور افراد در روز و شب نیز به هم می خورد، به طوری که جمعیت روز نسبت به جمعیت شب بیشتر بوده و شهروندان شب هنگام جرات حضور در چنین فضاهایی را از دست می دهند که به تبع این امر،بافت شهری فرسودگی و ناکارآمدی خود را هرچه بیشتر می نمایاند.

از طرفی دیگر قسمت زیادی از مرکز شهر و اندام های تاریخی آن که جایگاه مناسبی برای ایجاد مراکز و فعالیت های جمعی به شمار می آیند، روبه فرسودگی دارند و انسجام فضایی و تداوم ساختاری بافت از بین رفته و تداوم آن در قسمت های توسعه یافته جدید نیز بی رنگ شده است و در نتیجه پیوند فضایی، کارکردی و سیمایی میان بافت قدیم با بخش های توسعه یافته شهر دیگر وجود ندارد. - ایزدی،:1380 - 119 لذا فرسودگی بافت در نابرابری میان خدماتی که عرضه می کند و نیازهای امروز نمود می یابد

عوارض این موقعیت در دو جنبه اساسی و غالب بروز می یابد:

الف- نابسامانی کالبدی و فیزیکی - سیار،: - 56 :1380 افول کیفیت کالبدی، کهنگی و قدمت بافت ها از یک سو و بهره کشی شدید و بی علاقگی ساکنان و مالکان به نوسازی منطقه از سوی دیگر تخریب و ویرانی، کاهش مطلوبیت سکونتی، تراکم نازل جمعیتی و ساختمانی و از میان رفتن توان عمران و احیاء.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید