بخشی از مقاله

چکیده

اگزیستانسیالیسم، مکتبی فلسفی است که به دو مبنای »آزادی« و »مسئولیت« اهمیت ویژه ای داده است. ژان پل سارتر، با استدلالات فلسفی، به این نتیجه نائل می آید که »انسان، محکوم به آزادی است« و از این رو، ژرف ترین شکل ممکن از آزادی را برای انسان متصوّر می شود. با نظر به رویکرد آزادانه-محور اگزیستانسیالیسم، و از آنجا که مفهوم آزادی از مقام شامخی در این مکتب برخوردار است، دخیل نمودن اندیشه ها و مؤلفه های این نحله در عالم حقوق کیفری، تحلیلات و استنتاجات قابل اعتنایی را به دست می دهد.

با بررسی خواست های اگزیستانسیالیسم در حوزه ی کیفر، عیان می شود که توجیه مجازات و کیفردهی در آموزه های مکتب اگزیستانسیالیسم، بر پایه ی دو مبنای اساسی این نحله، یعنی »آزادی« و »مسئولیت« بنا می شودبه. این ترتیب که، چون انسان از منظر دستگاه اگزیستانسیالیسم کاملاً آزاد و مختار است، لذا عاملیت هرگونه رفتار ارتکابی از وی به خودش باز می گردد و به واسطه ی این آزادیِ مفروض، مسئولیت عمل ارتکابی بر دوشش قرار می گیرد. این مسئولیت، زمانی که عمل ارتکابی دارای وصف مجرمانه باشد، در قالب مسئولیت کیفری نمود پیدا می کند و کیفردهیِ فرد را بر اساس آموزه های اگزیستانسیالیستی در حالت مجاز قرار می دهد.

واژگان کلیدی: اگزیستانسیالیسم، آزادی، مسئولیت، کیفر، حقوق کیفری.

مقدمه

اگزیستانسیالیسم، از مکاتب بسیار شاخص و پُرنفوذی است که با دامنه ای وسیع در حوزه های فلسفه و ادبیات، وجود خود را در جهانِ اندیشه، استحکام بخشیده است. مضامین و سرشتِ این اندیشه به همه جای غرب نفوذ کرده اند و شمار چشم گیری از ذهن های برجسته و صاحب نفوذ، به گونه ای قطعی تحت تأثیر آن ها قرار گرفته اند. - بلاکهام، - 255 :1393 اگزیستانسیالیسم فلسفه ای است که تبلور نهایی آزادی انسان است. - استراترن، - 6 :1392 اولین بارقه های این نحله، را، در اندیشه های سورن کی یرکگور می توان یافت. پس از وی، اندیشمندانی همچون: مارتین هایدگر، کارل یاسپرس، گابریل مارسل، ژان پل سارتر، سیمون دوبووار و آلبرکامو به مضامین این مکتب پرداخته اند؛ اما به صورت مشخص، سارتر را می توان بنیان گذار مکتب اگزیستانسیالیسم یا اصالت وجود دانست. برای روشن گشتن معنای اگزیستانسیالیسم، در ابتدا نیاز است تا تعریفی واژه شناسانه و اصطلاحی از اگزیستانسیالیسم داشته باشم و سپس به شرح مبانی آن بپردازیم تا آستانِ ورود به بخش کیفری، هموارتر گردد.

.1 معانی اگزیستانسیالیسم

.1-1 معانی لغوی

اگزیستانسیالیسم از واژه ی existence گرفته شده است. - سیدحسینی، - 962 :1387 existenceدر لغت به معنای »هستی« و »وجود« ترجمه شده. - حییم، - 190 :1385 و واژه ی»وجود« را در زبان فارسی، با این معانی شناخته اند: .1 یافتن، دریافتن .2 هست بودن .3 دریافت .4 هستی. - معین، - 1203 :1387بر مبنای نظر متفکران بزرگ تاریخ فلسفه، نخستین بازگشت لفظ اگزیستانس - existence - به نوشته های کی یرکگور باز می گردد. او وجود را به معنای شکل، شیوه و نحوه ی بودن و هستی خاص انسان می دانست. - اسلامی، - 162 :1387 به طور کلی آنچه شایع است، اگزیستانسیالیسم را اصالت وجود معنا می نامند.

.1-2 معنای اصطلاحی

در تعریفی که یکی از فیلسوفان داشته است، اگزیستانسیالیسم بدین شرح تعریف شده: » اگزیستانسیالیسم کوششی است برای دریافت ماهیت و طبیعت انسان، به وسایل انسانی، بدون توسل به آن چه برتر از انسانی یا فرود انسانی است - .«ورنو، - 325 :1392 طبق فرهنگ لغت میراث آمریکایی، اگزیستانسیالیسم فلسفه ای است که بر خاص بودن و انزوای تجربه ی فردی در عالمی متخاصم و بی تفاوت اصرار می ورزد، هستی انسان را غیرقابل شرح می داند و بر آزادی رأی و مسئولیت پذیری برای پیامدهای افعال فردی تأکید می ورزد. - مانیون، - 146 :1394

اگر بر آن باشیم که تعریفی نهایی از اگزیستانسیالیسم به دست آوریم که جامع و کامل باشد و از اعتبار ارزشمندی برخوردار باشد، بهتر است تعریفی که سارتر مطرح می کند را بیان داریم، چرا که بی شک هیچ فردی به اندازه ی خودِ سارتر در تعریف این واژه دقیق نخواهد بود. از نظر سارتر، » اگزیستانسیالیسم، کوششی است برای استخراج کلیه ی آثار و نتایج مترتب بر وضعی منسجم، بی اتکا به واجب الوجود - .«سارتر، - 80 :1389

.2 مبانی اگزیستانسیالیسم

.1-2 تقدّم وجود بر ماهیت

اولین مبنایی که به تشریح آن می پردازیم، تقدمِ» وجود بر ماهیت« استاین. اصطلاح، نخستین سنگِ بنای دستگاه فلسفی سارتر است که از اهمیت والایی، نه تنها در اندیشه ی اگزیستانسیالیسم، بلکه در سراسر تاریخ فلسفه ی غرب برخوردار است.اصلی که سارتر، تفکر خود را با آن آغاز می کند، -بر خلاف سنت های رایج فلسفی تا قرن نوزده- تقدم وجود بر ماهیت است؛ که آزادی، انتخاب، مسئولیت و شکل گیری هویت انسان را در آینده ممکن می سازد. - امیری، - 293 :1386 اصل رایجی که در فلسفه ی غرب رواج داشت، قول »تقدم ماهیت بر وجود« بود. - امیری، - 299 :1386

اگزیستانسیالیسم، تقدم ماهیت بر وجود را برای انسان نمی پذیرد؛ و برعکس باورمند است که این وجود است که بر ماهیت تقدم دارد.درون مایه ی عبارت »وجود مقدم بر ماهیت است« بدین شرح است که: چیستی آدمی، نتیجه ی انتخاب های او است نه بالعکس. ماهیت، سرنوشت نیست. شما همان چیزی هستید که از خود می

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید