بخشی از مقاله
چکیده
در شرع اسلام بعضی از مجازاتها هستند که به طور معین قانونگذاری شدهاند که از آنها به نام حدود یاد میشود به عبارتی حد مجازاتی جرمی است که در شرع مقدس نوع و میزان و کیفیت آن تعیین شده است از آن جمله می توان از کیفر تبعید در جرم زنا نام برد. برای آشنایی با این کیفر میبایست راجع به خود مجازات تبعید، کسانی که مستحق این مجازات هستند و چگونگی اجرای آن به همراه فلسفه و مصالح موجود در تبعید سخن گفت و اینکه چرا این کیفر در مورد مردان قابلیت اجرایی دارد ولی زنان از شمول حکم تبعید خارج شدهاند سخنان بزرگان دین اسلام مورد مطالعه و تطبیق قرار میگیرد.
تبعید یا تغریب، به عنوان یکی از کیفرهای شناخته شده در اغلب نظامهای حقوقی، به ویژه نظام حقوقی اسلام، همواره موافقان و مخالفانی داشته است. امروزه، این کیفر، با عنایت به سازوکارهای نظارتی بر شخص تبعیدی و شیوههای کنترلی، از شکل سنتی به گونهی تحول یافته و نوین، تغییر جهت یافته است. اما به رغم فلسفهی وجودی این نهاد کیفری، مخالفان همواره با تأکید بر ضرورت تأمین اهداف مجازات در قالب نظام سزادهی، بر لزوم عنایت کارگزاران نظام عدالت کیفری به آسیبهای حادث یا احتمالی از رهگذر اعمال چنین کیفری تأکید داشتهاند؛ به گونهای که بر پایهی دیدگاه ایشان، تحولات و فناوریهای نوین علمی، مجال سوءاستفاده از فرصتها را برای مجرمین فراهم ساخته است.
لذا کاربست تدابیر سنتی در حوزهی نظام سزادهی - به ویژه در ارتباط با کیفر تبعید - شاید در مقام تأمین اهداف نظام عدالت کیفری، مفید فایده واقع نگردد. اهمیت این موضوع به ویژه در خصوص زنان، با عنایت به ویژگیهای فیزیولوژیک و نیز روحی- روانی، نمود بیشتری مییابد. در مجموع به نظر میرسد اعمال کیفر تبعید در عصر حاضر- عصر نوین ارتباطات- بدون اهتمام به موانع و مقتضیات اجرای آن، نمیتواند در تأمین مقاصد کارگزاران نظام عدالت کیفری، مؤثر واقع شود. بنابراین پیادهسازی کیفر تبعید، در پرتو توجه به اهداف و فلسفهی راجع به مجازات و نیز تحولات حادث و آسیبهای آتی یا احتمالی ضروری است.
مقدمه
از ابتدای شکلگیری جوامع انسانی، همواره ارتکاب برخی رفتارهای مغایر و مخالف با هنجارهای گروهی - واکنش متقابلی- برای نمونه، تبعید را در پیش داشته است. بسیاری از نظریهپردازان در حوزهی سزادهی، معتقدند که تبعید، صرفنظر از این که در چارچوب و با هدف سیاسی و غیرسیاسی اعمال شده باشد، تأثیر هولناکی بر روی شخص باقی گذارده و کوتاهی در رسیدگی به عوارض ناشی از آن، میتواند منجربه تبدیل عوارضی با ماهیّت مزمن گردد.
زنانی که تبعید میشوند نه تنها خصال همسری و مادری را از دست داده و مظهر بیاحساسی شدهاند؛ بلکه سبب ایجاد عقدهی بیهمسری و بیمادری نسبت به شوهران و فرزندان خود گشته و آنها را بدخلق، حسود و سرکش بار میآورد؛ زیرا اصلاح و فساد، از دامنها و تربیتهای زنان شروع میشود.
از بچههایی که از دامن مادر جدا شدهاند و به پرورشگاهها منتقل میشوند اینها چون پیش اجنبی هستند و محبت مادر ندیدهاند عقده پیدا میکنند. این عقدهها منشأ همهی مفاسد یا اکثر مفاسدی است که در بشر حاصل میشود. این جنگهایی که پیدا میشود از عقدههایی است که در قلوب این خونخوارها هست. این دزدیها، این خیانتها، اینهااکثراً از عقدههایی است که در انسان است.
با وجود اختلافنظرها و پرسشهای موجود در مورد اجرای کیفر تبعید ضرورت دارد تا تبعید به عنوان یک واکنش جزایی دیرپا که هماکنون نیز در قوانین جایگاه خاصی دارد، مورد مطالعه قرار گیرد.
گفتار اول: مفاهیم
الف - آسیب شناسی
آسیبشناسی؛ اسمی است مشتق- مرکب که کلمهی آسیب آن به معنای آزار، گزند، رنج، زیان و خسارت معنی شده است و کلمهی شناسی نیز به معنای شناختن، دانستن واقف شدن است.
آسیبشناسی یک تعبیر قدیمی است که اشاره به زوایای بیمار، بیتناسب یا بدشکل گرفتهی جامعه - جرم، بیماری روانی، نواحی فقیرنشین، طلاق و... - دارد که نیازمند حذف و سرکوبی و نیز مستلزم تحقیق در خصوص ریشه های روانشناختی است که در ذهن فرد مجرم میباشد. همچنین تعریف دیگری از آسیبشناسی بدین شرح صورت گرفته است: شاخهای از مطالعات پزشکی که به بررسی ریشهها، علائم و ماهیت اختلال و بیماریها میپردازد اما همانگونه که پیشتر طرح گردید، میتوان گفت: ریشهیابی و بررسی عوامل مؤثر در ناهنجاریهای جامعه اعم از جرم و انحرافات، معنی اصطلاحی آسیبشناسی در حوزهی جرمشناسی میباشد.
ب - کیفر- معنای لغوی و اصطلاحی
تعریف، تعیین، اجرا و اعمال کیفر - ضمانت اجرا - امروزه از اختیارات و حقوق ذاتی دولتها محسوب میشود. زیرا حقوق کیفری یا حقوق جنایی، یعنی حقوق جرم و مجازات، با نظم عمومی که دولتها ضامن آن هستند رابطهی بسیار نزدیکی دارد. قدرتهای عمومی با استفاده از این نوع ضمانت اجراها نه تنها از ارزشهای کیفری، بلکه گاه از مصالح و منافع پیشبینی شده در حقوق بازرگانی، حقوق مدنی، حقوق کار و... نیز حمایت به عمل میآورند.
کیفر، اشکال مختلف و چگونگی اِعمال آن، به نوع، ماهیت و راهبردهای سیاست جنایی هر دولت را نشان میدهد و بنابراین از نظر حقوق داخلی و حقوق بینالمللی، معیاری برای برآورد میزان پایبندی آن به اصول عمومی و کیفری حقوق بشر محسوب میشود. بدینسان، نخستین هزینهای که نوع کیفر بر هر دولت دارد، ماهیتاً سیاسی و دیپلماتیک است.
کیفر در لغت از مادهکَفَرَ«» به معنای؛ - 1 پاداش کار نیک و بد؛ جزا، مکافات. - 2 ح ق. جزا، مجازات قانونی. - 3 سنگی که بر کنگرههای قلعه مینهادند و چون غنیم نزدیک میآمد بر سر او میکوفتند؛ و نیز به معنای مترس، آمده است. 1 کیفر - کَ ، کِ یا فَ - اسم است و در فرهنگ دهخدا، مکافات نیکی و مکافات بدی را گویند و به عربی جزا خوانده میشود
یا پاداش و جزای عمل بد. جزا و پاداش و مکافات نیکی و بدی و عوض و بدل. - ناظمالاطباء - . پاداش کار نیک و بد، جزا، مکافات. جزا، پاداش، باد افراه، باد رِه،اف عقوبت، مکافات، مجازات.
اصطلاح کیفر به تعبیر جرمشناسان، واکنش اجتماعی است و آن اصطلاحی است که در واقع جرمشناسان برای امر مقابله با جرم به کار بردهاند. در سیاست جنایی ما در مقابله با جرم دو نوع واکنش داریم: - 1 واکنش اجتماعی رسمی یا دولتی علیه جرم. - 2 واکنش اجتماعی مردمی علیه جرم. قسم اول را میگوییم: سیاست جنایی رسمی یا دولتی و به دوم میگوییم: سیاست جنایی مردمی یا مشارکتی.
قسم اول آن است که در قوانین پیشبینی شده و واکنش رسمی است. واکنش اجتماعی اصطلاحی است در کنار مجازاتها که قدیمیترین واکنش علیه جرم است به ابتکار مکتب تحققی- ایتالیایی نوع دیگری از واکنشهای اجتماعی به وجود آمد که به ابتکار آنریکوفری آن را اقدامات تأمینی نامیدند.
کیفر، همیشه و همه جا واکنش هیأت اجتماع علیه عملی است که او را میرنجاند، اما این واکنش بر حسب سطح فرهنگ، بسیار متفاوتستا در حالی که نقش کیفر در جوامع نوین ما، قبلاً ارعاب و سزا دادن و امروز تأمین بازگشت بزهکار به آغوش جامعه است؛ معالوصف مفهوم آن در جوامع باستانی کاملاً متفاوت است زیرا موضوع آن در این جوامع استقرار مجدد تعادل گسیخته شده بر اثر جنایت است تا خطر یا بلای قدرت شوم برگردانده شود. وسایلی که برای این منظور مورد استفاده قرار میگرفت و میگیرد خیلی متفاوت هستند.4 اما همیشه در عمق آن یک عنصر عاطفی نمودار است از جمله هنگامی که موضوع آن مجازات اعدام یا تبعید است که بیشتر با شکنجههای بیرحمانه همراه میگردد.
ج - مفهوم لغوی و اصطلاحی تبعید و الفاظ مترادف
تبعید، واژهای عربی از ریشهیبَ» عُ د« است. این واژه مصدر متعدی به معنای دور کردن، راندن - از شهر و جایی- نفی بلد - آمده است.
التغریب از ریشه - غَرب - در لغت به معنای دوری، غربت، دور کردن از میهن، مهاجرت کردن و دور شدن از زادگاه آمده است.6 در اصطلاح فقه با همان معنای لغوی، مجازات برخی ازجرایم است که با کلمات دیگری از قبیل اِبعاد، تبعید، نفی بلد و گاهی اِجلاء نیز بیان میشود و مراد از آیه شریفه: او ینفوا من الارض در نفی از زمین اعدام و فرستادن به جهان دیگر نیست