بخشی از مقاله
چکیده:
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی یکی از عناصر مهم و اساسی برنامه های درسی و نظام آموزش و پرورش جهان محسوب می شود.لذا با عنایت به اهمیت این عنصر در روند فعالیت یاددهی – یادگیری ، ارایه ی شیوه های نوین در این زمینه و ارتقاء سطح دانش معلمان و سایر دست اندرکاران تعلیم و تربیت ، ضرورتی اجتناب ناپذیر است .روشهای رایج در ارزیابی پیشرفت تحصیلی فراگیران غالباً محفوظات ذهنی فراگیران و توانایی به خاطر سپردن مطالب توسط آنها را می سنجد،در حالی که برای ارزیابی دقیق میزان یادگیری فراگیران باید عوامل مختلفی مانند یادگیری عمیق ، مفهومی و چگونگی توسعه ی مفاهیم را در ذهن فراگیران در نظر گرفت . بنابراین ابزارهای ارزیابی باید بر اساس سنجشِ سطوح مختلف یادگیری تدوین شده باشند. یکی از مدلهای طراحی آزمون های پیشرفت تحصیلی به منظور پی بردن به سطح درک فراگیران از مفاهیم مختلف، مدل APOS است. در این مقاله ما سعی داریم یک آزمون پیشرفت تحصیلی در مبحث سینماتیک بر اساس مدل APOS طراحی کنیم.
مقدمه:
رشد اقتصادی هر کشوری به پیشرفت علمی و فنی آن کشور وابسته است.هر چقدر آموزش علوم و فناوری در مقاطع گوناگون تحصیلی بیشتر و جدی تر باشد و هر اندازه در برنامه های آموزشی زودتر به این امر توجه شود، بی شک تآثیر آن پایا و همیشگی خواهد بود.از آنجا که آینده ی جهان بر پایه ی علم و فناوری استوار است و نیاز اساسی کشورهای در حال توسعه محسوب می شود، چنانچه بتوان فراگیران را از ابتدا در جریان ضرورت و اهمیت یادگیری علوم و فن آوری و درک درست مفاهیم و روشهای علمی قرار داد و آنها را از پیامدهای علم و فناوری در شئونات مختلف زندگی مطلع کرد،مطمئناً جوانان در آینده نسبت به علم و فن آوری و کاربرد آنها انعطاف بیشتری نشان خواهند داد.
آموزش علوم و فن آوری یکی از ارکان اساسی توسعه ی علمی هر کشوری محسوب می شود و بخش مهمی از اهداف نظامهای آموزشی را به خود اختصاص داده است.امروزه بسیاری از کشورها علاوه بر پژوهش در باره ی علم و فناوری ، زمان و هزینه ی زیادی را صرف بهبود کیفیت آموزش علوم و فناوری می کنند.زیرا متخصصان حوزه ی آموزش معتقدند هر چه کیفیت آموزش علوم مطلوبتر باشد، و در روشهای آموزش نیز فراگیران نقش اصلی را ایفا کنند و خود بتوانند دانش علمی مورد نیاز خود را بر اساس دانسته های قبلی و با انجام فعالیتهای مناسب بسازند، یادگیری موثرتر صورت گرفته و میزان یادگیری فراگیران از مطالب علمی نیز افزایش خواهد یافت.
یکی از عواملی که باعث بهبود کیفیت آموزش علوم می شود، نحوه ی ارزیابی میزان یادگیری فراگیران است. ارزیابی دقیق از میزان یادگیری فراگیران نه تنها باعث شناسایی مشکلات احتمالی فرایند تدریس و بهبود کیفیت آموزش می شود، بلکه باعث می شود که فراگیران مطالب علمی را عمیق و با دقت مطالعه کنند به طوری که مطالب به حافظه ی بلند مدت آنها منتقل می گردد و به جای یادگیری سطحی ، یادگیری موثر و ماندگار صورت می گیردو می توانند در حل مسائل موفق عمل کنند. برای بررسی کلی نحوه ی آموزش میتوان میزان یادگیری تک تک فراگیران را به طور جداگانه ارزیابی کنیم ، نتیجه حاصل، میزان موفقیت کلی آموزش را نشان می دهد.
روشهای رایج در ارزیابی میزان یادگیری فراگیران غالباً محفوظات ذهنی فراگیران و توانایی به خاطر سپردن مطالب توسط آنها را می سنجد،در حالی که برای ارزیابی دقیق میزان یادگیری فراگیران باید عوامل مختلفی مانند یادگیری عمیق ،مفهومی و چگونگی توسعه ی مفاهیم را در ذهن فراگیران در نظر گرفت. بنابراین ابزارهای ارزیابی باید براساس سنجشِ سطوح مختلف یادگیری تدوین شده باشند. یکی از مدلهای طراحی آزمون های پیشرفت تحصیلی به منظور پی بردن به سطح درک فراگیران از مفاهیم مختلف، مدل APOS است. در این مقاله ما سعی داریم یک آزمون پیشرفت تحصیلی در مبحث سینماتیک بر اساس مدل APOS طراحی کنیم.
معرفی نظریه ی APOS
نظریه ی یادگیری :
نظریه ی یادگیری ، چهارچوب مفهومی است که چگونگی جذب و پردازش و نگه داری اطلاعات را در فرایند یادگیری شرح می دهد. نظریات یادگیری چگونگی یادگیری افراد را پیش بینی می کنند و شامل سطوح متفاوت از فرایند یادگیری است که افراد با آن سطوح پیش می روند، همچنین یک نظریه ی یادگیری راههای را برای ترویج عمیق تر و یادگیری هدفمندتر جستجو می کندو هدف آن بهبود آموزش و تجربه های آموزشی به منظور کمک به یادگیرندگان برای حرکت از میان سطوح در فرایند یادگیری با سرعت بیشتر است که به یادگیری بهتر می انجامد - وییر - 2010
نظریه ی یادگیری شناختی
یکی از نظریات یادگیری که امروزه بسیار مورد توجه آموزشگران قرار گرفته است، نظریه ی ساخت و ساز گرایی1 به معنای ساختن و بنا کردن است.در مبحث آموزش، ساخت و ساز گرایی بدین معناست که دانش انسان توسط خودش ساخته می شود . کسب دانش اصولاً جنبه ی فردی دارد و هر فردی به طور جداگانه آنرا بدست می آوردو دانش مخصوص به خود را در ذهنش میسازد. به همین جهت، جوهر دانش را نمی توان از کسی به کسی دیگر منتقل کردبلکه باید از طریق جستجو و اکتشاف بدان رسید.
ساخت و سازگرایان معتقدند که انسان نمیتواند مفهوم جدید و ناشناخته ای را بیاموزد ، مگر آنکه بتواند آنرا با دانش پیشین خود که در ذهن دارد و از تجربیات واقعی او بدست آمده است پیوند دهد. طبق این نظریه، یادگیری فرایندی فعالانه و خاص ذهن هر فرد است .این فرایند عبارت است از ساختن روابط ذهنی میان مفاهیم و تصورات از یک سو و تجربیات حاصل از دنیای خارج از سوی دیگر .در واقع ساخت و سازگرایی یادگیرنده را در موضع فعال قرار می دهد که شامل صورت بندی مفاهیم مختلف به منظور حل یک مسأله است.
این فرایند معلم را قادر می سازد که برای یادگیری دانش آموزان آنها را در زمانی که مشغول تجربه هستند هدایت و رهبری کند - جان.ا ون ویل 2001، نقل شده در چمن آرا - ساخت و ساز گرایی بینشی ایجاد می کند که به توسط آن ، میتوان چگونگی یادگیری مفاهیم به وسیله ی دانش آموزان را فهمید.ساخت و سازگرایی ما را به استفاده از راهبردهایی آموزشی هدایت می کند که دانش آموزان آغازگر هستند نه خود ما.همچنین ساخت و سازگرایی مدعی است که افراد درک و دانش خویش را از جهان طی تجربه کردن با اشیاء و بازتاب بر این تجارب می سازند. - هیبرت، نقل شده در چمن آرا -
تاریخچه نظریه ی APOS
نظریه ی APOS یک نظریه ی ساخت و ساز گرایانه در باره ی چگونگی یادگیری و توسعه ی مفاهیم در ذهن فراگیران است که این نظریه که هدف آن درک نظریات پیاژه در باره ی انتزاع تأملی و رشد شناختی فرد است در اوایل دهه ی - 1980 سال - 1984 توسط دابینسکی2 معرفی و ارایه شد. بنابر نظر پیاژه انتزاع به سه دسته یتجربی، شبه تجربیوتأملی تقسیم می شود. در انتزاع تجربی3 ، دانش به طور مستقیم از ویژگی اشیاء حاصل می شود در نتیجه آن استخراج خواص مشترک و تعمیم ممکن می شودکه همان گذر از خاص به کل است. در انتزاع شبه تجربی4 ، ویژگی هایی که عملهای فرد در اشیاء ایجاد می کنند قابل ملاحظه است، اما همچنان اشیاء ملموسند - عبدی و همکاران 1386، اسلامی مسلم . - 1387 در انتزاع تأملی5 عمل های مختلف با هم هماهنگ می شوند.انتزاع تأملی را میتوان ساخت اشیاء ذهنی و اجرای عملیات ذهنی بر روی این اشیاء دانست.
دابینسکی - 1991 - برای روشن شدن این ایده ها شرح می دهد که: انتزاع های تجربی و شبه تجربی دانش خود را با انجام - یا تصور انجام - عمل روی اشیاء بدست می آورد.اما انتزاع تأملی این عملها درونی سازی و هماهنگ می شوند تا عملهای جدید و نهایتاً شی ء های جدید حاصل شوند.در جایی دیگر دابینسکی می نویسدکه:وجه تمایز بین انتزاع بازتاب و انتزاع تجربی در این است که در انتزاع بازتابی با عمل ها اما در انتزاع تجربی با شیء ها سرو کار داریم و وجه تمایز بین انتزاع بازتابی و شبه تجربی در این است که در انتزاع بازتابی بیشتر از اینکه خود عمل مهم باشند روابط و ارتباط بین این عملها مهم و اساسی اند.
الف - درونی سازی:6 در اینجا اعمال و اشیاء در سیستمی از عملیاتها داخلی می شوند.این با نظریه های جسمیت دادن اسفارد2 که بیان کننده ی این است که مفاهیم مختلف می توانند هم از نظر ساختمانی به صورت اشیاء و از نظر رویه ای به صورت فرایندها تصور شوند مطایقت دارد .