بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله با درآمدی بر مفهوم توسعه3، از نگاه علوم سیاسی غیردینی غربی، جامعهشناسی و مفهوم پیشرفت4، در الگوی اسلامی- ایرانی، ضرورت و چرایی کاربرد کلمه پیشرفت بجای توسعه در الگوی پایه بررسی میگردد، درطول مدت طرح موضوع، رشتههای متنوع، از دیدگاههای مختلف به آن پرداختهاند، موفقیت احتمالی و دستیابی به نتایج مطلوب این تحقیق، مرهون تمایز نوع بررسی از سایر تحقیقات مشابه در رشتههای دیگر میباشد.
بخشی از هدف این نوشتار کمک به روشن شدن نقاط اشتراک و افتراق، درک سادهی این مفاهیم، کاربرد استاندارد و رفع برخی ابهامات است، اساس کار در این نوشتار مقایسه تطبیقی صرف نبوده و معتقد است، درک صحیح مفاهیم و شناخت چرایی در الگوی مورد مطالعه، به شناخت اهداف در طرح و اجرای آن کمک میکند، نتیجه دیگر اینکه، درک مفاهیم انتزاعی طراحی شده برای الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت میتواند در رسیدن به کنه الگو کمک نماید، و در نهایت درک صحیح تئوری به کاربرد و استفاده در عمل و مطابق با الگو اصلیترین هدف خواهد بود. نتایج این تحقیق نشان میدهد، بین مفاهیم غربی توسعه و مفهوم پیشرفت از نگاه الگوی پایه پیشرفت با وجود برخی مشترکات، تفاوت بسیاری وجود داشته و دلیل آن میتواند، تفاوت در مبانی، ارزشها و اهداف باشد.
.1 بیان مسئله
تعاریف درست و درک مفاهیم، اولین قدم در شناخت الگو و اهداف آن میباشد؛ تبیین صحیح، الگو را که خود نقشه راه و برنامه هدفگذاری شده است کاربردیتر نموده، و به شناخت استعدادها، از یک سو و تشخیص موانع و مشکلات از سوی دیگر کمک مینماید و دستیابی به اهداف را در عمل محیا میسازد. تفاوت تعاریف و مفاهیم الگوی توسعهی غربی و الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت حاصل تفاوت فاحش مبانی و ارزشهای آرمانی آنهاست، الگوی پایه پیشرفت کشور با مبانی فکری و عملی توسعهی غربی همچون لیبرالیسم1، سوسیالیسم2 و سرمایهداری3 منافات دارد. این نوشتار به مکاتب سهگانه غربی و نگاه جامعه شناختی اسلامی و ایرانی، بطور اجمال اشاره خواهد داشت، و در شناخت مفهوم پیشرفت، مشاهده میگردد، با وجود تلاشهای صورت گرفته بازهم نیاز به تدقیق به چشم میخورد، تا با هدایت صحیح در تئوری و کاربرد از انحراف احتمالی و برداشتهای متفاوت و گاهاً گمراه کننده جلوگیری گردد.
ضرورت بیان مبحث پیشرفت بجای توسعه به مطالعه به شکل هدفمند از این منظر و تحقیقات متنوع زیادی منجر گردیده، وسعت و تنوع علوم مشارکت کننده در تدوین الگوی پایه پیشرفت کشور به این تنوع برداشتها در علوم و شاخههای متنوع مطالعاتی افزوده است و هریک میتواند نقشی در روشن کردن ضرورت و چرایی آن داشته باشد، از طرفی بررسی تحقیقات متعدد از منظر اندیشمندان در علوم مختلف در یک مبحث به غنای علمی آن و توانمند کردن آن با افکار و دستاوردهای متنوع میافزاید، اگرچه، همگرایی بین علوم مختلف و قضاوت در شاخههای متنوع یک علم سختتر میگردد، اما جهت تشخیص نهایی و استحکام آن ضرورت داشته و شاید در تهیه و مشارکت در طرح الگو قوت بیشتری بدست آید. در این نوشتار ضرورت طرح مبحث پیشرفت بجای توسعه در الگوی پایه پیشرفت از نگاه علوم سیاسی و جامعه شناسی اسلامی- ایرانی مورد مطالعه قرار میگیرد.
آیا مفهوم توسعه در الگوهای غربی با پیشرفت در الگوی اسلامی ایرانی همسان فرض میگردد؟ درصورت منفی بودن پاسخ سوال فوق ضرورت طرح مبحث پیشرفت بجای توسعه در الگوی اسلامی- ایرانی و چرایی آن چه میتواند باشد؟ فرضیه اول: بین مفاهیم غربی توسعه و مفهوم پیشرفت از نگاه الگوی پایه پیشرفت تفاوت بسیاری وجود دارد. فرضیه دوم: ضرورت طرح این مبحث از لزوم شناخت تفاوت در مبانی، ارزشها و به دنبال آن اهداف الگو در توسعه غربی و الگوی پایه پیشرفت نشأت گرفته و بر این اساس نیاز به الگویی غیرتقلیدی منطبق بر این مبانی، ارزشها و اهداف در طرح و عمل چرایی آن را آشکارتر مینماید.
.2 پیشینه تحقیق
آثار خارجی و داخلی بسیاری در خصوص پیشرفت و توسعه وجود دارد، و هر یک به شکلی به تبیین مفاهیم آن پرداختهاند، مکاتب فکری توسعه به سه دسته شامل؛ مکتب نوسازی1، مکتب وابستگی و نظریه مکتب نظام جهانی تقسیم گردیده، و هر یک از نگاه خود مفاهیم توسعه و راههای دستیابی و یا موانع آن را تعریف نمودهاند. آلوین ی سو - 1387 - در کتاب خود با عنوان تغییر اجتماعی و توسعه، ترجمه محمود حبیبی مظاهری، با رویکردی تطبیقی، سه مکتب فکری اصلی توسعه در دهههای اخیر را مورد بحث و بررسی قرار داده است. وی، با نوآوری و تاکید بر عنصر مذهب، فرهنگ و سنت بومی و نقش آنها در تحولات اجتماعی در بخش نوسازی جدید2 پرداخته و اشاراتی به اسلام و انقلاب ایران نیز داشته است؛ اما در این خصوص تعمق لازم صورت نگرفته لذا با وجود تبیین مفاهیم سه مکتب اصلی توسعه در پرداختن به نقش مذهب در تعریف مفهوم پیشرفت نیاز به تکمیل با آثار و کمک سایر منابع دارد.
جان بیلیس، استیو اسمیت و دیگران - 1383 - در اثر حجیم دو جلدی جهانی شدن سیاست: روابط بین الملل در عصر نوین بطور اخص در فصل 26 جلد دوم کتاب به مبحث توسعه، مفاهیم، تفاوتهای کلاسیک، نئوکلاسیک و اقتصاد نئولیبرالی پرداخته و سیر تاریخی توسعه از 1945 تا اوایل هزاره سوم میلادی را تحلیل مینماید. کارولین توماس 2000 - میلادی - در کتاب حکومت جهانی، توسعه و امنیت انسانی؛ به بررسی سیاستهای توسعهی جهانی توسط نهادهای حکومتی در دهههای 1980 و 1990 پرداخته، ضمن ارزیابی تاثیر این سیاستها بر امنیت انسانی و تجزیه تحلیل مسیرهای مختلف توسعه به دنبال الگوی امنیت قرن بیست یک است. همچنین در مقاله فقر، توسعه و گرسنگی از توسعه ناموزون جهانی پس از 1945 میلادی تا دوران بعد از جنگ سرد و دیدگاههای جایگزین و انتقادی مطرح شده برای توسعه پس از 1970 میلادی پرداخته است.
دکتر صمد کلانتری - 1386 - در بخش اول از مجموعه شش فصلی کتاب نگاهی نو به مسائل اقتصادی سیاسی و جامعه شناسی جهان سوم به طرح کلیاتی در مورد مفاهیم و عبارات جهان سوم و اصطلاح مختلف دیگر پرداخته و توسعه و توسعه نیافتگی را از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار داده است. دکتر حسین سیف زاده - 1392 - در کتاب پانزده مدل نوسازی، توسعه و دگرگونی سیاسی در دو بخش و 19 فصل به مفاهیم مختلف توسعه و مدلهای گوناگون و برداشتهای متفاوت آن پرداخته است.