بخشی از مقاله

چکیده:

در این مقاله کوشش شده است که در ابتدا بازاندیشی و بازخوانی در خصوص تعاریف مختلف جنبشهای اجتماعی، انواع، ویژگیها و علل جامعهشناسی و شکلگیری آنان انجام پذیرد، سپس تلاش گردیده که با نگاهی عمیق، ریزبینانه و جزئی نگر به تشریح چیستی جنبشهای اجتماعی نوین، نحوه تکوین از نظر تاریخی و زمانی، ویژگیها و معیارهای نوین بودن اینگونه جنبشها و بررسی دیدگاهها و نظرات اندیشمندان این حوزه پرداخته و در پایان تمایزات و تشابهات آن با جنبشهای پیشین بیان گردد.

کلیدواژه: جنبش اجتماعی، جنبشهای اجتماعی پیشین، جنبشهای اجتماعی نوین،

مقدمه:

جنبش اجتماعی جریان یا مجموعه ای از کنش ها و تلاش ها از سوی مجموعه ای از افراد است که به شکلی کم و بیش پیوسته به سمت هدف خاصی حرکت میکنند یا به آن گرایش دارند. جنبش اجتماعی حرکت و پویشی است که توسط تعداد زیادی از افراد و گروهها برای تحقق - یا جلوگیری از - اهدافی در جامعه صورت میگیرد. جنبش اجتماعی یک رفتار جمعی که تعداد کثیری از مردم در آن فعالانه مشارکت می جویند. این جنبشها به طور معمول به چند دوره تقسیم میشوند که مرسومترین آنها تقسیمبندی پیشین و نوین - کلاسیک و نو - میباشد.جنبشهای اجتماعی نوین در دهههای 1960 و 1970 به بازتاب نظری تازهای درباره تغییر ساختاری و کنش جمعی انجامید. این جنبشها دارای ویژگیها و معیارهای مشخص بوده و در مقایسه با جنبشهای گذشته در مقیاس بزرگتری بوجود آمده، دارای اهداف مشخص، ایدئولوژی دقیق و پیچیده تر، کم و بیش سازمانیافته و بادوام و فراتر از ساختار طبقاتی شکل میگیرند.

جنبشهای جدید اجتماعی اغلب حوزههای شخصی و خصوصی حیات انسانی را دربر میگیرند و برخلاف نمونههای قبلی برای همه امور نسخه نمیپیچند.جنبشهای نوین برخلاف نوع کلاسیک آنها، بیشتر بعد جهانی دارند تا ملی و محلی و دلمشغولی آنها مربوط به انسانیت به طور کلی و دشواریهای مشترک آن است. این نوع جنبشها، به شدت به رسانهها خصوصا فناوریهای نوین ارتباطی وابسته هستند. جنبشهای پیشین مانند لیبرالیسم، سوسیالیسم و فاشیسم با بروز مدرنیته در مقابل جنبشهای جدید نظیر محیط زیست، سبز، صلح و....... با پیدایش فرامدرنیته، رشد نمودهاند، زیرا با ظهور مدرنیته، معادلات جامعه سنتی به هم خورد و به تبع آن جنبشهای پیشین روی داد و همین طور با آغاز فرا مدرنیته، مطالبات نوینی رو به تکوین گذاشت که بیشتر منبعث از گسترش آموزش عالی و افزایش انسان اختیارگراست. جنبشهای کلاسیک به طور عمده خشونتآمیز بودهاند، حال آنکه جنبشهای نوین ، اغلب مسالمت آمیز و کمتر خشونتآمیز هستند.

تعریف جنبش اجتماعی:

نخست باید تعریفی از جنبش اجتماعی ارائه کرد تا مشخص گردد که کانون مطالعه نظریه جنبش اجتماعی بر چه پدیدهای متمرکز شده است و اساسا جنبش اجتماعی به چه پدیدهای اطلاق می شود؟ در سادهترین تعریف، میتوان جنبشهای اجتماعی را تلاشها و کوششهای جمعی برای ایجاد تغییر یا مقاومت در برابر تغییر و دگرگونی در یک جامعه یا گروه توصیف کرد. در واقع همه جنبشهای اجتماعی اعم از جنبش های مذهبی، سیاسی و یا دانشجویی از درجات و سطوح متفاوتی از تغییر حمایت میکنند. در تعریفی دیگر، جنبش اجتماعی را یک فرآیند متمایز اجتماعی تعریف میکنند که مشتمل بر مکانیزمها و ساز و کارهایی است که بازیگران شرکت کننده در کنش جمعی به واسطه آن وارد روابط منازعه آمیز با رقبا و مخالفانی میشوند که دارای هویت روشن و مشخصی هستند و بازیگران جنبش از طریق شبکههای فشرده غیر رسمی با یکدیگر در ارتباط قرار میگیرند و سرانجام اینکه، جنبش اجتماعی دارای یک هویت جمعی متمایز است. - حشمت زاده و دیگران، - 216 : 1392

جنبش اجتماعی حرکت و پویشی است که توسط تعداد زیادی از افراد و گروهها برای تحقق - یا جلوگیری از - اهدافی در جامعه صورت میگیرد. جنبش اجتماعی یک رفتار جمعی است. رفتار جمعی پاسخ عدهای از مردم به یک وضعیت یا مسئلهای خاص است. این رفتارها در جامعه به شکلهای گوناگون تجلی مییابد و تنها یکی از آنها به شکل جنبشهای اجتماعی است. - جلایی پور- - 22-20 : 1389 جنبش اجتماعی، یکی از مهم ترین اشکال رفتار جمعی است که تعداد کثیری از مردم در آن فعالانه مشارکت می جویند. اگرچه این پدیده در اغلب نوشته ها زیر عنوان رفتار جمعی مورد بحث قرار میگیرد اما با سایر رفتارهای جمعی تفاوت اساسی دارد.

رفتار جمعی معمولا خود به خودی صورت میگیرد و از طرح اعمال بخش چشمگیری از مردم که نسبتا و الگویی خاص پیروی نمیکند اطلاق میشود و بر خلاف یک جنبش اغلب بی برنامه، بی هدف، سازمان نیافته و عاری از ایدئولوژی است در حقیقت کوشش سازمان یافته گروه یا جمعی است که می خواهند برخی از شئون های جامعه را تغییر دهند یا حفظ کنند. - هزارجریبی و دیگران، - 488 : 1389 جنبشهای اجتماعی آن نوع رفتارهای جمعی هستند که مابین رفتارهای بوروکراتیک و انقلابی قرار میگیرند، با این ویژگی که از اولی کمترو از دومی بیشتر سازماندهی شدهاند. جنبشهای اجتماعی، به عنوان یکی از رفتارهای جمعی و اعتراضی - شبکه وسیعی از افراد و گروههای رسمی و غیر رسمی - پدیدهای مختص جوامع مدرن هستند - جلایی پور- - 22-20 : 1389

این جنبشها از دید جامعه شناختی صورتی از کنش جمعی است، کنشی که از سوی شمار فراوانی افراد همزمان و هماهنگ و با قصد قبلی صورت میگیرد. بنابراین، یک جنبش اجتماعی به لحاظ غایتش صورت خاصی از کنش جمعی است: هدف آن در واقع بیان و دفاع از مطالبات جمعی در برابر اقتداری است که توانایی برآوردن این مطالبات را دارد. - دورماگن و دیگران- - 255 -254 : 1394 بیشتر پژوهشگرانی که جنبشهای اجتماعی را بررسی کردهاند این جنبشها را گروههای عمل هماهنگ و سازمان یافته که دارای ارزشهای مشترک بوده و هدفشان ایجاد دگرگونی در نهادهای اجتماعی یا در نظم اجتماعی است تعریف کردهاند. - صبوری- - 83 :1381

فرهنگ آکسفورد جنبش اجتماعی را جریان یا مجموعه ای از کنش ها و تلاش ها از سوی مجموعه ای از افراد تعریف نموده که به شکلی کم و بیش پیوسته به سمت هدف خاصی حرکت میکنند یا به آن گرایش دارند. در مجموع می توان گفت این پدیده، رفتار و اقدام جمعی مجموعه ای از افراد جامعه است که برای عملی ساختن تغییر یا جلوگیری از تغییر در جامعه و یا پارهای از آن، یعنی تبلیغ و نهایتا در بین گروه یا عدهای خاص از افراد جامعه، بسیج شده و به اقدام مبادرت می ورزند. - هزارجریبی و دیگران - - 490 : 1389 گی روشه جنبشهای اجتماعی را سازمانیکاملاً شکل گرفته و مشخص میداند که به منظور دفاع یا گسترش و دستیابی به هدف های خاصی به گروهبندی و تشکیل اعضاء می پردازد و درصدد بر میآید تا عناصری از جامعه را تغییر دهند یا آنها را حفظ کند.

آنتونی گیدنز جنبشهای اجتماعی را کوششی برای پیشبرد منافع مشترک یا تامین هدفی مشترک، از طریق عمل و کنش جمعی خارج از حوزه نهادهای رسمی حکومتی تعریف می کند. - خلفانی و دیگران - - 56 : 1390 وی این پدیده را از جمله اشکال کنش جمعی برای دستیابی به دگرگونی در برخی از جنبههای نظم موجود در جامعه تعریف کرده است و می گوید، جنبش اجتماعی را می توان کوشش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تأمین هدفی مشترک از طریق عمل جمعی خارج از حوزه نهادهای رسمی تعریف کرد. . - جنبش های ا جتماعی به مثابه قدرت نرم - دوناتلا دلاپورتا جنبشهای سیاسی را شبکههای غیررسمی مبتنی بر اعتقادات مشترک و همبستگی که از طریق استفاده مداوم از اشکال گوناگون اعتراض حول موضوعات منازعه آمیز بسیج میشوند تعریف میکند - خلفانی و دیگران - - 56 : 1390

ترنر معتقد است این مقوله تجمعی مستمر می باشد برای پیشبرد تغییر یا مقاومت در برابر آن، رهبری در یک جنبش توسط واکنش غیررسمی مشارکت کنندگان تعیین میشود تا فرایندهای رسمی اقتدار.تیلی نیز جنبش های اجتماعی را کنش عدهای با هم برایرسیدن به منافع مشترک تعریف نموده و آن را ناشی از ترکیبهای متحول منافع، سازمان، بسیج، و فرصت می داند.از نظر تیلی جنبشهای اجتماعی، چالشی خودآگاه، مستمر و سازمانیافته است که بر هویت مشترک میان شرکتکنندگان آن دلالت دارد. از دید او، جنبشهای اجتماعی در واقع رشتهای مستمر از تعاملات دارندگان قدرت و افرادی هستند که به طور موفقیتآمیز ادعا میکنند به تیابت از موکلان خود که فاقد نمایندگی رسمی هستند، سخن میگویند که در حین آن، این افراد تقاضاهای خود را برای تغییرات در توزیع یا اعمال قدرت به صورت آشکار و علنی بیان میکنند و برای پشتیبانی از این مطالبات، تظاهرات عمومی و کنشهای دیگر انجام میدهند. - نیاکوئی- - 303 : 1391 ا

ز نظر او جنبشهای اجتماعی به عنوان شکل متمایزی از سیاست منازعهآمیز در نظر گرفته میشوند. منازعهآمیز از این حیث که جنبشهای اجتماعی دربردارنده طرح ادعاهایی هستند که اگر تحقق یابند، با منافع شخصی یا اشخاص دیگر تعارض پیدا میکنند و سیاست از این حیث که انواعی از حکومتها یا به عنوان مدعی، یا آماج ادعا، در این طرح ادعا به ایفای نقش میپردازند. به عقیده وی، جنبشهای اجتماعی حاصل ترکیب سه عنصر میباشند: -1 تلاش عمومی پایدار و سازمان یافته برای طرح ادعاهایی در مقابل مقامات هدف که آن را »پویش« مینامد. یک پویش حاصل پیوند و تعامل میان سه طرف است: گروهی از مدعیان خودخوانده، برخی از اهداف ادعاو نوعی از جمعیت. -2 استخدام ترکیبهایی از میان شکلهای سیاسی زیر: ایجاد انجمنها و ائتلافهای دارای مقاصد خاص، میتینگهای عمومی، راهپیماییها، تظاهرات و ... که وی مجموعه این اقدامات را »چنته جنبش اجتماعی« مینامد.

همگرایی و ادغام بیشتر یا تمامی این اقدامات را در قالب پویشهای پایدار، جنبشهای اجتماعی را از دیگر انواع سیاست متمایز میسازد. -3 نمایش هماهنگ و عمومی ارزشمندی - رفتار متین و پوششهای مرتب - ، وحدت - نشانها، پرچمها و لباس های یکسان و ... - ، تعداد - شمار افراد و امضای پای دادخواستها و .... - ،و تعهد از سوی شرکتکنندگان - مقاومت در برابر سرکوب، ازخودگذشتگی و ..... - از دید بوسا ابو جنبشها توسط توسط مردمی تشکیل و استمرار می یابند که حول معانی و ارزشهای مشترک نوعی همبستگی و توافق جمعی را بهوجود آورند.از دیدگاه برخی نویسندگان جنبش را میتوان بسان واکنش به یک حس بیعدالتی قلمداد کرد که ایدئولوژی بدان تصریح کرده و همین حس مبنای بسیج را فراهم آورده است.

از دید گاسفیلد یک جنبش اجتماعی زمانی بهوجود میآید که اعضای یک جامعه به این آگاهی مشترک دست یابند که برخی قواعد اجتماعی خاص، دیگر بدیهی و قطعی نیستند و میتوان درباره آنها تردید روا داشت.از دیدگاه هربرت بلومر جنبشهای اجتماعی را میتوان اقداماتی دید که هدف آنها تاسیس نوعی نظم نوین زندگی است. آنها ریشه در شرایط ناآرام دارند و قدرت انگیزش خود را از یکسو از نارضایتی از شکل جاری زندگی میگیرند و از سوی دیگر، از آرزوها و امیدهایشان برای یک طرح یا نظام جدی زندگی. - رهبری- - 12 -15 :1393 هربرت بلومر جنبشهای اجتماعی را به عنوان فعالیتی جمعی که می خواهد نظم نوینی ایجاد کند تعریف میکند او برای جنبش هایاجتماعی پنج نوع قائل است: عمومی - general - ، خاص - specific - ، بیانی - expressive - ، ارتجاعی - revival - ، و ملی گرا . - nationalistic - جنبشهای اجتماعی عمومی به دنبال ایجاد جریانهای تازه فرهنگی هستند.

جنبش های اجتماعی عمومی دارای دو مشخصه اصلی هستند: -1 گروه گروهاند و فعالیتهایشان هماهنگ نشده است و -2 ادبیات پراکنده و ضعیفی دارند. جنبشهای اجتماعی عمومی، بخصوص در مراحل اولیه، به مجموعهای از سلسله کنشهای وابسته به تصمیم و انتخاب افراد میماند . همچنین در مراحل اولیه تا حدی دارای سازمانی شکل نگرفته و بیانی نامفهوم است . برای بلومر جنبشهای اجتماعی خاص اهداف و خواستهای کاملا تعریف شدهای دارد که تلاش میکند به آنها برسد. این نوع از جنبشهای اجتماعی میتواند انقلابی یا اصلاح طلب باشد اما به هر صورت دارای مشخصات مشابه زیر است: اهداف و خواستهای کاملا تعریف شده، یک سازمان و ساخت، رهبری شناخته و پذیرفته شده، عضویت تعریف شدهای که

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید