بخشی از مقاله

بنام خدا
شكوائيه:
رياست محترم كلانتري 10
احتراماً به استحضار مي‌رساند مغازة مشاور املاك اينجانب بهروز اسماعيلي واقع در شهرك اوج انتهاي 20 متري املاك گلها مورد دستبرد سارق يا سارقين قرار گرفته است كه با شكستن قفل درب ورودي اقدام به سرقت يك دستگاه تلويزيون ال جي 14 اينچ رنگي نموده كه در اين راستا به شخصي بنام علي سرخوش كه فردي سابقه‌دار و معتاد مي‌باشد كه از طريق دوستانش شناسائي و معرفي شده است مظنون و شكايت دارم تقاضاي رسيدگي و اقدام قانوني را دارم قبلاً از تلاش آن رياست محترم كمال تشكر را دارم.


با احترام بهروز اسماعيلي
برگ تحقيق از شاكي
س – خود را معرفي نمائيد مفاد نمائيد مفاد تبصره 125 اصلاحي قانون آئين دادرسي كيفري بشما تفهيم مي‌شود.
نام: بهروز نام خانوادگي: اسماعيلي فرزند: محمد سن: 1335
شغل و محل كار: بنگاه معاملات ملكي اوج – انتهاي بيست متري املاك گلها
اهل كرج ساكن كرج شهرك اوج بوعلي 17 قطعه 219
س – شكايت خود را مشروحاً با دلائل بيان نمائيد: احتراماً به عرض مي‌رسانم اينجانب مغازه مشاور املاك را در ساعت 2:30 مورخه 30/7/80 را تعطيل و جهت استراحت به منزل رفته‌ام كه در ساعت 08 مورخه 1/8/80 به محل كار رفته متوجه شدم كه قفل درب مغازه شكسته شده است و سارق يا سارقين يكدستگاه تلويزين ال جي 14 اينچ رنگي را به سرقت برده‌اند و حال به شخصي بنام علي سرخوش مظنون هستم چونكه نامبرده فردي سابقه دار و معتاد مي‌باشد و از دوستانش ايشان را معرفي كرده است و پس از بررسيهاي لازم به نظر مي‌رسد كه تلويزين را با همكاري دوستش به چهارراه دانشكده برده و فروخته است از ايشان شكايت و تقاضاي رسيدگي دارم و اظهارات خود را با امضاء گواهي مي‌كنيم.


امضاء شاكي
برگ تحقيق از متهم


س- خود را معرفي نمائيد مفاد تبصره 125 اصلاحي قانون آئين دادرسي كيفري بشما تفهيم مي‌شود.
ج- نام: علي اكبر نام خانوادگي: سرخوش فرزند: حمزه سن: 25 ساله
شغل و محل كار: لوله كش با سواد اهل تهران ساكن: كرج شهرك اوج – بوعلي غربي قطعه 254 زنگ وسط تلفن: ـــــ


از مقررات ماده 125 اصلاحي قانون آئين دادرسي كيفري مطلع شدم هر وقت اقامتگاهم را تغيير دادم اطلاع مي‌دهم.
س- شكايت شاكي براي شما قرائت و تفهيم مي‌شود. چه مي‌گويي؟
ج- شكايت شاكي را قبول ندارم بنده اصلاً در جريان سرقت مغازه وي نمي‌باشم و خودم در محل سرقت رفتم كه ايشان گفتند كار شما مي‌باشد سرقت مغازه؟
س- آيا داراي سابقه سرقت مي‌باشيد يا خير؟
ج- بله يكبار سابقة سرقت داشتم كه به زندان رفتم.
س- اظهارات خود را چگونه گواهي مي‌كنيد؟
ج- امضاء مي‌زنم.
شاكي: بهروز اسماعيلي
متشاكي: علي اكبر سرخوش
موضوع سرقت عادي مغازه
احتراماً در ساعت 1030 مورخه 1/8/80 شخصي به هويت بهروز اسماعيلي فرزند محمد 45 ساله شغل بنگاه‌دار با سواد اهل و مقيم كرج شهرك اوج بوعلي 17 قطعه 219 معرفي مي‌نمود ضمن ارائه گزارشي به كلانتري مراجعه و در برگ بازجوئي پيوستي بيان داشت مغازه‌ام واقع در شهرك اوج انتهاي 20 متري املاك گلها را در ساعت 2130 مورخه 30/7/80 تعطيل و جهت استراحت به منزل رفته‌ام كه در ساعت 080 مورخه 1/8/80 زمانيكه مراجعه نمودم متوجه شدم كه قفل درب مغازه شكسته شده است كه يكدستگاه تلويزيون ال جي 14 اينچ رنگي توسط سارق يا سارقين به سرقت رفته كه در حين رابطه شخصي بنام علي سرخوش مظنون هستم نامبرده فرد سابقه دار و معتاد مي‌باشد و از دوستانش ايشان را معرفي كرده است و پس از بررسيهاي لازم به نظر مي‌رسد كه تلويزيون را با همكاري دوستش به چهارراه دانشكده برده و فروخته است. از ايشان شكايت و تقاضاي رسيدگي دارم متعاقباً آقاي علي اكبر سرخوش فرزند حمزه 25 ساله شغل لوله‌كشي با سواد اهل تهران ساكن كرج شهرك اوج بوعلي غربي قطعه 254 زنگ وسط به كلانتري احضار در برگ بازجوئي تحقيق بيان داشت شكايت شاكي را قبول ندارم بنده اصلاً در جريان سرقت مغازه وي نمي‌باشم و خودم در محل سرقت رفتم كه ايشان گفتند كار شما مي‌باشد سرقت مغازه‌ام داراي سابقه سرقت مي‌باشم كه به زندان رفتم اينك پرونده امر تنظيم بنظر مي‌رسد.
دفتر/ نگهباني: پرونده متشكله جهت كسب دستور و بررسي بيشتر به

اداره آگاهي ارسال شود.
امضاء افسر نگهباني كلانتري 13 جهانشهر استوار مصدق
امضاء رئيس كلانتري 13 جهانشهر سرهنگ شفيعي
ورود به دفتر آگاهي كرج شمارة 755/6864 اقدام كننده ك 2
توسط جناب سرگرد عبدالملكي و سرگرد قدمي امضاء گرديده است. 10/8/80
برگ بازجوئي از متهم توسط نيروي انتظامي جمهوري اسلامي
تاريخ 1/8/80
س: خود را معرفي نمائيد. مفاد مادة و تبصرة 125 اصلاحي قانون آيين دادرسي كيفري بشما تفهيم مي‌شود مواظب اظهارات خود باشيد.


ج: نام علي اكبر نام خانوادگي سرخوش فرزند: حمزه سن 24 سال شغل و محل كار: لوله كش و تابلوساز با سواد اهل تهران مقيم كرج شهرك اوج – بوعلي غربي قطعه 254 مذهب شيعه تبعه ايران پيشينه محكوميت كيفري دارم بدون عيال.
س- به چه اتهامي سابقه كيفري داريد.
ج- سرقت منزل
س- برابر گزارش كلانتري 13 و دادخواهي شاكي متهم هستيد به سرقت از مغازه آقاي بهروز اسماعيلي قبول داريد؟ ماجرا را توضيح دهيد.
ج- ساعت 5/4 صبح سه‌شنبه من به همراه دوستم به نام ايمان مبادرت به سرقت مغازه يكدستگاه تلويزيون رنگي 14 اينچ كرديم با اره و گاز انبر قفل در مغازه را بريده و وارد مغازه شد و من هم مراقب بودم كه كسي نيايد و بعد از ربودن تلويزيون آن را من گفتم كه چه بكنيم گفت چون براي تو مقدورنيست من آن را به خانه خودمان مي‌برم تا صبح كه با هم برويم چهارراه دانشكده و بفروشيم ما كه تازه به كرج آمده ايم دانشكده را بلد نبودم و با او قرار گذاشتيم براي ساعت 10 صبح كه او را ديدم او گفت من آشنا دارم تا با قيمت خوبي بفروشيم و او رفت به من گفت كه تو بايست تا من بيايم و بعد از آن خبري نشد تا اينكه من را دستگير و به من مظنون شدند.
س- ايمان هم اكنون كجاست؟
ج- آدرس او را مي‌دانم.
س- اظهارات خود را گواهي كنيد.
ج- سواد دارم امضاء مي‌كنم. ايشان امضاء كرده‌اند.
طي نامه‌اي از راديو دوم آگاهي به معاونت محترم قضائي دادگستري به شماره و تاريخ به موضوع دستگيري سارق، گزارش امر و وقوع ماجرا را شرح داده و قيد گرديد كه لهذا با عنايت به مراتب فوق و اقرار متهم بدينوسيله پرونده همراه طرفين به حضور ارسال خواهشمند است در صورت موافقت متهم را با قرار متناسبي جهت تحقيقات جامع تر و تحقيق در مورد ساير سرقتهاي احتمالي و دستگيري همدست او دستورات لازم صادر فرمايند.
كه اين امر توسط معاونت قضائي دادگستري كرج به شعبة 29 دادگاه عمومي كرج ارجاع شده و توسط آن شعبه رويت شده.

گزارش نهائي نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران
به رياست محترم شعبه 29 محاكم عمومي كرج
موضوع: كسب تكليف
سلام عليكم
احتراماً در اجراي دستور مورخ 2/8/80 مبني بر اينكه پرونده اعاده متهم امشب تحت نظر و فردا با دستگيري متهم ديگر ارسال شود. متهم فردا همراه پرونده و شاكي ارسال شود حسب دستور صادرة مأمورين به منظور دستگيري متهم با راهنمايي متهم دستگير شده قصد عزيمت به محلي رؤيت و مخفي‌گاه ايمان نام داشتند متهم گفت من قبلاً از او مواد مي‌گرفتم و فقط در جلو يك منزلي با او برخورد كرده‌ام لذا تاكنون دستگيري متهم ديگر ميسر نشده بدينوسيله پرونده همراه متهم و شاكي توسط مأمور بحضور ارسال خواهشمند است به منظور دستگيري متهم نبايست ورو

د به مخفيگاه وي صادر تا اقدامات لازم بعمل آيد.
امضاء سرگرد عبدالملكي
«بنام خدا»
پرونده همراه شاكي و متهم تحت الحفظ مأمور بدرقه جهت كسب تكليف دربارة متهم فعلي و دستگيري متهم ديگر بنظر رياست محترم شعبه 29 محاكم عمومي كرج
بنظر برسد.
امضاء كلانتر دايره دوم آگاهي سرهنگ مفاخري
سرگرد عبدالملكي
برگ بازجوئي و صورتمجلس
تاريخ 13/8/1380
بتاريخ فوق در وقت فوق جلسة رسيدگي شعبه 29 محاكم عمومي كرج به تشكيل است و پرونده كلاسة فوق تحت نظر است متهم حضور دارد خطاب به متهم:
س- پس از معرفي متهم و تفهيم تبصرة 125 اصلاحي ق. آئين دادرسي كيفري:
س- حسب شكايت شاكي گزارش مرجع انتظامي و اعتراف خودتان در بازجوئي مورخة 1/8/80 در آگاهي كرج متهم هستي به سرقت يك دستگاه تلويزيون 14 اينچ ال جي از خود دفاع كنيد؟
ج- كار من نيست من به فاصلة 100 متر از آن مغازه سكونت دارم هيچ موقع اگر من بخواهم سرقت كنم از همسايه‌ها سرقت نمي‌كنم من به ايمان مظنون هستم، قرص مي‌خورم اعتياد داشتم ترك كرده‌ام و يك سري قرص گرفته‌ام و قرص مي‌خورم. حاضرم ايمان را معرفي كنم. شاكي مي‌خواهد رضايت بدهد شاكي به من گفت رضايت مي‌دهم و مي‌گويم كه سوء تفاهم شده حاضرم يك دستگاه تلويزيون بخرم و به شاكي بدهم حاضرم پول تلويزيون را بدهم. من قبلاً لوله‌كش تأسيسات بوده الان بيكار هستم.


س- ساعت 40/4 صبح روز سرقت كجا بودي؟
ج- من نانوايي سنگكي ميدان آزادگان بودم آنها مرا ديده‌اند حاضرند شهادت بدهند.
دادگاه قرار آزادي متهم علي اكبر سرخوش فرزند حمزه به اتهام سرقت به قيد معرفي كفيل به وجه الكفاله مبلغ 000/000/5 ريال از حال تاختم رسيدگي و صدور حكم و اجراي آن صادر و اعلام مي‌گردد و در صورت معرفي كفيل متهم آزاد و الا بازداشت شود. قرار حضوراً به متهم ابلاغ اظهار داشت فهميدم ملتزم هستم از قرار رونوشت نمي‌خواهم.
بسمه تعالي: پرونده اعاده مي‌شود متهم به لحاظ اقرار صادره به مدت پنج روز در اخت

يار آن يگان باشد. سابقة كيفري متهم استعلام و جهت اخلاقي اجتماعي و معيشتي وي استعلام چون متهم در دادگاه اتهام وارده را انكار كرده مجدداً مفصلاً از وي تحقيق شخص ايمان همكار وي احضار در صورت عدم حضور جلب جداگانه از وي دقيقاً تحقيق با متهم و حضوري چنانچه نيروي داشته باشم چون متهم حاضر اظهار مي‌دارد ساعت سرقت در سنگكي ميدان آزادگان بوده‌ام از آن تحقيق شود سپس پرونده به همراه سارق يا سارقين و متهم حاضر به نظر رسد.
امضاء دادرس محاكم عمومي كرج
اظهارات گواه نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران
س- خود را معرفي نماييد و مفاد ماده و تبصره 125 اصلاحي قانون آئين دادرسي كيفري بشما تفهيم مي‌شود.
نام: بهزاد نام خانوادگي: مرشدي بواف فرزند: نوروزعلي سن 40 ساله
شغل و محل كار سوپر ماركت خ اوج با سواد اهل آبادان ساكن آدرس بالا
از مقررات ماده 125 اصلاحي ق.آ. دادرسي كيفري مطلع شدم هر وقت اقامتگاهم را تغيير دادم اطلاع مي‌دهم.
س- كليه مشاهدات و شنيده‌هاي خود را در رابطه با سرقت مغازه آقاي اسماعيلي بيان كنيد؟
ج- حدود ساعت 30-23 دقيقه در مغازه بودم با توجه به اينكه مغازة اينجانب دقيقاً روبروي مغازة ايشان مي‌باشد. شخصي را با موتورسيكلت هوندا به شمارة 3212 – تهران مشاهده نمود؟ كه جلوي مغازه آقاي اسماعيلي بالا و پائين مي‌رود به ايشان مشكوك شدم و سلام كردم با چه كسي كار داريد و اظهار داشت با علي سرخوش سپس مغازه را بستم و از كوچه پشتي رفتم و مجدداً دور زدم سر كوچه منتظر شدم مشاهده نمودم موتورسوار مذكور جلوي درب مغازه آقاي

اسماعيلي ايستاده و داخل مغازه را نگاه مي‌كند و يكدستگاه پيكان سفيد رنگ مدل پائين هم آنجا ايستاد كه هر دو راننده با هم صحبت كردند و حركت كردند روز بعد كه متوجه شدم مغازة آقاي اسماعيلي سرقت شده موضوع را به ايشان گفتم حدوداً ساعت 0730 روز بعد علي را ديدم كه با برادرش جر و بحث مي‌كند و در رابطه با سرقت مغازه با هم صحبت مي‌كنند و برادر علي از موضوعي ناراحت بود و به علي گفت چرا اينكار كردي و آبروي ما را بردي علي هم گفت هيچ كس نخواهد فهميد علت اينكار هم اين بوده كه شما به من پول نداديد من هم چنين كاري كردم.


س- اظهارات خود را گواهي كنيد؟
ج- امضاء مي‌كنم.
گزارش نهايي
در ساعت 1145 مورخ يوم جاري حسب دستور رياست محترم شعبه 29 محاكم عمومي اينجانب سرگرد عبدالملكي در معيت ستوان دوم كرجي با حضور متهم علي سرخوش به منظور شناسايي همدست وي به آدرس زورآباد خيابان شريعتي چهارراه اول كه پاتوق وي اعلام شده بود عزيمت پس از تفحص و تجسس نامبرده شناسايي شد و كسي هم از آدرس محل سكونت دو اطلاعي نداشت در خاتمه به سنگكي سر ميدان آزادگان كه متهم علي سرخوش اظهار داشت در مو

قع سرقت در آنجا حضور داشته عزيمت، از كاركنان آن نانوايي بطور شفاهي پس از رؤيت متهم تحقيق آنها اظهار داشتند چون مشتري زياد است او را نمي‌شناسم و صبحها از ساعت 5 بامداد شروع بكار مي‌نمايم مراتب صورتجلسه و به امضاء رسيد.
امضاء سرگرد عبدالملكي ستوان دوم كرمي امضاء

تاريخ فوق در وقت فوق العاده جلسة رسيدگي شعبه 29 محاكم عمومي كرج به تصدي امضاء كننده تشكيل و پرونده امر تحت نظرات شاكي آقاي بهروز اسماعيلي و متهم آقاي علي سرخوش در دادگاه حضور دارند خطاب به حاضرين هويت شما محرز است. تبصره 129 ق آئين دادرسي محاكم عمومي و انقلاب به شما تفهيم مي‌شود مواظب اظهارات خود باشيد. اظهار داشته، فهميدم ملتزم هستيم سر خطاب به شاكي آيا به شكايت خود باقي هستيد؟ بنده به خاطر مادر شما به شاكي رضايت مي‌دهم و از شكايت خود صرفنظر مي‌نمايم و قرار شده كه از سرخوش پول تلويزيون را بدهم كه مقداري از پول را داده و مقداري از آن باقي مانده است كه خواهد داد. من رضايت مي‌دهم.


متهم در حال پشيماني و گريان مي‌باشد پس خطاب به متهم اتهام شما به اساس شكايت شاكي و تحقيقات و اظهارات كذب شما مبني بر سرقت است آيا اتهام وارده را قبول داريد؟ ج- بلي اتهام وارده را قبول دارم. خطاب به متهم به عنوان آخرين دفاع چه پاسخي و دفاعي داريد؟
ج- هيچ دفاعي ندارم.
تلويزيون مسروقه دست ايمان است خود ايمان از مغازه دزديده و من رد مي‌شدم ديدم.
بسمه تعالي اعلام مي‌شود با هدايت متهم ايمان نام جلب تحقيق و مواجهة حضوري با مقررات كيفري به دادگاه ظرف 5 روز آنرا به رسد.
امضاء دادرس محاكم عمومي كرج


8/8/1380

صورتجلسه مورخ سيزدهم آبانماه سال هشتاد
در ساعت 1130 مورخ يوم جاري حسب دستور رياست محترم شعبه 29 محاكم عمومي كرج اينجانب سرگرد عبدالملكي در معيت ستوان يكم عظيمي با راهنمايي متهم علي اكبر سرخوش به آدرس و پاتق احتمالي متهم بنام ايمان به آدرس اسلام آباد خيابان شريعتي اولين چهارراه عزيمت پس از تجسس و تفحص و توقف در محل نامبرده شناسايي نبود و كسي از محل و آدرس او همكاري ننمود مراتب صورتجلسه و به امضاء رسيد.
امضاء سرگرد عبدالملكي
امضاء: متهم علي اكبر سرخوش
امضاء ستوان يكم عظيمي

صورتجلسه مورخ 9/8/80
در ساعت 17 مورخ يوم جاري اينجانب سرگرد عبدالملكي به اتفاق ستوانيكم عظيمي با راهنمائي متهم علي اكبر سرخوش حسب دستور رياست محترم شعبه 29 محاكم عمومي كرج به پاتق احتمالي متهم ايمان نام به آدرس احتمالي وي واقع در زورآباد خيايان شريعتي چهارراه اول عزيمت پس از توفق بيش از يكساعت در محل نامبرده مشاهده نشد و كسي از آدرس وي همكاري ننمود و اهالي اظهار بي‌اطلاعي مي‌نمودند مراتب صورتجلسه و به امضاء رسيد.
امضاء: متهم علي اكبر سرخوش
و سرگرد عبدالملكي
ستوان يكم عظيمي
تاريخ 14/8/80 شماره: 755/164/6 ك 2
طي درخواستي از دايره دوم آگاهي جهت اجراي دستور و كسب تكليف بنظر رياست محترم شعبه 29 محاكم عمومي كرج مي‌رسد.
دستور رياست شعبه 29: بسمه تعالي: دفتر متهم به جهت عجز از معرفي كفيل به زندان معرفي تحت نظر كيفري مي‌رسد.


خواهر متهم علي اكبر سرخوش كفالت ايشان را قبول مي‌كنند كه در صورت عدم حضور برادرش طبق دستور دادگاه مطابق مقررات قانوني رفتار نمايد.
فتوكپي كفيل صورتحساب حقوق كفيل (كارمند آموزش و پرورش اقليد)
فتوكپي كارت و شمارة پرسنلي كفيل
قرار قبولي كفالت: 14/8/80
به وجه الكفاله 5 ميليون ريال


دادگاه چون ملائت كفيل محرز است لذا قرار قبولي كفالت طاهره سرخوش تن متهم علي سرخوش تا خاتمه رسيدگي و اجراي دادنامه را صادر مي‌نمايد. مفاد قرار حضوراً به كفيل ابلاغ گرديد و امضاء كرد.
سوابق انگشت نگاري متهم: اتهام به مواد مخدر اتهام به مواد مخدر مركز ردش 4 اجراي احكام دادگاه اتهام سرقت تهران 200 ش 1204 دادگاه عمومي مركز
سابقه دار است.زندان قصر تهران

از دايره دوم آگاهي كرج – موضوع اعادة پرونده
مبني بر اينكه متهم با قرار كفالت آزاد و ظرف مدت يكماه با راهنمائي متهم حاضر، متهم ديگر جلب و معرفي شود و بعد از يك هفته تلفني تماس داشت كه درصدد شناسايي متهم مي‌باشد اما ديگر از او خبري نشده و مراجعت نكرده لهذا بدينوسيله پرونده با عنايت به اينكه متهم از آن طريق آزاد شده است جهت كسب تكليف بحضور تقديم و ارسال مي‌گردد.
دادگاه دستور داده كه ظرف سه روز اخطار داده و احضار شود.
برگ اخطار و احضار متهم 27/1/80
برگ جلب متهم 4/2/81
جلب متهم علي اكبر سرخوش توسط كلانتري 13 جهانشهر كرج و اعادة آن همراه با مأمور به دادگاه شعبه 29
برگ بازجوئي و صورتمجلس و اخذ آخرين دفاع كه متهم ذكر كرده بنده تازه كار پيدا كرده‌ام و طالب عفو و بخشش دارم. و امضاء متهم
در نهايت ختم رسيدگي و صدور رأي مبني بر
مورخ 23/3/81
كلاسه پرونده 80-29-1156 دادنامه 518-23-3-81
مرجع رسيدگي شعبه 29 كرج
شاكي بهوروز اسماعيلي كرج شهرك اوج بوعلي 17 قطعه 219
متهم علي اكبر سرخوش شهرك اوج تواب 728 بوعلي غربي قطعه 354 طبقه وسط اتهام سرقت
رأي دادگاه
دادگاه متهم آقاي علي اكبر سرخوش فرزند حمزه 25 ساله لوله‌كش اهل و ساكن كرج را به اتهام سرقت يك دستگاه تلويزيون ال جي 14 اينچ از داخل مغازه آقاي بهروز اسماعيلي با عنايت به محتويات پرونده و دلايل ابراز شده شرح شكايت شاكي و دفاعيات بي‌وجه متهم با اقرار نامبرده نزد مأمورين به سرقت اظهارات ضد و نقيض وي در تحقيقات مقدماتي و دادگاه ادعايي سرقت مغازه توسط فردي بنام ايمان و عدم وجود دلايل كافي مبني بر دخالت فرد ديگري در سرقت مغازه ضمن

احراز و اثبات بزهكاري به استناد مادة 661 ق م ا و رعايت به موضوع خاص متهم و جبران ضرر وزيان شاكي بند 5 و 6 ماده 22 ق. م. ا. به هفتاد هزار تومان جزاي نقدي بدل از حبس و شلاق با احتساب ايام بازداشت قبل از تاريخ 3/8/80 لغايت 14/8/80 در حق دولت محكوم مي‌نمايد رأي

صادره حضوري ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجديد نظر استان است.
امضاء رئيس شعبه 29 كرج اكبري ايرج
نظريه كارآموز ك
ماده 661 قانون مجازات اسلامي مقرر مي‌دارد: در ساير موارد كه سرقت مقرون به شرايط م

ذكور در مواد فوق نباشد مجازات مرتكب حبس از سه ماده و يك روز تا دو سال و تا 74 ضربه شلاق خواهد بود.
به نظر مي‌رسد اين رأي به صورت صحيح اصدار يافته است چرا كه قاضي هر دو مجازات حبس و شلاق را در نظر گرفته است ولي با توجه به شرايط خاص متهم مجازات وي را تخفيف داده و حبس و شلاق را به جزاي نقدي تبديل نموده است كه مناسبتر به حال متهم مي‌باشد. چرا كه ماده 661 از موارد ذكر شده در ماده 727 ق مجازات اسلامي (جرائم قابل گذشت) نمي‌باشد كه با گذشت شاكي خصوصي دادگاه از تعقيب جرم صرفنظر كند.
ولي دادگاه طبق تبصره ذيل ماده 18 قانون مجازات اسلامي پس از تعزير از مقدار تعزير تعيين شده ميزان بازداشت قبلي را كسر نموده است.

بنام خدا
مورخ 28/10/79
كلاسه
مشخصات طرفين:
خواهان: علي حسن مرادي نام پدر: پيرمراد شغل: آزاد محل اقامت: كرج گوهردشت خيابان اصلي اول خيابان 6 غربي پلاك 4
خوانده: اعظم اظهري خانه‌دار گوهردشت فلكه اول خيابان يكم غربي طبقه دوم نان ماشيني پلاك 29
وكيل يا نمايندة قانوني ندارد.
تعيين خواسته: الزام به پرداخت يك ميليون ريال وجه سفته و صدور قرار تأمين
دلائل و منضمات: فتوكپي سفته و برگ واخواست.
بنام خدا
رياست محترم دادگستري كرج احتراماً به اطلاع مي‌رساند سركار خانم اعظم اظهري وفق فتوكپي يك برگه سفته مبلغ يك ميليون ريال بدهكار است كه در مراجعه به نامبرده از پرداخت آن خودداري و برگ واخواست صادر شده است استدعاي صدور حكم به محكوميت خوانده به پرداخت وجه سفته را دارم ضمناً با توجه به اينكه احتمال جابجايي اموال خوانده وجود دارد قبل از صدور حكم استدعاي صدور قرار تأمين معادل يكصد هزار تومان از اموال نامبرده را دارم.


دستور دادگاه جهت اخطار دادخواست و ضمائم به خواهان و خوانده در تاريخ 13/11/79
قرار تأمين خواسته:
بتاريخ: 17/11/79 كلاسه پرونده 79/8/1697 ح
مرجع رسيدگي شعبه 8 دادگاه عمومي كرج
خواهان: آقاي علي حسن مرادي ساكن گوهردشت خ اصلي – اول خيابان 6 غربي پلاك 4
خوانده: اعظم اظهري ساكن گوهردشت فلكه اول خ يكم غربي طبقه دوم نان ماشيني پلاك 29
خواسته: يك ميليون ريال
گردشگار: خواهان به شرح بالا بطرفيت خوانده دادخواستي بخواسته فوق اقامه و درخواست رسيدگي و صدور قرار تأمين خواسته به استناد مدارك موجود در پرونده نموده است كه پس از قبول دادخواست و ارجاع آن به اين دادگاه و ثبت آن به كلاسه فوق در وقت فوق‌العاده شعبه 8 دادگاه عمومي كرج امضاء كننده زير و در حضور خواهان و ملاحظه اصول استاد تشكيل است با بررسي اوراق پرونده به شرح زير مبادرت به صدور قرار مي‌شود.
قرار دادگاه


نظر به اينكه خواهان ضمن دادخواست تقاضاي صدور قرار تأمين خواسته نموده است چون اركان و شرايط درخواست فراهم مي‌باشد لذا دادگاه باستناد مادتين 202 و 309 ق تجارت قرار تأمين خواسته معادل مبلغ يك ميليون ريال از اموال بلامعارض خوانده بابت سفته شماره 580858-30/4/79 خزانه‌داري كل تا پايان رسيدگي صادر و اعلام مي‌دارد. هزينه اجراي قرار بعهده خواهان است. قرار پس از ابلاغ قابل اجرا و ظرف ده روز قابل اعتراض در اين دادگاه مي‌باشد.

بتاريخ 17/11/79
شماره
رياست محترم اجراي احكام مدني
با سلام:
بدينوسيله سه برگ تأمين خواسته حسب تقاضاي آقاي مرادي بطرفيت خانم اعظم اظهري جهت اقدام قانوني بپيوست ارسال مي‌گردد.
مدير دفتر شعبه 8 دادگاه عمومي كرج
برگ اخطاريه كلاسه تاريخ: 13/11/79
اخطار شوند اعظم اظهري آدرس ـ
محل حضور دادگاه شعبه 8 عمومي كرج وقت حضور 28/3/1380 ساعت 30/8 كه در تاريخ 17/11/79 ابلاغ صورت گرفته.
برگ اخطاريه به آقاي علي حسن مرادي ساكن كرج
محل حضور: شعبه هشتم دادگاه عمومي كرج وقت حضور 28/3/1380 ساعت 30/8
علت حضور: صدور قرار تأمين موكول است به ارائه اصول اسناد
كه اخطاريه 17/11/79 ابلاغ كرده كه ايشان در محل نبوده و به همكار مخاطب آقاي رضائيان ابلاغ شد كه به مخاطب برساند.


دستور دادگاه به پاسگاه رجائي شهر مبني بر ابلاغ اخطار رفع نقص به علي حسن مرادي.
خواهان رفع نقص نموده و آدرس دقيق خوانده را قيد كرده و دادگاه به دفتر دستور تعيين وقت رسيدگي داده ودفتر تاريخ 30/10/80 ساعت 11 را بعنوان وقت رسيدگي تعيين كرده است كه حضوراً به خواهان ابلاغ گرديده.
تاريخ 13/6/80
برگه اخطاريه به اعظم اظهري محل حضور دادگاه عمومي كرج شعبه 8 وقت

حضور 30/10/80 ساعت 11 صبح
كه توسط مأمور ابلاغ گواهي شده كه در تاريخ 14/6/80 با مراجعه به آدرس اعلامي برگ ثاني اخطار و ضمائم به مخاطب تحويل گرديد.
برگ صورتجلسه و رأي دادگاه
تاريخ 30/10/80 شعبه هشتم شمارة دادنامه 1619
بتاريخ 30/10/80 شعبه هشتم دادگاه عمومي كرج در وقت مقرر متصدي امضاء كنندة ذيل تشكيل و پرونده كلاسة فوق تحت نظر است و خواهان حاضر است. خوانده حضور ندارد. لايحه‌اي واصل نگرديده است. خواهان اظهار داشت: عرايض به شرح دادخواست تقديمي است يك فقره سفته خوانده بمن داده ليكن پول آنرا نمي‌دهد تقاضاي صدور حكم به محكوميت خوانده را دارد.
دادگاه با ملاحظه محتويات پرونده ختم رسيدگي را اعلام به شرح ذيل مبادرت به صدور رأي مي‌نمايد.
رأي دادگاه
در خصوص دعوي آقاي علي حسن مرادي فرزند پيرمراد بطرفيت خانم اعظم اظهري به خواستة الزام به پرداخت يك ميليون ريال وجه سفته با عنايت به محتويات پرونده نظر به اينكه وجود اصل سفته مدركيست در يد خواهان دلالت بر اشتغال ذمه خوانده است و خوانده عليرغم ابلاغ و استحضار در دادگاه حاضر نگرديده و ايراد و دفاعي بعمل نياورده است دعوي خواهان ثابت و مدلل تشخيص لذا دادگاه مستند به ماده 307 قانون تجارت و مواد 198 قانون آئين دادرسي مدني و دادگاههاي عمومي و انقلاب حكم به محكوميت خوانده كه پرداخت مبلغ يك ميليون ريال وجه سفته شماره 158058 در حق خواهان صادر و اعلام مي‌نمايد. رأي صادره با توجه به ابلاغ واقعي به خوانده حضوري و قطعي است.
دادرس شعبه هشتم دادگاه عمومي كرج
30/10/80
برگ ابلاغ رأي و دادنامه به خانم اعظم اظهري كه در تاريخ 29/11/80 بنشاني معينه مراجعه و ايشان حضور نداشتند و به دختر ايشان خانم سميه مولودي ابلاغ گرديد.
برگ ابلاغ رأي و دادنامه به آقاي علي حسن مرادي كه ايشان حضور نداشتند و به پسر ايشان آقاي علي مرادي ابلاغ گرديده در تاريخ 1/12/80
برگ درخواست اجراي حكم توسط خواهان علي حسن مرادي

و تأييد و امضاء و صدور دستور مبني بر اجراي حكم صادره به دايرة اجرائيه توسط رياست دادگاه شعبة هشتم كرج.
تاريخ 18/4/81
برگ اجرائيه: كلاسه پروندة بموجب دادنامه شماره 1619 مورخ 30/10/80 دادگاه عمومي كرج شعبه 8: محكوم عليه محكوم است بپرداخت يك ميليون ريال بابت وجه سفته شماره 158058 در حق خواهان ضمناً‌ هزينه اجرائيه به عهده خوانده مي‌باشد.
امضاء مدير دفتر دادگاه امضاء رئيس دادگاه


نظريه كارآموز
در پرونده موصوف خواهان دعوي مطالبه مبلغ يك ميليون ريال براي يك فقره سفته را نموده و قاضي محترم صادر كننده رأي به استناد مادة 307 ق. تجارت حكم به پرداخت مبلغ سفتة ارائه شده صادر نموده كه با توجه به مدارك موجود در پرونده و عدم حضور خوانده در جلسه دادرسي و اينكه خواسته مصون از تعرض مي‌باشد رأي صادره فاقد ايراد و اعتراض مي‌باشد و لذا با توجه به مادة 198 ق. آ. د. م. كه حكايت از اشتغال ذمة بر عهدة مديون مي‌باشد خوانده موظف به پرداخت دين خود مي‌باشد.

بنام خدا
«دادخواست» 80/8/608 80/62
رياست محترم دادگستري كرج
احتراماً به استحضار عالي مي‌رساند اينجانب شريعت حجتي ساكن كرج عظيميه 45 متري كاج چهارراه نيك نژاد خيابان ياقوت پلاك 146، طبقه پائين ساختمان مسكوني خود را كه داراي آب، برق، گاز مي‌باشد به بانو سيده سيما حسين فرزند سيد علي به آدرس فوق اجاره داده ام. تاريخ انقضاء آن 15/9/79 مي‌باشد. متأسفانه حاضر به تخليه نمي‌باشد و چون دخترم مشتركاً‌با ما زندگي مي‌كند و نياز شخصي دارم لذا از آن مقام محترم تقاضا دارم دستور فرمائيد طبق ماده 3 ق مالك و مستأجر سال 1376 اقدام به تخليه طبقه پائين منزل بفرمائيد ضمناً در اينخصوص شاهد دارم. در صورت لزوم دستور فرمايند بحضورتان معرفي نمايم. ضمناً فتوكپي قرارداد ضميمه مي‌باشد. (تمبر ابطال شده)
و پرونده، در تاريخ 25/1/80 به شعبه هشتم ارجاع شده.
دستور دادگاه مبني بر سپردن وديعه مقرر در اجاره نامه به صندوق دادگاه و ارائه فيش آن به دادگاه 25/1/80
خواهان با پرداخت و سپردن وديعه در صندوق دادگستري تقاضاي رسيدگي و دستور دادگاه را دارد. 10/4/80
دستور دادگاه به دفتر مبني بر ارسال نسخه ثاني اجاره نامه و اينكه شرحي به كلانتري مربوطه نوشته با ابلاغ مراتب مستأجر بفاصلة 24 ساعت و پس ا زسه روز پس از ابلاغ نسبت به اجراي تخليه مورد اجاره مطابق قانون روابط موجر و مستأجر مصوبه سال 76 اقدام و نيز گزارش گردد چنانچه مستأجر به اصالت اجاره نامه ترديد دارد مراتب به دادگاه اعلام شود. 10/4/80
دستور دفتر دادگاه به حسابداري مبني بر واريز مبلغ يك ميليون ريال بابت وديعه توي آقاي حجتي به حساب پرونده و فيش حاصله را ارسال نمايند.
دستور دادگاه شعبه 8 به فرماندهي پاسگاه انتظامي رسالت مبني بر اينكه ظرف 24 ساعت به مستأجر ابلاغ شود كه ظرف 3 روز پس از ابلاغ نسبت به تخليه مورد اجاره مطابق قانون روابط مالك و مستأجر 76 اقدام و نتيجه را گزارش نمايد و چنانچه مستأجر ب

ه اصالت قرارداد ايراد داشت سريعاً به دادگاه گزارش گردد.
نامه‌اي مبني بر ايراد مستأجر (خوانده) نسبت به اصالت قرارداد اجاره و ثبت آن توسط دفتر در تاريخ 14/4/80
دستور دادگاه
بتاريخ 14/4/80
دستور دادگاه مبني بر اينكه اصل نسخه دوم كه بصورت كاربني بوده ولي امضائات آن اصل است ملاحظه و عيناً مسترد شد دادگاه با عنايت به مراتب فوق و ملاحظهمضاء شاهد است. بنابراين دفتر سريعاً شرحي به كلانتري مربوطه نوشته با ملاحظة نسخه ثاني اجاره نامه و عدم تطابق آن با قانون مالك و مستأجر سال 76 مقرر است از اجراي حكم خودداري شود و آن يگان اوراق مربوطه را به دادگاه اعاده نمايد.
برگ دستور دادگاه به فرماندهي پاسگاه انتظامي رسالت مبني بر جلوگيري اجراي حكم تخليه 10/4/80
نامه‌اي از كلانتري بخش 14 رسالت به شعبه 8 مبني بر اينكه از اجراي حكم جلوگيري شود. 14/4/80
درخواست خواهان آقاي شريعت حجتي از دادگاه مبني بر دستور دادگاه به استرداد مبلغ يك ميليون ريال وديعه كه به صندوق دادگستري سپرده شده بود.
دستور دادگاه بر استرداد مبلغ مورد نظر به خواهان پس از احراز هويت. 18/4/80
برگ حسابداري دادگستري كرج مبني بر استرداد وجه به آقاي حجتي.
دادخواست مجدد خواهان
خواهان: شريعت حجتي آدرس فوق
خوانده: با نويسنده سيما حسيني آدرس فوق
خواسته: يك ميليون ريال معادل 100 هزار تومان بابت اجور معوقه از خرداد ماه و مطالبة فيش‌هاي آب، برق، گاز تا صدور حكم نهايي.
دلائل و منضمات: فتوكپي مصدق شده، قرارداد عادي مورخ 13/9/78
كلاً باستناد پرونده و اخطاريه شعبه هشتم ضميمه مي‌باشد.
به استحضار عالي مي‌رساند اينجانب خواهان بموجب قرارداد عادي مورخ 13/9/79 مضبوط در پرونده كلاسة فوق طبقه زيرزمين ساختمان مسكوني خود را كه داراي آب، برق، گاز مي‌باشد در اختيار خوانده دعوي قرار دادم و مدت اجاره منقضي شده است. اجاره معوقه را از خرداد ماه نپرداخته و فيش‌هاي آب، برق، گاز بايد از ادارات مربوطه تحويل و هنوز پرداخت نشده و چون خود نياز شخصي به ساختمان دارد لذا از آن مقام محترم دادگاه تقاضاي صدور حكم تخليه بر محكوميت خوانده دعوي و صدور حكم به مطالبه اجور معوقه و فيش‌هاي مربوطه را از محضر محترم دادگاه نيز دارد. 12/4/80
كه در تاريخ 12/4/80 به شعبه 8 ارجاع شد.
مورخ 21/4/80


برگ اخطار رفع نقص (مشخص نبودن آدرس خوانده) به خواهان كه به رؤيت دختر ايشان مژگان حجتي رسيده (وقت حضور 10 روز پس از ابلاغ)
برگ رفع نقص توسط خواهان كه به رؤيت دختر رسيده و وقت رسيدگي را براي روز چهارشنبه 21/9/80 مشخص كرده (طبق دستور دادگاه)
برگ اخطار و اخطاريه به شريعت حجتي (خواهان) محل حضور شعبه 9 وقت حضور 21/9/80 ساعت علت حضور دعوي شما به عليه سيده سيما حسيني به تاريخ 7/5/80 كه به ايشان ابلاغ شده.
برگ اخطاريه و اخطاريه به سيده سيما حسيني شعبه 8 روز 21/

9/80 ساعت به علت فوق 7/5/80
لايحه شماره 1074 20/9/80
خوانده لايحه مبني بر عدم امكان حضور در دادگاه به دليل كسالت حاد مننژيت فرزند شيرخواره اش كه احتياج به مراقبت ويژه و دائمي دارد و درخواست به تعويق انداختن و به روز ديگر موكول كردن رسيدگي به پرونده شمارة‌ لايحه 1074
دستور دادگاه مبني بر ثبت و ضميمة سابقه و تعيين روز جلسه 20/9/80
صورتجلسه و دادنامه در تاريخ 21/9/80 دادگاه تشكيل خواهان حضور دارد و خوانده حضور ندارد و لايحه فرستاده مبني بر به تعويق انداختن جلسة رسيدگي كه از طرف خواهان رد شدو با تمديد جلسه موافق نيست و خواهان تخليه منزل و اجور معوقه است دادگاه ختم رسيدگي را اعلام و اعلام مي‌دارد كه به علت انقضاء مدت اجاره و مطالبه مبلغ يك ميليون ريال بابت اجور معوقه و مطالبه هزينه‌هاي آب و برق و گاز به دادگاه با احراز رابطه استيجاري بين طرفين. نظر به اينكه خوانده ايراد و دفاعي در رد دعوي در مورد كرايه و پرداخت اجور معوقه بعمل نياورده است علهذا

دادگاه دعوي مطروجه را وارد تشخيص و مستنداً به مادة 494 ق مدني و ماده 198 ق. آ. د. م. حكم به محكوميت خوانده به تخليه مورد اجاره به اجاره نامه فرموده و پرداخت مبلغ يك ميليون ريال بابت اجور معوقه در حق خواهان صادر و اعلام مي‌دارد ضمناً خوانده پرداخت مبلغ 16500 ريال بابت هزينه دادگاه در حق خواهان محكوم است و دادخواست خواهان در مورد مطالبه وجوه معوقه آب، گاز و برق با توچه به اينكه دليلي بر اين امر ابراز نشده قابل پذيرش نبوده و قرار رد آن صادر و اعلام مي‌گردد رأي صادره حضوري است و در مورد تخليه قابل رسيدگي تجديد نظر است. شماره دادنا

مه 1384-21/9/80
دادنامه
پرونده كلاسه 80/8/608 80/62 شماره دادنامه: 1384-21/9/80
مرجع رسيدگي: شعبه 8 دادگاه عمومي كرج
خواهان: شريعت حجتي كرج عظيميه


خوانده: سيده سيما حسيني آدرس فوق
خواسته: تخليه
«رأي دادگاه»
در خصوص دادخواست آقاي شريعت حجتي بطرفيت با نويسنده سيما حسيني بخواسته تخليه بعلت انقضاء مدت اجاره و مطالبه يك ميليون ريال بابت اجور معوقه و مطالبه هزينه‌هاي آب و برق و گاز دادگاه با احراز رابطه استيجاري بين طرفين نظر به اينكه خوانده ايراد و دفاعي در رد دعوي در مورد تخليه و پرداخت اجور معوقه بعمل نياورده است عليهذا دادگاه دعوي مطروحه را وارد تشخيص و مستنداً بماده 494 ق. م. و ماده 198 ق. آ. دادرسي مدني حكم به محكوميت خوانده به تخليه مورد اجاره به اجاره نامه مزبور و پرداخت مبلغ يك ميليون ريال بابت اجور معوقه در حق خواهان صادر و اعلام مي‌دارد ضمناً خوانده بپرداخت مبلغ 16500 ريال بابت هزينه دادرسي در حق خواهان محكوم است و دادخواست خواهان در مورد مطالبه وجوه مصرفي آب و برق و گاز با توجه به اينكه دليلي بر اين امر ابراز نشده قابل پذيرش نبوده و قرار رد آن صادر و اعلام مي‌گردد. رأي صادره حضوري است و در مورد تخليه و قابل رسيدگي تجديد نظر است.


برگ ابلاغ دادنامه به طرفين ور سيد آن در تاريخ 23/11/80
مورد تجديد نظرخواهي خوانده خانم سيده سيما حسيني قرار گرفته و پرونده به دادگاه تجديد نظر تهران ارجاع شده است.
دادنامه: 29/2/81 كلاسه پرونده: 81/129 دادنامه 245
مرجع رسيدگي شعبه 28 دادگاه تجديد نظر استان تهران
تجديد نظرخواه: سيده سيما حسيني كرج عظيميه 45 متري كاج چهارراه

نيك نژاد
تجديد نظر خوانده: شريعت حجتي آدرس بالا
تجديد نظر خواسته: دادنامه شماره 1384-21/9/80 از شعبه 8 دادگاه عمومي كرج
گردشكار: دادگاه با بررسي اوراق و محتويات پرونده ختم دادرسي را اعلام و بشرح زير مبادرت و رأي مي‌نمايد.
رأي دادگاه


تجديد نظرخواهي خانم سيده سيما حسيني بطرفيت آقاي شريعت حجتي نسبت به بخش اول دادنامه شماره 1384-21/9/80 شعبه 8 دادگاه عمومي كرج كه بموجب آن حكم به تخليه مورد اجاره موضوع اجاره نامه عادي مورخ 13/9/78 مضبوط در پرونده صادر و اعلام گرديده است. با توجه به محتويات پرونده و رسيدگيهاي بعمل آمده از سوي دادگاه محترم بدوي وارد و موجه است رأي صادره از اين بخش صحيحاً و موجهاً اصدار يافته لذا دادگاه با رد تجديد نظرخواهي تجديد نظرخواه مستنداً به قسمت اخير ماده 358 ق. آ. دادرسي مدني اين بخش از حكم صادره تأييد مي‌نمايد و تجديد نظرخواهي نامبرده به قسمت دوم دادنامه تجديدنظر خواسته كه بموجب آب محكوم به پرداخت مبلغ يك ميليون ريال بابت اجور معوقه و مبلغ 16500 ريال هزينه دادرسي در حوق تجديد نظر خوانده شده است چون مبلغ مذكور كمتر از سه ميليون و يك ريال مي‌باشد با عنايت به ماده 330 ق. آ. دادرسي مدني و مفهوم مخالف بند الف ماده 331 ق مزبور رأي صادره در اين قسمت قطعي بوده و قابل تجديد نظر نمي‌باشد. بنابراين قرار رد تجديد نظرخواهي تجديد نظرخواه در اين قسمت صادر و اعلام مي‌گردد رأي صادره حضوراً و قطعي است.
مستشاران شعبه 28 دادگاه تجديدنظر استان تهران الهياري مرتضوي
تقاضاي صدور اجرائيه و اجراي حكم توسط آقا حجتي تجديد نظر خوانده شعبه 8 دادگاه عمومي كرج مورخ 29/4/81
دستور دادگاه به دفتر مبني بر صدور اجرائيه 29/4/81


صدور اجرائيه توسط اجراي احكام
نظريه كارآموز
با عنايت به پرونده و دادخواست اوليه كه مستقيماً و خطاب به مقام قضائي (رياست دادگستري) ارجاع شده و طبق مادة 4 ق. روابط موجر و مستأجر سال 76 وديعه نيز به صندوق دادگستري سپرده شده، مستنداً به ماده 2 و 3 قانون فوق در قراردادهاي عادي اجاره بايد با قيد مدت اجاره در دو نسخه تنظيم شود و به امضاي موجر و مستأجر برسد و به وسيله دو نفر افراد مورد اعتماد طرفين به عنوان شهود گواهي گردد. كه در پروندة فوق چون فقط يكنفر شاهد آنرا امضاء و

گواهي كرده بود منجر به رد دعوي گرديد و در دادخواست ثانوي كه به خواسته تخليه و مطالبة اجور معوقه به مبلغ يك ميليون ريال و مطالبة فيشهاي آب و برق و گاز كه دادگاه محترم صحيحاً حكم به تخليه پرداخت يك ميليون ريال صادر و توسط خوانده بدوي تجديد نظرخواهي شده كه مورد تأييد دادگاه محترم تجديدنظر قرار گرفته ولي در مورد پرداخت يك ميليون ريال اجور معوقه مستنداً به مادة 330 و331 (بند الف) چون خواسته در اين قسمت كمتر از سه ميليون و يك ريال مي‌باشد. حكم صادره از دادگاه بدوي قطعي و غير قابل تجديد نظرخواهي است.

بنام خدا

محمد حسين پارساپور و اداره بنياد شهيد
برگ دادخواست:
خواهان: محمد حسين پارساپور نام پدر حسن شغل كارمند بازنشسته ساكن كرج – گلدشت خيابان نوزدهم
خوانده: اداره محترم بنياد شهيد كرج (ادارة املاك)
تعيين خواسته و بهاي آن: تقاضاي رسيدگي و صدور حكم مبني بر ابطال سند مورخه 28/7/69 برابر دادنامه صادره از دادگاه انقلاب و تقسيم نامه به شماره 10007 مورخه 8/3/78 با احتساب جميع خسارات
دلائل و منضمات: 1- فتوكپي مبايعه‌نامه – استشهاديه محلي – مبايعه‌نامه آقاي صراف سال 60 استعلام از دفتر املاك ثبت كرج – قبولي آب و برق تقاضانامه تنظيم سند رسمي.
خواهان مدعي است كه در تاريخ 20/11/68 برابر مبايعه‌نامه زميني را به مساحت 3000 متر مربع از آقاي امير حاجي علي صراف به بيع قطع ابتياع نمودم و در تاريخ 6/2/69 از اداره ثبت اسناد و

املاك تقاضاي ثبت سند و صدور اسناد مالكيت نمودم كه شمارة ثبت اسناد، ثبت شده و نهايتاً در سال 79 كه تمام تشريفات قانون جهت صدور سند مالكيت انجام گرفته شده بود اداره ثبت اظهار داشت قطعه جنوبي از خيابان 19 به شمارة 55 با متراژ 1500 متر مربع طبق تقسيم نامه مورخ 8/3/78 اداره اموال و املاك بنياد شهيد قرار گرفته و سند صادر شده است. لازم به ذكر است كه اينجانب حدود 12 سال در آن محل سكونت داشته و دارم. عليهذا با تقديم اين دادخواست تقا

ضاي رسيدگي و صدور حكم مبني بر ابطال سند بنياد شهيد را با احتساب جميع خسارات دارد. و تصرف و متحمل شدن هزينه‌ها و بنام بودن امتيازات آب و برق و امضاء شهود (در برگه‌هاي هيأت محترم رسيدگي به اسناد عادي كرج) خود شاهد بر قضيه مي‌باشد.
تمامي مدارك فوق‌الذكر ضميمه مي‌باشد.


و پرونده در تاريخ 6/12/79 دادگاه عمومي كرج ارجاع شده.
بگر اخطارية رفع نقص از جهت كامل نمودن ضمائم به خواهان كه در تاريخ 17/2/80 ابلاغ و رؤيت شده.
برگ ابلاغ دادخواست و ضمائم به اداره محترم بنياد شهيد كرج - مورخ 14/5/80
برگ ابلاغ دادخواست و ضمائم به آقاي محمد حسين پارساپور - مورخ 14/5/80
درخواست خواهان محمد حسين پارساپور مبني بر اينكه چون در رابطه با دعوي اينجانب عليه بنياد شهيد به خواسته ابطال تقسيم نامه و سند به كلاسة در آن شعبه ثبت گرديده، پرونده ديگري از طرف بنياد شهيد عليه اينجانب به خواسته خلع يد همين ملك تقديم شعبة 8 گرديده بكلاسه . عليهذا چون هر دو پرونده راجع به يك ملك مي‌باشد و اصحاب دعوي واحد مي‌باشد مراتب اعلام تا هر دو پرونده در يك شعبه رسيدگي گردد. تاريخ ارجاع پرونده كلاسه -ح 6/12/79 مي‌باشد. تاريخ ارجاع 27/9/79 مي‌باشد كلاسه پرونده .
درخواست رئيس شعبه 7 مبني بر ارسال پرونده كلاسة ح از شعبة 8 جهت ملاحظه 22/5/80
برگ اخطار و احضاريه به اداره بنياد شهيد كرج. محل حضور شعبة 7 دادگاه عمومي كرج وقت حضور: 3/11/80 ساعت مبني بر ابطال سند كه در تاريخ 25/5/80 به رؤيت داير حقوقي ملكي بنياد شهيد رسيده است.
رئيس شعبه 7 محاكم عمومي كرج به معاونت محترم دادگستري كرج
بتاريخ 6/6/80 پرونده كلاسه و حقوقي تحت نظر است و بشرح زير مبادرت به تقسيم مي‌نمايند.
عطف به خواسته مورخه 22/5/80 با توجه به محتويات پرونده كلاسه خواهان سازمان اموال و املاك بنياد شهيد بطرفيت خوانده محمد حسين پارساپور بخواسته خلع يد و قلع و قمع بنا

دادخواستي تقديم و در تاريخ 27/9/79 شعبه محترم هشتم ارجاع گرديده و با توجه به محتويات پرونده كلاسه خواهان محمد حسين پارساپور بطرفيت سازمان اموال و املاك بنياد شهيد بخواسته صدور حكم ابطال سند دادخواستي تقديم كه در تاريخ 6/12/79 به اين شعبه ارجاع گرديده نظر به اينكه دعاوي مطروحه ارتباط كامل با همديگر دارند و سبق ارجاع با شعبه محترم هشتم مي‌باشد لذا به استناد مادة 103 ق. آ. د. م. پرونده جهت ارجاع شعبه محترم هشم بنظر مي‌رسد.


ارجاع پرونده‌ها توأماً توسط معاونت قضائي دادگستري به شعبه 8 دادگاه عمومي كرج در تاريخ 6/6/80
دادخواست بنياد شهيد
خواهان: سازمان اموال و املاك بنياد شهيد: كرج – چهارراه طالقاني
خوانده: محمد حسين پارساپور
تعيين خواسته و بهاي آن: خلع يد و قلع وقمع بناي مستحدثه مقدم به چهار ميليون ريال و پرداخت اجرت‌المثل از 30/4/78 لغايت تاريخ صدور حكم با احتساب كليه خسارات دادرسي.
دلائل و منضمات دادخواست: 1- فتوكپي مصدق سند مالكيت 2- عنداللزوم نظريه كارشناسي و تحقيق و معاينه محلي
رياست محترم دادگاه عمومي كرج
احتراماً به استحضار مي‌رساند پلاك ثبتي 1078/142 واقع در حوزه ثبتي كرج بموجب سند مالكيت پيوست در مالكيت بنياد شهيد انقلاب اسلامي مي‌باشد. نظر به اينكه آقاي محمد حسين پارساپور بدون داشتن اذن و اجازه از بنياد شهيد مبادرت به تصرف پلاك مذكور نموده و در پلاك موصوف احداث بنا نموده، صدور حكم خلع يد و قلع و بناي مستحدثه و پرداخت اجرت‌المثل از تاريخ 30/4/78 لغايت تاريخ صدور حكم با احتساب كليه خسارات دادرسي مورد استدعاست. اين دادخواست به شعبه 8 ارجاع شده در تاريخ 27/9/79
برگ اخطار به سازمان اموال و املاك بنياد شهيد محل حضور شعبه 8 وقت حضور ده روز پس از ابلاغ. علت حضور پرداخت هزينه دادرسي تاريخ ابلاغ 5/10/79 برگ اخطاريه به نم

اينده حقوقي اداره بنياد شهيد ابلاغ شد.
دستور دادگاه به دفتر مبني بر معاف بودن بنياد شهيد از پرداخت هزينه دادرسي طبق قانون خاص و تعيين وقت رسيدگي و ارسال نسخه نهائي دادخواست و ضمائم جهت خوانده طرفين دعوي در تاريخ 12/10/80


برگ اخطار به سازمان اموال و املاك بنياد شهيد به شعبه 8 دادگاه عمومي روز 11/7/1380 ساعت 30/10
در تاريخ 30/2/80 به دايره حقوقي بنياد شهيد ابلاغ شده است.
برگ اخطار به آقاي محمد حسين پارساپور ساكن
در شعبه 8 دادگاه عمومي در روز 11/7/80 ساعت 30/10 كه در تاريخ 12/3/80 مأمور به آدرس مراجعه مي‌كند اما موفق به شناسائي پارساپور نمي‌شود.
برگ درخواست سازمان اموال و املاك بنياد شهيد از شعبه 8 دادگاه عمومي مبني بر اينكه اوراق قضائي به آدرس دوم خوانده (آقاي پارساپور) واقع در تهران ارسال گردد. 27/4/80
برگ اخطاريه به آقاي محمد حسين پارساپور حضور در دادگاه شعبه 8
وقت حضور 11/7/80 ساعت جهت رسيدگي مورخ 7/5/80 به همسر ايشان خانم مهين پارساپور ابلاغ گرديده.
خوانده پرونده آقاي محمد حسين پارساپور در تاريخ 10/7/80 با ارسال لايحه‌اي به شعبه 8 دادگاه عمومي كرج اعلام نموده است كه در تاريخ 20/11/68 ملكي به مساحت 3000 متر از آقاي امير حاجي علي صراف خريداري كرده‌ام و در زمان خريد نسبت به تصرف ملك اقدام نمودم با توجه به اينكه زمين را با احراز مالكيت و حصول اطمينان خريداري نموده‌ام كه مبين آن امضاي شهود در پايين مبايعه و تصرف ملك مزبور است و با توجه به اينكه كليه زمينها و املاك اين منطقه در زمان خريد عمدتاً فاقد سند منگوله دار بوده و بصورت مبايعه‌نامه دستي صورت مي‌گرفته لذا اينجانب در تاريخ نامه ثبت شده ادارة ثبت كرج به شماره تقاضاي صدور سند كه قبض رسيد تقاضانامه اداره ثبت كرج به تاريخ موجود مي‌باشد در تاريخ 26/2/78 نماينده هيأت رسيدگي به اسناد عادي مستقر در ثبت كرج ضمن بازديد به انجام مقدمات صدور سند كه در پرونده موجود مي‌باشد پرداخت كه امضاي شهود مورد وثوق محل نسبت به تأييد مالكيت اينجانب نسبت به اين ملك موجود است. بنياد شهيد در تاريخ حدوداً 9 ماه بعد از خريد اينجانب دادنامه‌اي به دادگاه انقلاب اسلامي نموده و بدنبال آن در تقسيم نامه شماره مدعي مالكيت 1500 متر مربع (قطعه پائين) ملك مزبور را نموده است كه منجر به صدور سند شماره ثبت 626770 نموده است كه در سند صادره بجاي باغ، زمين قيد شده است رياست محترم دادگاه با توجه به اينكه ملك مورد نظر كه در سند ثبت است زمين خالي نبوده و داراي متحدثات قديمي حدوداً 20 سال مي‌باشد كه حدود 20 سال پيش با نقشه مهندسي نسبت به ساخت و تكميل اين ملك اقدام شده است كه قابل مشاهده و كارشناسي است در تقاضاي صدور سند اينجانب در مجموع 3000 متر مربع است كه در يك مجموعه گنجانده شده است كه قابل تفكيك از نظر تأسيسات و آبرساني نمي‌باشد كه مجموعه تأسيسات در قسمت بالا قرار دارد و در زمان ساخت نسبت به كاشتن نهال صورت گرفته كه درخت‌هاي 20 ساله اين باغ مبين اين ادعا مي‌باشد. در زمان خريد اين زمين محصور بوده است كه در تصرف اينجانب قرار گرفته و مدت 12 سال است كه با تلاشهاي شبانه‌روزي نسبت به بهبود و توسعه آن اقدام نموده‌ام كه فيش آب و برق و تلفن بنام اينجانب مي‌باشد كه در دادنامه و تقاضاي صدور سند بنياد شهيد

اشاره‌اي به متحدثات و تأسيسات آن نشده و در واقع بنياد شهيد بدون رعايت تشريفات قانوني و كارشناسي ادعاي مالكيت زمين مزبور را نموده است مبين اين مسئله عدم اشاره بنياد به اعيان و متحدثات و تأسيسات و تعداد درختهاي آن مي‌باشد كه در سند بنام زمين اشاره شده است. با توجه به دادخواست بنياد شهيد كه ادعا نموده بدون اجازه مبادرت به تصرف پلاك مزبور نموده‌ام اعلام مي‌دارم كه من حدوداً 9 ماه قبل از دادنامة شماره خريداري نمودهام و قاعدتاً بنياد نمي‌توانسته نسبت به اين ملك مدعي بوده باشد كه اينجانب ملزم به اذن اجازه نسبت به احداث متحدثات باشم مزيد بر علت كه در تقسيم نامه مدعي مالكيت 1500 قطعه پائين زمين مزبور را  استعلام از ثبت جاي هيچگونه شك و شبهه‌اي را براي اينجانب باقي نگذاشته است كه اين زمين مدعي ندارد. بنياد بايد مالكيت خود را نسبت به اين زمين قبل از زمان خريد اينجانب ثابت كند تا اينجانب ملزم به پرداخت خسارت قلع و قمع متحدثات نمايم در صورتي كه تمم متحدثات تقديمي و مربوط به حدود 20 سال گذشته است. 10/7/80
معرفي نامة آقاي بابك صدر بعنوان نماينده قضائي بنياد شهيد جهت حضور در دادگاه و دفاع.
لايحة نمايندة حقوقي بنياد شهيد آقاي بابك صدر مورخ 11/7/80
احتراماً در خصوص پرونده مطروحه به كلاسه 79/8/1533موضوع دعوي بنياد شهيد به طرفيت آقاي محمد حسين پارساپور موارد ذيل به استحضار مي‌رسند.
اولاً – با عنايت به سند رسمي مالكيت كه تصوير مصدق آن به پيوست دادخواست مي‌باشد و با توجه ماده 22 ق ثبت ملك متنازع فيه متعلق به بنياد شهيد است.
ثانياً- لازم به توضيح است به فرض صحت مبايعه‌نامه عادي استناد شده از سوي خوانده آن سند متعلق به قطعات 53 و 59 بود و نه قطعات 55 و 54 و با عنايت به سند رسمي بنياد مالك مطلق قطعه 55 مي‌باشد.
ثالثاً- چون بعضي از صاحبان امضاهاي سند استنادي از سوي خوانده (وراث علوي) بعد از انقلاب در ايران حضور نداشته‌اند آن امضاها با امضاء مسلم الصدور تطابق ندارد.
رابعاً- خانواده علوي در مورخ 8/1/1360 مالك سه دانگ از قطعات بوده‌اند و حق فروش ششدانگ ملك را نداشته‌اند. لذا با عنايت به مراتب تقاضاي صدور رأي به نفع بنياد بميزان ستون خواسته را دارد.
برگ صورتجلسه و رأي دادگاه:
مورخ 11/7/1380 در وقت مقرر جلسه شعبه هشتم محاكم عمومي كرج بتصدي امضاءكننده ذيل تشكيل و پرونده شماره 794/8/948 مطمع نظرات و پرونده 79/7/1628ح شعبه هفتم محاكم عمومي كرج نيز نظريه ارتباط كامل وحدت منشا به استناد ماده 103 آ. د. م. به لحاظ سبق ارجاع به اين شعبه ارجاع گرديده است و به لحاظ سوابق ارجاع و تشكيل جلسه اول دادرسي پرونده‌ها بعنوان دعوي تقابل و اصلي تلقي و خواهان پرونده شماره 79/8/1533 بعنوان دعوي اصلي، نماينده‌اي بنام آقاي بابك صدر بشرح معرفينامه و لايحه ثبت شده بشماره 731 مورخ 11/7/80 معرفي نموده است. خوانده دعوي اصلي و خواهان دعوي تقابل بنام آقاي محمد حسين پارساپور در پرونده شماره 71/8/1533 نيز لايحه‌اي در سال كه بشماره 732 مورخ 11/7/80 ثبت دفتر دادگاه گرديده است نماينده خواهان دعوي اصلي و خوانده تقابل و خوانده دعوي اصلي و خواهان تقابل در دادگاه حاضرند. نماينده حقوقي بنياد شهيد كرج اداره اموال و املاك بعنوان نماينده خواهان دعوي

خود را ايضاح مي‌دارد. احتراماً در خصوص دعوي مطروحه به طرفيت آقاي پارساپور اظهار مي‌دارد كه اولاً با توجه به سند رسمي مالكيت كه تصوير مصدق آن به پيوست برگ دادخواست مي‌باشد و با توجه به ماده 22 ق ثبت بنياد مالك مطلق ملك متنازع فيه است. ثانياً به فرض صحت مبايعه‌نامه عادي ارائه شده از سوي خوانده قطعات 53 و 59 به ايشان فروخته شده ولي خوانده بدون اذن

و رضايت بنياد قطعات 55 و 54 را تصرف كرده كه با توجه به سند رسمي بنياد مالك قطعه 55 مي‌باشد.
ثالثاً- امضاءهاي سند استنادي خوانده با توجه به اينكه بعضي از امضاءكنندگان بعد از انقلاب در ايران حضور نداشته‌اند با امضاءهاي مسلم الصدورشان متفاوت است. لذا با عنايت به مراتب تقاضاي صدور رأي به ميزان ستون خواسته را دارد.
خوانده دعوي اصلي در پاسخ از دعوي و اعلام دعوي تقابل خود اظهار مي‌دارد من سه هزار متر مربع زمين باغ و حياط آقاي ماشاءا… رشيدي منفردي بموجب ظهرنويسي قولنامه عادي 1368 در دو قطعه 1500 متري خريداري كردم و تقاضاي صدور سند مالكيت از كميسيون رسيدگي به اسناد عادي اداره ثبت در 6/2/69 نمودم كه بنياد شهيد مانع از انتقال رسمي مالكيت بنام من شده است. ماشاءا… رشيدي نيز از اين حاج علي صراف خريداري كرده و اين حاج علي صراف نيز بموجب قرارداد عادي مورخ 7/6/1360 سه هزار متر مربع از ورثه مالك ثبتي آقاي علوي به نامهاي نصراله و حميد و عليرضا و فاطمه علوي و معصومه و شمسي امير سليماني خريداري كرده است تقاضاي اصدار حكم به ابطال سند مالكيت مأخوذه بنام بنياد شهيد انقلاب اسلامي كرج قطعه 55 تفكيكي از 1078/149 قريه وندان كرج را دارم و تقاضاي رد دعوي خواهان اصلي را مي‌نمايم. دادگاه با استماع توضيحات طرفين مقرر مي‌دارد 1- پرونده در وقت نظارت نگهداري شود. 2- سوابق مالكيت ثبتي پلاك 1078/142 مقدم بر بنياد شهيد انقلاب اسلامي كرج و خصوصاً قطعات فرعي تفكيكي 55 و 53 و 59 كه بترتيب مورد ادعاي مالكيت طرفين دعوي مي‌باشد از اداره ثبت استعلام و با وصول پاسخ بنظر برسد. تصميم دادگاه به حاضرين ابلاغ گرديد.
دستور دادگاه به اداره ثبت مبني بر اعلام وضعيت ثبتي پلاك 1078 فرعي از 142 اصلي به دادگاه مورخ 11/7/1380
برگ اخطاريه به بنياد شهيد كرج مبني بر حضور در وقت مقرر جهت رسيدگي در شعبه 8. وقت حضور 11/7/80 ساعت صبح مورخ 18/6/80
نامة رئيس ثبت كرج به رياست شعبه هشتم دادگاه عمومي كرج
احتراماً بازگشت به نامة به اطلاع مي‌رساند ششدانگ يك قطعه زمين به مساحت 1500 متر مربع قطعه 55 تفكيكي پلاك 1078 غربي از 142 اصلي واقع در ورازان كرج ذيل ثبت صفحة 5365 دفتر 1560 املاك بنام بنياد شهيد انقلاب اسلامي ثبت و سند آن صادر گرديده است. در خصوص ساير قطعات درخواستي پلاك ثبتي آنرا اعلام تا پاسخ مقتضي ارسال گردد. پرونده ثبتي و دفتر املاك بيش از اين حكايتي ندارد. مورخ 29/7/80
معرفي نامه بنياد شهيد مبني بر معرفي آقاي كيوان محمدي بعنوان نمايندة قضائي جهت حضور در دادگاه و دفاع از حقوق بنياد شهيد. در تاريخ 1/2/81 به ثبت رسيده است.
اخطاريه به آقاي بابك صدر نماينده حقوقي بنياد شهيد جهت حضور در دادگاه


وقت حضور: 6/5/81 ساعت 10
در تاريخ 28/1/81 به رؤيت نماينده حقوقي بنياد شهيد رسيده است.
اخطاريه به آقاي پارساپور جهت حضور در دادگاه. وقت حضور 6/5/81 ساعت 10 صبح. مورخ 31/1/81 به ايشان ابلاغ گرديده.
برگ معرفينامه بنياد شهيد مبني بر معرفي آقاي احمد سليماني جديدي بعنوان نمايندة قضائي جهت حضور در دادگاه و دفاع و … مورخ 6/5/81 به ثبت رسيده است.
صورتجلسه و رأي دادگاه:


در تاريخ 6/5/81 در وقت مقرر شعبه هشتم دادگاه عمومي به تصدي امضاءكنندگان زير تشكيل است از بنياد شهيد انقلاب اسلامي لايحه شماره 449-6/5/81 و اصل و آقاي احمد سليماني جديدي را بعنوان نماينده معرفي و ايشان حضور دارند و آقاي محمد حسين پارساپور خوانده دعوي بنياد و خواهان پرونده ديگر نيز حضور دارد. با شروع رسيدگي آقاي سليماني نماينده بنياد اظهار مي‌دارد با توجه به گواهي اداره ثبت اسناد و بيان مالكيت بنياد شهيد در ملك مورد تنازع از آنجائيكه آقاي پارساپور به موجب قولنامه‌هائيكه اعلام مي‌دارد نهايتاً از خاندان علوي ملك به ايشان مستقل است و ايشان ملك متعلق به بنياد شهيد است را فروخته لذا با توجه به قولنامه‌هاي ارائه شده و احتمال اين فرض كه در صورت صحت انتقالات ايشان فروش مال غير كرده‌اند.
رأي دادگاه: (قرار ارجاع به كارشناسي)
دادگاه با ارجاع امر به كارشناسي فرموده تا آقاي كارشناس رسماً دادگستري با مراجعه به محل مورد اختلاف و ملاحظه پرونده ثبتي اعلام دارد آيا خوانده محمد حسين پارساپور تصرفي در قطعه 55 تفكيك از پلاك 1078/142 كرج دارد يا خير؟ در صورتيكه تصرف دارد ميزان و متراژ و حدود دقيق تصرفات وي تعيين و با تنظيم كروكي نظريه بدهد. دستمزد كارشناسي علي‌الحساب مبلغ پانصد هزار ريال تعيين كه پرداخت آن بعهده خواهان (سازمان اموال و املاك بنياد شهيد) مي‌باشد. دادگاه از بين كارشناسان آقايان ابوالقاسم زمان زاده – محمد رضا كديورزاده و حسن كرماني، قرعه بنام آقاي محمد رضا كويري زاده اصابت نمود. مراتب به خواهان مذكور ابلاغ تا دستمزد آقاي كارشناس را در مدت 7 روز ايداع نمايد پرونده در صورت ايداع دستمزد به نظر برسد به ثبت رسيده يا اينكه ملك مزبور از مالك رسمي ارثاً به او رسيده باشد مالك خواهد شناخت. ثانياً مواد 46 و 47 قانون ثبت اسناد و املاك ثبت معاملات را جز در موارد استثنائي اجباري دانسته و مادة 48 قانون مذكور نيز بيان داشته است كه سندي كه مطابق مواد فوق بايد به ثبت برسد و به ثبت نرسيده در هيچيك از ادارات و محاكم پذيرفته نخواهد بود. ضمناً به موجب بخشنامه شمارة 6059/1-6/2/62 شوراي عالي قضائي، اعلام شده است، آنچه صرفاً قولنامه است و ترتيب مقرر در آن ضمن عقد لازم انجام نگرفته و تعهد نشده اعتبار قانوني و شرعي ندارد و دادگاهها نمي‌توانند طرفين را الزام به وفاء

نمايند. عليهذا بنظر مي‌رسد كه دادگاه محترم با توجه به اعتبار سند مالكيت بنياد شهيد، رأي بر محكوميت آقاي پارساپور به خلع يد و قلع و قمع بنا را صادر نمايد.
نظريه كارآموز
در خصوص دادخواست متقابل آقاي محمد حسين پارساپور عليه ادارة اموال و املاك بنياد شهيد به خواسته ابطال سند مورخه 28/7/69 بنياد شهيد و تقسيم نامة‌ شمارة 10007 مورخه 8/3/78، با توجه به محتويات پرونده و لوايح ارسالي خواهان و خوانده و با عنايت به گزارش ادارة ثبت املاك

شهرستان كرج مبني بر مالكيت بنياد شهيد و ثبت و اخذ سند بنام ادارة بنياد شهيد و مستنداً به مادة 22 ق ثبت و نيز نظريه مشورتي ادارة حقوقي دادگستري در جواب به اين سؤال كه آيا ملكي كه با قولنامه عادي فروخته شده است خريدار قانوناً مالك آن هست يا نه؟ چنين اشعار مي‌دارد كه خريدار ملك با قولنامه، اعم از اينكه ملك از اراضي موات و باير شهري يا غير آن باشد، قانوناً مال

ك نيست مگر در موارد خاص و با رعايت ترتيبات خاصي كه در بعضي از مقررات پيش‌بيني گرديده زيرا اولاً به موجب مادة 22 ق ثبت همين كه ملكي مطابق قانون در دفتر املاك به ثبت رسيد دولت فقط كسي را كه ملك به اسم او ثبت شده است و يا كسي كه ملك مزبور به او منتقل گرد



بنام خدا
نزاع
11/5/81
كلاسه
شكوائيه: شكايت آقايان جواد عابديني فرزند اسدا… و اسدا… عابديني فرزند حسن ساكن كرج حصارك پائين شهرك وليعصر پلاك 125
مشتكي عنه: آقاي رحيم طالعي و مريم زارعي همسايه مجاور
نظر به اينكه ساعت 12 شب به بعد سيم برق را بصورت قاچاقي به سيم اصلي وصل كه باعث اتصال شده است چون وسايل خانگي ما به اثر همين اتصالات سوخته است و موضوع را در ميان گذاشه ايم و ما را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند كه مجروح شده ايم و گواهي پزشكي قانوني تقديم دادگاه خواهيم نمود و همچنين اقدام به توهين و هتك حرمت‌مان نموده‌اند كه فحاشي ناموس كرده‌اند و لباسهاي ما را پاره كرده‌اند. 27/4/81
نامة پزشكي قانوني مبني بر اينست كه 1- سه عدد خراشيدگي (در حد حارصه) قسمت فوقاني قفسه صوري 2- خراشيدگي (در حد حارصه) آرنج راست مشهود است كه در اثر اصابت جسم سخت طي چند ساعت در روز جاري ايجاد شده‌اند. طول درمان از زمان وقوع به مدت هفت روز تعيين مي‌شود.
ابلاغ به آقاي رحيم طالعي و خانم مريم زارعي جهت حضور در روز چهارشنبه 2/5/81 ساعت 12
برگ تحقيق از شاكي 2/5/81
جواد عابديني فرزند اسدا… سن 21 ساله بي‌كار اهل تهران ساكن كرج
از آقاي رحيم طالعي شاكي و شكايت دارم زيرا نامبرده ضمن فحاشي مرا مورد كتك كاري قرار داده.
س- آيا شهود داريد؟
ج- بله همسايه‌ها ديده‌اند.
س- اظهارات خود را چگونه گواهي مي‌نمائيد.
ج- امضاء مي‌زنم. امضاء شاكي
برگ تحقيق از متهم
رحيم طالعي فرزند حسين 32 ساله كاسب اهل تبريز مقيم كرج.
س- شكايت شاكي براي شما قرائت چه جوابي داريد.
ج- شكايت شاكي را قبول ندارم. ايشان براي خانواده برادرم ايجاد مزاحمت مي‌نمايد و من اصلاً با او درگير نشدم و او را كتك نزدم و فحاشي هم نكرده‌ام فقط من به او گفتم بيائيد بيرون كه با شما صحبت كنم.
ج- امضاء مي‌كنم.
برگ اظهارات شاهد – مطلع 9/5/81
نام محمد رض بابائي فرزند علي اكبر 40 ساله كارگر با سواد اهل زنجان مقيم كرج – حصارك
س- بعنوان شهود آقاي جواد عابديني معرفي شده ايد. طبق قرآن مجيد بيان كنيد در مورد اختلاف ايشان با آقاي رحيم طالعي چه مي‌دانيد.
ج- عرض شود مورخه 27/4/81 عيادت مريضي پدرشان رفته بودم شخص ناشناسي به درب منزل آقاي جواد عابديني آمده بود بعداً‌ خانواده عابديني اجازه نداد من بيرون بروم آن شخص را ببينم نمي‌شناسم ولي بعداً متوجه شدم آن شخص ناشناس نيست به جواد ضرب و شتم با دست كرده بود.
س- اظهارات خود را چگونه گواهي كنيد.
ج- امضاء مي‌كنيم.
برگ اظهارات شاهد – مطلع مورخ 9/5/81
محمد انصاري فرزند شهاب‌الدين سن 23 ساله شغل آزاد با سواد اهل ابهر زنجان مقيم كرج حصارك
س- شما بعنوان شهود آقاي جواد عابديني معرفي شده ايد طبق قرآن مجيد بيان كنيد در مورد درگيري ايشان با رحيم طالعي چه مي‌دانند.
ج- من در خانه آقاي جواد عابديني بودم كه زنگ در به صدا در آمد آقاي جواد عابديني براي باز كردن در به حياط رفت و صداي داد و بي‌داد آمد. جواد پدرش را صدا كرد و من هم چون صداي فحش مي‌آمد به حياط رفتم و ديدم آن را به نام نمي‌شناسم پيراهن جواد را گرفته و به بيرون مي‌كشد و چند كشيده به جواد زد و گلوي او را زخم كرد پدر ايشان نيز براي جدا كردن رفت و پيراهن او را هم پاره كرد و پشت سر هم دشنام و فحشهاي ركيك مي‌داد.
امضاء شاهد
نامة‌ كلانتري 16 حصارك خطاب به شعبه 29 دادگستري كرج 12/5/81 مبني بر معرفي شهود و ارسال برگهاي بازجوئي از شهود.
اظهارات متهم 12/5/81
رحيم طالعي فرزند حسين 32 ساله محل كار: كرج، حصارك خ اهل تبريز مقيم كرج
دادگاه خطاب به متهم شكايت شاكي براي شا قرائت شدم متهميد به ايراد ض

رب و جرح و توهين و استفادة غير قانوني از برق دفاع كنيد.
ج- زن برادر من كه با شاكي همسايه است گفت كه شاكي به من فحاشي كرده و من هم به ايشان تذكر دادم كه چرا فحش مي‌دهد و ايشان گفت به شما مربوط نيست و فارسي صحبتكن و درگيري شديم و چون پدر و پسر هر دو زير پيراهن تن آنها بود و من كشيدم و پاره شد و خود آنها هم در زيرزمين خانه كارگاه دارند و فحش ندادم و نزدم.

دستور دادگاه
پس از تكليف دادگاه به سازش، شكايت و متهم اعلام نمودند با توجه به اينكه همسايه هستيم شكايتي از هم نداريم و اعلام گذشت مي‌كنيم و آقاي رحيم طالعي نيز متعهد

شدند هيچگونه مزاحمتي من‌بعد براي شكايت نداشته باشد امضاء جواد عابديني و اسداله عابديني امضاء رحيم طالعي
صورتجلسه
بسمه تعالي به تاريخ 12/5/81 در وقت فوق‌العاده پرونده كلاسه 81/29/799 تحت نظر است ملاحظه شد شاكي و طرفين پرونده نسبت به يكديگر اعلام گذشت كه گذشت آنان حسب صورتجلسه ضميمه پرونده است و دادگاه با بررسي محتويات پرونده و موضوع شكايت ضمن اعلام ختم رسيدگي بشرح ذيل مبادرت به اتخاذ تصميم مي‌نمايد.
قرار دادگاه
در خصوص شكايت آقاي جواد عابديني بطرفيت آقاي رحيم طالعي داير بر ايراد ضرب و جرح و با رضايت و گذشت شاكي و قابل گذشت بودن موضوع قرار موقوفي تعقيب صادر و اعلام مي‌گردد قرار صادره وفق مقررات ظرف بيست روز پس از ابلاغ قابل تجديدنظر خواهي در استان تهران است. 12/5/81 رئيس شعبه 29 محاكم عمومي كرج
نظريه كارآموز
در اين پرونده شكايت آقايان جواد عابديني و اسداله عابديني فرزند حسن از همساية خود رحيم طالعي و مريم زارعي شكايتي مبني بر ايراد ضرب و جرح و اهانت و هتك حرمت توسط نامبردگان داشته كه پرونده پس از انجام تشريفات قانوني و مقدماتي به شعبه29 دادگاه عمومي كرج ارجاع گرديد. و با توجه به اعلام گذشت و رضايت شاكي و با عنايت به اينكه گذشت منجز و قاطع بوده و با توجه به اينكه موضوع جرم از جرائم قابل گذشت بوده، نتيجتاً منجر به صدور قرار موقوفي تعقيب گرديده است.

بنام خدا

خواهان: حسين حاجي باقر نام پدر عباس شغل آزاد محل اقامت كرج، رجائي شهر، خ آزادي بين خيابان 10 و 11 پاساژ رامين
خواهان: 1- آذردخت رحمتي فرزند فرج اله خانه دار، كرج، رجائي شهر، خ آزادي بين 10 و 11 مغازه نبش پاساژ فروشگاه اورنگ
2- ايرج رحمتي فرزند فرج اله شغل آزاد آدرس بالا
تعيين خواسته: صدور حكم به تخيه يكباب مغازه دو دهنه به علت واگذاري به غير
دلائل و منضمات: 1- اجاره نامه رسمي شماره 56472 – 20/10/71 دفتر انتشار رسمي شماره 27- 2- در صورت لزوم تحقيق و معاينه محلي 3- ارجاع به كارشناسي براي تعيين ارزش سرقفلي 4- وكالتنامه
رياست محترم دادگاه عمومي كرج
به عرض مي‌رساند كه به موجب اجاره نامه رسمي خانم آذردخت رحمتي مستأجر اينجانب در يكباب مغازة دو دهنه براي فروش لوازم التحرير براي مدت يكسال به

وي اجاره داده شده و مستأجر نامبرده با وصف اينكه حق واگذاري مورد اجاره كلاً يا جزاً از وي سلب گرديد. مورد اجاره را به شخصي بنام ايرج رحمتي واگذار كرده و در حال حاضر هم آقاي رحمتي مدت سه سال است ه در مغازه مزبور به همان شغل مشغول است و ضمناً‌ مستأجر براي اينكه وانمود نمايد مورد اجاره را به غير واگذار ننموده وكالتنامه به شماره 80291-3/5/79 به آقاي رحمتي داده و بموجب آن ادارة امور مغازه را بوي واگذار كرده در صورتيكه عمل وي واگذاري به غير است.


زيرا عملاً آقاي ايرج رحمتي فعال مي‌باشد و مستأجر مغازه هيچگونه اختياري و دخالتي در مغازه مورد اجاره ندارد بعلاوه عمل مستأجر مخالف بند 2 مادة 14 ق روابط مالك و مستأجر است و چنين وكالتي از نظر قانوني ارزش و اعتباري ندارد و عمل مستأجر واگذاري مورد اجاره به غير مي‌باشد و لذا با تقديم اين دادخواست تقاضادارد به موضوع رسيدگي و با توجه به اينكه عمل مستأجر نقض آشكار مادة 19 صادر فرمائيد.
در نهايت اين دادخواست به شعبة 8 ارجاع و ثبت گرديده است و اجاره نامه و وكالتنامه (فتوكپي) ضميمه است.
دستور دفتر شعبه 8 به ستاد اجرائيات كرج مبني بر صدور ابلاغ و ضمائم به خواهان و خواندگان. 22/12/80
برگ اخطاريه به آقاي حسين حاجي باقر جهت رسيدگي در ديدگاه وقت حضور: 19/5/81 ساعت 10 صبح شعبه 8
مورخ 22/12/80 كه به دفتر در تاريخ 15/1/81 آقاي منصور اولياء ابلاغ گرديد.
برگ اخطاريه به خانم آذردخت و ايرج رحمتي جهت رسيدگي در دادگاه وقت حضور 19/5/81 ساعت 10 صبح شعبه 8 كه در تاريخ 15/1/81 به ايرج رحمتي ابلاغ گرديد.
وكالتنامه آقاي حسين حاجي باقر به آقاي كيهان آشوري تهران، پونك براي دفاع از حقوق خود وكالت داده شده است.
45 متري گلشهر نبش گلفا دكتر فائض رضواني
دوشنبه‌ها بعدازظهر و پنج شنبه‌هاصبح
صورتجلسه و دادنامه: 19/5/81 كلاسه پرونده 80/8/1915
بسمه تعالي بتاريخ 19/5/81 در وقت مقرر شعبه هشتم دادگاه عمومي كرج بتصدي امضاءكننده زير تشكيل است. اصحاب دعوي حضور ندارد و لايحه‌اي نفرستادند. لايحه شمارة 490-19/5/81 به ضميمة يكبرگ وكالتنامه از آقاي كيهان آشوري وكيل دادگستر و اصل و ضميمه است و خود را بوكالت آقاي حاج باقر خواهان معرفي و حضور دارد با شروع رسيدگي آقاي وكيل خواهان اظهار مي‌دارد همانطور كه در دادخواست تقديمي به نظر رسيد خانم آذردخت رحمتي بصورت مستأجر موكل يكباب مغازه موضوع سند رسمي 56472 مورخ 20/10/71 دفتر اسناد رسمي شعبه 27 كر

ج را عملاً‌به خواندة رديف 2 واگذار نموده در حاليكه بر حسب بندهاي 1 و 3 ماده 14 قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 56 كه حاكم بر روابط طرفين است هرگونه واگذاري بصورت نمايندگي و وكالت بغير ممنوع بوده و تخلف محسوب مي‌شود خانم آذردخت رحمتي مدت 4 سال است كه از

كشور ايران خارج شده و عملاً‌ مغازة مذكور را طبق وكالتنامه شمارة 80291-3/5/79 به آقاي ايرج رحمتي واگذار نموده و اكنون مدت 3 سال است كه ايشان در مغازة مورد نظر مشغول كسب وكار است و مستأجر هيچگونه دخالتي در امور مغازه ندارد عليهذا با توجه به انتقال عملي مغازه تقاضاي به متهم رديف 2 تقاضاي تخليه دارم و استدعا دارم جهت تعيين ميزان حق كسب و پيشه مستأجر و موضوع به كارشناس ارجاع شود. 19/5/81

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید