بخشی از مقاله
بررسی ارتباط بین اختیار خرید سهام اعطایی به مدیران و ارائه گزارشات نادرست
چکیده :
سازمانهای نظارتی در آمریکا در سالهای اخیر گزارشاتی در مورد ارتباط بین اعطای پاداش به مدیران بصورت اختیار خرید سهام و تضعیف در گزارشگری صورتهای مالی ارائه نمودند. این امر ممکن است موجب ایجاد منافع متقابل بین مدیریت و هیئت مدیره گردد. در این مقاله ارزیابی می شود که آیا اعطای پاداش اختیار خرید سهام به مدیران مستقل، نظارت بر
گزارشگری مالی را کاهش می دهد؟ بدین منظور نمونه ای از 105 شرکتی که درآمدهای خود را نادرست گزارش نموده اند در مقابل شرکت هایی که درآمد صحیحی گزارش کرده اند، انتخاب شده و مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد شرکتهایی که مدیران آنها اختیار خرید سهام، دریافت نکرده اند در مقایسه با شرکتهایی که در استقلال خود تنها از قانون ساربنز – اکسلی (sarbanes-oxley)استفاده کرده اند با احتمال کمتری اقدام به ارائه گزارشات نادرست نموده اند نتایج نشانگر آن است که طرحهای اختیار خرید سهام در مورد مدیران می تواند موجب تضعیف استقلال آنها گردد.
کلمات کلیدی: استقلال مدیران ، پاداش اختیار خرید سهام، گزارشات نادرست مالی، درآمد
مقدمه
در پي رسوايي مالي شركتهاي Enron و world com، كنگره آمريكا در سال 2002 قانوني به نام قانون ساربنز اكسلي Sarbanes – Oxley (از اين به بعد اختصاراً SOX نامیده می شود) به تصويب رساند كه طبق آن مديراني، مستقل تعريف مي شوند كه بجز حق الزحمه خود، هيچ گونه پاداشي از شركت دريافت نمی كنند. Bebchuk ، Grinstein و Peyers در سال 2006 زمان بندي اعطاي پاداش اختيار خريد سهام به مدیران را مورد آزمون قرار دادند و دريافتند كه مديران از زمان بندي پاداش مذكور، منافع مشابهي بدست آورده اند. نيويورك تايمز اخيراً در مورد منافع مديران ناشي از دريافت اختيار خريد سهام و نيز ارائه صورت هاي مالي نادرست، گزارشاتي ارائه كرده است.
Bebchuk و همكارانش پيشنهاد مي كنند كه ارائه پاداش هاي اختيار خريد سهام براي مديران برون سازماني ممكن است استقلال آنها را كاهش داده و منجر به افزايش گزارشات نادرست در صورتهای مالی و دستکاری سود شود.
در اين تحقيق نمونه اي از شركتهايي كه مديريت شرکت از اختيار خريد سهام استفاده كرده و گزارشات مالي نادرست ارائه كرده اند در مقابل شركتهايي كه گزارشات مالي آنها درست بوده است در دوره هاي مالي 1990 تا 2000 مورد مقايسه قرار داده شده اند.
ابتدا با استفاده از تعريف SOX درصدي از مديراني كه پاداش اختيار خريد سهام دريافت داشته اند محاسبه نموده و ارتباطي بين درصد مديراني كه بصورت مستقل عمل كرده و احتمال گزارش مالي اشتباه داشته اند پيدا نكرديم. چنين پيشنهاد مي شود كه طبق معيارها و ضوابط SOX در مورد مديران مستقل، نمي توان گزارشات مالي اشتباه را كاهش داد. دوم اينكه
درصدي از مديران كه هيچ گونه پاداش اختيار خريد سهام نداشته اند (قانون SOX و بدون اختيار خريد سهام) را محاسبه نموديم. در نتيجه مديران آشنا با قوانين SOX و بدون اختيار خريد سهام نسبت به مديران عدم آشنا با قانون SOX داراي كارايي بيشتري در نظارت گزارشات مالي بودند در نتيجه احتمال ارائه گزارشات مالي نادرست كاهش مي يابد.
پيشينه، ادبيات و سوالات تحقيق
SOX توسط كنگره آمريكا در جولاي سال 2002 براي تحكيم و تقويت گزارشهاي مالي در پي گزارشات مالي نادرست و رسوايي هاي مالي شركتها تصويب شد. بخش 301 اين قانون، مديران مستقل را مديراني تعريف مي كند كه بصورت تمام وقت توسط شركت استخدام نشده اند و نسبت به خدمات و مشاوره اي كه ارائه مي كنند هيچ نوع پاداشي به جز دستمزد مسئوليت هاي خود دريافت نمي كنند.
طبق قوانين SOX، طرحهاي اختيار خريد سهام نمي توان معقول باشد از اين رو آيا ممكن است كه پاداش مديران در مستقل بودن آنها در توافق باشد طبق نظر Higgs در سال 2003 پاداش اختيار خريد سهام مي تواند بصورت معكوس در استقلال مدير تاثير گذارد و اغلب با گزارش (UK) United Kigdom در مورد نقش مديران برون سازماني هماهنگی دارد.
در ارتباط بين هيئت مديره، مديران و گزارش نادرست، شرحي از گروههاي مختلف مديران وجود دارد كه مي تواند مفيد واقع شود. اولين تقسيم بين مديران درون سازماني و برون سازماني مي باشد. مديران درون سازماني بصورت تمام وقت در استخدام شركت مي باشند. همانند CEO و CFO و غيره در حالي كه مديران برون سازماني بصورت تمام وقت توسط شركت
استخدام نمي شوند. قسمتي از مديران برون سازماني (Grey directors) با توجه به ارتباطي كه با شركت دارند خدمات مشاوره اي و قانوني ارائه مي دهند. برخي از مطالعات Beasley در سال 1996 پيشنهاد مي كند كه مديران برون سازماني كه خدمات مشاوره اي دارند نظارت موثر كمتري در مديريت دارند كه ناشي از وابستگي آنها به مديريت براي استمرار و ادامه آنها، عليرغم ارتباط با شركت است.
Beasley در سال 96، 75 شركتي كه گزارشات مالي تقلبي ارائه داده اند را مود بررسي قرار داد و به اين نتيجه رسيد كه درصد كمتري از مديران برون سازماني در آن شركت مسئول ارائه نادرست صورتهاي مالي مي باشند. هم چنين وي تمايز بين مديران برون سازماني كه خدمات مشاوره اي ارائه مي دهند و مديران مستقلي كه تعاريف SOX را شامل مي شوند انجام داد.
نتايج كار حاكي از اين امر است كه هر دوي مديران، ارتباط ناچيزي با احتمال ارائه متقلبانه صورتهاي مالي دارد و در نظارت بر ممانعت از ارائه جعلي گزارشات مالي مؤثر است.
Dechow ، Sloan و Sweeney در سال 1996 ويژگي هاي شركتهايي را مورد آزمون قرار دادند كه بصورت ماهرانه اي سود شركت را مورد دستكاري قرار مي دهند. در مدل آنها، متغيري براساس تعداد مديران درون سازماني شركت وجود دارد كه اكثريت آنها در استخدام هيأت مديره مي باشند. نتايج كار آنها همانند نتايج كار Beasley بود.
تحقيقاتي كه در سالهاي 1990 تا اوايل سال 2000 در مورد ارتباط بين مديران برون سازماني و گزارش مالي نادرست مورد آزمون قرار گرفت در دستيابي به شواهدي كه منجر به ارائه گزارش مالي نادرست شود با شكست مواجه شد.
Baber و همكارانش ( 2005) 185 شركتي را كه از سال 97 تا 2002 صورتهاي مالي مجدد ارائه داده بودند را مورد بررسي قرار دادند آنها دريافته اند كه نسبت مديران مستقل (مطابق تعريف SOX) در هيئت مديره ارتباط قابل توجهي با احتمال ارائه مجدد صورتهاي مالي نداشته اند.
Abbott و همكارانش ( 2004)، 88 صورت مالي با ارائه مجدد را در خلال سالهاي 1991 تا 1999 مورد بررسي قرار دادند كه 76 مورد آنها مربوط به اواخر سال 1990 بوده، نتايج، حاكي از عدم ارتباط مديران برون سازماني مستقل با احتمال ارائه نادرست صورتهاي مالي داشته است.
نتايج متفاوت در مورد اينكه مديران برون سازماني نظارت موثري بر گزارشات مالي دادرند سوالاتي را در مورد علت تغييرات موجود از سال 1990 تا 2000 در پي دارد. نيويورك تايمز (سال 2007) و Higgs (سال 2003) ارائه پاداش اختيار خريد سهام را موجب كاهش كارايي مديران مستقل مي دانند. تحقيقات آنها حاكي از افزايش شركتهايي است كه در سالهاي 1990 تا 2000 از اختيار خريد سهام استفاده نموده اند.
Perry (2001) گزارش مي دهد كه درصد مديران استفاده كننده از پاداش اختيار خريد سهام از 34% در سال 92 به 53% در سال 95 افزايش يافته است.
Opperman و همكارانش (2005) دريافتند كه درصد شركتهايي كه مديران مستقل آنها از پاداش مذكور استفاده نموده اند تا 79% در سال 2001 افزايش يافته است.
با افزايش تعداد شركتهايي كه طرحهاي اختيار خريد سهام به مديران خود ارائه مي دهند، محققان به بررسي مسائلي كه با اين طرح ها در ارتباط است مي پردازند برخي تحقيقات مربوط به ويژگي هاي اين طرحها مي باشد. در ساير تحقيقات، تاثير طرح هاي اختيار خريد سهام بر اقلامي همانند قيمت سهام شركت مورد آزمون قرار گرفتند (Gerety و همكارانش سال 2001)
Yermack (2004) طرح هاي پاداش مديران نظير اختيار خريد سهام را آزمون نمود. او دريافت كه پاداش خريد سهام براي مديران از موارد انگيزشي و مشوق براي بالا بردن قيمت سهام شركت مي باشد.
Hoi و Robin (2004)، اختيار خريد سهام را به عنوان عامل مطلوب و محرك در مورد مديران دانسته و دريافتند كه اغلب طرحهاي موجود در شركتهاي آمريكايي مطابق با طرحهاي مطلوب نيستند. اين تحقيق از مفيد بودن طرحهاي اختيار خريد سهام perry (2001) و shivdasani (2005) حمايت مي كند. Perry (2001) دريافت كه براي شركتهايي با شرايط نابسامان مالي، ارائه پاداش بصورت سهام و اختیار خرید سهام به مديران برون سازماني موجب کاهش احتمالي نسبتهای عملکرد خواهد شد.
او دریافت كه اختيار خريد سهام مديران مي تواند انگيزه بيشتري براي مديران مستقل جهت كنترلهاي داخلي فراهم آورد. از اين رو ممكن است اين امر مزيتي بر
اي سهامداران به شمار آيد. با توجه به تحقيق perry هيچ تفاوتي بين سهام اعطايي به مديران و اختيار خريد سهام وجود ندارد.
Shivdasani ارتباط بين طرحهاي اختيار خريد سهام مديران و انواع متنوع نسبت هاي سنجش عملكرد را مورد آزمون قرار داد و دريافت كه شركتهاي داراي طرحهاي اختيار خريد سهام بصورت قابل توجهي دارای نسبتهاي سودآوري بالای بازار به دفتری دارند و چنين استنباط مي شود كه اين طرح ها مي تواند موجب افزايش حقوق صاحبان سهام شود.
تحقيقات ديگري (Gerety و همكارانش ـ 2001) حاكي از عدم تاثير طرحهاي اختيار خريد سهام بر منافع سهامداران دارد. به طور مثال آنها در سال 2001 واكنشهاي بازار را در مورد اين طرح ها آزمون كردند و بطور كلي هيچ واكنش مثبتي در قبال طرحهاي اختيار خريد سهام پيدا نكردند. در عين حال نمونه اي شركتهاي زيرمجموعه CEO ، واكنش بازار را با طرحهاي اختيار خريد سهام معكوس مي داند.
اعطاي سهام در مقابل پاداش اختيار خريد سهام
هر نوع ارائه پاداشي مبتني بر سرمايه مي تواند انگيزه اي جهت دستکاری سود و ارائه نادرست صورتهاي مالي را فراهم آورد براي اينكه دارندگان اختيار خريد سهام بصورت غيرمستقيم با عدم دستيابي به درآمد شركت از اين گزارشات نادرست منتفع مي شوند.
مشاهدات اخير پيشنهاد مي كنند كه ريسك مربوط به اختيار خريد سهام پائين تر از ريسك مربوط به سهام
مي باشد زيرا سرمايه گذاري صورت گرفته در اختيار خريد سهام نسبت به سرمايه گذاري در سهام بیشتر مي باشد.
سؤالات تحقيق
اين تحقيق نشان مي دهد كه مديران مستقل ممكن است تمايلي به كشف گزارشات نادرست نداشته باشد. تحقيق ديگري نشان مي دهد كه رواج طرحهاي اختيار خريد سهام بصورت قابل توجهي طول دوره اي كه از اثربخشي مديران كاسته شده، افزايش يافته است. Erickson و همکارانش(2006) نشان داده اند كه اختيار خريد سهام ميتواند موجب فراهم كردن انگيزه اي براي مديران جهت ارائه نادرست صورتهاي مالي شوند.
Bebchuk (2004) و Sanders در مورد چگونگي طرحهاي اختيار خريد سهام كه ممكن است باعث ايجاد فاصله ميان مديران و منافع سهامداران با توجه به محدوديت ريسك اختيار خريد سهام بحث مي كند.
چنانچه مجريان و مديران برون سازماني، هر دو داراي اختيار خريد سهام باشند (كه معمولاً در دسترس ساير سهامداران شركت نمي باشد) منافع آنها در مسيري قرار مي گيرد كه بتواند مديران را به توافق برساند. سودهاي مذكور در ارتباط با افزايش پاداش در راستاي منافع مديريت مي باشد كه اين امر از طريق تعيين منافع سهامداران با استفاده از كاهش نظارت و اثربخشي مديريت مي باشد.
مفروض است كه پاداش اختيار خريد سهام به مديريت بصورت مستمر افزايش احتمالي گزارشات نادرست مالي را در پي خواهد داشت (Erickson و همكارانش ـ 2006) چنين توافقي در مورد منافع مديران موجب كاهش اثربخشي نظارت مديران و سرپوش گذاشتن اشتباهات آنها تلقي شده و ممكن است با افزايش احتمال ارائه گزارشات مالي نادرست در ارتباط باشد.
مديران مستقلي كه از قانون SOX تبعيت نموده و در استقلال خود از هيچگونه اختيار خريد سهام استفاده ننموده اند موجب فراهم كردن نظارت مؤثر بر گزارشات مالي مي باشد، از اينرو موجبات كاهش احتمال ارائه گزارشات نادرست را فراهم خواهند كرد.
بنابراين در اين تحقيق، سؤال و مسأله تحقيق بصورت زير طرح مي شود.
آيا درصد مديران مستقلي كه از قانون SOX تبعيت كرده و در استقلال خود از هيچگونه طرحهاي خريد سهام استفاده نكرده اند، ارتباطي با كاهش احتمال گزارشات مالي دارند يا نه؟
روش تحقيق
در اين تحقيق اطلاعات موردنياز از طريق سازمان حسابرسي آمريكا (GAO) و در مورد شركتهايي كه در فاصله بين سالهاي 1997 و 2002 درآمد خود را ارائه مجدد نموده اند گردآوري شده است. نمونه ما شامل شركتهايي است كه درآمد خود را به صورت نادرست ارائه مجدد نموده اند.
بدين منظور پايگاه اطلاعاتي GAO ، اطلاعات موردنياز در مورد شركتهايي كه درآمد خود را ارائه مجدد كرده اند در اختيار مي گذارد در مواردي ارائه مجدد صورت مالي بخاطر نتايج دوره هاي قبلي مي باشد كه بطور صحيح گزارش نشده بودند(اشتباهات دوره های گذشته).
در موارد دیگریهمانند تغییر در اصول حسابداري، ارائه مجدد صورتهاي مالي نياز نبوده است و به اين موضوع اشاره دارد كه نتايج مالي دوره قبلي اشتباه بوده است.
در اين تحقيق نمونه اي شامل 329 شركت كه در خلال سالهاي 97 تا 2002 درآمدشان را اشتباه گزارش نموده اند انتخاب مي گردد. از اين شركت ها نمونه اي شامل 43 شركت وجود دارد كه درآمد آنها قابليت رسيدگي ندارد. هم چنين 94 شركت نيز مربوط به اصلاح اشتباهات دوره هاي قبلي مي باشد و نمونه اي شامل 11 شركت نيز مربوط به شركتهاي خارجي مي باشد كه اطلاعات كامل آنها در دسترس نيست و 30 شركت نيز داراي اطلاعات ناقص مي باشد كه افشاء نشده اند. بنابراين پس از كسر محدوديت هاي فوق نمونه نهايي شامل 105 شركت مي باشد كه درآمد خود را نادرست گزارش كرده اند. اين شركتها مربوط به سالهاي زير مي باشد.
جدول شماره (1)
سال 1992 1993 1994 1995 1996 1997 1998 1999 2000 2001 جمع
تعداد شركت ها 1 1 1 1 10 30 18 13 22 8 105
ويژگي هاي مديران مستقل
در اين تحقيق متغيرهاي سود، استقلال مديران برون سازماني را منعكس مي نمايد و در جستجوي تعيين ارتباط بين گزارشات مالي نادرست و طرح هاي پاداش مديران مستقل مي باشيم. براي اين هدف معيارهايي از مديران مستقل را بسط مي دهيم كه منعكس كنندة اعضايي از هيئت مديره است كه معيارهاي استقلال را داشته باشند، استقلال طبق قانون ساربنز اكسلي (SOX - 2002) مديرانی تعريف ميشود كه از شركت هيچگونه پاداشي به جز پاداش تصويب شدة هيئت مدیره دريافت نكرده باشد (تعريف SOX) در اين تعريف مديران مستقل ممكن است بعنوان بخشي از پاداش خود، اختيار خريد سهام دريافت كنند.
در مدل دوم، تعريف استقلال، با عدم دريافت اختيار خريد سهام محدودتر مي شود (SOX بعلاوة عدم دريافت اختيار خريد سهام)
روشهاي آزمون و متغيرهاي كنترل
تعاريف مربوط به متغيرهاي آزمون و متغيرهاي كنترلي در جدول شماره 2 نشان داده شده اند براي آزمون اثربخشي نظارت مديران، از مدل رگرسيون لوجستيك براي محاسبه گزارشگري نادرست استفاده شده است.
در معادله فوق y مربوط به متغير وابسته يعني گزارشگري نادرست، a مربوط به عرض از مبدأ، b مربوط به شيب خط رگرسيون و x مربوط به متغيرهاي كنترلي مي باشد كه در جدول شماره (2) تشريح مي شوند:
جدول شماره (2): تعريف متغيرها
:
درصد مديران مستقل كه از قانون SOX تبعيت مي كنند (ممكن است به عنوان بخشي از پاداش خود، اختيار خريد سهام از شركت دريافت كنند)
:
درصد مديران مستقل كه از قانون SOX تبعيت كرده و هيچگونه پاداشي از نوع اختيار خريد سهام دريافت نمي كنند.
:
پاداش بصورت سهام به مديران برون سازماني (در صورتيكه مدير، سهام عادي دريافت كند كد 1 در غير اينصورت كد صفر)
:
حقوق نقدي CEO
:
پاداش CEO براساس درصدي از حقوق نقدي
:
اختيار خريد سهام متعلق به مديريت
:
نسبت سهام در تملك مديريت
:
نسبت سهام عادي در تملك مديران برون سازماني
:
استقلال كميته حسابرسي (در صورتيكه تمامي اعضاي كميته از قانون SOX تبعيت كنند كد (2)، در صورتي كه عضوي از كميته، از مديران برون سازماني باشد كد (1)، و در صورتي كه عضوي از اعضاي كميته از ميان مديران شركت باشد كد صفر تعلق مي گيرد)
:
معرفي كميته (در صورتي كه شركت كميته را معرفي كند كد (1) و در غير اينصورت كد صفر)
:
CEO / داشتن كرسي (چنانچه CEO كرسي در هيئت مديره داشته باشد كد (1) در غير اينصورت كد صفر)
:
اندازه هيئت مديره (كل تعداد مديران در هيئت مديره)
نتايج تحليل داده ها
خلاصه اي از پاداش مديران مستقل (طبق تعريف SOX) به ارائه گزارشات درست و نادرست تقسيم شدهاند كه در جدول 3 نشان داده مي شوند. اين جدول نشان مي دهد كه 5/90% از شركتهايي كه داراي گزارشات نادرست مي باشند به مديران مستقل خود (طبق تعريف SOX) پاداش بصورت اختيار خريد سهام ارائه داده اند. در حالي كه 2/76% از شركتهايي كه گزارشات مالي نادرست نداشته اند نيز به مديران خود پاداش اختيار خريد سهام داده بودند. اين تفاوت معني دار آماري با تحقيقاتBebchuk و همكاران وي (2006) هماهنگي دارد يعني ارائه پاداش اختيار خريد سهام به مديران مي تواند نظارت موثر بر گزارشگري مالي را تضعيف نمايد. زماني كه ارائه پاداش بصورت سهام (نه اختيار خريد سهام) به مديران برون سازمانی باشد نتايج نشانگر آن است كه شركتهاي داراي گزارشگري مقبول به احتمال زياد به مديران خود پاداش از نوع سهام ارائه داده اند. نتايج ديگري نيز با عناوين حق الزحمه ثابت، پاداش سهام و پاداش اختيار خريد سهام نشان داده شده است اين نتايج نشان دهنده آن است كه ارائه پاداش بصورت اختيار خريد سهام مي تواند بصورت معكوس بر نظارت مستقل گزارشگري مالي تاثير داشته باشد.
آمار توصيفي و تحليل دو متغيره در مورد منافع متغيرها در جدول شماره 4 آمده است. درصد مديران مستقل (تعريف SOX) تفاوت قابل توجهي بين شركتهاي با گزارشگري درست و نادرست قائل نيستند. در مقابل، درصد مديران مستقل (قانون SOX بدون دريافت اختيار خريد سهام) تفاوت زيادي بين اين شركتها قائل بودند.
ضريب همبستگي در جدول شماره 5 ارائه شده است. اولين ستون از اين جدول نشان مي دهد كه متغيرها همبستگي بيشتري با احتمال ارائه گزارشات نادرست و مديران (مطابق با تعريف SOX و عدم دريافت اختيار خريد سهام) دارند در كنار اولين ستون چندين همبستگي مشخص بين متغيرهاي مدل به چشم ميخورد.
جدول شماره 6 نشان دهنده نتايج رگرسيون لوجستيك با متغير وابسته (گزارشگري نادرست) مي باشد (كد 1 براي شركتهايي كه درآمد نادرست و كد صفر براي شركتهاي ارائه كننده درآمد صحيح) مدل ارائه شده در جدول شماره 6 نشان مي دهد كه هيچ گونه ارتباط قابل توجهي بين درصد مديران مستقل (مطابق با تعريف SOX) و احتمال گزارشگري نادرست يافت نشد. هم چنين مديران (مطابق با SOX و عدم دريافت اختيار خريد سهام) نيز با كاهش احتمال گزارشگري نادرست در ارتباط مي باشد. نتايج پيشنهاد مي كند كه ارائه پاداش به مديران برون سازماني موجب محدود شدن اثربخشي در نظارت بر گزارشگري مالي مي شود.
در بين متغيرهاي كنترلي ارائه پاداش بصورت سهام ارتباط قابل توجهي با احتمال ارائه گزارش نادرست نداشته است.
مطابق با تحقيقات Bebchuk و Sanders اختيار خريد سهام نسبت به سهام عادی انگيزه و محركي جهت انجام رفتارهاي مخاطره آميز مي باشد.
مطابق با اكثر تحقيقات قبلي داشتن اختيار خريد توسط مديريت شركت با افزايش احتمال گزارشگري نادرست در ارتباط مي باشد. اكثر متغيرهاي حاكميت شركتي ارتباط قابل توجهي با احتمال گزارشگري نادرست نداشته اند. اين نتيجه با نتايج تحقيقات Baber و همكارانش در سال 2005 هماهنگي دارد.
جدول (3): خلاصه پاداش مديران مستقل (مطابق تعريف SOX)
كل شركت شركتهاي با
گزارش نادرست شركت هاي با
گزارش مقبول t p > t
مديران مستقل (كه طبق تعريف (SOX) پاداش بصورت زير دريافت كرده اند:
پاداش اختيار خريد سهام 154 5/90% 2/76% 82/2- 005/0
پاداش بصورت سهام عادي 22 7/6% 3/17% 81/1 072/0
ساير ويژگي هاي مديران مستقل (مطابق SOX) پاداش دريافت كرده اند:
فقط دريافت حق الزحمه
دريافت حق الزحمه و سهام عادی 34
1 5/9%
0% 9/22%
9/0% 65/2
1 009/0
319/0
دريافت حق الزحمه و اختيار خريد سهام 154 8/83% 9/62% 52/3- 001/0
دريافت حق الزحمه و هر دو 21 7/6% 3/13% 61/1 108/0
كل 210 100% 100%