بخشی از مقاله

تعریف موضوع و بیان مسأله

تئوری مدرن ساختار سرمایه با تئوری مشهور مودیلیانی و میلر 1(1958) آغاز شد. تئوری ارائه شده از سوی مودیلیانی و میلر (MM) بر این مطلب تکیه داشت که تحت چه شرایطی ساختار بهینه سرمایه پدید می آید و اصولاً ساختار بهینه سرمایه چیست؟ از آن زمان به بعد پژوهشگران بسیاری تئوری ارائه شده از سوی آنان را به طور تجربی مورد آزمون قرار داده و تئوری های جدیدی نیز مطرح نموده اند که تئوری

ترجیحی و تئوری مصالحه از آن جمله می باشند.

قبل از تئوری مودیلیانی و میلر (MM) دیدگاه سنتی حاکم بود. این دیدگاه بر این نظریه استوار بود که می توان با استفاده از اهرم، ارزش شرکت را افزایش داد. این نظریه پیشنهاد می کند شرکت ها به منظور کاهش هزینه سرمایه خود میزان بدهی های خود را افزایش دهند. با این حال با افزایش میزان بدهی ریسک نیز افزایش یافته و در نتیجه بازار نرخ بهره بالاتری را برای بدهی ها مطالبه می نماید. بنابران، بر مبنای این دیدگاه ساختار سرمایه بهینه ای که هزینه سرمایه را حداقل نماید، وجود دارد. (ونهورن 2(1986

تصمیم گیری در مورد چگونگی تأمین مالی نقش به سزایی در تغییر ارزش شرکتها دارد و به عنوان چالشی برای مدیران به شمار می رود. یک تأمین مالی مطلوب ارزش شرکت را افزایش می دهد، بر اعتبار مدیر می افزاید، سهامداران را خوشنود نموده و موجب افزایش اعتبار شرکت می گردد.

از طرفی تأمین مالی نامطلوب که موجب خروج جریانات خالص نقدی از شرکت گردد، از ارزش شرکت کاسته و با نارضایتی سهامداران و کاهش اعتماد به مدیر همراه است و حتی ممکن است به ورشکستگی و پایان فعالیت شرکت منجر گردد. چگونگی تأمینمالی تأثیرمستقیمی برمیزان بدهیها و حقوق صاحبان سهام و در نهایت ساختار سرمایه شرکت دارد.

1 Modigliani and Miller (1958 )

2 Vanhorn (1986 )


یکنگاه خاص یا توجه دقیق به بازار سرمایه مشخص خواهد کرد که آیا شرکت برای تأمین سرمایه باید دست به انتشار سهام بزند یا اینکه باید از راه انتشار اوراق قرضه و گرفتن وام آن را تأمین کند. مدیران فرزانه، به طور معمول در این زمینه سعی نمی کنند تا پرسشهایی کلی و عمومی مطرح سازند، بلکه همواره در پی آن هستند تا برای مسائلی که در شرکت وجود دارد، همانند پرسشهایی که در پی می آید، پاسخهای دقیق و مناسب بیابند :

-1 چنانچه این شرکت وام بگیرد، خالص صرفه جویی مالیاتی چقدر خواهد شد؟

-2 چه عوامل نابهنجاری می تواند ساختار سرمایه مطلوب آن شرکت را بر هم بزند و آن را دچار بحرانهای مالی کند ؟ این آشفتگی، نابسامانی یا بحران مالی به چه قیمتی تمام خواهد شد؟

-3 برای تأمین مالی کدام راه ارزانتر است ؟ اگر چنین راهی وجود دارد، آیا قید و بندهایی هم در کار است؟

-4 آیا صلاح در این است که شیوه تأمین مالی، با توجه به سیاست کنونی تقسیم سود شرکت تعیین شود؟ (برای مثال، اگر شرکت سیاست تقسیم سود سخاوتمندانه داشته باشد، در این صورت برای رفع نیاز مالی خود احیاناً مجبور می شود که اوراق قرضه یا سهام عادی جدیدی منتشر کند؟)

-5 آیا هزینه انتشار اوراق بهادار مختلف، متفاوت است ؟ ( البته با توجه به راه های گوناگونی که برای تأمین مالی فرا روی شرکت قرار دارد). (میرز3(1984
تصمیماتمربوط بهتأمین مالیباید به گونهای اتخاذ گردند که هماهنگ با استراتژیهای سرمایه گذاری شرکت باشد، و نه بالعکس. بنابراین، در این تحقیق فرض بر این است که تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری اتخاذ گردیده است و اقلام طرف راست ترازنامه مشخص و معین شده اند. بنابراین تنها تغییرات اقلام طرف چپ ترازنامه مورد بررسی قرار می گیرند.

در این تحقیق با عنوان »بررسی تأثیر نسبت بدهی صنعت بر ارزش بازار شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران«، ابتدا تعریف و تشریح کاملی از ساختار سرمایه صورت گرفته و پس از آن تئوریها و نظریه های موجود در مورد ساختار سرمایه مورد بررسی قرار می گیرد که مباحث فصل دوم با نام ادبیات و پیشینه تحقیق را به خود اختاص می دهد. در فصل سوم روش شناسی تحقیق برای پاسخ به سوالات و همچنین آزمون فرضیات به اجمال بیان می گردد. در فصل چهارم نیز با استفاده از روش تحقیق مناسب به انجام آزمون فرضیات پرداخته می شود و در نهایت در فصل پنجم نتایج تحقیق بیان شده و پیشنهادات لازم برای استفاده کنندگان از تحقیق و انجام تحقیقات آتی ارائه می گردد.

اهمیت و ضرورت تحقیق

3 Myers, S,C


نسبت بدهی شرکت علاوه بر آنکه نشان دهنده چگونگی تأمین مالی شرکت است، پیام خاصی نیز برای استفاده کنندگان از آن به همراه دارد. بانکها و موسسات وام دهنده برایوام دادن به نسبت بدهی شرکت متقاضی توجه می نمایند و هزینه بدهی دریافتی را با توجه به میزان بدهی آن شرکت تعیین می نمایند زیرا بدهی ریسک مالی به همراه می آورد و هر چه ریسک شرکت بیشتر باشد وام دهنده سود بیشتری طلب می نماید.

سهامداران جزء معمولاً از افزایش بدهیهای شرکت نگران می شوند زیرا از طرحهای سرمایه گذاری شرکت اطلاع دقیق ندارند و به طور سنتی تصور می نمایند مدیران برایخوب جلوهدادن عملکرد خود معایب طرحهای سرمایه گذاری را بیان نمیکنند اما سهامدارانافزایش بدهیهای شرکت را به عینه می بینند. زیاد اتفاق افتاده که شرکتهای داراینسبت بدهی بالا اقدام به انتشار سهام جدید نموده اند اما از آن استقبال نگردیده است.
نسبتبدهی بالاریسک ورشکستگیشرکتها راافزایش میدهد به عنوان نمونه شرکتهای خودرو سازی در ایران از طریق پیش فروش محصولات خود تأمین مالی می نمایند و همواره جزء پر خطر ترین صنایع برای سرمایه گذاری به شمار می روند و خطر ورشکستگی در این صنعت در ایران بسیار بالا است.

همینطور شرکتهای تولید کننده لوازم خانگی که برای تأمین مالی و خرید مواد اولیه به دریافت وام از بانکها اقدام نمودند تا حدی که بهره آن وامها در حال حاضر بخش قابل توجهی از سود قبل از بهره و مالیات 4(EBIT) این شرکتها را به خود اختصاص می دهد و به شرکتهای غیر جذاب برای سرمایه گذاران بدل گشته اند.

دراین تحقیقبا استفادهاز نسبت بدهی به تجزیه و تحلیل ساختار سرمایه و تصمیمات تأمین مالی شرکتها پرداخته می شود و در آن از نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سهام استفاده می گردد. ما بر آنیم دریابیم آیا نسبت بدهی مطلوب صنعت که مدنظر گروهی اظ نظریه

پردازان طرفدار وجود ساختار سرمایه مطلوب برای هر شرکت می باشد، واقعاً تأثیر معنی داری بر ارزش شرکتها دارد یا خیر ؟ اهداف تحقیق

در عصر حاضر مدیر موفق و شرکت پیشرو را سرمایه گذاری خوب و تأمین مالی مطلوب متمایز می سازد. اگر شرکتی وام بگیرد می تواند به گونه ای صرفه جویی مالیاتی انجام دهد، ولی هزینه هایی که از بابت بحران مالی بر شرکت تحمیل خواهد شدموجودیت شرکت را تهدید خواهد کرد. بنابراین مدیریت شرکت نه تنها باید احتمال رو در رو شدن با بحران مالی را مورد توجه قرار دهد بلکه باید ضررهایی را که به لحاظ کاهش ارزش، متوجه شرکت خواهد شد را نیز در نظر بگیرد. در صورت تأثیر نسبتبدهی صنعتبر ارزششرکت، این نسبت می تواند مانند چراغی فرا روی مدیران باشد و مدیران برای تأمین مالی طرحهای جدید ابتدا به وضعیت نسبت بدهی شرکت خود در صنعتی که در آن فعالیت می کنند، توجه نمایند و اگر نسبت بدهی شرکت کمتر از نسبت بدهی صنعت بود برای تدمین مالی از وام استفاده نمایند تا به نسبت

4 Eaining Before Intrest and Tax


بدهی صنعت نزدیک گردند و در صورتی که نسبت بدهی شرکت بیشتر از نسبت بدهی صنعت بود، برای تأمین مالی اقدام به افزایش سرمایه یا انتشار اوراق بهادار نمایند تا با افزایش حقوق صاحبان سهام و در نتیجه کاهش نسبت بدهی، به نسبت بدهی صنعت مربوطه نزدیک گردند. هدف کلی این تحقیق عبارت است از :

»بررسی تأثیر نسبت بدهی صنعت بر ارزش بازار شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران« و اهداف خاص آن به شرح زیر می باشد:

-1 بررسی مقدار و جهت تأثیر نسبت بدهی صنعت بر ارزش بازار شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران -2 تحقیق در مورد تأثیر نسبت بدهی صنعت بر ارزش بازار شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران در پنج سال اخیر 1380) تا (1384

-3 تجزیه و تحلیل تأثیر نسبت بدهی بر ارزش بازار شرکتها در 5 صنعت خودرو و ساخت قطعات، مواد و محصولات داروی، ساخت ماشین آلات و دستگاهای برقی، ساخت محصولات فلزی و فلزات اساسی، از صنایع طبقه بندی شده در بورس اوراق بهادار تهران .

-4 تحقیق در مورد تأثیر نسبت مطلوب صنعت بر بدهی و ایجاد الگویی برای تأمین مالی شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار تهران.

فرضیات تحقیق در این تحقیق سعی بر آن است که فرضیات زیر مورد آزمون قرار گیرد:

فرضیه اصلی تحقیق : میزان اختلاف نسبت بدهی شرکت با نسبت بدهی صنعت بر روی ارزش بازار شرکت مورد مطالعه اثر معناداری دارد. فرضیه فرعی :1 میزان اختلاف نسبت بدهی شرکت با نسبت بدهی صنعت بر روی ارزش بازار شرکت در صنعت ماشین آلات و دستگاههای برقی اثر معناداری دارد.

فرضیه فرعی :2 میزان اختلاف نسبت بدهی شرکت با نسبت بدهی صنعت بر روی ارزش بازار شرکت در صنعت فلزات اساسی اثر معناداری دارد.

فرضیه فرعی :3 میزان اختلاف نسبت بدهی شرکت با نسبت بدهی صنعت بر روی ارزش بازار شرکت در صنعت ساخت محصولات فلزی اثر معناداری دارد.

فرضیه فرعی :4 میزان اختلاف نسبت بدهی صنعت بر روی ارزش بازار شرکت در صنعت مواد و محصولات دارویی اثر معناداری دارد.

فرضیه فرعی :5 میزان اختلاف نسبت بدهی شرکت با نسبت بدهی صنعت بر روی ارزش بازار شرکت در صنعت خودرو و ساخت قطعات اثر معناداری دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید