بخشی از مقاله
بررسي پتروگرافي و پترولوژِي گابروهاي کمپلکس افيوليتي شرق ايرانشهر(مکران )
خلاصه مطالب:
گابروها یکی از واحدهای معمول افیولیتها هستند که نقش مهمی در تعیین محیط تکتونیکی افیولیتها دارند. در مجموعه افیولیتی شرق ایرانشهر گابروها به دو شکل توده نفوذی و دایک دیده می شوند. گابروهای توده ای خود به دو صورت لایه ای و ایزوتروپ دیده می شوند و گابروهایی که به صورت دایک می باشند در
داخل توده پریدوتیتی (دونیت)، تزریق شده اند. توده های گابرویی با مرز گسلی در کنار پریدوتیت ها قرار گرفته اند. این گابروها دارای رنگ سفید تا خاکستری روشن هستند. توده های گابرویی نسبت به دایکهای گابرویی دارای آلتراسیون شدیدتری هستند. مطالعات پتروگرافی نشان می دهد که این سنگها مجموعه
ای از گابرو، لوکوگابرو و تروکتولیت می باشند و اساساً از پلاژیوکلاز، کلینو پیروکسن و الیوین تشکیل شده اند. ماگمای سازنده این سنگها از نوع ساب آلکالن (احتمالا سری تولئیت کم پتاسیم) است. احتمالاً این گابروها در اثر تفریق یک ماگمای مادر بازالتی تولئیتی حاصل شده اند و شاید دونیت های موجود در منطقه، تفاله ناشی از ذوب سنگ مادر پریدوتیتی می باشند.
پيش گفتار:
منشور بر افزایشی مکران (Makran accretionary prism)در جنوب شرق ایران شامل منطقه وسیعی از ملانژها و افیولیت های دست نخورده مزوزوئیک می باشد، که نمایانگر باقیمانده های پوسته اقیانوسی تتیسی هستند که به زیر ایران مرکزی فرورانش کرده است. در شمال منشور برافزایشی مکران، فروافتادگی جازموریان قرارگرفته است، که یک فرورانش مرتبط با حوضه پشت قوس می باشد (قاضی و همکاران،2004). افیولیتهای شرق ایرانشهر جزئی از کمپلکس
رمشک- مختارآباد می باشد (مک کال، 2003). محل این افیولیتها در شرق منشور برافزایشی مکران و فروافتادگی جازموریان می باشد و شرقی ترین قسمت افیولیتهای مکران ایران می باشند که از قسمت مشرق به گسل غرب بیرگ محدود شده و در امتداد این گسل (شمال غرب-جنوب شرق) با افیولیتهای زون
ایرانشهر- بیرجند (تیرول و همکاران 1983، کمپ و همکاران 1982، بربریان و همکاران 1982) بهم وصل می شوند. همچنین این افیولیتها از سمت شرق با منشور برافزایشی سراوان و از جنوب با فیلیشهای ائوسن تحتانی، الیگوسن تحتانی احاطه شده اند (مک کال، 2003) (شکل-1). این مجموعه تا حد زیادی خصوصیات یک واحد افیولیتی ایده آل را در خود حفظ کرده است. در مجموعه فوق گابروها در نقاط مختلفی بیرون زدگی دارند که شامل شمال روستای ازمن آباد (20
کیلومتری شرق ایرانشهر) در نزدیکی مزرعه نوک بند، شرق روستای راست آباد، شمال و جنوب روستای کلیری و جنوب روستای دامن می باشد.
کانی افولیت
مقدمه
مجوعههای افیولیتی که به نام Alpin Ultramafic Complexes هم خوانده شده است. به نظر عده زیادی از زمین شناسان ، معرف پوسته اقیانوسی است که در نتیجه پدیدهای که به نام فرارانش خوانده میشود در پوسته قارهای قرار گرفته است. افیولیتها از مجموعهای از بازالتها ، گابروها ، سنگهای اولترامافیک و رسوبات عمیق دریایی تشکیل شده است. افیولیتها معمولا ضخیم بوده و ضخامت آنها تا 8 کیلومتر هم میرسد.
ریشه لغوی
نام افیولیت توسط «برونیار» (1827) برای توصیف سرپانتینیتها یا سنگهایی که از گروه سرپانتین تشکیل شده بودند، ابداع شد. وی این نام را از لغت یونانی قدیمی افی به معنی مار و لیت هم که به معنی سنگ است، گرفت.
تاریخچه
پس از نامگذاری افیولیتها توسط برونیار ، «استینمن» (1906) مفهوم مجموعه یا سری سنگی افیولیت را بکار برد. این مجموعه سنگی اصولا حاوی سنگهای اولترامافیک (مثل کانی سرپانتینت و پریدوتیت) ، گابرو ، اسپیلیت و سنگهای وابسته است. او همچنین مشاهده کرد که این سنگها اصولا در چرتها و رسوبات پلاژیک مستقر شدهاند یا با آنها وابستگی دارند. در سال 1926 ، «بنسون» گابروها و سنگهای اولترامافیک موجود در سنگهای سبز و سنگهای افیولیتی را توصیف نمود. توصیف او شامل سنگهایی میشد که در نواحی رورانده و کوهزایی آلپی (مثل سنگهای آذرین نوع آلپی) گسترش داشت. «تایر» (1967) بیان نمود که واحدهای اولترامافیک و گابرویی مجموعههای افیولیتی با قسمتی از سری سنگ آذرین آلپی شباهت دارند.
سیر تحولی و رشد
در سال 1957 «درور» ابراز داشت که بعضی از تودههای پریدوتیت نوع آلپی ، قطعات گوشته فوقانی میباشند که به طریقه تکتونیکی کنده شده اند. «دیتز» (1963) اشاره نمود که سرپانتینیت های آلپی قطعاتی از کف اقیانوس بودهاند که در یک رخداد کوهزایی به صورت تکتونیکی از جا کنده شدهاند. در همان سال ، «گاس» مقالهای در مورد این موضوع نوشت که آیا ماسیف ترودوس در قبرس قطعهای از لیتوسفر اقیانوسی به سن مزوزوئیک بوده است یا نه؟
در سال 1967 گاس ، زمین شناسی و ژئوفیزیک سنگهای اولترامافیک ماسیف ترودوس واقع در قبرس را توصیف کرد. در سپتامبر 1972 سازمان زمین شناسی آمریکا در مورد افیولیت کنفرانس بزرگی برگزار نمود. در همین کنفرانس قرار شد که نام افیولیت به یک مجموعه مشخص از سنگهای مافیک تا اولترامافیک اطلاق گردد.
سکانس افیولیتها
سکانس افیولیتها یا پوسته اقیانوسی معمولا از 5 قسمت تشکیل شده است که از سمت بالا به پایین شامل قسمتهای زیر است:
رسوبات پلاژیک و عمیق دریایی:
این رسوبات شامل رادیولادیت ، چرت ، آهکهای پلاژیک مناطق عمیق دریا و رسوبات آبیسال میباشد.
• پیلولاوا :
در اثر انجماد سریع ماگمای بازالتی در مجاورت آب ، بازالت حاصل و بیپوست به خود میگیرد که دارای ترکهای زیادی در سطح است. رنگ این قسمت سبز تیره تا سبز زیتونی است و اغلب حفرهدار است که حفرات توسط مواد ثانوی مانند کلسیت ، کلسدونی ، زئولیت ، کلریت ، پرهنیت و ... پر شدهاند.
• بازالت متراکم : بازالت متراکم در زیر پیلولاوا قرار دارد و به دایکهای صفحهای ختم میشود.
• دایکهای صفحهای :
دایکهای صفحهای به موازات محور گسترش اقیانوسها قرار دارند. و این دایکها مسلسلوار در کنار هم چیده شدهاند و معمولا یک طرف اینها حاشیه انجماد سریع دارد.
• گابروهای لایهای :
ترکیب گابرو عینا مثل بازالت است. در داخل این گابروها حجمهایی از پلاژیو گرانیت دیده میشود، که محصول تفریق ماگما است.
• کانی پریدوتیت قاعده (تکتونیت) :
پریدوتیت قاعدهای ممکن است هارزبوژیتی و یا لرزولیتی باشد.
طرز تشکیل افیولیتها
وجود افیولیتها و پراکندگی آنها در اغلب قارههای دنیا نشان میدهد که در جایگیری بخش اعظم آنها پدیده تصادم قاره – قاره دخیل بوده و اقیانوس مابین دو قاره در اثر فرآیند فرورانش از بین رفته و در حین تصادم بخشهایی از پوسته اقیانوسی بر روی حاشیه غیر فعال رانده شدهاند. عدم وجود دگرگونی حرارتی قابل توجه در مرز تماس آنها با رسوبات بیانگر فرورانش آنها در حالت سرد میباشد.
در اثر تغییرات مکرر تکتونیکی و یا از ذونهای فرورانش پر شیب ، افیولیتها به ملانژهای تکتونیکی تبدیل میشوند و به دلیل سرپانتینی شدن بخش اولترامافیک قاعدهای ، واجد خاصیت پلاستیکی شده و به راحتی تغییر شکل مییابند. سرپانتینی شدن به تحرک افیولیت ملانژ کمک کرده و ورود قطعات سنگهای درونگیر و بیگانه به داخل سکانس افیولیتی را تسهیل می کند.
انواع افیولیتها
• ون تکس سنگهای اولترامافیک و پریدوتیتها را به دو دسته استراتیفرم (غیر کوهزایی) و آلپی (کوهزایی) تقسیم میکند و انواع آلپی خود به دو دسته زیر تقسیم میشوند :
o پریدوتیتهای واقعی یا افیولیتهای تیپ هاروزبورژیتی (HOT) :
بخش اولترامافیک قاعدهای شامل تناوبی از هارزبورژیت و دونیت بود، و توسط دایکهای پیروکسنیتی قطع میشود. زون تحولی شامل هارزبورژیت با رگههای دونیت که به سمت بالا به گابروهای لایهای همراه با لنزهای کرومیت و دونیت تبدیل میشود. سپس گابرو و ورلیت بصورت نوارهای تیره و روشن قرار دارند و به سمت بالا واجد گابروهای لایهای ، دایکهای دیابازی حاوی پلاژیو گرانیت و سپس بازالتهای تولئیتی از نوع N-MORB است. وجود هارزبورژیت در بخش قاعده
و بازالت تولیتی با سرشت Normal-Middle oceam Ridge Basalt) N-MORB) توسعه زیاد دایکهای دیابازی نشان از حجم زیاد ماگمای تزریق شده در شکاف محوری و نرخ بالای ذوب بخشی درگوشه فوقانی است و این ویژگیها در شکافهای با نرخ گسترش تند ، (Fast spreading Ridge) FSR دیده میشود.
o پریدوتیتهای منطقه ریشه (Root Zone) و یا افیولیتهای تیپ سرزولیتی LOT:
انواع سرزولیتی افیولیتها یا LOT ؛ ترکیب سرزولیتی در بخش اولترامافیک قاعدهای مشخص میشوند. در این دسته از افیولیتها حجم پلاژیو گرانیت زیاد بوده و حجم دایکهای صفحهای کم و بازالت تولئیتی دارای سرشت غنی شده P-MORB یا E-MORB میباشد. ویژگیهای اخیر نشانگر حجم اندک ماگما در شکافهای محوری ، نرخ کم ذوب بخشی در گوشته فوقانی و در نهایت نشانگر شکافهای غیر فعال بانرخ گسترش اندک Slow spreading ridge) SSR) میباشد.
• از نظر نحوه و سبک جایگیری افیولیت ها را به سه دسته زیر تقسیم می کنند :
o افیولیتهای حواشی فعال :در این نوع ، لکههای افیولیتی بصورت گسیخته در داخل و حواشی فعال قارهها یافت میشوند و اغلب فرم ملانژ دارند.
o افیولیتهای مناطق تصادمی :این نوع افیولیتها در محل برخورد ورقهها یافت میشوند.