بخشی از مقاله
مقدمه»
به علت پيشرفت علم و فناوري در غرب در دويست سال گذشته مسأله جايگاه علوم طبيعت (علوم فيزيکي و زيستي) در قرآن در يکصد سال گذشته همواره مورد بحث فضلاي مسلمان بوده است.
اين ديدگاه ها را مي توان از لحاظ موضع گيري نسبت به علوم تجربي رايج به سه گروه تقسيم کرد:
1- گروهي اصالت را به معارف اسلامي داده اند و براي علوم جديد شأني قائل نيستند و يا با آنها مخالفند. که عده اي علوم فيزيکي و طبيعي جديد را در تعارض با اسلام مي بينند.
2- گروهي علوم طبيعت را يک فعاليت بشري تلقي کرده اند و براي دين شأني در شناخت طبيعي قائل نيستند. اينها مي گويند علوم طبيعت مربوط به عقل بشري است و نيازي به توصيه هاي دين در اين خصوص نيست.
3- بعضي از فضلاي مسلمان برآنند که علم توصيه شده در قرآن هم شامل معارف خاصّ ديني است و هم شامل علوم طبيعت.
رواج بينش گروه اول به عدم رشد علوم طبيعت در جوامع اسلامي منجر شده و رواج بينش گروه دوم به علم زدگي و دوري از علم و حکمت و ارزش هاي اخلاقي منجر گشته است.
تصور اسلامی علم
در اسلام احادیث زیادی در مورد ارزش و اهمیت علم و سواد آموزی از طرف رسول خدا و ائمه اطهار ( ع ) بیان شده است ، همانند حدیث معروف « طلب العلم فرضة علی کل مسلم » فراگرفتن دانش بر هر مسلمانی واجب است .
از آیات و روایات مختلف چنین استنباط می شود :
1- در بسیاری از آیات و روایات علم به صورت مطلق مطرح شده است ، همانند « بگو آیا دانایان با نادانان برابرند » ( زمره ، 9 )
2- بعضی منظور از علم را تنها اصول عقاید و احکام شرعی عنوان نکرده و بلکه گسترده تر از آن می دانند ( نمل ، 16-15 )
3- علم مورد نظر اسلام منحصر به علم شرایع و احکام حلال و حرام نیست ، بلکه میراث گرانبهایی که دانشمندان مسلمان چند قرن اول هجری باقی گزارده انند .
4- کنار گذاشتن علوم دیگر و بکار گرفتن علومی که برای حفظ کیان و رفع نیازهای جامعه مفید باشد نیز کار درستی نیست .
بخش اول
نقش علم و صنعت در جامعه اسلامي:
1- اسلام و علوم طبيعي
2- دلايل اهميت علوم طبيعي از نظر اسلام
اسلام و علوم طبيعي: در قرآن کريم در حدود 780 بار لفظ علم و مشتقات آن به کار رفته است. در اولين آياتي که به پيامبر (ص) نازل شد، صحبت از قرائت و قلم و تعليم علم به انسان است. (علق 5-1)
و در جايي که خلقت آدم مطرح شده است صحبت از اين است که پس از تعليم اسماء به آدم فرشتگان در مقابل او خضوع کردند. (بقره 32-31) در قرآن آمده است عالمان با جاهلان مساوي نيستند. (زمر-9) و آمده است که تنها علماء درک مي کنند. (عنکبوت-43) و آمده است که تنها علماء از حق تعالي خشيت دارند. (فاطر-28)
از پيامبر نقل شده است که فرمودند طلب علم بر هر مسلماني واجب است. تنها محدوديتي که در اسلام در مورد کسب دانش آمده اين است که مسلمانان بايد تنها دنبال فراگرفتن علم نافع باشند.
از پيامبر (ص) نقل شده است که فرمودند: (اللهم اني اعوذبک من علم لا ينفع) (خدايا به تو پناه مي برم از علمي که در آن نفعي نيست). هر علمي که انسان را در ايفاي نقشي که من تعالي در اين جهان برايش گذاشته است ياري کند نافع به حساب مي آيد در غير اين صورت علم، غيرنافع است.
دلايل اهميت علوم طبيعي از نظر اسلام: اکنون مي خواهيم ببينيم علوم طبيعي در جهان بيني اسلامي از چه نظر مطلوبند و تا چه حد نقشي را که براي علوم ممدوح ذکر کرديم مي توانند ايفا کنند. مطالعه ي قرآن و سنت اسلامي نشان مي دهد که فراگيري اين علوم براي امت اسلامي از دو جهت ضروري است: 1- نقش اين علوم در خداشناسي 2- نقش اين علوم در قوام و اعتلاي جامعه ي اسلامي
1. نقش علوم طبيعي در خداشناسي:
در قرآن مجيد در حدود 750 آيه در زمينه ي خداشناسي از راه علوم طبيعي آمده است. در اين آيات خداوند متعال از پديده هاي طبيعي به عنوان آيات الهي ياد مي کند و بندگان را به تفکر و نظر در آنها دعوت مي کند. اين آيات را مي توان به چند دسته تقسيم کرد:
1- آياتي که در آنها از مواد سازنده اشياء صحبت شده و يا به کشف آنها امر شده است: مثلاً در آيه هاي (طارق-5) (نور-45) (انسان-2)
2- آياتي که در آنها از نحوه ي خلقت اشياء صحبت شده و يا به کشف پيدايش آنها امر شده است: مثلاً آيه هاي:
(هود-7) (مؤمنون-14-12) (انبياء 30) (لقمان -10) (فصلت-11) (غاشيه-20-17)
3- آياتي که در آنها امر به کشف نحوه ي خلقت جهان شده است. مثلاً آيه هاي: (عنکبوت 20-19)
4- آياتي که در آنها امر به مطالعه ي تحولات طبيعي شده است. مثلاً آيه هاي (زمر-21) (روم-48) (بقره-164).
5- آياتي که در آنها به موجودات طبيعي قسم خورده شده است. مثلاً آيه هاي (شمس6-1) (واقعه76-75) (طارق3-1) (بروج-1).
6- آياتي که در آنها با اشاره به برخي از پيامدهاي طبيعي امکان وقوع معاد بيان نشده است. مثلاً آيه هاي
(حج-5) (يس-81) (روم-19).
7- آياتي که در آنها صحبت از وجود نظم در
طبيعت و اتقان صنع باري شده است. مثلاً آيه هاي
(نمل-88) (ملک4-3) (حجر-19) (فرقان-2) (زمر-5) (انبيا-16)
8- آياتي که در آنها صحبت از هماهنگي بين خلقت انسان و ساير موجودات و مسخر بودن امکانات طبيعي براي انسان شده است. مثلاً آيه هاي (بقره-29) (جاثيه-3) (ملک-15) (نحل-5) (حديد-25) (انعام-97)
در اين آيات خداوند متعال بندگان را دعوت به تفکر و نظر کردن در پديده هاي طبيعي مي کند تا انسانها از راه مشاهده نظم و هماهنگي دستگاه آفرينش به عجايب خلقت او پي برند. در آيات 28-27 سوره ي فاطر خداوند پس از ذکر يک سلسله پديده هاي طبيعي مي فرمايد: انما يخشي الله من عباده العلمه. يعني تنها علما هستند که عظمت خدا را در مي يابند و خشيتي شايسته او در دلشان پيدا مي شود. در آيه هاي (عنکبوت-49) به اين موضوع نيز اشاره شده است. مي بينيم که دانشمندان اسلامي و مسلمان علوم طبيعي را از اين جهت که انسان را به خدا نزديک مي کند دنبال مي کنند.
متأسفانه اين نحوه ي برداشت از علوم طبيعي کم کم در دنياي اسلام کنار گذاشته شد و اکنون به جايي رسيده ايم که هم حيات ماديمان و معنويمان در خطر افتاده است.
2- نقش علوم طبيعي در قوام و اعتلاي جامعه ي اسلامي:
از آنجايي که طبق آيات روشن قرآن کريم هدف اسلام برقراري يک جامعه ي توحيدي است تحقق پذير و جامعه ي توحيدي از خطر دنياي کفر بر حذر باشد بايد جامعه ي اسلامي مستقل باشد. طبق آيه ي شريفه ي 41- نسا) (توبه-40) (سباء-28) (اعراف-158) و حديث شريف (الاسلام يعلو و لا يعلي عليه) اسلام برتر است و هيچ چيز بر آن برتري ندارد.
که از رسول خدا (ص) نقل شده است نيز نتيجه مي شود که مسلمان ها نبايد هيچ گاه تحت سلطه ي کفار باشند و بنابراين بايد از هر جهت مستقل باشد.
دو نکته ي مهم 1- از نظر اسلام چيزي که تضمين مي کند علم در راه درست به کار رود ايمان است. علم در قرآن همراه ايمان آمده است. در اولين آيه اي که به پيامبر نازل شد و در آن امر به قرائت شده است (اقرأ باسم ربک الذي خلق) (علق) قرائت مقرون به اسم پروردگار، آمده است يعني علم بايد به اسم خدا باشد نه به اسم شيطان. علم همراه با ايمان مي تواند منجر به عمل صالح شود.
الا اِنَّ الشر سُر شرار العلماء و انّ الخير خيار العلماء.
بدترين بدها دانشمندان بدسيرت و خوب ترين دانشمندان نيک سيرت اند.
در آيه هاي (آل عمران-139) (اعراف-96) (منافقون-8) به اين موضوع نيز اشاره شده است.
2- در حاليکه اسلام مجهز شدن مسلمانان به علوم و فنون را براي تأمين استقلال و اعتلاي جامعه ي اسلامي تشويق مي کند و در آيه (انفال-60) به اين موضوع اشاره شده است. همچنين در آيه هاي (کهف-7) (هود-7) به علم و عمل بهتر و نيکو اشاره شده است.
بخش دوم
شناخت طبيعت از نظر قرآن کريم
هدف طبيعت شناسي
منظور از طبيعت عالم مادي است يعني عالمي که با حواسمان با آن در ارتباط هستيم. در قرآن کريم متجاوز از 750 آيه وجود دارد که در آنها به پديده هاي طبيعي اشارت رفته است. از نظر قرآن موجودات طبيعي آيات (نشانه هاي) حق تعالي هستند طبيعت شناسي بايد به منزله ي آيت شناسي تلقي شود و ما را از آيات به صاحب آيات برسانند.
آيه هاي (روم-21) (روم-924) (روم-22) (حج-62) به اين موضوع اشاره مي کنند.
طبيعت شناسي مي تواند معرفت انسان ها نسبت به خداوند را فزوني بخشد و نيز مي تواند آنها را قادر سازد که از امکاناتي که خداوند براي خير و سعادت ابدي شان فراهم کرده است استفاده کنند.
امکان شناخت طبيعت: در قرآن آيات زيادي داريم که بشر را به مطالعه ي طبيعت دعوت مي کنند:
(يونس-101) (ذاريات-21-20) (عنکبوت-20) (طارق-5) (بقره-31) (علق-5) (نحل-78) (فصلت-53) (نمل-93) (انبياء-37)
اين آيات حاکي از اين هستند شناخت طبيعت امکان پذير است والّا امر به مطالعه ي آن نمي شد. همچنين استفاده مي شود که خداوند استعداد شناخت را در بشر به وديعه نهاده است و انسان ها بايد اين استعداد را به نحو مناسب شکوفا سازند و اين آيات نشان مي دهند که بشر به بسياري از حقايق عالم پي خواهد برد.
مسائل مهم طبيعت شناسي: گرچه هدف غائي طبيعت شناسي از ديد قرآن افزودن معرفت انسانها نسبت به خداوند و تقرب به اوست. اما به عنوان اهداف متوسط مي توان يک رشته مسائل را ذکر کرد که پي بردن به آنها مقدمه ي رسيدن به آن هدف نهايي مي باشد. اينها مسائلي هستند که در ارتباط با پديده هاي طبيعي در قرآن کريم مطرح شده اند و ما آنها را به سه دسته تقسيم مي کنيم:
1- کشف مبدأ پيدايش و نحوه ي تکوّن موجودات و پديده ها:
در بعضي آيات کشف مبدأ خلقت و مراحل تکوّن بعضي از موجودات و پديده ها مطرح شده است:
آيه هايي مثل (انبياء-30) (نوح16-15) (سجده9-7) (غاشيه-20-17) (روم-48).
از اين قبيل آيات برمي آيد که ما بايد در پي کشف مبدأ پيدايش و نحوه ي تکوين اشياء باشيم. زيرا اينها در افزودن ايمان ما و نزديکي به مبدأ متعال مؤثرند. در برخي از آيات قرآن نيز وقوع برخي از پديده هاي طبيعي به عنوان شاهدي بر وقوع معاد ذکر شده اند:
آيه هايي مثل (يس، 81) (فاطر-9) (حج-5).
2- کشف نظم و انسجام و هدفداري طبيعت: در بسياري از آيات قرآن وجود نظم و انسجام و هدفداري در طبيعت به عنوان دليلي بر وجود خالق حکيم مدبر ذکر شده است. اين آيات را مي توان به چند دسته تقسيم کرد:
الف- در برخي از آيات آمده است که خلقت آسمان ها و زمين به حق (داراي غايت) است و باطل نمي شود و از روي لهو و لعب نيست: آيه هايي مثل (دخان 39-38) (آل عمران-191) (انعام-73) (انبياء17-16)
ب- در برخي از آيات آمده است که براي سير طبيعي حوادث مهلت معيني است: آيه هايي مثل: (روم-8) (رعد-2)
ج- در برخي از آيات آمده است که خلقت اشياء و جريان امور طبيعت روي حساب مي باشد. (يعني داراي اندازه معين و مشخص اند). آيه هايي مثل: (الرحمن-5) (حجر-21) (رعد-8) (فرقان-2) (الرحمن-7) (حجر-19).
درست به دليل وجود همين نظم است که قوانين طبيعي مفهوم پيدا مي کنند.
از آيات (يونس، 45) ، (الملک-3) مي توان نتيجه گرفت که کشف نظم و انسجام در طبيعت (يعني قوانين طبيعي) و اتقان منبع باريتعالي يکي از مسائل عمده طبيعت شناسي است.
3- استفاده مشروع از امکانات طبيعي که خداوند براي بشر فراهم کرده است. (تکنولوژي در خدمت اهداف الهي)
در تعداد زيادي از آيات خداوند نعمت هايي را که براي بشر فراهم آمده است نام مي برد:
(جاثيه-13) (اعراف-10) (قصص-73) (روم-46) (انعام-97)
دراين آيات دليل يادآوري نعم الهي شناساندن آنها به بشر، امر به استفاده از آنها و شکرگزاري ذکر شده است.
مجاري شناخت طبيعت: آياتي زيادي در قرآن هست که از آنها مي توان مجاري شناخت طبيعت از ديدگاه قرآن را استنباط نمود. از آيه ي (نحل-78) نتيجه مي شود که معلومات ما از طريق سمع و بصر و فؤاد به دست مي آيد.
همچنين از آيه هاي (يوسف-94) (انعام-7) (اعراف-22) به دست مي آيد که فؤاد را به قوه ي درک امور و تعقل تعبير کرده اند. گاهي هم قلب در قرآن به عنوان وسيله تعقل و فهم ذکر شده است مثلاً از آيه هاي (حج-46) (اعراف-179) (توبه-78) (ق-37) (نحل-108) و از امام صادق (ع) نقل شده است: از جمله آن اعضا قلبش مي باشد که وسيله ي تعقل و درک و فهم است.
و از امام علي بن محمد النقي (ع) روايت شده است که فرموده اند: پس قرآن و اخبار رسول (ص) دلالت دارند بر اينکه قلب مالک جميع حواس است و اعمال آنها را تصحيح مي کند و آنچه را قلب درست کند چيزي را باطل نمي کند.
حال مي خواهيم با استفاده از آيات قرآن استدلال کنيم که مجاري شناخت طبيعت عبارتند از:
1- حواس ظاهري که به وسيله ي آنها مشاهده و تجربه صورت مي گيرد.
2- عقل منزه از شوائب (غالب بر هوي و هوس ها و آزاد از تقليدهاي کورکورانه).
1- نقش مشاهده و تعقل در شناخت طبيعت:
در قرآن کريم آياتي هستند که انسان را موظف مي کنند که حواس خود را جهت يافتن حقايق طبيعي به کار گيرد.
آيه هاي (عنکبوت-20) (يونس-101) (غاشيه-17) (شعراء-7) (ق-6) بيانگر اين موضوع اند.
در اين آيات نظر و رؤيت به معناي ديدن همراه با استنتاج عقلي آمده است. در اينجا سه مورد از اين استنتاج عملي را ذکر مي کنيم:
الف) خداوند توسط کلاغ نحوه ي دفن ميت را به قابيل مي آموزد: (مائده-31).
ب) خداوند امکان بعث اجساد را به مدد صالح مي آموزد: (بقره-259)
ج) خداوند کيفيت احياي مردگان را براي حضرت ابراهيم مجسم مي سازد: (بقره-260)
ضمناً به طور مکرر در قرآن براي تقريب مطلب به ذهن از تمثيل به محسوسات استفاده شده است:
آيه هايي مثل (بقره-261) (ابراهيم-26) (نور-35) (فاطر-9)
بنابراين شکي نيست که از نظر قرآن حواس ظاهري ابزاري اوليه براي برخي از معلومات ما هستند. اما هيچ وقت اثرات حسي به تنهايي کافي براي طبيعت شناسي معرفي نشده است زيرا:
1- در غالب آيات قرآني که از پديده هاي طبيعي سخن به ميان آمده صريحاً ذکر شده است که درک آيات الهي در طبيعت و ربط آنها به ذي الآيات کار صاحبان عقول و ارباب تفکر است با توجه به آيه هاي (نحل11-10) (انعام-97) (نحل-12) (ذاريات-49) (زمر-21) (انعام-97).
واژه هاي تفکر، تعقل و… که در آيات فوق به کار رفته اند همگي با (اختلاف مراتب) حاکي از اين هستند که براي فهم طبيعت بايد از قوه ي عاقله استفاده کرد. واژه هاي تفکر و تعقل و… نيز حاکي از سير عقلي هستند پس شناختني هايي که از مبادي حسي شروع مي شود بايد با تفکر و تعقل توأم شوند تا به معلومات ما بيفزايند.