بخشی از مقاله

چکیده

بر اساس کلام خداوند امت اسلام، امتی الگو، اسوه و تمدن ساز هستند. طبق اصل سوم قانون اساسی یکی از مهمترین وظایفی که بر عهده حکومت گذاشته شده است، ارتقاء آگاهیهای عمومی و تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینههای علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان میباشد. در این راستا طی برنامههای متعدد توسعه کشور به حوزه علم و فناوری توجه بیشتری گردید بطوری که در برنامه پنجم و ششم توسعه فصل و مواد به سزایی به موضوع علم و فناوری اختصاص یافت. لذا میتوان نتیجه گرفت بر اساس برنامههای توسعه اول تا سوم بیشتر به زیرساختهای فیزیکی و اقتصادی علم و فناوری و در برنامه چهارم تا پنجم به توسعه برونگرا و معطوف به رشد علم و فناوری بوده است و تا حدودی در محتوای برنامه پنجم و ششم توسعه جمهوری اسلامی به تولید محتوای پیشرفت علم و فناوری مبتنی بر توسعه درونگرا حرکت شده است.

واژههای کلیدی: پیشرفت علم و فناوری، اسلامی ایرانی، برنامههای توسعه، جمهوری اسلامی ایران

-1-1 مقدمه

نواندیشی و پیشرفت در علم، پدیدهای اتفاقی و تصادفی نیست. چنین نیست که افرادی همچون ابنسینا و نیوتن تصادفاً ظهور کرده باشند. بر اساس آنچه در فلسفه و الهیات ثابت شده است، هیچ پدیدهای در عالم بهطور تصادفی اتفاق نمیافتد؛ بلکه همهچیز پیرو علل و اسباب خاصی است. اگر این اسباب و علل را شناسایی کرده، راه استفاده از آنها را بهتر یاد بگیریم، خواهیم دانست که چه باید کنیم تا ابنسیناها و ملاصدراهای بیشتری داشته باشیم، و نتایج بهتری در پیشرفت علم و صنعت و پیشرفتهای معرفتی به دست آوریم.

افزون بر این، امر تصادفی و اتفاقی، قابلیت سفارش ندارد، بلکه باید منتظر بود تا اتفاق بیفتد. معنای سفارشهای بزرگان و اندیشمندان درباره نواندیشی و نوآوری این است که فیالجمله برای آن، راهکارهایی وجود دارد؛ باید آنها را شناخت و از آنها استفاده کرد. نکته دیگر اینکه توسعه و پیشرفت علمی در واقع رابطهای انسانی است و نمیتوان انتظار داشت که حرکتی مکانیکی در جامعه به وجود آید و علم پیشرفت کند. معنای این سخن این است که باید یک حرکت انسانیِ آگاهانه برنامهریزی شده اتفاق بیفتد؛ یعنی کسانی باید درک داشته باشند، انگیزه داشته باشند، راهکار داشته باشند و در راستای راهکار تلاش کنند تا به نتیجه برسند؛ نه اینکه یک حرکت مکانیکی و عامل طبیعی، اثری کند و پدیدهای را به وجود آورد.

اگر چنین بود، این همه سفارش از جانب بزرگان جایی نداشت؛ بلکه باید آمپولی تزریق میشد تا نابغهای به وجود آید، یا باید عامل طبیعی را به وسیله محرکی به وجود آورد تا اثر خودش را بگذارد. درصورتیکه میدانیم اینگونه نیست؛ ما با انسانهایی سروکار داریم که باید بفهمند و انگیزهای در آنها ایجاد شود تا کاری کنند و آن کار و پیشرفت علمی، به نهضت نرمافزاری بینجامد. حال که پیشرفت علم و نوآوری، حرکتی انسانی است، خود موضوع بخشی از مطالعات علمی قرار گرفته، مسائلی از این قبیل درباره آن مطرح خواهد شد که انسان چگونه بهسوی هدفی سوق داده میشود و میتواند کاری را دنبال کند؛ برای کاری انگیزه پیدا کند؛ بهسوی آن حرکت کند؛ دیگران را وادار کند؛ و بالاخره به نتیجه مطلوبی برسد؟

اینها رفتارهای انسانی و تابع اسباب و عللیاند که باید در علومی همچون مدیریت، جامعهشناسی و بهویژه روانشناسی و بالاخص علوم دینی و اسلامی بحث شوند. پس راه حل این مسائل این است که از دستاوردهای چند رشته از علوم انسانی استفاده کنیم. به همین دلیل است که شتاب دادن به این حرکت، به یک معنا، مرهون شتاب در علوم انسانی است و بدون آنها این شتاب حقیقی و درازمدت برای دیگر علوم هم پیدا نمیشود. برای اینکه دیگران را وادار کنیم که این کار را انجام دهند، باید از دستاوردهای علوم انسانی استفاده کنیم. - مصباح یزدی، محمدتقی، 1389،"درباره پژوهش" و نگارش: جواد عابدینی نشر قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی - ره - ص . - 172

افزون بر نیازهای اقتصادی و مادی، یک رشته نیازهای علمی و معنوی هست که برآوردن آنها از یک یا چند فرد یا گروه داوطلب برنمیآید. از علوم تجربی مختلف که برای بهسازی وضع و حال مادی زندگی بهکار میآید که بگذریم، به یک سلسله معارف میرسیم که ناظر به بُعد معنوی حیات است و دانستن آنها برای دستیابی به سعادت حقیقی و کمال، اهمیتی عظیم دارد؛ مانند اصول عقاید و احکام فقهی و اخلاقی، تعلیم و آموزش این علوم و معارف گوناگون، برای رشد فکری و فرهنگی جامعه، بایسته است. بدین منظور، باید یک رشته فعالیتهای منظم و هماهنگ انجام شود که هدف از همه آنها رشد و ترقیدادن جامعه در بُعد روحی و معنوی باشد. پس باید دستگاهی وجود داشته باشد که ضامن اجرای این دسته فعالیتها شود. خلاصه آنکه به منظور تعلیم و تربیت افراد جامعه نیز وجود نظام حکومتی ضروری است.

تعلیم و تربیت از آنرو در جامعه دینی اهمیت افزونی دارد و حتی مهمترین وظیفه حکومت شمرده میشود که اساس چنین جامعهای را امور معنوی و مسائل دینی و اخلاقی شکل میدهد. از اینرو، برآورده شدن همه نیازهای متعدد و متنوع خود را در چارچوب دین و اخلاق میخواهد. - مصباح یزدی، محمدتقی، " حکیمانهترین حکومت: کاوشی در نظریه ولایت فقیه"، تحقیق و نگارش: قاسم شباننیا. قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی - ره - ، . - 1394

-2-1برنامههای توسعه ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی

کشور ایران در دوره پیش از انقلاب اسلامی، در پی آشنایی با وضع جدید غرب، تلاشجدّی برای اقتباس و الگو برداری از نهادهای مهم جدید و مؤثر بر جریان توسعه، از جمله مدرسه و دانشگاه، و مؤسسات علمی و پژوهشی در شکل و محتوا آغاز نمود. به همین سبب، غالب بخشهای گوناگون علمی، دانشگاهها و مراکز آموزشی و برنامهریزی، از همان الگوها و رهیافتها و آموزهها و اندیشههای غربی پیروی کردند. این روند پس از پیروزی انقلاب به دلیل ماهیت دینی و فرهنگی، انقلاب اسلامی منجر به انقلاب فرهنگی شد.

این برهه از زمان به عنوان مرحله گذر از یک دوره به دوره جدید بود و کمتر موجب تغییر محتوایی گردید. بنابر این، افراد در این مراکز با هویت غربی نقش داشتند. بر پایه این واقعیت میتوان گفت ضروری است جمهوری اسلامی به نظریهپردازی بومی، منطبق با ویژگیهای تاریخی، ارزشها، الگوها و ساختار جامعه توجه کند. با گذشت سی و نه سال از انقلاب اسلامی و افزوده شدن بر تجارب حکومتداری اسلامی این ضعف اساسی رو به کاهش است. به این منظور برای بررسی دقیقتر، خلاصهای از برنامههای توسعه کشور با ذکر الگوی تئوری به عنوان مبانی تعیینکننده این برنامهها در جدول زیر شامل پنج برنامه توسعه بعد از انقلاب آورده شده است.

واقعیت موجود

عدم تسویه بازار و دام تعادل پایین به دلیل حضور دولت و آزاد نبودن بازار کالا، پول، سرمایه و نیروی کار عدم تسویه بازار و دام تعادل پایین و نیاز به خصوصی سازی، کنترل تورم ، حمایت از تولید بزرگ بودن دولت در اقتصاد، نیاز به خصوصی سازی فقدان تعامل با اقتصاد جهانی، سرمایه اجتماعی پایین

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید