بخشی از پاورپوینت
--- پاورپوینت شامل تصاویر میباشد ----
اسلاید 1 :
چکیده
تفکر با اندیشیدن یکی از مباحث عمده روانشناسی است که توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصان را به خود جلب کرده است. در این پاورپینت ابتدا تاریخچه مختصری از تفکر ارائه شده که در این تاریخچه پس از اشاره کوتاهی به ریشه های فلسفی مبحث تفکر تعریف و توصیف دیدگاههای گوناگون روانشناسی از تفکر بررسی شده است.به دنبال آن عناصر یا هسته های اصلی تفکر در زندگی انسان ها بیان شده است.
اسلاید 2 :
مقدمه
برخی از دانشمندان انسان را حیوان متفکر می دانند و تفکر را فصل ممیز انسان از حیوان قرار می دهند.با اینکه پاره ای از آزمایشها نشان می دهد که تفکر در سطح پایین و ابتدایی آن در میان بعضی از حیوانات دیده می شود در عین حال تفکر بازتابی مخصوص انسان است و علاوه بر جنبه فرهنگی طبیعت انسان این ویژگی انسان را از سایر حیوانات مشخص و ممتاز می سازد.
شاید بزرگترین دستاورد نوع بشر این باشد که وی توانایی این را دارد که اندیشه های پیچیده ای به عمل آورد وآنهارا از راه زبان به دیگران منتقل کند . تفکرگستره وسیعی از فعالیتهای ذهنی را دربر می گیرد . هنگامی که تصمیم می گیریم چیزهایی از مغازه بخریم یا برنامه ای برای تعطیلات خود تنظیم کنیم و یا درباره دوست بیمار دلواپس می شویم در همه این موارد سرگرم تفکر هستیم. اغلب می توانیم اندیشه های خود را به واژه ها برگردانیم و آنها را با شخص دیگری در میان بگذاریم.
اسلاید 3 :
تاریخچه تفکر (نظریه های فلسفی)
بیشتر فیلسوفان درباره ماهیت تفکر نظریه پردازی کرده اند.در اینجا به دو نظریه معارض فلسفی درباره تفکر اشاره می شود.
1_ رنه دکارت فرانسوی(1596_1650)به تمایز ذهن و جسم قائل بود و باور داشت که ذهن جوهری فرا طبیعی است که با جسم مادی کنش متقابل دارد.وی تفکر را صفت ذهن می دانست و نه صفت جسم.دکارت رفتار موجودات را به رفتارهای ارادی و غیر ارادی تقسیم می کند.به نظر وی رفتار ارادی از تعقل و تفکر سرچشمه می گیرد و منشاء آن غیر مادی و غیرمکانیکی است.در مقابل او رفتار غیر ارادی را کاملا مکانیکی می دانست:درست به همان گونه که حرکت اشیای بی جان مکانیکی است.دکارت اولین کسی بود که برای نخستین بار مفهوم قوس انعکاسی را به عنوان رفتاری مکانیکی مطرح کرد.
اسلاید 4 :
2_ توماس هایز انگلیسی(1588_1679)نیز مانند دکارت معتقد بود که عمل ارادی از فعالیت های فکری وذهنی ناشی می شود اما بر خلاف دکارت مدعی بود فعالیت های ذهنی نیز می توانند با قوانین مکانیکی تبیین شوند.هایز نظریه مکانیکی دکارت را به همه اعمال آدمی گسترش داد.در باور هایز فکر کردن مانند محاسبات عددی است اما تفکر به جای محاسبه با اعداد با اندیشه ها سرو کار دارد.هایز معتقد بود تفکر تلفیق اندیشه ها به منظور ایجاد اندیشه های تازه تفکیک اندیشه ها از یکدیگر مقایسه اندیشه ها با هم و از این قبیل است.او بر این باور بود که ماده می تواند فکر کند و بنابرین می تواند ماشینهایی ساخت که قادر به فکر کردن باشند.
اسلاید 5 :
نظریه های روانشناختی
نظریه ساختگرایی
نخستین روانشناسان تجربی {وونت}(1832_1920)و{تیچنر}(1867_1927)که روانشناسی آنان به روانشناسی ساختگرایی شهرت یافته است تفکر را تجربه ذهنی یا محتوای هشیار می دانستند. این معنای تفکر مترادف با توجه کردن است.وونت و تیچنر برای بررسی فرایندهای تفکر و پژوهش درباره ی محتوای هشیاری از روش کاهش گری روش رایج در شیمی سود می جستند.روانشناسان ساختگرا می کوشیدند عناصر تشکیل دهنده تفکر(هشیاری)و قوانین ترکیب شدن این عناصر را از راه تجزیه محتوای تفکر به اجزای ساده و شناسایی ساخت آن درک کنند.ساختگرایان بشدت تحت تاثیر فیلسوفان تجزیه نگر انگلیس مانند (جان لاک)_(دیویدهیوم) و (جورج بارکلی) بودند. آنان نیز مانند این تجربه گرایان بر این باور بودند که احساسهای بیرونی پایه ریز همه دانشها و تمامی فعالیتهای فکری و ذهنی انسان است.
اسلاید 6 :
نظریه کارکردگرایی
کارکردگرایان نیز مانند ساختگرایان تفکر را تجربه ذهنی یا محتوای هشیار می دانستند ولی با این تفاوت که ساختگرایی بر ساخت هشیاری تاکید داشت اما کارکردگرایی به نقش یا کارکرد هشیاری علاقه مند بود به دیگر سخن روانشناسان کارکردگرا مخالف مطالعه فرایندهای ذهنی نبودند بلکه بر مطالعه این فرایندها در مورد سازگاری و بقای موجود زنده تاکید داشتند.
اسلاید 7 :
نظریه رفتارگرایی
رفتار گرایان واحدهای محرک_پاسخ را عناصر اصلی تمام فعالیتهای انسان می دانند و تفکر را نیز بر حسب همین واحدهای رفتاری توجیه می کنند برای نمونه واتسون بر این باور بود که تفکر سخن گفتن با خود یا گفتار ناملفوظ است و آن را مانند هر رفتار دیگر ناشی از فعالیتهای عضلانی یا عادتهای حنجره ای می دانست. به گفته او زمانی که شخص به تفکر می پردازد انقباضهای ضعیفی در ماهیچه های اندام سخن گویی وی مشاهده می شود.بنابرین به اعتقاد واتسون تفکر نوعی رفتار است.اسکینر نیز بر این باور است که نوعی رفتار نهان است و با اعتقاد واتسون مبنی بر اینکه تفکر صرفا نوعی گفتار ناملفوظ است مخالفت می ورزد زیرا به اعتقاد اسکینر بسیاری از رفتار های نهان ما غیر کلامی است .تحلیل پاولف از تفکر یعنی گسترش تداعیهای اولیه و تشکیل زنجیره تداعیها.
اسلاید 8 :
نظریه های گشتالت
روانشناسان مکتب گشتالت در اعتراض به رفتار گرایان و ساختگرایان معتقد بودند که پدیده های روانی از جمله هشیاری و تفکر را نمی توان به عناصر ساده (به نظر ساختگرها) و زنجیره های ساده (به نظر رفتارگرها) تجزیه کرد.در نظر پیروان مکتب گشتالت تبیین کامل پدیده های پیچیده ذهنی مستلزم مراجعه به حالات درونی و ساختهای یکپارچه و کلی است .از دید گشتالتی ها کل بیش از مجموع اجزای تشکیل دهنده آن است و کل خود تابع سازمانیابی درونی نظام ادراکی شناختی است.بنابراین برای پیروان مکتب گشتالت ادراک فرایندی فعال و سازنده است نه آنگونه که رفتارگرایان عقیده دارند که فرایندی بازتابی است.ازنظر گشتالتی ها تفکر نیز مانند ادراک فرایندی فعال وسازنده است.
رفتارگرایان یکی از جریانهای مهم تفکر یعنی حل مساله را فرایند کوشش و خطا می دانند و بر این فرض هستند که وقتی ارگانیسم در برابر مساله ای قرار می گیرد به محرکهای مختلف محیطی پاسخهای گوناگون می دهد و این جریان پاسخدهی تا زمانی که به حل مساله منجر شود ادامه می یابد.پاسخهایی که موفقیت آمیز نیست خاموش می شود و پاسخهای موفقیت آمیز تقویت می گردد.پیروان مکتب گشتالت حل مساله را ناشی از بینش می دانند برخلاف روش کوشش و خطا که بر رفتار تصادفی مبتنی است بینش بر درک و فهم موقعیت مساله تاکید دارد.
اسلاید 9 :
نظریه روانشناسی شناختی
رفتار گرایان احساس می کردند که روانشناسان نمی توانند تفکر را دقیقا مطالعه کنند زیرا تفکر را نمی توان مستقیما مشاهده و از این رو به طور عینی نمی توان آن را اندازه گیری کرد.امروزه بیشتر روانشناسان احساس می کنند که مطالعه فعالیت های ذهنی نه تنها مهم بلکه امکان پذیر است.به این دسته از روانشناسان شناختی می گویند .آنان کسانی هستند که در مطالعه شناخت تخصص دارند.شناخت به فرایند های عالی روانی از قبیل پردازش اطلاعات قضاوت کردن تصمیم گیری و دانش ارتباط با دیگران اطلاق می شود.
روانشناسی شناختی شاخه ای از علم است که درک و فهم تفکر آدمی تحول شناخت و فرایند های ذهنی را مطالعه می کند . روانشناسی شناختی فعلی حاصل پیشرفت در زمینه های گوناگون چون فلسفه –زبانشناسی- روانشناسی زبان- عصب شناسی وکامپیوتر است.در سالهای دهه1960 کوششهای پراکنده در این زمینه های گوناگون به ایجاد روانشناسی نو انجامید که روانشناسی شناختی نام گرفت.
اسلاید 10 :
مهمترین نظریه جدید روانشناسی شناختی
مهمترین نظریه جدید روانشناسی شناختی نظریه خبر پردازی یا پردازش اطلاعات است که زیر بنای آن نظریه ی خبر است .نظریه خبر نه تنها روشی عینی برای اندازه گیری خبر یا اطلاعات به دست می دهد بلکه راه های گوناگونی را برای به رمز درآوردن آن نیز نشان داده است . روانشناسی خبر پردازی مانند نظریه خبر می کوشد تا فرایند ها –ساخت ها و روش هایی را که تعیین می کنند از لحظه ی دریافت خبر یا اطلاع تا لحظه ی پاسخ دهی ارگانیسم چه اتفاق هایی می افتد مشخص می سازد.
در نظریه های خبر پردازی نوین تفکر تقریبا به معنای شناخت به کار میرود و این دو مفهوم از لحاظ ماهیت به یکدیگر بسیار نزدیکند . با وجود این می توان تمایز هایی را میان آنها قائل شد . شناخت غالبا به دانش یا فرایند دانش اندوزی اشاره دارد در حالی که تفکر به فرایند هایی گفته می شود که از طریق آنها دانش های اندوخته شده با هم مقایسه و ترکیب می شوند و دانش های تازه ای را به وجود می آورند.