بخشی از مقاله
چکیده:
در این بین در این پژوهش بر آن هستیم که اهمیت متدولوژیهای سیستمی در روششناسی تدوین و پیادهسازی الگو را به بحث بنشینیم. دیدن مجموعه مفاهیم و اسناد الگو به صورت نظاممند و یک کل واحد نیز اهمیت مییابد. در راستای تبیین مبانی مفهومی، ضرورت و جایگاه نظامنامه تدوین نقشه مورد نظر لازم است تا جایگاه اسناد و مفاهیم خروجی این الگو در نظامات پایین دستی و راهکارهای عدم تخلف از آنها مشخص گردد.
در این بین استراتژی به عنوان تصمیمی که متضمن حرکت شرکت به سمت اهداف پیش تعیین شده است لازم است شرایط مناسب پیادهسازی داشته باشد، همچنین لازم است تا با پاسخ مناسب به آنها مدیریت مخاطرات استراتژیک به صورت پیوسته و سیستمی انجام گردد. یکی از استراتژیهای اساسی سازمان حفظ زییندگی در ارتباط و تناسب با محیط است. عدم وجود ارتباط ساختاریافته با محیط سبب میشود سازمان از بین برود.
لازم است تا مسائل استراتژیک به صورت اساسی و دائمی نگاه کرد و تمام ابعاد آنها را سنجید و به دنبال یک راه حل موقت و موضعی برای آنها نبود. بنابراین باید با استفاده از رویکردهای سیستمی به این مسائل پرداخت. با توجه به اینکه استراتژی خود دارای یک زیرسیستم دائمی و مشخص است برنامهریزی و مدیریت استراتژیک در این نوع سیستم دائمی و ساختاریافته است مدل مناسبی برای سازمانهای امروزی است 2001 که دائما درگیر مخاطرات استراتژیک هستند. با استفاده از قواعد سیستمی، اجرای استراتژی و اعمال تغییرات لازم در سازمان که مهمترین عامل شکست استراتژیهاست تسهیل میگردد.
مقدمه
روش شناسی تدوین مقاصد راهبردی الگوی پیشرفت از جمله مسائل بنیادی و ابتدایی تدوین الگو است در این راستا بررسی متدولوژیهای مختلف اهمیت مییابد. در این بین در این پژوهش بر آن هستیم که اهمیت متدولوژیهای سیستمی را به بحث بنشینیم. دیدن مجموعه مفاهیم و اسناد الگو به صورت نظاممند و یک کل واحد نیز اهمیت مییابد. در راستای تبیین مبانی مفهومی، ضرورت ﻭ جایگاه نظامنامه تدوین نقشه مورد نظر لازم است تا جایگاه اسناد و مفاهیم خروجی این الگو در نظامات پایین دستی و راهکارهای عدم تخلف از آنها مشخص گردد.
از طرفی ایجاد خرده الگوها ﻭ ماموریتها متفاوت این امر را مستلزم میگردد که اصول و روش یکپارچهسازی خرده الگوها با یکدیگر به صورت مدون شکل بگیرد تا همه سازمانها در راستای یک هدف مشترک و همگرا فعالیت کرده و تولید همافزایی کنند. در این راستا لازم است که استراتژی خروجی هر سازمان در عمل قابل اجرا باشد و به نتیجه مورد نظر بیانجامد. لذا لازم است که در زمینه عمل، نظارت و کنترل در الگوی پیشرفت نیز مد نظر قرار بگیرد تا در عمل سازمان بتواند با اعمال استراتژیهایی خود در ضمن بقای خود با عملی کردن استراتژی خود به سمت تحقق الگو و شاخصهای آن حرکت کند.
در حدود 85 درصد بنگاههای پیشرو در آمریکایی طبق شاخص S&P عمری کمتر از 40 سال دارند و همچنین متوسط عمر شرکتهای اروپایی کمتر از 5 .12 سال است. که این امر نشاندهنده نرخ مرگ و میر بالا بین شرکتها است که اهمیت زییندگی1 به عنوان یکی از استراتژیهای اساسی شرکتها را میرساند . - Hoverstadat, 2011 - آنچیزی که سبب مرگ شرکتها میشود غالبا از جنس مخاطرات استراتژیک2 است اما اکثر افراد در نواقص عملیاتی و یا کلاهبرداریها به دنبال علل از بین رفتن بنگاهها میگردند. لذا لازم است تا با پاسخ مناسب به آنها مدیریت مخاطرات استراتژیک به صورت پیوسته و سیستمی انجام گردد. همانطور که گفته شد، یکی از استراتژیهای اساسی سازمان حفظ زییندگی در ارتباط و تناسب با محیط است. عدم وجود ارتباط ساختاریافته با محیط سبب میشود سازمان از بین برود.
جنس مسائل استراتژیک
جهت روبهرو شدن با مخاطرات استراتژیک که حیات سازمان را به خطر میاندازد، در قدم اول لازم 1003 است تا این مخاطرات را بشناسیم. سپس لازم است تا بتوانیم رخ دادن هر یک را پیشبینی کنیم تا در موقع لازم عکسالعمل مناسب را نشان دهیم. در قدم بعد برای بررسی آثار و تبعات آنها بر سازمان باید به کمیسازی اثرات مخاطرات بپردازیم. مخاطرات استراتژیک نیز دارای دو ویژگی اساسی هستند که غالبا مورد بیتوجهی قرار میگیرند:
•اغلب خارجیاند
•مربوط به آینده و به دشواری قابل پیشبینی دقیق هستند.
محرکهایی که از بیرون هر سازمان میتوانند مخاطرات استراتژیک ایجاد کنند برای سازمانهای مختلف متفاوتند اما اهم آنها را میتوان فنآوری، فرآیندها و روشها، روندهای جمعیتی، جهانیشدن، مقررات، چرخههای عمر محصول، سیکل تطبیق تکنولوژی، دسترسی به منابع، افعال رقبا، مدلهای جدید کسب و کار و سایر فشارها از محیط نزدیک و دور 5P - و - PESTE دانست . - Hoverstadat, 2011 -
سه دید اشتباه به مسائل استراتژیک
مدلهای سنتی استراتژی سه ویژگی دارند که اجازه به کارگیری آنها را در دنیای پیچیده، رقابتی و سریع امروز نمیدهد - Hoverstadat, 2011 - و اتخاذ استراتژی را به سمت استفاده از رویکردهای سیستمی سوق میدهد:
خطی انگاری: در این مدلها رفتار سازمان، محیط و.. . خطی فرض میشود. این نوع دید سبب میشود که پیچیدگیهایی که با آنها روبهرو میشویم کشف و بالتبع برای آنها برنامهریزی نشود. برای بهبود این ضعف موجود استفاده از پویایی سیستمها میتواند راهگشا باشد Schwaninger, - . - 2004 نقشه راه استراتژی استخراج شده از 1BSC را در صورتی که با استفاده از پویایی سیستمها جزتر کرده و کمیسازی و شبیهسازی کنیم میتواند استراتژیهای حساب شدهتری را ارائه دهد.
قطعی انگاری: این دیدگاه که محیط و آینده قطعی و یا با دید تخصصیتر ادامه روند گذشته است با توجه به محیط امروزی کسب و کار چندان صحیح نمیباشد.
سلسله مراتبی دیدن: مشکلات و مسائل امروزی آنقدر پیچیده شدهاند که دیگر امکان مواجهه با آنها به صورت آییننامهای و سلسله مراتبی وجود ندارد و سازمانها باید با اعطای کنترلهای محلی اجازه پاسخدهی خلاقانه را به مسائل در سطوح مختلف سازمان ایجاد کنند. مدل سیستمی VSM 4001 ساختار و قواعدی دارد که برای ایجاد این آزادیهای محلی مهندسی شده مناسب است.